آیه 224 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

[2–224] (مشاهده آیه در سوره)


<<223 آیه 224 سوره بقره 225>>
سوره :سوره بقره (2)
جزء :2
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و زنهار نام خدا را هدف سوگندهای خود مکنید تا (با این سوگندهای راست و دروغ) از حقوقی که مردم را بر شماست برائت جوئید و خود را نیکوکار و پرهیزکار قلمداد کنید و مصلح میان مردم جلوه دهید؛ و خدا (راست و دروغ و نیک و بد را) شنوا و داناست.

و خدا را در معرض سوگندهایی که می خورید قرار ندهید، [به اینکه سوگند بخورید] که نیکی نکنید، و تقوا پیشه نسازید، و میان مردم آشتی ندهید [خدا رضایت ندارد که نامش وسیله خودداری از کارهایی شود که خودش به انجام آنها فرمان داده است] و خدا [نسبت به همه گفته های شما] شنوا، [و نسبت به تمام کارهای شما] داناست.

و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد، تا [بدين بهانه‌] از نيكوكارى و پرهيزگارى و سازش‌دادن ميان مردم [باز ايستيد]، و خدا شنواى داناست.

خدا را وسيله سوگندهاى خويش قرار مدهيد تا از نيكوكارى و تقوى و اصلاح در ميان مردم بازايستيد، كه خدا شنوا و داناست.

خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید! و برای اینکه نیکی کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not make Allah an obstacle, through your oaths, to being pious and Godwary, and to bringing about concord between people. And Allah is all-hearing, all-knowing.

And make not Allah because of your swearing (by Him) an obstacle to your doing good and guarding (against evil) and making peace between men, and Allah is Hearing, Knowing.

And make not Allah, by your oaths, a hindrance to your being righteous and observing your duty unto Him and making peace among mankind. Allah is Hearer, Knower.

And make not Allah's (name) an excuse in your oaths against doing good, or acting rightly, or making peace between persons; for Allah is One Who heareth and knoweth all things.

معانی کلمات آیه

عرضة: چيزى است كه در معرض چيزى قرار گيرد، گوئيم: «المرأة عرضة النكاح» زن در معرض نكاح است. به معنى «مانع و حايل» نيز آيد.

ايمان: جمع يمين، به معنى سوگند است، سوگند را از آن يمين گفته اند كه عرب به وقت هم پيمان و هم سوگند شدن دست راست يكديگر را مى فشردند (قاموس قرآن).

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول:

اين آيه درباره عبدالله بن رواحة نازل شده كه سوگند ياد كرده بود. با شوهرخواهر خود بشير بن نعمان الانصارى سخن نگويد و كار خيرى براى او انجام ندهد و نيز با وى قطع رابطه نمايد و به بهانه همين سوگند با وى سخن نمى گفت. سپس اين آيه نازل گرديد و نيز گويند درباره ابوبكر بن ابى‌قحافه نازل گرديده كه رابطه خود را با پسرش عبدالرحمن قطع كرده بود و سوگند ياد نموده بود تا مادامى كه اسلام نياورد با وى پيوستگى نداشته باشد.

و نيز از طريق ابن جريج نقل نمايند كه اين آيه درباره ابوبكر نازل شد، موقعى كه سوگند ياد كرده بود كه مساعدت و نفقه اى كه به مسطح مي‌داده است قطع كند، مسطح يكى از خويشاوندان ابوبكر بوده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«224» وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌

براى نيكى كردن و پروا داشتن واصلاح بين مردم، خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار ندهيد. همانا خداوند شنوا و دانا است.

نکته ها

در تفاسير متعدّد از جمله مجمع‌البيان و روح‌البيان در شأن نزول اين آيه آمده است كه ميان داماد و دخترِ يكى از ياران پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به نام عبداللّه‌بن رواحه اختلافى پيش آمد، او سوگند ياد كرد كه براى اصلاح كار آنها هيچ دخالتى نكند. آيه نازل شد و اينگونه سوگندها را ممنوع ساخت.

كلمه «أيمان» جمع «يمين» به معناى سوگند. و كلمه‌ى‌ «عُرْضَةً» به معناى «در معرض قرار دادن» است.

سوگند را وسيله‌اى براى توجيه وفرار از مسئوليّت خود قرار ندهيد وبه هر مناسبتى از خداوند ونام مقدّس او خرج نكنيد، اين كار خود نوعى جرأت و بى‌ادبى است.

امام صادق عليه السلام فرمود: «لاتحلفوا باللّه صادقين و لا كاذبين» «1» نه راست و نه دروغ، به خدا سوگند ياد نكنيد.

پیام ها

1- احترام نام خداوند و مقدّسات بايد حفظ شود. «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ»

2- سوگند، نبايد مانع انجام كار نيك واصلاح ميان مردم قرار گيرد. «لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ»

«1». بحار، ج 76، ص 47.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 352

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (224)

شأن نزول: عبد اللّه رواحه از شوهر خواهر خود رنجيده به اسم اعظم الهى قسم ياد نمود كه با او سخن نگويد و ميان او و زوجه‌اش اصلاح ننمايد و در حق او نيكوئى نكند و او را با دشمنانش صلح ندهد. و هر كه به او مى‌گفت احسان و اصلاحى در حق او بنما، مى‌گفت: من قسم ياد نموده، چگونه مخالفت كنم؟ آيه شريفه نازل شد:

وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ‌: و قرار ندهيد نام الهى را، عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ‌:

حاجز و مانع آنچه قسم مى‌خوريد به اينكه آن قسم بازدارد شما را، أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا: اينكه نيكوئى كنيد به خويشان و دوستان و بپرهيزيد از مروت و احسان با دوستان و خويشان خود مكالمه‌اى ننمائيد. وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ‌: و از آنكه اصلاح كنيد ميان مردمان و رفع خصومت و نزاع نمائيد. وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌: و خداى تعالى شنوا است قسمهاى شما را، داناست به آنچه در قلب شما است. عبد اللّه بعد از استماع اين آيه از آنچه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 402

گفته بود صرف نظر و با بشير در مقام شقفت و مرحمت و اصلاح درآمد.

تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به آنكه نام خدا را معرض قسم قرار ندهيد و آن را عارض جميع امور مسازيد به اين معنى كه به نام الهى بسيار قسم مخوريد، حتى در محقرات و ناقابل، بلكه اكتفا نمائيد در مهمات ضروريه خود؛ و لذا مذمت فرموده كسى را كه بسيار قسم ياد كند: وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ‌؛ و البته اين قسم موجب اهانت و توهين نام نامى خداوند عظيم است. بنابراين فرمايش‌ أَنْ تَبَرُّوا علت نهى باشد، يعنى خداوند نهى فرمود شما را از سوگند بر جميع امور به جهت اراده نيكوكارى و پرهيزكارى شما و اصلاح شما در ميان مردمان، زيرا حلّاف جرئت كند بر خدا و هر كه مجترء باشد نيكوكار نباشد، و موثق نيست در اصلاح ذات البين. و از اين تأويل مستفاد مى‌شود نهى از بسيارى سوگند اگرچه صادق باشد، و مؤيد اينست حديث شريف در كتاب كافى از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: سوگند مخوريد بنام خدا، راست و نه دروغ، پس بدرستى كه خداوند سبحان فرمود: وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ‌ «1» و قال عيسى عليه السّلام بحقّ اقول لكم انّ موسى كان يأمركم ان لا تحلفوا باللّه كاذبين و انا اقول لا تحلفوا باللّه صادقين و لا كاذبين و لكن قولوا لا و نعم‌ «2». فرمود حضرت عيسى عليه السّلام: به حق مى‌گويم شما را، بدرستى كه حضرت موسى عليه السّلام فرمود شما را:

سوگند مخوريد به خدا به دروغ، و من امر مى‌كنم شما را سوگند مخوريد به خدا راست و نه دروغ، و لكن بگوئيد نه و بلى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (224)

ترجمه‌

و مگر دانيد خدا را دست آويز براى سوگند هاتان كه نيكوئى كنيد و اصلاح كنيد ميان مردم و خدا شنواى دانا است.

تفسير

عرضه گاهى اطلاق ميشود بر چيزيكه عارض ميشود بچيزى و مانع ميشود از آن و گاهى اطلاق ميشود بر چيزيكه در معرض امرى قرار ميگيرد و بنا بر اول مراد آنستكه سوگند بخدا را مانع قرار ندهيد از براى ان امور خيرى كه سوگند ياد نموديد كه آنها را بجا نياوريد و بنابراين ان تبروا و تتقوا و تصلحوا بيان امورى است كه سوگند براى آنها واقع شده است يعنى برّ و تقوى و اصلاح بين مردم و بر طبق اين معنى روايت شده است از حضرت صادق (ع) كه وقتى بخوانند تو را براى اصلاح ميان دو نفر مگو قسم ياد نمودم كه ميانجى نشوم و بنابر معنى دوم مراد آنست كه قرار ندهيد خداوند را در معرض سوگندهاى خودتان پس خوار و مبذول كنيد نام خدا را بسبب زيادى سوگند و بر طبق اين معنى از آنحضرت روايت شده است كه سوگند ياد نكنيد بخدا چه راست باشد چه دروغ همانا خداوند فرموده است‌ وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ‌ و نيز روايت شده است كه كسيكه قسم ياد كند بخدا دروغ كافر است و كسيكه قسم ياد كند بخدا راست آثم است و اين آيه را تلاوت فرموده‌اند و اين هر سه روايت در كافى است و روايت اول و دوم را عياشى در يك روايت نقل نموده است و نيز از آن حضرت روايت شده است كه مراد آنستكه مرد قسم ياد نمايد كه با برادر و مادر خود سخن نگويد و امثال اينها و اينهم مناسب با معنى اول است و بنابر اين معنى ان تبروا و تتقوا و تصلحوا علت است براى نهى يعنى خدا را در معرض سوگندهاى خودتان قرار ندهيد تا آنكه ببر و تقوى و اصلاح بين مردم موفق شويد چون شخص حلاف كه زياد قسم ياد مينمايد جرئت بخداوند نموده و و مجترى بخدا اهل بر و تقوى و اصلاح بين مردم نمى‌باشد و مورد وثوق نميشود تا موفق باصلاح شود و باين جهت خداوند از او مذمت فرموده و نهى از اطاعت او نموده و فرموده و لا تطع كل حلاف مهين و خداوند شنوا است سوگندهاى شما را و دانا است نيات شما را و بر طبق آن با شما رفتار مينمايد چنانچه در آيه بعد اشاره شده است.

جلد 1 صفحه 284

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَجعَلُوا اللّه‌َ عُرضَةً لِأَيمانِكُم‌ أَن‌ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصلِحُوا بَين‌َ النّاس‌ِ وَ اللّه‌ُ سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌ٌ (224)

(‌خدا‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ سوگندهاي‌ ‌خود‌ قرار ندهيد ‌که‌ نيكي‌ كنيد ‌ يا ‌ پرهيزكاري‌ نمائيد ‌ يا ‌ ‌بين‌ مردم‌ اصلاح‌ نمائيد و ‌خدا‌ شنوا و داناست‌) اختلافي‌ ‌است‌ ‌بين‌ مفسرين‌ ‌در‌ ‌آيه‌، ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ محل‌ ‌ان‌ تبرّوا ‌که‌ آيا نصب‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ جرّ، و ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ اينكه‌ لاء نافيه‌ قبل‌ ‌از‌ ‌آن‌ مقدر ‌است‌ ‌ يا ‌ نه‌، و ‌هم‌ ‌از‌ جهت‌ معني‌، و ‌ما صرف‌ نظر ‌از‌ ‌اينکه‌ اختلافات‌ نموده‌ و قبل‌ ‌از‌ شروع‌ ‌در‌ تفسير ‌آيه‌ اخباري‌ ‌که‌ ‌از‌ معصومين‌ (ع‌) رسيده‌ متذكر ميشويم‌:

‌از‌ تفسير عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌در‌ تفسير ‌آيه‌ ‌که‌ فرمود «

‌هو‌ قول‌ الرجل‌ ‌لا‌ و اللّه‌ و بلي‌ و اللّه‌

» و نيز ‌از‌ حضرت‌ باقر و صادق‌ (ع‌) روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «

الرجل‌ يحلف‌ ‌ان‌ ‌لا‌ تكلم‌ اخاه‌ و ‌ما اشبه‌ ‌ذلک‌ و ‌ان‌ ‌لا‌ تكلّم‌ امّه‌».

و ‌از‌ كافي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود «

اذا دعيت‌ لتصلح‌ ‌بين‌ اثنين‌ ‌فلا‌ تقل‌ ‌علي‌ يمين‌ ‌ان‌ ‌لا‌ افعل‌

» اينك‌ مي‌گوئيم‌ ‌از‌ جمله‌ وَ لا تَجعَلُوا اللّه‌َ عُرضَةً لِأَيمانِكُم‌ أَن‌ تَبَرُّوا الاية و اخبار مذكوره‌ چند مطلب‌ استفاده‌ ميشود.

1‌-‌ سوگند ياد نمودن‌ اصلا مذموم‌ ‌است‌ بخصوص‌ قسم‌ بخدا چنانچه‌ ‌از‌ حديث‌ اول‌ استفاده‌ ميشود ‌حتي‌ ‌در‌ مقام‌ مرافعه‌ ‌اگر‌ مدعي‌ بينه‌ اقامه‌ نكرد و قسم‌ متوجه‌ منكر شد و حاكم‌ حكم‌ قسم‌ داد ‌اگر‌ منكر ‌از‌ حق‌ ‌خود‌ صرفنظر نموده‌ و ‌براي‌ احترام‌ قسم‌، قسم‌ نخورد بسيار ممدوح‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ ارجاع‌ قسم‌ بمدعي‌ نمود و مدعي‌ ‌براي‌ احترام‌ قسم‌ ‌از‌ ادعاي‌ ‌خود‌ صرف‌ نظر نمود

جلد 2 - صفحه 449

نيز بسيار ممدوح‌ ‌تا‌ چه‌ رسد ‌به‌ اينكه‌ شخص‌ ‌براي‌ ‌هر‌ مطلب‌ ناچيزي‌ قسم‌ ياد كند. 2‌-‌ ‌در‌ مورد قسم‌ بايد متعلق‌ ‌آن‌ مرجوح‌ نباشد بلكه‌ ‌ يا ‌ واجب‌ ‌ يا ‌ مستحب‌ّ و ‌ يا ‌ مباح‌ ‌باشد‌، ‌پس‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ ترك‌ واجب‌ ‌ يا ‌ ترك‌ مستحبي‌ ‌ يا ‌ فعل‌ حرامي‌ قسم‌ ياد كند، منعقد نميشود چنانچه‌ مورد ‌آيه‌ همين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ قسم‌ ياد كند ‌بر‌ ترك‌ اصلاح‌ ‌بين‌ مسلمانان‌ ‌ يا ‌ ترك‌ احسان‌ بوالدين‌ ‌ يا ‌ زوجه‌ ‌ يا ‌ ‌غير‌ اينها و ‌ يا ‌ ‌بر‌ ترك‌ تقوي‌ ‌يعني‌ فعل‌ حرام‌، منعقد نمي‌گردد و مفاد دو حديث‌ اخير نيز همين‌ ‌است‌ و بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ احتياج‌ بتقدير لاء نافيه‌ نيست‌ زيرا معني‌ اينست‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌در‌ معرض‌ قسم‌ قرار ندهيد ‌تا‌ احسان‌ كنيد ‌يعني‌ قسم‌ بخدا ‌را‌ مانع‌ احسان‌ و اصلاح‌ ‌بين‌ مردم‌ و تقوي‌ قرار ندهيد ‌که‌ مثلا بگوئيد قسم‌ خورده‌ام‌ ‌که‌ بپدر و مادرم‌ و ‌ يا ‌ برادر دينيم‌ احسان‌ نكنم‌ ‌ يا ‌ قسم‌ ياد كرده‌ام‌ ‌که‌ ميانجيگري‌ نكنم‌ و نحو اينها و ‌اگر‌ قسم‌ ياد نكرده‌ بودم‌ احسان‌ ميكردم‌ و ‌بين‌ مردم‌ ‌را‌ اصلاح‌ مينمودم‌ و متقي‌ مي‌شدم‌.

3‌-‌ برّ و تقوي‌ و اصلاح‌ ‌بين‌ مردم‌ سه‌ عبادت‌ بسيار بزرگ‌ و ارزنده ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ و اخبار بسيار تأكيد ‌شده‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نهي‌ فرموده‌ ‌که‌ قسم‌ ‌بر‌ ترك‌ ‌آنها‌ ياد نكنيد و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ فيوضات‌ ‌آنها‌ محروم‌ ننمائيد.

امّا برّ ‌اگر‌ مراد مطلق‌ برّ ‌باشد‌ چنانچه‌ مقتضي‌ اطلاق‌ ‌است‌ شامل‌ همه‌ نيكيها و خوبيها ‌از‌ واجبات‌ و مستحبات‌ ميشود و ‌هر‌ يك‌ داراي‌ مثوبت‌ خاصي‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ مراد برّ بغير ‌باشد‌ چنانچه‌ منصرف‌ اليه‌ لفظ ‌است‌ و ‌از‌ حديث‌ دوم‌ نيز استفاده‌ ميشود مانند برّ بوالدين‌ و ارحام‌ و برادران‌ ديني‌ آنهم‌ ‌از‌ اعمال‌ بزرگ‌ و داراي‌ مثوبات‌ بسيار ‌است‌ و ‌از‌ صفات‌ برجسته‌ انبياء (ع‌) ‌است‌ چنانچه‌ درباره‌ يحيي‌ (ع‌) و عيسي‌ (ع‌) و ‌غير‌ اينها ذكر ‌شده‌.

و امّا تقوي‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ پارسايي‌ و پرهيزكاري‌ ‌است‌ افضل‌ جميع‌ عبادات‌

جلد 2 - صفحه 450

‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ آخر خطبه‌ شعبانيه‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ سؤال‌ مينمايد ‌که‌ «

‌ما افضل‌ الاعمال‌ ‌في‌ ‌هذا‌ الشهر

» ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ميفرمايد:

1» افضل‌ الاعمال‌ ‌في‌ ‌هذا‌ الشهر الورع‌ ‌عن‌ محارم‌ اللّه‌»«

«

و امّا اصلاح‌ ‌بين‌ مردم‌ ‌آن‌ نيز ‌از‌ عبادات‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ وصاياي‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد «

2» و صلاح‌ ذات‌ بينكم‌ فانّي‌ سمعت‌ جدّكما صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ يقول‌ صلاح‌ ذات‌ البين‌ افضل‌ ‌من‌ عامّة الصلاة و الصيام‌«

و ‌از‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود «

3» افضل‌ الصدقة اصلاح‌ ذات‌ البين‌»«

و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخبار ديگر.

4‌-‌ قسم‌ بخدا ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ تلفظ ‌به‌ «و اللّه‌، باللّه‌، تاللّه‌» ميباشد ‌در‌ ‌هر‌ مورد ‌که‌ منعقد گردد متعلق‌ قسم‌ واجب‌ ميشود و ‌بر‌ حنث‌ ‌آن‌ ‌يعني‌ مخالفت‌ ‌آن‌ كفارة تعلق‌ ميگيرد و كفاره‌ ‌آن‌ چنانچه‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد فَكَفّارَتُه‌ُ إِطعام‌ُ عَشَرَةِ مَساكِين‌َ مِن‌ أَوسَطِ ما تُطعِمُون‌َ أَهلِيكُم‌ أَو كِسوَتُهُم‌ أَو تَحرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن‌ لَم‌ يَجِد فَصِيام‌ُ ثَلاثَةِ أَيّام‌ٍ ذلِك‌َ كَفّارَةُ أَيمانِكُم‌ إِذا حَلَفتُم‌ وَ احفَظُوا أَيمانَكُم‌«4» وَ اللّه‌ُ سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌ٌ و خداوند بآنچه‌ مي‌گوييد شنوا و بآنچه‌ ميكنيد داناست‌

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

(آیه 224)

شأن نزول:

میان داماد و دختر یکی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به نام عبد اللّه بن رواحه اختلافی روی داد، او سوگند یاد کرد که برای اصلاح کار آنها هیچ گونه دخالتی نکند و در این راه گامی بر ندارد آیه نازل شد و این گونه سوگندها را ممنوع و بی‌اساس قلمداد کرد.

تفسیر:

این آیه و آیه بعد ناظر به سوء استفاده از مسأله سوگند است. و مقدمه‌ای محسوب می‌شود برای بحث آیات آینده که سخن از «ایلاء» و سوگند در مورد ترک آمیزش جنسی با همسران می‌گوید، نخست می‌فرماید: «خداوند را در معرض سوگندهای خود برای ترک نیکی و تقوا و اصلاح در میان مردم قرار ندهید و (بدانید) خدا شنوا و داناست» سخنان شما را می‌شنود و از نیات شما آگاه است (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).

به این ترتیب سوگند یاد کردن جز در مواردی که هدف مهمی در کار باشد عمل نامطلوبی است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. روض الجنان و كشف الاسرار و مجمع البيان.
  4. جامع البيان.
  5. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 84.

منابع