آیه 62 سوره نور
<<61 | آیه 62 سوره نور | 63>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مؤمنان حقیقی آنهایی هستند که به خدا و رسولش ایمان (و انقیاد کامل) دارند و هرگاه در کاری اجتماعشان به حضور رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) لازم باشد حاضر آیند و تا اجازه نخواهند هرگز از محضر او بیرون نمیروند. و (ای رسول ما) آنان که از تو اجازه میخواهند اینان به حقیقت اهل ایمان به خدا و رسولند، پس چون از تو اجازت طلبند که بعضی مشاغل و امور خود را انجام دهند از آنان هر که را خواهی اجازه ده و بر آنها از خدا طلب مغفرت و آمرزش کن، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
مؤمنان فقط آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند، و هنگامی که بر سر کار مهمی [که طبیعتاً مردم را گرد هم می آورد] با پیامبر باشند تا از او اجازه نگیرند [از نزد او] نمی روند. به راستی کسانی که [برای رفتن] از تو اجازه می گیرند، آنانند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. پس هنگامی که برای برخی از کارهایشان از تو اجازه می خواهند، به هر کدام از آنان که خواستی اجازه بده و از خدا برای آنان آمرزش بخواه؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
جز اين نيست كه مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبرش گرويدهاند، و هنگامى كه با او بر سر كارى اجتماع كردند، تا از وى كسب اجازه نكنند نمىروند. در حقيقت، كسانى كه از تو كسب اجازه مىكنند؛ آنانند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند. پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند، به هر كس از آنان كه خواستى اجازه ده و برايشان آمرزش بخواه كه خدا آمرزنده مهربان است.
مؤمنان كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند. و چون با پيامبر در كارى همگانى باشند، تا از او رخصت نطلبيدهاند نبايد بروند. آنان كه از تو رخصت مىطلبند، كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند. پس هنگامى كه از تو براى پارهاى از كارهايشان رخصت خواستند، به هر يك از آنان كه خواهى رخصت بده و برايشان از خدا آمرزش بخواه، كه خدا آمرزنده و مهربان است.
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در کار مهمّی با او باشند، بیاجازه او جایی نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أَمْرٍ جَامِعٍ»: کار مهمّی که مردمان برای مشورت و یا شرکت در آن گرد میآیند، از قبیل جهاد و جمعه و جماعت و عیدین. «إسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ»: مراد طلب بخشش قصور آنان در تشخیص مهمّ و مهمّتر است.
نزول
عروة و محمد بن کعب القرظى و دیگران درباره علت و سبب نزول این آیه چنین گویند که قریش به سرکردگى ابوسفیان با طائفه غطفان براى جنگ احزاب (خندق) رو به مدینه آورده بودند. خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، دستور دادند دور مدینه خندق کنده شود، آن هم به اشاره سلمان فارسى و خود پیامبر با مسلمین مشغول کندن خندق گردیدند.
در این میان عده اى از منافقین از زیر بار کار شانه خالى کردند و به بهانه هاى گوناگون متوسل شدند و عده اى از مؤمنین اگر گرفتارى براى آنها پیش میآمد با اجازه پیامبر به دنبال رفع گرفتارى خویش میرفتند ولى منافقین که داراى بهانه هاى بیجا بودند. چنین اجازه اى هم نمى گرفتند سپس این آیة نازل گردید.
و نیز گویند: گاهى اتفاق مى افتاد که رسول خدا صلى الله علیه و آله عده اى را از براى کارى یا سریه اى و یا غزوه اى مأموریت میدادند، آنان بدون اجازه رسول خدا صلى الله علیه و آله دنبال کار خویش میرفتند و از انجام مأموریت شانه خالى مینمودند سپس این قسمت از آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتَّى یسْتَأْذِنُوهُ» نازل گردید و نیز گویند: حنظلة بن ابى عیاش (که بعضى او را حنظلة بن ابى عامر گفته اند) روز قبل از شروع جنگ احد ازدواج کرده بود و از پیامبر اجازه خواست که فرداى آن روز در جنگ مزبور به خاطر زفاف و ماندن نزد زوجه خویش شرکت نکند و خداوند این قسمت از آیه را «فَإِذَا اسْتَأْذَنُوک لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» نازل نمود و پیامبر به حنظلة اجازه داد. حنظلة فرداى آن شب با حالت جنابت در جنگ احد شرکت کرد و شهید گشت.
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: مى بینم که فرشتگان حنظله را غسل میدهند، از این جهت حنظله به غسیل الملائکه لقب یافت.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «62»
مؤمنان (واقعى) تنها كسانى هستند كه به خدا وپيامبرش ايمان آورده و هرگاه با پيامبر بر كارى اجتماع نمايند، بدون اجازه او نمىروند. همانا كسانى كه اجازه مىگيرند، آنانند كه به خدا وپيامبرش ايمان دارند. پس (اى پيامبر!) اگر براى بعضى از كارهاى خود از تو اجازه خواستند، به هركس از آنانكه خواستى (ومصلحت بود) اجازه بده و براى آنان از خدا طلب آمرزش كن، كه خداوند بخشنده ومهربان است.
نکته ها
در كتب تفسير، دربارهى شأن نزول اين آيه مطالب گوناگونى ذكر شده است كه موارد عمدهى آن را در اين جا مىآوريم:
1- اين آيه، مربوط به «حنظله» است، كه شب عروسى او فرمان حركت به سوى احد صادر شده بود. او با كسب اجازه از محضر پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه رفت و مراسم زفاف را بجا آورد و بدون آن كه غسل كند به جبهه رفت و به شهادت رسيد. پيامبر فرمود: «فرشتگان او را غسل دادند». خداوند از همان يك شبى كه حنظله با همسرش بود، فرزندى به او عطا كرد كه ماجراى زندگى او مفصّل است. «1»
2- اين آيه دربارهى منافقين است، كه هرگاه با مردم بودند، به نماز مىايستادند و اگر كسىآنان را نمىديد و تنها بودند، از نماز فرار مىكردند. «2»
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 6 - صفحه 218
3- رسول خدا صلى الله عليه و آله گروهى را براى كارى اعزام فرمود، ولى آنان به سراغ كارهاى شخصى خود رفتند، و اين آيه در باره آنان نازل شد.
4- اين آيه در مورد مسلمانانى است كه مشغول كندن خندق بودند و براى سركشى به خانوادهى خود از پيامبر اجازه مىخواستند.
اجازه گرفتن از رهبر، نشانهى ادب، تسليم، قانونمندى، عشق به رهبر و نظم و نظام است.
پیام ها
1- حضور در كنار رهبرى، براى حل مشكلات، نشانهى ايمان، و ترك آن نشانهى نفاق يا ضعف ايمان است. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ... كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ
2- در مسائل تشكيلاتى، كه بر اساس همفكرى و مشورت، تصميم گرفته مىشود، خودمحورى و خودمختارى ممنوع است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا»
3- در زندگى اجتماعى، وجود رهبر و پيروى از او لازم است. «عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا»
4- ايمان بايد همراه با تسليم و اطاعت از رهبرى باشد. «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
5- بايد نظام اجتماعى و كارهاى گروهى را ارج نهيم. «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»
6- بعضى مسائل را بايد سربسته گفت. «لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ»
7- رهبرى در اسلام، همراه با مصلحتانديشى و رحمت است. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ- وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
8- تصميمگيرى نهايى با رهبر است. «لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (پيامبر در مسائل جامعه، بر مردم ولايت دارد).
9- رهبر بايد در اعمال سياستهاى خود انعطافپذير و واقعبين باشد. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ»
10- اذن پيامبر، كار را مجاز و حلال مىكند ولى نفسِ رها كردن كارهاى عمومى، نياز به استغفار دارد. فَأْذَنْ ... وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ
11- طرح مسائل شخصى در هنگام اشتغال به كارهاى عمومى، گرچه با اجازه
جلد 6 - صفحه 219
باشد، زيبا نيست و بايد عذرخواهى كرد. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ»
12- استغفار ودعاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى ديگران، مستجاب است. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (62)
چون مقدم شد ذكر معاشرت با خويشان و مسلمين، بعد از آن كيفيت معاشرت با پيغمبر را بيان مىفرمايد:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ: اينست و جز اين نيست ايمان آرندگان حقيقى و كامل، الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ: آن كسانى هستند كه تصديق نمودند حقيقتا به يگانگى خدا و رسالت پيغمبر او. وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ: و زمانى كه با پيغمبر بر امرى كه مقتضى اجتماع و معاونت بر آنست مانند حاضر شدن در جهاد و يا مشورت در كارى يا انعقاد نماز جمعه و امثال اينها، لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ: برنگردند از پيغمبر و از آن امر، تا اينكه طلب اذن كنند پيغمبر را در برگشتن. إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ: بدرستى كه آنانكه طلب كنند تو را در
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 348، چاپ اسلاميّه، به نقل از كنز العرفان.
جلد 9 - صفحه 290
برگشتن، أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ: آن جماعت كسانيند كه ايمان دارند به خدا و رسول.
حاصل آنكه حق تعالى حكم فرمايد در اينجا به آنكه اجازه طلبان ايشانند مؤمنين به خدا و پيغمبر او، چنانكه در اول حكم فرمود به اينكه كاملين در ايمان كسانيند كه جامعند بين اعتقاد به خدا و بين استيذان، نه كسانى كه بدون اجازه مراجعت كنند.
فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ: پس هرگاه طلب كنند تو را اى پيغمبر به جهت بعض مهمات و حاجات خود. بيان وظيفه آن حضرت است در اين باب در اثر بيان آنچه وظيفه مؤمنين مىباشد از استيذان، و اينكه اذن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در وقت استيذان امر واجب متحتم نيستند، بلكه مفوض باشد به رأى مبارك پيغمبر و لذا مىفرمايد: فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ: پس اجازه فرما براى هر كه مىخواهى تو از ايشان، يعنى اختيار با حضرت تو باشد، اجازه فرما هر كه را مىخواهى و ميدانى كه در آن حكمت و مصلحت است. حق تعالى مختار فرموده حضرت پيغمبر را در اذن دادن و ندادن، و اين حكم جارى است نسبت به قائم مقام پيغمبر از ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم اجمعين. وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ: و طلب آمرزش نما براى ايشان مر خدا را به سبب خارج شدن آنها از عدهاى كه با تو باشند. و استغفار پيغمبر براى ايشان عبارت است از دعا نمودن در حق آنها به لطف و مرحمتى كه مغفرت با او واقع شود. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ:
بتحقيق خدا آمرزنده است گناهان را، مهربان است به انعام و احسان و تخفيف تكليف از ايشان.
در كشاف گفته: استغفار براى مستأذنين دال است بر آنكه احسن و افضل، استيذان ننمودن آنهاست در رفتن. «1» على بن ابراهيم قمى رحمه اللّه فرمايد: اين آيه در شأن حنظلة بن ابى عياش نازل شد. شرح قضيه آنكه: حنظله تزويج نمود در شبى كه صبح آن جنگ احد
«1». تفسير كشّاف زمخشرى، ج 3، ص 86.
جلد 9 - صفحه 291
واقع شد، پس استيذان نمود از حضرت پيغمبر كه نزد اهلش باشد، آيه شريفه نازل شد (فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ) حضرت اجازه فرمود و حنظله نزد عيالش ماند، پس صبح به حالت جنابت در معركه قتال حاضر و شهيد شد. حضرت فرمود:
ديدم ملائكه غسل مىدادند به آب «مزن» در صحايف نقره بين آسمان و زمين، پس ناميده شد حنظله به «غسيل الملائكة». «1» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است مؤمنان را به كمال مراتب ايقان و امتثال فرامين خداوند منان و پيروى رسول حضرت سبحان. و چون اين مطلب مسلم باشد كه اطاعت پيغمبر در احكام اطاعت خداست به صريح آيه شريفه «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»، «2» بنابراين مؤمنان حقيقى، خود را موظف دانند كه در تمام احوال از رفتار و گفتار و حركات و سكنات، مأذون از جانب پيغمبر باشند تا رتبه كمال ايمان حقيقى را دارا شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (62) لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (63) أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ وَ يَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (64)
ترجمه
جز اين نيست كه مؤمنان آنانند كه گرويدند بخدا و رسولش و چون باشند با او بر كارى جمع آورنده نميروند تا آنكه دستور خواهند از او همانا آنانكه دستور خواهند از تو آنگروه آنانند كه ميگروند بخدا و رسولش پس چون رخصت خواستند از تو براى بعضى كارهاشان پس رخصت ده به هر كه خواهى از ايشان و آمرزش خواه براى ايشان از خدا همانا خدا آمرزنده مهربانست
قرار ندهيد خواندن رسول را ميانتان چون خواندن برخى از شما برخى را بتحقيق ميداند خدا آنانرا كه ميروند آهسته و پنهان از شما به پناه يكديگر پس بايد بترسند آنانكه مخالفت ميورزند از فرمانش كه برسد آنها را بلائى يا برسد آنها را عذابى دردناك
آگاه باشيد همانا خدا را است آنچه در آسمانها و زمين است بتحقيق ميداند آنچه را شما بر آنيد و روزى را كه برگردانيده ميشوند بسوى او پس خبر ميدهد آنانرا بآنچه كردند و خدا بهر چيزى دانا است.
تفسير
خداوند تبارك و تعالى پس از بيان شمهئى از آداب معاشرت اهل ايمان با يكديگر آداب معاشرت ايشانرا با پيغمبر اكرم بيان فرموده باين تقريب كه اهل ايمان كامل منحصرند در كسانيكه از صميم قلب باور كردند توحيد خدا و نبوت محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم رسول او را و علامت آن آنستكه وقتى با آنحضرت در محلى براى امرى از امور اجتماعى باشند بيرون نروند از جماعت تا اذن بگيرند از او آن كسانيكه اذن ميگيرند از پيغمبر آن جماعت كسانى هستند كه ايمان بخدا و پيغمبرش دارند نه غير ايشان پس وقتى كه اذن خواستند از تو اى پيغمبر كه خارج شوند از محل اجتماع براى بعضى از امور لازمه خودشان اذن بده بهر كس بخواهى و صلاح بدانى از ايشان و چون اين بيرون رفتن خالى از تقصير يا قصورى نيست طلب مغفرت نما از خدا براى آنها كه خدا آمرزنده و مهربان است قمى ره فرموده نازل شد در باره قومى كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم جمع ميفرمود آنها را براى امرى از امور كه فرمانى بآنها بدهد يا بجهاد بفرستد متفرق ميشدند بدون اذن لذا خداوند آنها را نهى فرمود از اين امر و ظاهرا امر جامع امرى است كه بدون اجتماع صورت نپذيرد و نفع آن راجع بعموم باشد مانند جمعه و جماعت و
جلد 4 صفحه 55
جهاد و مشورت و امثال اينها از امور اجتماعى هر چه باشد كه مسلمانان بعد از اعلام پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بحضور بايد حاضر شوند و تا آخر باشند كه تكليف آنها معلوم شود و نبايد قبل از اخذ تصميم بدون اجازه آنحضرت متفرق گردند كه آن علامت نفاق و بى اعتنائى باصلاح امور مسلمانان است و لذا استيذان با آنكه آنهم چندان حسنى ندارد چون ترجيح امر انفرادى دنيوى است بر امر اجتماعى اخروى مگر آنكه براى امر ضرورى اهمّى باشد علامت ايمان بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم قرار داده شده براى آنكه هر چه باشد بهتر از كفر و نفاق است و چون محتمل است در واقع براى امر ضرورى مهمى ناچار از بيرون رفتن باشند به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم دستور داده شده كه بهر كس بخواهد و احراز فرمايد واقعا معذور از توقف است رخصت خروج بدهد و از خدا بخواهد كه از تقصير يا قصور او بگذرد و نيز قمى ره فرموده كه نازل شد در باره حنظلة بن ابى عيّاش كه شب زفافش مصادف شده بود با شبى كه فرداى آن بايد مسلمانان در احد جنگ نمايند پس از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اجازه خواست كه شب را بماند و خداوند اين آيه را نازل فرمود و به پيغمبر رخصت داده شد كه بهر كس بخواهد اذن بدهد و شب را نزد اهلش بسر برد و صبح جنب بود كه در جنگ شركت نمود و شهيد شد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود ديدم ملائكه را كه غسل ميدادند حنظله را در بين آسمان و زمين و از آنروز ملقّب شد حنظله بغسيل الملائكه و ظاهرا اين دو شأن نزول هم چون با يكديگر منافاتى ندارند مانند آيه سابقه راجع بصدر و ذيل اين آيه است و راجع بآيه بعد در مناقب از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت زهرا سلام اللّه عليها فرمود چون نازل شد اين آيه من ترسيدم از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كه باو يا ابه يعنى اى پدر بگويم پس يا رسول اللّه ميگفتم و چند مرتبه گفتم و پيغمبر اعراض فرمود بعد رو كرد بمن و فرمود اى فاطمه اين آيه در باره تو و اهلت و نسلت نازل نشده تو از منى و من از توام جز اين نيست كه نازل شده است در اهل جفاء و غلظت از قريش صاحبان گردنكشى و تكبر بگو يا ابه آن گفتار تو بيشتر زنده ميكند قلب مرا و زيادتر خوشنود مينمايد خدا را و قمى ره نقل فرموده كه نخوانيد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را چنانچه ميخوانيد بعضى از شما بعضى را و از امام باقر عليه السّلام
جلد 4 صفحه 56
نقل شده كه مراد آنستكه نگوئيد يا محمد و نه يا ابا القاسم ولى بگوئيد يا نبى اللّه و يا رسول اللّه ولى بعضى گفتهاند مراد آنستكه قرار ندهيد دعوت و احضار پيغمبر شما را براى امر اجتماعى مانند دعوت بعضى از شما بعضى را چون تخلف از فرمان او تخلف از فرمان خدا است خدا ميداند و ميشناسد اشخاصى را كه بتدريج و مخفيانه از شما در پناه و به تبع يكديگر از مجمع بدون اذن خارج ميشويد چون تسلّل خروج در خفيه و آهسته است و لو اذا مصدر است كه در موضع حال قرار گرفته يعنى بيرون ميروند مخفيانه و بتدريج در حاليكه جاى دادهاند خودشان را در پناه يكديگر يا در پناه كسانيكه اذن گرفتهاند بى اذن پس بايد حذر كنند و بترسند كسانيكه مخالفت و اعراض مينمايند از امر خدا كه فرمان پيغمبر او است از آنكه برسد آنها را محنت و بليّتى در دنيا كه ظاهر شود نفاقشان و رسوا و خوار گردند يا برسد آنها را عذاب اليم قتل يا آتش جهنم و در جوامع فتنه بتسلط سلطان جائر و عذاب اليم بعقوبت اخروى از امام صادق عليه السّلام تفسير شده و آگاه باشيد كه مملوك و مخلوق حق است هر موجودى كه در آسمانها و زمين وجود دارد و خالق آنها اطلاع كامل بر ضمائر و سرائر آنها دارد از نفاق و وفاق و تجافى از تكليف و استقامت در آن و بر روز رجوع و بازگشت همه كه به پيشگاه او است براى جزاى اعمالشان از خير و شر پس آگاه ميكند آنها را باعمال خودشان و توابع آن از ثواب و عقاب و چيزى بر او مخفى و پوشيده نخواهد بود در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حفظ كنيد اموال و فروج خودتان را بتلاوت سوره نور و حفظ كنيد بآن زنهاى خودتان را همانا كسيكه مداومت نمايد بقرائت آن در هر روز يا در هر شب زنا نميكند احدى از اهل خانهاش هرگز تا بميرد و بعد از مردن مشايعت ميكند او را هفتاد هزار ملك كه تمام استغفار ميكنند براى او از خدا تا داخل شود در قبر و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه زنها را در بالاخانهها جا ندهيد و بآنها خط نياموزيد و بياموزيد بآنها بافتن و سوره نور را و الحمد للّه اولا و آخرا و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 4 صفحه 57
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلي أَمرٍ جامِعٍ لَم يَذهَبُوا حَتّي يَستَأذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَستَأذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا استَأذَنُوكَ لِبَعضِ شَأنِهِم فَأذَن لِمَن شِئتَ مِنهُم وَ استَغفِر لَهُمُ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (62)
جلد 13 - صفحه 565
منحصرا مؤمنون كساني هستند که ايمان آوردند به وحدانيت خدا و به رسالت رسول او و موقعي که مشرف بودند خدمت رسول براي امر جامعي مثل جهاد با كفار و مشركين يا امري که بايد به اجتماع انجام گيرد از خدمتش بيرون نميروند تا اينکه که از او طلب اذن خروج نكنند محققا كساني که از شما اي پيغمبر استيذان ميكنند كساني هستند که ايمان بخدا و برسول او آوردهاند پس موقعي که از شما استيذان كردند براي شغل لازمي که دارند پس شما هم به آنها اذن ذهاب بده اگر صلاح ميداني و اراده كردهاي به آنكه خواسته اي از آنها، و طلب آمرزش كن براي آنها از خداوند محققا خداوند آمرزنده مهربان است.
(إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ) ايمان به اللّه اعتقاد به جميع مراتب توحيد ذاتا و صفتا و افعالا و عبادة و نظرا و اعتقاد به عدل الهي و جميع صفات كماليه و جماليه و جلاليه. ثبوتيه، ذاتيه و فعليه و سلبيه و ايمان به رسوله اينکه که فرستاده حق است و افضل از جميع انبياء و ملائكه و ما سوي اللّه است و خاتم انبياء است و دينش تا قيامت باقيست و قرآنش كلام الهيست و تصديق به جميع آن چه فرموده از تعيين اوصياء خود و غيبت خاتم الاوصياء و مسئله رجعت و خصوصيات معاد و بيان احكام و اينكه داراي جميع صفات حميده است از عصمت و اعلميت و منزه است از جميع ملكات رذيله و ساير شئونات او.
(وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلي أَمرٍ جامِعٍ) مثل امر جهاد و حفر خندق و مشاورت در امور و صلاة جماعت و غير اينها که احكام اجتماعي باشد نه وظائف فردي.
(لَم يَذهَبُوا حَتّي يَستَأذِنُوهُ) پس كساني که بدون استيذان بلكه با نهي از خروج رفته مثل فرار از جنگ اينها ايمان ندارند و از اينکه بيان تكليف خلفاء ثلاث و اشباه آنها معلوم ميشود.
جلد 13 - صفحه 566
(إِنَّ الَّذِينَ يَستَأذِنُونَكَ أُولئِكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ) و آنهايي که بدون استيذان رفتند نه ايمان بخدا دارند و نه به رسول خدا.
(فَإِذَا استَأذَنُوكَ لِبَعضِ شَأنِهِم) امر واجب لازمي داشته باشند.
(فَأذَن لِمَن شِئتَ مِنهُم) که اگر اهميت آن امر واجب لازمي بيش از اجتماع است اذن به آنها ده و اما اگر چندان اهميتي ندارد و بودن آنها در اجتماع اهم است اذن نده.
(وَ استَغفِر لَهُمُ اللّهَ) که استغفار و دعاء رسول با ديگران تفاوت فاحش دارد چنانچه بيايد (إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ) معني واضح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 62)
شأن نزول:
در بعضی از روایات میخوانیم که این آیه در مورد «حنظلة بن أبی عیاش» نازل شده است که در همان شب که فردای آن جنگ احد در گرفت میخواست عروسی کند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با اصحاب و یاران مشغول به مشورت در باره جنگ بود، او نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمد و عرضه داشت که اگر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به او اجازه دهد آن شب را نزد همسر خود بماند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به او اجازه داد.
صبحگاهان به قدری عجله برای شرکت در برنامه جهاد داشت که موفق به انجام غسل نشد، با همان حال وارد معرکه کارزار گردید، و سر انجام شربت شهادت نوشید.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در باره او فرمود: «فرشتگان را دیدم که حنظله را در میان زمین و آسمان غسل میدهند»! لذا بعد از آن حنظله به عنوان «غسیل الملائکه» نامیده شد.
تفسیر:
پیامبر را تنها نگذارید! در چند آیه قبل، سخن از لزوم اطاعت خدا و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در میان بود و یکی از شؤون اطاعت آن است که بدون اذن و فرمان او کاری نکنند، لذا در این آیه میفرماید: «مؤمنان واقعی کسانی هستند که ایمان به خدا و رسولش آوردهاند و هنگامی که در کار مهمی که حضور جمعیت را ایجاب
ج3، ص316
میکند با او باشند، بدون اذن و اجازه او به جایی نمیروند» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ).
منظور از «أَمْرٍ جامِعٍ» هر کار مهمی است که اجتماع مردم در آن لازم است خواه مسأله مهم مشورتی باشد، خواه مطلبی پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن، و خواه نماز جمعه در شرایط فوق العاده، و مانند آن.
در حقیقت این یک دستور انضباطی است که هیچ جمعیت و گروه متشکل و منسجم نمیتواند نسبت به آن بیاعتنا باشد، چرا که در این گونه مواقع گاهی حتی غیبت یک فرد گران تمام میشود و به هدف نهایی آسیب میرساند.
ولی اگر رهبر، غیبت او را مضرّ تشخیص نداد، به او اجازه میدهد و در غیر این صورت باید بماند و گاهی کار خصوصی خود را فدای هدف مهمتر کند.
لذا در دنبال این جمله اضافه میکند: «کسانی که از تو اجازه میگیرند آنها به راستی ایمان به خدا و رسولش آوردهاند» ایمانشان تنها با زبان نیست، بلکه با روح و جان مطیع فرمان تواند (إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ).
«در این صورت هر گاه از تو برای بعضی از کارهای مهم خود اجازه بخواهند به هر کس از آنها میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده» (فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ).
و در پایان آیه میفرماید: هنگامی که به آنها اجازه میدهی «برای آنان استغفار کن که خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
این تعبیر نشان میدهد که تا میتوانند از گرفتن اجازه خودداری کنند و فدا کاری و ایثار نمایند که حتی پس از اجازه باز عمل آنها ترک اولی است، مبادا حوادث جزئی را بهانه ترک گفتن این برنامههای مهم قرار دهند.
البته این دستور انضباطی مهم اسلامی مخصوص پیامبر و یارانش نبوده است بلکه در برابر تمام رهبران و پیشوایان الهی- اعم از پیامبر و امام و علمائی که
ج3، ص317
جانشین آنها هستند- رعایت آن لازم است، چرا که مسأله سرنوشت مسلمین و نظام جامعه اسلامی در آن مطرح میباشد، و حتی علاوه بر دستور قرآن مجید، عقل و منطق نیز حاکم به آن است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.