آیه 189 سوره بقره
<<188 | آیه 189 سوره بقره | 190>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای پیغمبر) از تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست؟ جواب ده که در آن تعیین اوقات عبادات حج و معاملات مردم است. و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانهها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید.
از تو درباره هلال های ماه می پرسند، بگو: آنها وسیله تعیین اوقات [برای امور دنیایی و نظام زندگی] مردم و [تعیین زمان مراسم] حج است. و نیکی آن نیست که به خانه ها از پشت آنها وارد شوید، [چنان که اعراب جاهلی در حال احرام حج از پشت دیوار خانه خود وارد می شدند نه از در ورودی] بلکه نیکی [روش و منشِ] کسی است که [از هر گناه و معصیتی] می پرهیزد. و به خانه ها از درهای آنها وارد شوید؛ و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید.
در باره [حكمت] هلالها[ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: «آنها [شاخص] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجّاند.» و نيكى آن نيست كه از پشت خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند، و به خانهها از در [ورودى] آنها درآييد، و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد.
از تو درباره هلالهاى ماه مىپرسند، بگو: براى آن است كه مردم وقت كارهاى خويش و زمان حجّ را بشناسند. و پسنديده نيست كه از پشت خانهها به آنها داخل شويد، ولى پسنديده راه كسانى است كه پروا مىكنند و از درها به خانهها درآييد و از خدا بترسيد تا رستگار شويد.
در باره «هلالهای ماه» از تو سؤال میکنند؛ بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظامِ زندگیِ) مردم و (تعیینِ وقتِ) حج است». و (آن چنان که در جاهلیّت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام میپوشیدند، از درِ خانه وارد نمیشدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد میشدند، نکنید!) کارِ نیک، آن نیست که از پشتِ خانهها وارد شوید؛ بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از درِ خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اهله: جمع هلال. آن ماه يك شبه و دو شبه است، به قولى تا شب هفتم هلال است. اهلال به معنى بلند كردن صدا است، ماه را از آن هلال گويند كه با ديدن آن صدا بلند كنند.
بر: نيكويى، بقره/ 177.
ظهور: پشتها. مفرد آن ظهر است، ظهر به معنى آشكار شدن به اعتبار همين معنا است.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
معاذ بن جبل به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: يا رسول الله جماعت يهود درباره هلال از ما زياد سؤال ميكنند تكليف ما چيست؟ اين آيه در جواب او نازل گرديد چنان كه از قتادة نيز روايت شده كه درباره خلقت هلال و از اين كه چرا آفريده شده از پيامبر مى پرسيدند، اين آيه نازل شد.
و نيز از ابن عباس و ابوالعالية هم روايت گرديده است و همچنين از ابن عباس نقل نمايند: كه معاذ بن جبل و ثعلبة بن غنم از پيامبر درباره ماه و كم و زياد شدن او در اوائل و اواسط و اواخر هر ماه كه بر يك حالت ثابت قرار نمى گرفته، سؤال ميكردند، سپس اين آيه نازل گرديده است و درباره اين قسمت از آيه «وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُواالْبُيُوتَ» چنين نقل نمايند كه در جاهليت رسم چنين بوده كه اگر كسى از براى حج يا عمره احرام مى بست و محرم ميگشت. در حال احرام از در خانه يا خيمه وارد نمى گرديد بلكه از پشت بام و يا از سوراخ ديوار وارد خيمه يا خانه ميشد و اين كار را جزء نيكوكارى و برّ محسوب ميداشتند.
و در عين حال آنانى كه از حمس يعنى از طوايف قريش و كنانه و خزاعة و ثقيف و جشم و بنو عامر بن صعصعة و بنو نضر بن معونة بودند چنين عملى را مرتكب نمى شدند و بدان جهت به آنها حمس مى گفتند كه در روش خود سخت محكم و پابرجا مى بودند. چه آن كه حماسه به معنى شدت شجاعت است و وقتى كه اسلام ظهور نمود در اوائل امر اين روش جارى بود به قسمى كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به خانه يكى از انصار با حالت احرام وارد گرديد و بنا به قاعده حمس از در خانه انصارى وارد شد و شخصى با وى بنام قطبة بن عامر حج است و نيكوئى به آن نيست كه از پشت ديوار به خانه درآئيد. بلكه نيكوكار كسى است كه پرهيزكار (و خداترس) باشد و در خانه ها از در آن وارد شويد و از خداوند بترسيد باشد كه رستگار گرديد.
انصارى نيز وارد شد مردم اعتراض كردند و گفتند: يا رسول الله! قطبه مردى فاسق و فاجر است و حمسى نيست. چرا با تو از در خانه وارد شده است؟ پيامبر نيز از قطبه علت آمدن او را از در خانه با خودش پرسيد. قطبه در جواب گفت: يا رسول الله از تو پيروى كردم و هر كارى كه شما انجام بدهيد من هم به پيروى شما انجام ميدهم. پيامبر گفت: من مردى حمسى هستم. قطبه گفت: دين من دين شما است سپس اين آيه نازل گرديد.
و نيز گويند اين قسمت از آيه «وَأْتُواالْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» درباره امام على مرتضى عليهالسلام نازل گرديده، بنا به روايت منقول از پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود، (انا مدينة العلم و علىّ بابها، اى لاتأتوا المدينة الّا من بابها) .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«189» يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
از (حكمت) هلالهاى ماه از تو سؤال مىكنند، بگو: براى آن است كه مردم اوقات (كارهاى خويش) و زمان حج را بشناسند. (اى پيامبر به آنان بگو:) نيكى آن نيست كه (در حال احرام حج،) از پشت خانهها وارد شويد، بلكه نيكى آن است كه تقوا پيشه كنيد و از درها وارد خانهها شويد، از خداى بترسيد، باشد كه رستگار شويد.
«1». نهجالبلاغه، خطبه 224.
«2». نهجالفصاحه، ح 539.
جلد 1 - صفحه 297
نکته ها
كلمه «مواقيت» جمع «ميقات» به زمان يا مكانى معيّن گفته مىشود كه براى انجام كارى مشخّص شده باشد.
در اين آيه ضمن پاسخگويى به سؤال گروهى از مردم كه از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره هلال ماه مىپرسيدند، به مواردى اشاره دارد كه با هم آن را بررسى مىكنيم: اى پيامبر! به آنها كه از فايدهى جلوههاى مختلف ماه مىپرسند، بگو: آن تغييراتى كه در ماه پديد مىآيد، براى مردم وسيلهى وقت شناسى و تقويم همگانى و طبيعى است. يكى از امتيازات اسلام اين است كه برنامههاى خود را با مقياسهاى طبيعى، عمومى و مجانى طرح مىكند، مثلًا براى تعيين مقدار آب كُر، وَجب را مقياس قرار مىدهد و يا براى تشخيص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشيد را مطرح مىكند. و براى آغاز و انتهاى ماه رمضان و يا ايام حج، هلال ماه را ملاك قرار داده است. اشكال مختلف ماه نيز، حكم يك نوع تقويم عمومى را دارد كه در اختيار همه است. نياز به تقويم و تاريخ، لازمهى زندگى اجتماعى است و بهترين وسيله عمومى براى اين تقويم همين است كه افراد اعمّ از باسواد و بىسواد در هر كجاى عالم با يك نگاه و در يك لحظه بتوانند روزهاى ماه را تشخيص دهند. سپس مىفرمايد:
نيكى در آن نيست كه در حال احرام، به جاى استفاده از دَر براى ورود به خانه، از پشت خانه و بيراهه وارد شويد واين عقيده، خرافهاى بيش نيست كه در حال احرام بايد از پشت خانهها وارد شد.
هر كارى راهى دارد و بايد از مجراى طبيعى و راهش وارد شد. براى انجام هركار زمان مناسب، شيوه مناسب و رهبر مناسب لازم است. همانگونه كه زمان از طرف خداوند به وسيله ماه و هلال معيّن مىشود، رهبرى نيز بايد از طرف خداوند تعيين شود. بنابراين معناى آيه چنين است: از هلال براى وقت شناسى استفاده كنيد و در روش انجام امور، به دستورات آسمانى و رهبران مراجعه كنيد و بيراهه نرويد. سعادت و خوشبختى، راهى دارد كه بايد از راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسيد تا شايد رستگار شويد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از آيه «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» آن است كه هر كارى را از
جلد 1 - صفحه 298
راهش وارد شود. «1» و امامان معصوم عليهم السلام فرمودند: ما آلمحمّد باب خداوند هستيم.
وپيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: من شهر علمم و على درب آن است. «2»
در اين آيه جمله «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» ميان دو «تقوى» قرار گرفته است، شايد اين رمز آن باشد كه شناخت راه كار و ورود و خروج در امور، نياز به تقواى فوقالعاده دارد و كسانى كه تقواى كمى داشته باشند بازهم بىراهه مىروند.
شايد معناى آيه چنين باشد: مردم كه درباره هلال از تو مىپرسند، جوابى درخور فهم آنان بگو كه اين هلال راهى است براى شناخت زمان و نظم امور دينى. امّا اگر مىخواهيد چگونگى تغييرات ماه را بفهميد، بايد از راهش وارد شويد و مطالعه كنيد و درس بخوانيد.
اين مطلب را قرآن در اين قالب بيان فرمود كه برّ و نيكى، بيراهه رفتن نيست، بلكه بايد هركارى را از راهش وارد شد و راه شناخت تغييرات جوّى، تحصيلات در اين باره است.
پیام ها
1- حركت كرات و ماه، داراى برنامه و زمانبندى دقيقى است كه مىتواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگى مردم مؤثر باشد. «3» «قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ»
2- اگر جمادات وكرات آسمانى نظم دارند وبراى انتظام امور انسانها جهتگيرى شدهاند، شرط انصاف نيست كه ما موجوداتى بىنظم وبىحساب و رها باشيم. «قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ»
3- در پاسخ به سؤالات، جوابى دهيد كه سؤال كننده بفهمد و مورد نيازش باشد.
«قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ»
4- اسلام، با آداب و رسوم جاهلى و خرافى مبارزه مىكند. «لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها»
«1». تفسير برهان، ج 1، ص 190.
«2». تفسير مجمعالبيان، ج 2، ص 509.
«3». امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند: هرگاه هلال ماه رمضان را ديديد، روزه بگيريد و در پايان، همين كه هلال ماه شوال را ديديد، عيد فطر بگيريد. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 176.
جلد 1 - صفحه 299
5- برّ و نيكى را نبايد از خرافات، عادات و سيره نياكان بدست آورد، بلكه راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحى و رهبران معصوم عليهمالسلام و شيوههاى منطقى است. «لَيْسَ الْبِرُّ ... وَ لكِنَّ الْبِرَّ»
6- هرگاه راهى را بستيد، راه صحيحى را نشان بدهيد. «لَيْسَ الْبِرُّ ... وَ لكِنَّ الْبِرَّ»
7- ارزش مفاهيم دينى، زمانى است كه در افراد جلوه كند. بجاى اينكه بگويد:
نيكى تقواست، فرمود: نيكى، متّقى است. «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى»
8- بيراهه رفتن تقوا نيست. اگر از سيره عقلا واولياى خدا سرپيچى كنيم ونام آنرا تقوا وخودسازى بگذاريم منحرف شدهايم. «أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
9- بكارگيرى روشهاى نادرست و غير منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست.
«وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
10- حفظ وقت و مراعات نظم در كارها و عبادات، يكى از مصاديق تقوا و فلاح است. «مَواقِيتُ لِلنَّاسِ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
11- رستگارى، نهايت تكامل است. بسيارى از دستورات، براى رسيدن به تقواست، ولى در اين آيه، تقوا مقدّمهى رستگارى است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (189)
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ: سؤال كنند تو را اى پيغمبر از ماههاى هلال.
معاذ بن جبل و ثعلبه كه از اعيان انصار بودند، پرسيدند: سبب چيست گاهى جرم ماه باريك و به مرور زياد شود تا تمام مىگردد بعد رو به نقصان تا به مرتبه اول رسد. چون فهم آن از درك حكمت نقصان و كمال قاصر بود، لذا جواب معرفت و فايده آنرا فرمود كه: قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ: بگو اى پيغمبر كه هلالها نشانهها و علامات وقتهاست براى مردمان در اجرت كارگران وعده زنان و حمل آنان و مدت رضاع و فصال و مدت ديون و تحقق شروط و غيره. وَ الْحَجِ: و علامت اوقات حج كه اداء و قضاى آنها معين شود و حكمت در تغيير هلالها دانستن اوقات عبادات شرعيه و امور موقته است به خلاف آفتاب كه هميشه بر يك حال و زياده و نقصان ندارد.
مروى است كه در جاهليت بر محرم حرام مىدانستند از درب خانه داخل شود، بلكه بايد از بام يا از ديوار داخل شود. آيه شريفه فرمود: وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها: نيست نيكوكارى اينكه درآييد به خانهها از پشت بامها آن كه شما آن را به زعم خود نيكوئى دانيد، وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى: و لكن نيكوكارى نيكوئى آن كس است كه بترسد و بپرهيزد
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 347
از خدا به ترك محرمات، وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها: و درآييد به خانهها در حال احرام و غير آن از درهاى آن، زيرا در عدول كردن از آن برى نيست، پس در مباشرت امور خود به هر طريقى كه خواهيد به خانهها داخل شويد.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد خدا را در تغيير احكام او و اعتراض بر افعال او بلكه منقاد جميع اوامر و نواهى باشيد. لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ: براى اينكه رستگار شويد و فيروزى يابيد به هدايت، يا بپرهيزيد خدا را از مخالفت به اميد خلاصى از عذاب و عقوبت.
در مجمع البيان- جابر از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده در معنى آيه كه نيكى نيست كه بجا آوريد امور را از غير جهات شرعيه، بلكه نيكوكارى آنست كه اقدام به امور نمائيد از جهات مشروعه در هر امرى «1».
تتمه- در احتجاج: اصبغ بن نباته گويد: خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بودم، ابن الكوا آمد پرسيد: چيست قول خدا لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها (الخ)؟ فرمود: مائيم خانههائى كه امر فرموده از در آن داخل شو، مائيم باب اللّه و بيوتى كه از جانب او است، پس هر كه بيعت كند ما را و اقرار كند به ولايت ما، پس بتحقيق از در خانه وارد شده؛ و هر كه مخالفت ما نمايد و فضيلت دهد غير را بر ما، از پشت بام داخل شده.
و نيز حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درهاى رحمت خدا و راههاى اويند كه سالك در مسالك سلك آن به مقصود دنيا و آخرت رسد، و خواننده مردمان هستند به بهشت و دليل و راهنماى به آن تا روز قيامت «2».
و حديث معروف نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: انا مدينة العلم و علىّ بابها و لن تؤتى المدينة الّا من قبل الباب «3» نيز مصدق آنست.
«1» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 284.
«2» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 190، حديث پنجم.
«3» الغدير، جلد 6، صفحه 79، حديث دوّم (در اين كتاب شريف پيرامون مصادر حديث از صفحه 61 تا صفحه 79 بحث شده و تا صفحه 81 به بررسى لفظ حديث پرداخته است)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 348
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (189)
ترجمه
مىپرسند تو را از هلالها بگو آن نشانه وقتها است از براى مردم و حج و نيست نيكى به آنكه درآييد بخانهها از پشتهاى آنها ولى نيك كسى است كه بپرهيزيد و بيائيد بخانهها از درهايشان و بترسيد از خدا باشد كه شما رستگار شويد.
جلد 1 صفحه 237
تفسير
از پيغمبر (ص) سؤال نمودند كه چرا ماه در ابتدا باريك است و كم كم بزرگ ميشود و چون كامل شد باز رو بنقصان ميگذارد حكمت آن چيست خداوند ميفرمايد بگو اى محمد (ص) آن نشانه و علامت اوقات است كه مردم بسبب آن اوقات عبادات و زراعات و تجارات و اداء ديون و عدّه زنهاى خودشان را تعيين نمايند و چون از ميان عبادات حج ممتاز باحتياج بوقت بود و در غير موسم بعنوان قضا هم جائز نبود موجب مزيد اختصاص آن بذكر گرديد و در تهذيب از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه براى تعيين وقت روزه و عيد و حج است و ظاهر سؤال آنستكه مطلوب سر طبيعى اختلاف جرم ماه است و اين كه جواب به بيان ثمره و فائده آن داده شده است شايد بملاحظه عدم استعداد سائل از فهم جواب حقيقى بوده كه موجب صرف كلام از ظاهر شده است و ميتوان گفت نكته آن بوده كه ضمنا بيان تشريع تعيين اوقات بر طبق ماههاى قمرى شود چنانچه از بعضى روايات استفاده ميشود و بنابراين بايد جائز نباشد تعيين اوقات بغير اين ميزان ولى انصاف آنستكه ظهورى كه بحد نصاب حجيت برسد در اين معنى ندارد و چون اوضاع شمسى مشهود عامه نيست و عموم از اوضاع قمرى ميتوانند استفاده تعيين اوقات نمايند بذكر اينخاصيت جواب اقناعى داده شده است ولى معلوم ميشود كه ملاحظه ميزان فهم سائل در جواب سؤال چقدر اهميت دارد و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه در صدر اسلام معمول آن بوده كه چون محرم ميشدند از در خانههاشان داخل نميشدند بلكه از پشتخانههاشان نقبى ميزدند و از آنجا آمد و شد مينمودند پس خداوند نهى فرمود از آنكه اين عمل را از آداب احرام قرار دهند و فرمود اين خوب نيست و لكن خوب كسى است كه بپرهيزد از محرمات الهى و در محاسن و مجمع و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه مراد از امر بدخول خانه از درها آنستكه در هر كارى از راهش وارد شوند فيض ره فرموده و از اين قبيل است اخذ احكام دين از امير المؤمنين و اولاد معصومين او عليهم السلام چونكه آنانند درهاى علم پيغمبر چنانچه فرمود من شهر علمم و على در اوست و وارد شهر نبايد شد مگر از درش و چه خوب گفته فردوسى طوسى ره
چون گفت آنخداوند تنزيل و وحى
خداوند امر و خداوند نهى
جلد 1 صفحه 238
كه من شهر علمم عليّم درست
درست اين سخن گفت پيغمبر است
گواهى دهم كين سخن راز او است
تو گوئى دو كوشم بر آواز اوست
از اينشعر اخير استشهاد بتشيّع فردوسى ميتوان نمود خلاصه آنكه هر كارى راهى دارد و هر راهى براهدارى سپرده شده است و اهل بيت داناترند به آنچه در بيت است و در احتجاج از امير المؤمنين (ع) روايت نموده است كه بتحقيق قرار داده است خداوند براى دانش اهلى را واجب نموده است بر مردم اطاعت ايشان را كه فرموده است وارد شويد در خانهها از درهاى آنها و آنخانهها خانهاى علم است كه خداوند وديعت نهاده است در نزد پيغمبران و درهاى آنها اوصياء ايشانند و نيز از آنحضرت مروى است كه فرمود مائيم آنخانههائى كه خداوند امر فرموده است كه وارد شويد در آنها از درهاشان مائيم باب اللّه و خانهاى او كه بايد وارد شوند در آنها خلق پس هر كس متابعت نمود ما را و اقرار كرد بولايت ما وارد شده است در خانهها از درهاشان و هر كس مخالفت نمود با ما و ترجيح داد بر ما غير ما را وارد شده است در خانهها از پشتهاى آنها همانا خداوند اگر ميخواست ميشناساند خود را بمردم تا بشناسند او را و بيايند نزد او از راهش ولى قرار داد ما را ابواب و طرق وصول بحق كه بايد مردم از اين در و راه بخدا نزديك شوند پس كسانيكه عدول نمايند از ولايت ما و فضيلت دهند بر ما غير ما را از راه راست پرت شدهاند و در مجمع و عياشى از حضرت باقر روايت شده كه آل محمد ابواب خداوند و طرق بسوى او و خوانندگان خلقند بجانب بهشت و واصل كنندگان آنانند برحمت ابدى در روز قيامت و امر بتقوى براى اجتناب از بدعت و توجه بحق از غير طريق مأمور به است تا منحرف از راه نشوند و برستگارى فائز آيند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَسئَلُونَكَ عَنِ الأَهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقِيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجِّ وَ لَيسَ البِرُّ بِأَن تَأتُوا البُيُوتَ مِن ظُهُورِها وَ لكِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقي وَ أتُوا البُيُوتَ مِن أَبوابِها وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ (189)
(از تو از ماهها سؤال ميكنند بگو آنها ميقاتها براي مردم و براي حجّ است
جلد 2 - صفحه 347
و نيكي اينکه نيست که خانهها را از پشت آن داخل شويد بلكه واجد نيكي كسي است که داراي تقوي باشد، و خانهها را از درهاي آنها وارد شويد و از معصيت خدا بپرهيزيد تا اينكه رستگار شويد» يَسئَلُونَكَ عَنِ الأَهِلَّةِ اهّله جمع هلال است که عبارت از ماه نو باشد و بعضي گفتند دو شب اول را هلال گويند و بعضي تا سه شب و برخي ديگر تا هفت شب را هلال گفتند و وجه تسميه آن بهلال بمناسبت اينست که صداي مردم در موقع رؤيت آن بنشان دادن بيكديگر بلند ميشود و اصل آن از اهل الصبي است که آواز كردن كودك هنگام ولادت باشد.
و سؤال از اهله از اينجهت بوده که چرا ماه مانند خورشيد و ساير ستارگان هميشه بيك ميزان طلوع و غروب نميكند بلكه حالات مختلفه دارد که شب اول ماه در منتهي ضعف در روشني است و هر شب روشنتر ميشود تا بدر ميگردد و سپس باز رو به ضعف ميرود تا بمرتبه محاق برسد.
و يا اينست که اينکه نكته را متوجه نبودند که ماه از خود نور ندارد و از خورشيد كسب نور ميكند و هر مقدار از آن که مقابل نور خورشيد قرار گيرد براي اهل زمين نمايان ميگردد، و يا اينکه نكته را متوجه بوده و از حكمت و فائده آن ميپرسيدند که اينکه اوضاع براي ماه بچه منظور مقرر شده است، و از طرز جواب معلوم ميگردد که سؤال از حكمت آن بوده است.
قُل هِيَ مَواقِيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجِّ بناي عرب در تاريخ و اموري که با اوقات ارتباط دارد بر ماه و سال قمري بوده و دوازده ماه را يك سال حساب نموده، مبدء سال را ماه محرم و آخر آن را ماه ذي الحجة ميگرفتند و براي هر ماه نامي گذاردهاند چنانچه هر طائفه براي تاريخ و تقدير زمان مسلكي اتخاذ نمودند ايرانيان سال شمسي و سير خورشيد بر بروج دوازده گانه را براي تاريخ اختيار نمودند و هر
جلد 2 - صفحه 348
برج را نامي نهادند مانند فروردين، ارديبهشت، خرداد، و روميان بنام تشرين، كانون، شباط، آذر، نيسان و غيره نام نهادند. و فرنگ بنام ديگر نامگذاري نمودند و دانشمندان عرب نيز بنام حمل و ثور و جوزا ... ناميدند ولي چون عموم مردم از تاريخ برجي مطلع نيستند و اكثر تا بتقويم مراجعه نكنند اول و آخر برج را نميدانند علاوه بر اينكه مبدء سال نسبت بهر طايفه مختلف است و آنچه تشخيص آن براي همه ميسر و مشاهده است همين اختلافات قمر است که تمام افراد بشر از خواصّ و عوام آن را درك ميكنند، و لذا اغلب احكام شرع بر ماههاي قمري وضع شده مانند روزه و حج و بلوغ دختر و پسر و اعياد مذهبي و همچنين مواليد و وفيات پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه طاهرين بر اينکه تاريخ است.
پس خلاصه جواب سؤال كنندگان اينست که فائده نو بنو شدن ماهها حفظ مواقيت براي مردم است که اوقات عبادات و ساير اموري که احتياج بحفظ وقت و زمان دارد بشناسند.
و كلمه (للناس) فائده عمومي اهله را ذكر ميكند که نسبت بجميع مردم است و كلمه «و الحج» از باب عطف خاص بعام است و ممكن است تخصيص بذكر از اينجهت بوده که اختصاص بطائفة خاص دارد که اهل استطاعت باشند.
وَ لَيسَ البِرُّ بِأَن تَأتُوا البُيُوتَ مِن ظُهُورِها اينکه حكم ديگري است و از براي اينکه جمله ظاهري است که لازم المراعات است و آن اينست که خانهها را از پشت داخل نشويد و ظهر مقابل بطن است و ممكن است مراد بام خانه باشد که از وراء خانه ببام رفتن و داخل خانه شدن باشد.
و اينکه كار خوبي نيست زيرا بسا در خانه زنها مكشوفه يا مردها بوضع غير مناسب باشند و يا خانههاي همسايهها پيدا باشد و بسا موجب ارتكاب محرماتي که منافي با تقوي است ميگردد و لذا ميفرمايد:
جلد 2 - صفحه 349
وَ لكِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقي وَ أتُوا البُيُوتَ مِن أَبوابِها نيكي آنست که انسان داراي تقوي باشد، و خانهها را از در آن وارد شويد يعني لازمه تقوي اينست که خانهها را از در آن و باذن اهلش وارد شويد چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد:
لا تَدخُلُوا بُيُوتاً غَيرَ بُيُوتِكُم حَتّي تَستَأنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلي أَهلِها«1» و ممكن است مراد نهي از آن عملي باشد که بعضي از طوائف عرب در موقع احرام انجام ميدادند که نقبي در مؤخّر خانه ايجاد نموده و از آن داخل و خارج ميشدند چنانچه در مجمع از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده
كانوا اذا احرموا لم يدخلوا بيوتهم من ابوابها و لكنهم كانوا ينقبون في ظهور بيوتهم اي في مؤخرها نقبا يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بها
» و براي اينکه جمله معني ديگري است و آن اينست که رسيدن بهر مقصودي راهي دارد و بايد از راه آن وارد شد و راه اخذ احكام و معارف دين امير المؤمنين و ائمه طاهرين ميباشند و هر که طالب دين است بايد از اينکه در وارد شود چنان که در حديثي که متواتر بين خاصه و عامه است پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
انا مدينة العلم و علي بابها و لا يؤتي المدينة الا من بابها
و در بعض اخبارش دارد که فرمود «
انا مدينة الحكمة و علي بابها و من اراد الحكمة فليأتها من بابها
» و در مجمع از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده که فرمود «
آل محمّد ابواب اللّه و وسيلته و الدعاة الي الجنة و القادة اليها و الادلاء عليها الي يوم القيمة».
و در صافي از احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده که فرمود «
نحن البيوت الّتي امر اللّه ان يؤتي من ابوابها نحن باب اللّه و بيوته الّتي يؤتي منه فمن تابعنا و اقرّ بولايتنا فقد اتي البيوت من ابوابها و من خالفنا و فضّل علينا غيرنا فقد اتي البيوت من ظهورها» الحديث.
1- سوره نور آيه 27
جلد 2 - صفحه 350
وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ معني تقوي و مراتب آن و صفات متقين و ساير مطالب راجعه بآن در مواقعي از اينکه كتاب ذكر شد«1» و همچنين معني لعل نسبت بخدا«2» و معني فلاح«3» بيان گرديد و لزومي بتكرار نيست، و مطلبي را که بايد متذكر شويم اينکه است که اخباري که در ذيل اينکه آيه وارد شده در بعضي ابواب را بامير المؤمنين عليه السّلام تفسير نموده و در بعضي بائمه طاهرين (ع) و در بعضي بيوت و ابواب بيوت بائمه طاهرين تفسير شده و در بعضي اخبار به كليه امور تفسير گرديده مثل اينكه در مجمع از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده «
يعني ان يأتي الامر من وجهه ايّ الامور کان
» چنان که مكرر متذكر شدهايم تفاسير مختلفه در ذيل آيات اكثر بيان مصاديق است و منافي با عموم آيه نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 189
شأن نزول:
جمعی از یهود از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله پرسیدند هلال ماه برای چیست؟ و چه فایده دارد؟ آیه نازل شد- و فواید مادی و معنوی آن را در نظام زندگی انسانها بیان کرد.
تفسیر:
اشاره
همان طور که در شأن نزول آمده است گروهی در مورد هلال ماه از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله پرسشهایی داشتند، قرآن سؤال آنها را به این صورت منعکس کرده است، میفرماید: «در باره هلالهای ماه از تو سؤال میکنند» (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ).
سپس میفرماید: «بگو: اینها بیان اوقات (طبیعی) برای مردم و حجّ است» (قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ).
هم در زندگی روزانه از آن استفاده میکنند و هم در عبادتهایی که وقت معینی در سال دارد، در حقیقت ماه یک تقویم طبیعی برای افراد بشر محسوب میشود. که مردم اعم از باسواد و بیسواد در هر نقطهای از جهان باشند میتوانند از این تقویم
ج1، ص171
طبیعی استفاده کنند، و اصولا یکی از امتیازات قوانین اسلام این است که دستورات آن بر طبق مقیاسهای طبیعی قرار داده شده است. زیرا مقیاسهای طبیعی وسیلهای است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثری بر آن نمیگذارد.
سپس در ذیل آیه به تناسب سخنی که از حجّ و تعیین موسم آن به وسیله هلال ماه در آغاز آیه آمده به یکی از عادات و رسوم خرافی جاهلیت در مورد حجّ اشاره نموده و مردم را از آن نهی میکند و میفرماید: «کار نیک آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید بلکه نیکی آن است که تقوا پیشه کنید و از در خانهها وارد شوید و از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید» (وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
این آیه مفهوم گستردهای دارد و از همین جا میتوان پیوند میان آغاز و پایان آیه را پیدا کرد و آن این که برای اقدام در هر کار خواه دینی باشد یا غیر دینی باید از طریق صحیح وارد شد و نه از طرق انحرافی و وارونه و عبادتی همچون حجّ نیز باید در وقت مقرر که در هلال ماه تعیین میشود انجام گیرد.
جمله لَیْسَ الْبِرَّ ... ممکن است اشاره به نکته لطیف دیگری نیز باشد، که سؤال شما از اهله ماه به جای سؤال از معارف دینی همانند عمل کسی است که راه اصلی خانه را گذاشته و از سوراخی که پشت در خانه زده وارد میشود چه کار نازیبایی!
سؤالات مختلف از شخص پیامبر
در پانزده مورد از آیات قرآن جمله یَسْئَلُونَکَ آمده که نشان میدهد مردم کرارا سؤالات مختلفی در مسائل گوناگون از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله داشتند و جالب این که پیامبر نه تنها ناراحت نمیشد بلکه با آغوش باز از آن استقبال میکرد و از طریق آیات قرآنی به آنها پاسخ میداد.
سؤال کردن یکی از حقوق مردم در برابر رهبران است، سؤال کلید حل مشکلات است، سؤال دریچه علوم است، سؤال وسیله انتقال دانشهاست. اصولا طرح سؤالات مختلف در هر جامعه نشانه جنب و جوش افکار و بیداری اندیشهها است و وجود این همه سؤال در عصر پیامبر نشانه تکان خوردن افکار مردم آن محیط در پرتو قرآن و اسلام است.
ج1، ص172
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ تفسير مجمع البيان.
- ↑ تفسير ابن ابىحاتم.
- ↑ تفسير كشف الاسرار و تاريخ دمشق از ابن عساكر.
- ↑ تفسير روض الجنان و مجمع البيان از خاصه و تفسير طبرى و تفسير ابن ابىحاتم و عبد بن حميد و حاكم از عامه.
- ↑ تفسير على بن ابراهيم و تفسير برهان از خاصه.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 59.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.