آیه 6 سوره انسان
<<5 | آیه 6 سوره انسان | 7>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
از سرچشمه گوارایی آن بندگان خاص خدا مینوشند که به اختیارشان هر کجا خواهند جاریش سازند.
آن جام از چشمه ای است که همواره بندگان خدا از آن می نوشند و آن را به دلخواهشان هرگونه که بخواهند جاری می نمایند.
چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و [به دلخواه خويش] جاريش مىكنند.
چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و آن را به هر جاى كه خواهند روان مىسازند.
از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاری میسازند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تفجير: فجر: شكافتن «فجر القناة: شقه» تفجير نيز به آن معنى و تفعيل براى مبالغه است.
نزول
شأن نزول آیات 5 تا 9:
«شیخ طوسى» گویند: مفسرین خاصه و عامه روایت کنند که این آیات درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام نازل گردیده زیرا آنان مسکین و یتیم و اسیر را در سه شب با افطار خود سیر کردند و خود گرسنه ماندند و خداوند با این آیات آنها را ستایش فرمود و این سوره را به خاطر آنها نازل گردانید و خود این موضوع دلیل است که این سوره در مدینه نازل گردیده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6»
همانا نيكان از پيمانهاى مىنوشند كه با كافور (گياهى خوشبو) آميخته شده است. چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و هر گونه بخواهند، آن را جارى مىسازند.
نکته ها
«ابرار» يا جمع «بَرّ» است، (همانند «ارباب» كه جمع «رَبّ» است) يا جمع «بار» است (نظير «اشهاد» كه جمع «شاهد» است). به هر حال «بر» به معناى گستردگى است و بيابان را به خاطر گستردگى آن، «بر» مىگويند. انسان نيكوكار داراى روحى باز و گسترده است و هدف او از انجام كار نيك، رسيدن به مال و مقام نيست بلكه فكرى فراتر از مال و مقام دارد. دست نيكوكاران براى كمك به ديگران باز و اجر آنان نيز گسترده است. «1»
«كافور» به معناى گياه خوشبو است كه در خنكى و سفيدى ضرب المثل است.
«1». مفردات راغب.
جلد 10 - صفحه 326
«تفجير» به معناى شكافتن است و به كسى كه با گناه پرده حيا را بشكافد، «فاجر» مىگويند و «فجر» نورى است كه تاريكى شب را مىشكافد.
براساس روايات، مراد از «ابرار» در اين آيات، اهل بيت پيامبر عليهم السلام هستند كه با نذر روزه گرفتند و افطارى خود را به يتيم و مسكين و اسير دادند كه در آيات بعد آمده است.
با اينكه عدّهاى اين سوره را مدنى مىدانند، امّا بعضى مغرض و مخالف مىگويند: سوره انسان مكّى است و حَسنين عليهما السلام در مدينه متولّد شدهاند، بنابراين اين آيات درباره اهل بيت نازل نشده، زيرا بيمارى آنان و عيادت پيامبر و روزه والدين آنها در مدينه بوده است!
در پاسخ مىگوييم: در بسيارى از سورههاى مكّى، آيات مدنى وجود دارد و بهترين شاهد مطلب آن است كه كلمه «أسير» در اين آيات آمده، با آن كه در مكّه اسيرى وجود نداشته و اسير گرفتن مربوط به جنگهاى پس از هجرت به مدينه است.
پیام ها
1- احسان و نيكوكارى جلوهاى از شكر هدايت الهى است. إِمَّا شاكِراً ... إِنَّ الْأَبْرارَ ...
2- نوشيدنىهاى بهشتى مخلوط باموادّ خوشبو ومعطّر است. «كانَ مِزاجُها كافُوراً»
3- كاميابىهاى بهشتى به كسانى تعلّق مىگيرد كه خود را به مرحله عبوديّت رسانده باشند. «يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ»
4- محروميّتهاى موقّت بندگان خدا در دنيا، در قيامت جبران مىشود. «يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ»
5- اهل بيت، به خاطر رسيدگى به محرومان، به لقب ابرار و به خاطر اطاعت از خداوند، به لقب عباد اللّه ملقّب شدند. إِنَّ الْأَبْرارَ ... عِبادُ اللَّهِ
6- بندگان خدا، اهل نيكى به ديگران هستند و نيكوكاران، بنده خدا هستند.
الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ ... يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ
7- اراده بهشتيان كارساز است و آنان به هر چه اراده كنند مىرسند و هرچه را اراده كنند انجام مىشود. «يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً»
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 327
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6»
عَيْناً يَشْرَبُ بِها: آن جام را آميخته باشند به آب چشمهاى كه ميآشامند آن را، عِبادُ اللَّهِ: بندگان خدا كه فرمانبرداران او باشند، يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً:
مىرانند آن چشمه را هر جا كه خواهند از منازل و قصور خود، راندنى به سهولت بدون زحمت و مانعى. در خبر است كه اگر اراده تفجير داشته باشند، خطى بكشند، آب در آن خط جارى شود بىآنكه حفر نهر نمايند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً «4»
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»
ترجمه
آيا گذشته است بر انسان وقتى از روزگار كه نبود چيزى كه ياد كرده شود
همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا
همانا ما نموديم باو راه را با آنكه شكر گزار باشد يا كفران كننده
همانا ما مهيّا نموديم براى كافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان را
همانا نيكان مىآشامند از جامى كه باشد ممزوج بآن كافور
از چشمهاى كه مىآشامند از آن بندگان خدا جارى ميكنند آنرا جارى كردنى
وفا ميكنند به نذر خود و ميترسند از روزى كه ميباشد سختى آن فاش و منتشر
و ميدهند طعام را با آنكه دوست دارند آنرا به فقير و يتيم و اسير
با قصد آنكه جز اين نيست كه اطعام ميكنيم شما را براى رضاى خدا نميخواهيم از شما پاداشى و نه سپاس گزارى
همانا ما ميترسيم از پروردگارمان در روزى گرفته و در هم در نهايت سختى و شدّت.
تفسير
در مجمع نقل نموده كه روايات خاصه و عامّه موافق شده بر نزول آيات اينسوره از انّ الابرار يشربون تا كان سعيكم مشكورا در باره امير المؤمنين
جلد 5 صفحه 316
و حضرت زهرا و حسنين و فضّه خادمه ايشان عليهم السّلام و آنكه اجمال اينقصّه آنستكه حسنين عليهما السلام مريض شدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وجوه اصحاب از آن دو عيادت نمودند و بحضرت امير گفتند خوب است براى شفا دو فرزند خود نذرى فرمائى و او سه روز روزه نذر فرمود و حضرت زهرا و فضه خادمه هم بآنحضرت در نذر تأسى نمودند و خداوند آن دو را شفا داد و حضرت امير آن ايّام چيزى نداشت سه صاع جو كه هر صاعى قريب به يك من تبريز است از يكنفر يهودى قرض كرد و در بعضى از روايات است كه گرفت و بنا شد در عوض براى او پشم ببافد و آورد آن جو را نزد حضرت زهرا و او يكصاع از آنرا آرد فرمود و نان پخت و چون امير المؤمنين عليه السّلام از نماز مغرب فارغ شد خدمت او آورد كه افطار نمايند ناگاه فقيرى آمد و سؤال نمود پس نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز دوم شد صاع ديگر را آرد كرد و نان پخت و در وقت افطار حاضر نمود پس يتيمى آمد و سؤال نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار كردند و چون روز سوّم شد بقيّه جو را حضرت زهرا آرد فرمود و نان پخت و در وقت افطار خدمت امير عليه السّلام حاضر نمود پس اسيرى آمد و طلب نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز چهارم شد و از نذر فارغ شده بودند حضرت امير با حسنين عليهما السلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند با آنكه ضعيف شده بودند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گريه كرد و جبرئيل سوره هل انى را نازل نمود و در بعضى از روايات سه مرتبه اطعام بمسكين و يتيم و اسير را كه بيان شد در سه روز بوده است در يكروز هر مرتبه يك سوّم جو موجود مطبوخ ذكر گرديده و آنكه ديگر چيزى براى خودشان باقى نماند و بنابر اين شايد نذر صدقه دادن بفقرا و ايتام و اسيران بوده ولى آنچه قبلا ذكر شد مؤيّد بروايات مأثوره از ائمه اطهار و مفسّرين كبار است و اضافاتى دارد كه بملاحظه اختصار ذكر نشد و ظاهرا آيات شريفه شامل است هر مؤمنى را كه عامل بآن باشد اگر چه در باره آنذوات مقدّسه نازل شده است چنانچه قمّى ره در نقل خود از امام صادق عليه السّلام تصريح بآن نموده و چون بناى كلام الهى بر جمع بين انذار و تبشير است ميفرمايد آيا روزگارى بر انسان گذشته است كه اسم و رسمى
جلد 5 صفحه 317
از او در عالم وجود نداشته اگر چه اصل آنها كه خاك و آب است موجود بوده و اين سؤال براى آنستكه متوجه شوند كه نبودند و بود شدند تا ثابت شود كه خالقى دارند و او خدا است و لذا هل را بقد تفسير نمودهاند و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه مراد آنستكه در تحت علم و قدرت خدا معلوم و مقدور بودهاند ولى در خارج موجود و مذكور نبودهاند خلاصه آنكه چيزى بودهاند ولى نام و نشانى از انسانيّت در عالم نداشتهاند و نيز ميفرمايد همانا ما خلق نموديم انسانرا از نطفه كه اجزاء مخلوط بيكديگر است از آب مرد و زن و امشاج جمع مشيج بمعناى مخلوط است و صفت يا بدل از نطفه قرار داده شده باعتبار اجزاء آن كه آميخته با يكديگر است چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آب مرد و زن مخلوط شدهاند با هم بتمامى و اين در حالى است كه امتحان ميكنيم او را بتكليف بر اداء واجبات و اجتناب از محرّمات پس قرار داديم او را شنوا و بينا تا متمكن باشد از شنيدن و ديدن آيات كتاب تدوينى و تكوينى و عمل بوظائف خود و ما راه راست و طريق مستقيم ببهشت را باو نموديم و خير و شرّش را بيان كرديم با دلائل و امارات موصله بمطلوب ولى بعضى از آن نوع اخذ و عمل نمودند و شكر كردند و بعضى ترك نمودند و كفران كردند و كافر شدند چنانچه از صادقين عليهما السلام نقل شده و ما براى كفّار زنجيرها و غلهاى گرانى آماده نموديم كه بدست و پا و گردن آنها نهيم و وارد در آتش سوزان جهنّمشان نمائيم و امّا ابرار كه خوبان و شكر گزارانند مىآشامند از جام شرابى كه براى خنكى و معطّر شدن ممزوج بكافور شده از چشمهاى كه مىآشامند از آن بندگان خوب خدا و هر جا بخواهند آنچشمه را براى خودشان جارى ميكنند بخوبى و آسانى و بنابر اين عينا بدل است از من كأس و در اصل من عين بوده و منصوب بنزع خافض شده و باء در بها زائده يا بمعناى من است در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن چشمهاى است در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از آنجا جريان پيدا ميكند بخانههاى پيغمبران و اهل ايمان و حال مردان نيكوكار از اينقرار است كه بنذرى كه خودشان كردند وفا مينمايند با آنكه تكليفى است كه خودشان براى خودشان ايجاد
جلد 5 صفحه 318
نمودند چه رسد بتكاليفى كه خدا براى ايشان معيّن فرموده پس سزاوار است كه چنين رزقى خداوند براى ايشان مقرّر فرموده باشد و ميترسند از روز كه شرّ و سختى آنروز فاش و منتشر و واصل بتمام اطراف و جوانب است و اطعام ميكنند طعام خودشان را با آنكه دوست دارند آنرا و محتاج بآن هستند بفقير و يتيم از اهل ايمان و اسير از مشركان چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و نيّت ايشان در قلبشان آنستكه اطعام كنند بآن سه كس كه ذكر شد براى رضاى خدا بدون توقع عوض و انتظار شكر گزارى از آنها يا مدح و ثنائى از احدى ولى اينمعنى را بر زبان جارى نميكنند چنانچه در حديث سابق تصريح بآن شده است و چون ميترسند از خدا و روز جزا كه روز عبوس و ترش روئى مردم است و در نهايت گرفتگى و شدّت است بوظائف خودشان عمل مينمايند و براى رضاى خدا انفاق ميكنند و ظاهرا از اين آيه ميتوان استدلال نمود بر صحّت عبادت و انفاق بقصد نجات از عذاب آخرت و آنكه آيات اگر چه نازل در شأن اهل بيت نامبرده است ولى جارى است در حق تمام اهل ايمان چون عبادت ايشان ظاهرا از ترس عذاب و طمع در بهشت نبوده بلكه فقط براى اهليّت حقّ بعبادت و اطاعت بوده است و اتّصاف روز بعبوس و قمطرير كه بمعناى شديد و سخت است باعتبار وقوع عبوس و شدّت و سختى در آنست مانند آنكه ميگويند ليل قائم و يوم صائم و امثال اين توسعات در كلام عرب و عجم زياد است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
عَيناً يَشرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ يُفَجِّرُونَها تَفجِيراً «6»
و تعبير بكافور براي عطر آن چشمه است، و در جاي ديگر تعبير بمسك فرموده بهمين مناسبت که ميفرمايد: يُسقَونَ مِن رَحِيقٍ مَختُومٍ خِتامُهُ مِسكٌ وَ فِي ذلِكَ فَليَتَنافَسِ المُتَنافِسُونَ وَ مِزاجُهُ مِن تَسنِيمٍ عَيناً يَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبُونَ مطففين آيه 25 الي 28، و تسنيم ما يشابه در دنيا ندارد و جزو مصداق آيه شريفه است: فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِيَ
جلد 17 - صفحه 317
لَهُم مِن قُرَّةِ أَعيُنٍ سجده آيه 17.
چشمه است که عباد اللّه از آن چشمه ميآشامند و آن چشمه را بجريان انداختهاند جريان بسيار عظيم. و اينکه آيه هم شاهد بر اينکه است که خاص بعض است که مقربون باشند نه تمام اهل بهشت چون اهل بهشت دو دسته هستند مقربون و اصحاب يمين، و مقربون خاص اينکه خاندان است که حتي ترك اولي هم از آنها صادر نشده زيرا ترك اولي هم باندازه خود بعد ميآورد، و عباد اللّه هم بدرجه اعلاي عبوديت که هيچ از تحت فرمان مولي خارج نشدهاند اينکه خاندان هستند لذا گفتند: مقام عبوديت بالاتر از مقام رسالت است که در تشهد مقدم ميداري: (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله) و از امير المؤمنين است:
(كفاني عزا أن أكون لك عبدا و كفاني فخرا أن تكون لي ربا).
سؤال: مسلما فضه خادمه مشموله اينکه عنايات هست و مسلما داراي مقام عصمت نبوده چه رسد تبرك اولي!.
جواب اولا: ما گفتيم: مراد از ابرار و مقربين اينکه خانواده هستند و اثبات شيء نفي ما عدا نميكند که ديگران از اينکه فيوضات محروم باشند.
و ثانيا: كساني که با اينکه خاندان محشور باشند از فيوضات آنها هم مستفيض ميشوند مثل انبياء و شيعيان خالص (اللهم احشرنا معهم و لا تفرق بيننا و بينهم بحقهم صلواتك عليهم).
يُفَجِّرُونَها تَفجِيراً فجر شكافتن است چنانچه فجر صادق سفيده صبح است که شكافته ميشود از سياهي شب، و چشمه از زمين يا دل سنگ شكافته ميشود و بيرون ميآيد يعني براي آنها شكافته ميشود و بيرون ميآيد چنانچه گفتند كفار و مشركين بحضرت رسالت (ص): لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً اسراء آيه 92.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- سپس به سر چشمهای که این جام شراب طهور از آن پر میشود اشاره کرده، میافزاید: «از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند، و از هر جا بخواهند آن را جاری میسازند»! (عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا).
آری! این چشمه شراب طهور چنان در اختیار ابرار و عباد اللّه است که هر جا اراده کنند از همانجا سر بر میآورد، و جالب این که در حدیثی از امام باقر علیه السّلام نقل شده که در توصیف آن فرمود: «این چشمهای است در خانه پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که از آنجا به خانه سایر پیامبران و مؤمنان جاری میشود».
آری! همان گونه که در دنیا چشمههای علم و رحمت از خانه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله به سوی بندگان خدا و نیکان سرازیر میشود، در آخرت که تجسم بزرگی از این برنامه است چشمه شراب طهور الهی از همین بیت وحی میجوشد، و شاخههای آن به خانههای مؤمنان سرازیر میگردد! و با نوشیدن از این شراب هرگونه اندوه و ناراحتی و ناخالصی را از درون جان خود میشویند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص470
- ↑ صاحبان روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار از عامه بنا به نقل از مجاهد و ابن عباس و ابوصالح چنین گویند که این آیات درباره امام على مرتضى علیهالسلام و خاندان گرامى او فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام نازل گردید بدین شرح که حسن و حسین بیمار شده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده اى از اصحاب و وجوه عرب به عیادت آمدند. پیامبر فرمود: یا على اگر نذر نمائى از براى فرزندان تو امید شفا از براى آنها خواهى یافت. على و فاطمه نذر کردند که سه روز روزه بدارند و کسى که در این نذر با آنان شرکت نمود، فضه خادمه بود. خداوند به حسن و حسین شفا بخشید، اینان به نذر خویش وفا کردند. روز اول روزه نگه داشتند، شب اول طعام نداشتند که افطار کنند. امام از یک نفر یهودى خیبرى که نام او شمعون بود سه صاع جو قرض کردند. فاطمه با دستیارى فضة آن را آرد نمود و نان پخت موقع افطار پس از نماز مغرب مسکینى بر آنها وارد شد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة سپس اظهار گرسنگى کرد. على و فاطمه غذاى خود را به مسکین مزبور دادند روز دوم به همین کیفیت روزه بداشتند. موقع افطار یتیمى از اولاد مهاجرین بر سراى آنها آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من یتیمى از ایتام مهاجرین مى باشم. پدرم شهید شده مرا از طعام خود سیر نمائید باز على و فاطمه همه غذاى خود را به یتیم دادند. روز سوم هم روزه بداشتند. باز موقع افطار اسیرى بر در سراى آنها آمد و گفت: اى اهل بیت رسول خدا من اسیرى از اسیران هستم و گرسنه ام مرا سیر نمائید. آن شب نیز غذاى خویش را به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. پیامبر وقتى آنان را بدان وضع دید به گریه افتاد و خداوند این آیات را در شأن آنان نازل فرمود و نیز گویند: پیامبر فرمود: واغوثاه من اهل بیت محمد یموتون من الجوع یعنى خدا به فریاد برسد، درباره خاندان محمد که نزدیک است از گرسنگى تلف شوند و نیز واحدى از مفسرین عامه و ابوحمزه ثمالى و على بن ابراهیم در تفاسیر خود به عناوین مختلف شأن و نزول این آیات را درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام روایت کرده اند و نیز شیخ مفید در اختصاص خود و صاحب تفسیر برهان نیز از ابن بابویه شأن و نزول این آیات را درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نهج گفتار فوق ذکر نموده اند. طبرى صاحب جامع البیان از عامّه درباره آیه 8 چنین گوید که پیامبر اهل اسلام را اسیر نمى کرد و این آیه درباره اسیران مشرک نازل شده که پیامبر دستور داد با آنها مدارا نمایند و برخى از علماء اصرار دارند که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.