آیه 114 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی

۞ لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

[4–114] (مشاهده آیه در سوره)


<<113 آیه 114 سوره نساء 115>>
سوره :سوره نساء (4)
جزء :5
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

هیچ فایده و خیری در سخنان سرّی آنها نیست مگر آنکه کسی به صدقه دادن و نیکویی کردن و اصلاح میان مردم امر کند؛ و هر که در طلب رضای خدا چنین کند به زودی به او اجر عظیم کرامت کنیم.

در بسیاری از رازگویی های آنان خیری نیست، جز کسی که [از این طریق] به صدقه، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم فرمان دهد؛ و هر که برای طلب خشنودی خدا چنین کند، پس پاداش بزرگی به او خواهیم داد.

در بسيارى از رازگوييهاى ايشان خيرى نيست، مگر كسى كه [بدين وسيله‌] به صدقه يا كار پسنديده يا سازشى ميان مردم، فرمان دهد. و هر كس براى طلب خشنودى خدا چنين كند، به زودى او را پاداش بزرگى خواهيم داد.

در بسيارى از نجواهايشان فايده‌اى نيست، مگر در سخن آنان كه به صدقه‌دادن يا نيكى‌كردن و يا آشتى‌جويى فرمان مى‌دهند. و آن كس را كه براى خشنودى خداى چنين كند مزد بزرگى خواهيم داد.

در بسیاری از سخنانِ درِگوشی (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودی نیست؛ مگر کسی که (به این وسیله،) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is no good in much of their secret talks, excepting him who enjoins charity or what is right or reconciliation between people, and whoever does that, seeking Allah’s pleasure, soon We shall give him a great reward.

There is no good in most of their secret counsels except (in his) who enjoins charity or goodness or reconciliation between people; and whoever does this seeking Allah's pleasure, We will give him a mighty reward.

There is no good in much of their secret conferences save (in) him who enjoineth almsgiving and kindness and peace-making among the people. Whoso doeth that, seeking the good pleasure of Allah, We shall bestow on him a vast reward.

In most of their secret talks there is no good: But if one exhorts to a deed of charity or justice or conciliation between men, (Secrecy is permissible): To him who does this, seeking the good pleasure of Allah, We shall soon give a reward of the highest (value).

معانی کلمات آیه

نجوى: آهسته گفتن. سخن آهسته و سرى. اسم و مصدر هر دو آمده است.

مرضاة: رضا، رضوان و مرضاة: خوشنودى. اين كلمه مفرد است نه جمع.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول:

كلبى از ابوصالح او از ابن عباس نقل نمايد كه اين آيه درباره بنوابيرق آمده كه نجوى مى‌كردند و خداوند فرمود: در سخنان سرى خيرى وجود ندارد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً «114»

در بسيارى از (جلسات و) سخنان درگوشى آنان، خيرى نيست، مگر (سخن) كسى كه به صدقه يا كار نيك يا اصلاح و آشتى ميان مردم فرمان دهد و هر كس براى كسب رضاى خدا چنين كند پس به زودى او را پاداشى بزرگ خواهيم داد.

نکته ها

امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از معروف در آيه، قرض‌الحسنة دادن است. «1»

امام صادق عليه السلام فرمود: ايجاد خوش‌بينى و اصلاح ذات‌البين حتّى با دروغ گفتن، عملى پسنديده است. «2»

«1» كافى ج 4 ص 34.

«2» كافى ج 2 ص 341

جلد 2 - صفحه 161

پیام ها

1- نجوا، جز در موارد استثنايى، ناپسند است، چون سبب سوء ظنّ ميان مؤمنان مى‌شود. «لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ»

2- در اظهار نظر، بايد منصفانه رفتار كرد. همه‌ى نجواها را زير سؤال نبريم. «فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ»

3- گاهى آشتى دادن ميان مردم، ايجاب مى‌كند كه با هر يك از طرفين، مخفيانه گفتگو كنيم. «إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ»

4- گاهى امر به معروف يا صدقه‌ى آشكار، سبب شرمندگى و لجاجت طرف مى‌شود، بايد با نجوا و پنهانى عمل كرد. «أَوْ مَعْرُوفٍ»

5- اهميّت آبروى مردم، تا حدّى است كه نجواى ناپسند، به خاطر حفظ آن پسنديده مى‌شود وصدقه وامر به معروف مخفيانه، زشتى نجوا را تحت الشعاع قرار مى‌دهد. إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ ...

6- ارزش كارها به اخلاص است. «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»

7- انجام هر كار خير پنهانى و محرمانه، نشان اخلاص نيست، شايد خود تظاهر باشد. «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»

8- خدمت به جامعه، دعوت به نيكوكارى و همزيستى مسالمت‌آميز سبب دريافت اجر عظيم است. «نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً (114)

لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ‌: نيست نيكوئى در بسيارى از رازگويان، يعنى قوم طعمه كه به شب مشورت كردند در خلاصى «طعمه». يا نيست خير در راز گفتن ايشان، إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ: مگر راز گفتن كسى كه امر نمايد به صدقه، يعنى اعمالى كه مصدق است ايمان شخص را. پس هر معروف شرعى صدقه است و افعال خيريه كلّا داخل باشد، مثل انجاح غريق و اطفاء حريق و اغاثه ملهوف و غيره. أَوْ مَعْرُوفٍ‌: يا امر كند به معروف، و آن هر چيزى‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 572

است كه در شرع مستحسن باشد. و گفته‌اند معروف، اينجا قرض دادن يا دستگيرى بيچارگان است به هر نحوى كه باشد. أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ‌:

يا اصلاح كردن ميان مردمان، به رفع كدورت و منازعات و مخاصمات از آنها و تأليف و القاى محبت در قلوب ايشان.

على بن ابراهيم در تفسير خود آورده كه: پدر من حديث نمود مرا از ابن ابى عمير از حمّاد از ابى عبد اللّه عليه السّلام كه فرمود: بدرستى كه حق تعالى فرض كرده تمحل را در قرآن. گفتم: كدام است تمحّل؟ فرمود:

تمحّل آنست كه اثر كدورت بر روى تو بيشتر باشد از برادرت، پس تمحّل آن كنى و اظهار بشاشت براى برادر دينى خود. پس اين آيه تلاوت فرمود: لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ. «1» و نيز على بن ابراهيم در تفسير خود از پدرش روايت نموده مرفوعا از امير المؤمنين عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: حق تعالى بر شما فرض كرده است زكات جاه شما را، همچنانكه زكات مال را بر شما فرض فرموده. «2» و زكات جاه، اظهار آثار بشاشت و خوشخوئى است براى همه مردمان مؤمن. زيرا كافر از جرگه اخوت اسلامى خارج است و با او اظهار بشاشت جايز نيست.

وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ‌: هر كه اين اعمال حسنه مذكوره را بجا آورد براى طلب خوشنودى خدا، فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً: پس زود باشد كه عطا فرمائيم او را مزدى بزرگ كه در شمار حساب نيايد.

در «كشاف» از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود: كلام ابن آدم كلّه عليه الّا ما كان من معروف او نهى عن منكر او ذكر اللّه‌ «3» يعنى: هر سخنى كه فرزند آدم مى‌گويد، مضر است به او و فايده به او

«1» نور الثقلين، جلد 1، صفحه 550، حديث 560.

«2» مدرك ياد شده، حديث 561.

«3» منهج الصادقين، جلد 3، صفحه 109.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 573

نمى‌رساند، مگر كه امر به معروف باشد، يا نهى از منكر، يا ذكر خدا.

سفيان ثورى اين حديث را از شخصى بشنيد، به او گفت: هيچ مى‌دانى كه مأخذ اين در قرآن كجا باشد؟ گفت: نه. گفت: قوله تعالى: لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ‌. و قوله: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ.

تنبيه: بدان كه يكى از صفات مذمومه، تكلّم بما لا يعنى و فضولى است، يعنى سخنان بى‌فايده، و گفتن چيزى كه نه كار دنيا آيد و نه كار آخرت. و اين اگرچه حرام نيست، لكن باعث تضييع اوقات كه سرمايه تجارت است مى‌شود. و آدمى را از ذكر خدا و فكر در صنايع او باز دارد. و هرزه گوئى اقسام بسيار دارد، و ضابطه آن اينست كه تكلم كنى به سخنى كه اگر آن را نگوئى، گناهى بر تو نباشد و ضررى به تو نرسد، مثل نقل اسفار و گزارشات حال كه اگر نهايت سعى كنى در تحرز از خود ستائى و تفاخر و غيبت يا مذمت كسى، هر آينه وقت خود را تلف كرده‌اى. پس هان اى برادر، وقت تهيه سفر عقبى از آن تنگ‌تر و كاروان عمر از آن معجل‌تر است كه ما مسافران را فرصت بار بستن باشد، چه جاى فارغ نشستن و به كار بى‌فايده پرداختن.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً (114)

ترجمه‌

نيست خيرى در بسيارى از رازگوئى ايشان مگر كسيكه امر كند بصدقه يا كار شايسته يا اصلاح ميان مردم و كسيكه بجا آورد اين را براى طلب خوشنودى خدا پس زود باشد كه دهيم او را مزدى بزرگ.

تفسير

نجوى و رازگوئى و پى گوشى صحبت كردن مردم غالبا بى‌ثمر بلكه مضّر است و اسباب بدگمانى و تزلزل و دلسردى دوستان ميشود و خلاف صفا و مروّت و مودّت است و اين عمل بالذات خيرى در آن نيست مگر امر راجحى موجب شود كه نجوى بواسطه آن داراى خير شود و آن احسان بخلق خدا است كه يا تهيه وسائل صدقه دادن‌

جلد 2 صفحه 124

بمستحق است يا وادار نمودن مردم است بكاريكه حسن عقلى يا شرعى داشته باشد يا رفع كدورت بين برادران دينى و ايجاد مودت ميان آنها است و بعبارت ديگر يا ايصال نفع مادّى است به برادران دينى يا ايصال نفع معنوى يا دفع ضرر است از آنها و كسيكه چنين نجوائى نمايد نه بقصد ربا و سمعه و ساير اغراض دنيوى بلكه براى رضاى خدا خداوند در آخرت باو اجر عظيم عنايت خواهد فرمود و در كافى و عياشى و قمى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد بمعروف قرض است و بنظر حقير از باب مثال بمناسبت صدقه بيان فرموده‌اند و قمّى از آنحضرت نقل فرموده كه خداوند در قرآن كيد نمودن را واجب فرموده پرسيدند كه چگونه است كيد كردن فرمود آنستكه روى تو گشاده‌تر باشد از روى برادر مؤمنت پس با او كيد كنى و اين آيه را تلاوت فرمودند حقير عرض ميكنم چون خوشروئى با مردم هم احسانى است و آن بقدرى مطلوب خدا است كه نجوى را با آنكه بالذات داراى خير نيست داراى خير و موجب اجر عظيم نموده و آن بحسب مقامات مختلف است گاهى واجب ميشود مثل آنكه مقدمه ارشاد و هدايت شود و در منهج در نقل اين حديث لفظا و معنى اشتباه عجيبى شده است و نيز قمى از حضرت امير المؤمنين (ع) در ذيل اين آيه نقل فرموده كه خداوند واجب فرموده است بر شما زكوة جاه را چنانچه واجب فرموده است بر شما زكوة مال را و در منهج بر معنى حديث اضافه فرموده كه زكوة جاه اظهار بشاشت و خوشروئى است براى همه مردمان با آنكه اين اضافه در حديث نيست و بنظر حقير زكوة جاه سعى در حوائج مردم است و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه كلام بر سه قسم است راست و دروغ و اصلاح بين مردم و اصلاح را تفسير فرموده كه از كسى سخنى در باره كسى بشنوى و مخالفت با هواى نفس خود كنى و بطرف بگوئى كه فلانى در باره تو چنين و چنان مدح و ثنا نمود بر خلاف آنچه شنيدى از او حقير عرض مى‌كنم اينكه در روايت اصلاح قسيم راست و دروغ شده است براى آنستكه اگر چه دروغ است ولى مانند راست مطلوب است بلكه از راست بهتر است بلكه راست در چنين موردى مبغوض است و در خصال از آنحضرت نقل نموده است كه پيغمبر (ص) فرمود در سه مورد دروغ مستحسن است كيد در جنگ و وعده بزن و اصلاح ميان مردم.

جلد 2 صفحه 125

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا خَيرَ فِي‌ كَثِيرٍ مِن‌ نَجواهُم‌ إِلاّ مَن‌ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَو مَعرُوف‌ٍ أَو إِصلاح‌ٍ بَين‌َ النّاس‌ِ وَ مَن‌ يَفعَل‌ ذلِك‌َ ابتِغاءَ مَرضات‌ِ اللّه‌ِ فَسَوف‌َ نُؤتِيه‌ِ أَجراً عَظِيماً (114)

خيري‌ نيست‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ اسراري‌ ‌که‌ ‌بين‌ دو نفر ‌ يا ‌ زيادتر گفته‌ ميشود مگر آنكه‌ امر بصدقه‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ امر بمعروفي‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ مقام‌ اصلاح‌ ‌بين‌ مسلمين‌ ‌باشد‌ و كسي‌ ‌که‌ چنين‌ ‌باشد‌ ‌پس‌ بزودي‌ خداوند باو اجر عظيمي‌ مرحمت‌ ميكند ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ ‌براي‌ خوشنودي‌ حق‌ ‌باشد‌.

لا خَيرَ نفي‌ جنس‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچگونه‌ خيري‌ ‌بر‌ ‌او‌ نيست‌ فِي‌ كَثِيرٍ مِن‌ نَجواهُم‌ نجوي‌ باصطلاح‌ تنگ‌ گوشي‌ صحبت‌ كردن‌ ‌است‌ و تعبير بسر ميكنند اسراري‌ ‌که‌ ‌بين‌ اثنين‌ ‌ يا ‌ بيشتر مستور ‌باشد‌ و ‌از‌ سايرين‌ اهل‌ مجلس‌ مخفي‌ ‌باشد‌ و داعي‌ ‌بر‌ اخفاء بواسطه‌ ضرريست‌ ‌که‌ بآنها متوجه‌ شود ‌ يا ‌ غيبت‌ ‌آنها‌ و غيبت‌ گويي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ مقام‌ اضرار بآنها ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌لا‌ اقل‌ اسباب‌ خيال‌ ‌آنها‌ و ناراحتي‌ ‌آنها‌ ميشود

جلد 5 - صفحه 205

لذا ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ نهي‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌شده‌ إِنَّمَا النَّجوي‌ مِن‌َ الشَّيطان‌ِ لِيَحزُن‌َ الَّذِين‌َ آمَنُوا مجادله‌ ‌آيه‌ 10، و ميفرمايد أَ لَم‌ تَرَ إِلَي‌ الَّذِين‌َ نُهُوا عَن‌ِ النَّجوي‌ مجادله‌ ‌آيه‌ 8، و بعبارت‌ روشن‌تر نجوي‌ بمعني‌ راز گفتن‌ ‌است‌ و ‌از‌ همين‌ باب‌ ‌است‌ مناجات‌ ‌با‌ ‌خدا‌ ‌يعني‌ راز گفتن‌ ‌با‌ ‌خدا‌.

إِلّا مَن‌ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ صدقه‌ شامل‌ جميع‌ وجوه‌ بريه‌ ميشود ‌از‌ زكاة و خمس‌ و صله‌ رحم‌ و ساير صدقات‌ مندوبه‌ و واجبه‌ و غرض‌ ‌از‌ نجواي‌ ‌در‌ صدقه‌ ‌براي‌ حفظ آبروي‌ فقراء و ارحام‌ و سادات‌ ‌باشد‌ ‌که‌ نزد ديگران‌ خجلت‌ نكشند (‌او‌ معروف‌) ‌که‌ امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر ‌هم‌ ‌اگر‌ بطريق‌ سر و نجوي‌ ‌باشد‌ حفظ شئونات‌ طرف‌ ‌شده‌ و هتك‌ حرمة ‌او‌ نشده‌.

أَو إِصلاح‌ٍ بَين‌َ النّاس‌ِ ‌که‌ عبادت‌ بسيار بزرگي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ دروغ‌ گفتن‌ ‌در‌ مقام‌ اصلاح‌ ذات‌ البين‌ محذوري‌ ندارد و افضل‌ ‌است‌ ‌از‌ يك‌ سال‌ عبادت‌ بصلاة و صوم‌ و ‌اينکه‌ سه‌ مورد ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌هر‌ امر خيري‌ ‌را‌ شامل‌ ميشود مثل‌ نجواي‌ ‌با‌ ‌خدا‌ ‌ يا ‌ اسرار سپرده‌ بشيعه‌ ‌از‌ طرف‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌براي‌ حفظ تقيه‌ و امثال‌ اينها.

وَ مَن‌ يَفعَل‌ ذلِك‌َ اشاره‌ بصدقه‌ و معروف‌ و اصلاح‌ ‌است‌ ابتِغاءَ مَرضات‌ِ اللّه‌ِ اغراض‌ دنيويه‌ ‌ يا ‌ فاسده‌ نباشد فقط ‌براي‌ رضاي‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌ (فسوف‌) اشاره‌ بقيامت‌ ‌است‌ (نؤتيه‌) خداوند عطا ميفرمايد (اجرا عظيما).

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 114)

سخنان در گوشی

در آیات گذشته اشارهای به جلسات مخفیانه شبانه و شیطنت آمیز بعضی از منافقان یا مانند آنها شده بود، در این آیه بطور مشروح تر از آن تحت عنوان نجوی بحث می شود.

«نجوی» تنها به معنی سخنان در گوشی نیست، بلکه هر گونه جلسات سرّی و مخفیانه را نیز شامل می شود.

آیه می گوید: «در غالب جلسات محرمانه و مخفیانه آنها که بر اساس نقشه های شیطنت آمیز بنا شده خیر و سودی نیست» (لا خَیرَ فِی کثِیرٍ مِن نَجواهُم).

سپس برای این که گمان نشود هر گونه نجوی و سخن در گوشی یا جلسات سرّی مذموم و ممنوع است، چند مورد را به صورت استثناء در ذیل آیه ذکر کرده می فرماید: «مگر این که کسی در نجوای خود، توصیه به صدقه و کمک به دیگران، یا انجام کار نیک، و یا اصلاح در میان مردم می نماید» (إِلّا مَن أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَو مَعرُوفٍ أَو إِصلاحٍ بَینَ النّاسِ).

و این گونه نجوی ها اگر به خاطر تظاهر و ریاکاری نباشد بلکه منظور از آن کسب رضای پروردگار بوده باشد، خداوند پاداش بزرگی برای آن مقرر خواهد فرمود، آیه می گوید: «و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد» (وَ مَن یفعَل ذلِکَ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ فَسَوفَ نُؤتِیهِ أَجراً عَظِیماً).

اصولا نجوی و سخنان در گوشی و تشکیل جلسات سرّی در قرآن به عنوان یک عمل شیطانی معرفی شده است. در آیه 10 سوره مجادله می فرماید: إِنَّمَا النَّجوی مِنَ الشَّیطانِ نجوی از شیطان است.

اساسا نجوی اگر در حضور جمعیت انجام پذیرد سوء ظن افراد را برمی انگیزد، و گاهی حتی در میان دوستان ایجاد بدبینی می کند، به همین دلیل بهتر است که جز در موارد ضرورت از این موضوع استفاده نشود و فلسفه حکم مزبور در قرآن نیز همین است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. تفسير روض الجنان يا روح الجنان.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 246.

منابع