آیه 110 سوره آل عمران
<<109 | آیه 110 سوره آل عمران | 111>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشتهاید (برای اصلاح بشر، که مردم را) به نیکوکاری امر میکنید و از بدکاری باز میدارید و ایمان به خدا دارید. و اگر اهل کتاب همه ایمان میآوردند بر آنان چیزی بهتر از آن نبود، لیکن برخی از آنان با ایمان و بیشترشان فاسق و بدکارند.
شما بهترین امتی هستید که [برای اصلاح جوامع انسانی] پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند و زشت بازمی دارید، و [از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ایمان می آورید. و اگر اهل کتاب ایمان می آوردند قطعاً برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمن [به قرآن و پیامبرند] و بیشترشان فاسقند.
شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شدهايد: به كار پسنديده فرمان مىدهيد، و از كار ناپسند بازمىداريد، و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب ايمان آورده بودند قطعاً برايشان بهتر بود؛ برخى از آنان مؤمنند و[لى] بيشترشان نافرمانند.
شما بهترين امتى هستيد از ميان مردم پديد آمده، كه امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد. اگر اهل كتاب نيز ايمان بياورند برايشان بهتر است. بعضى از ايشان مؤمنند ولى بيشترين تبهكارانند.
شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار)
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فاسقون: فسق در اصل به معنى خارج شدن است. كافر را فاسق گويند كه از دين خارج شده، گناهكار را فاسق گويند كه از مقدارى از عمل دينى خارج شده است.
نزول
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است.
شأن نزول:
«شیخ طوسى» گوید: عكرمة گويد: درباره ابن مسعود و سالم مولى ابىحذيفه و ابىبن كعب و معاذ بن جبل نازل شده است. ضحاك گويد: درباره اصحاب مخصوص و ويژه رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل گرديده است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«110» كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم ظاهر (وگزيده) شدهايد. به خوبىها فرمان مىدهيد و از بدىها و زشتىها، نهى مىكنيد و به خدا ايمان داريد و اگر اهل كتاب (نيز به چنين آئين درخشانى) ايمان آورده بودند، قطعاً برايشان بهتر بود. برخى از آنان مؤمنند، ولى بيشترشان فاسقاند.
نکته ها
در آيهى 104 همين سوره، مرحلهى خاصّى از امر به معروف و نهى از منكر كه توسط گروه ويژه و رسمى صورت مىگرفت، بيان شد. در اين آيه به مرحلهى عمومى كه يك وظيفهى همگانى است اشاره مىشود.
پیام ها
1- بهترين امّت بودن با شعار نيست، با ايمان و امر به معروف و نهى از منكر است. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ ... تَأْمُرُونَ ...»
2- در امّتِ ساكت و ترسو خيرى نيست. «خَيْرَ أُمَّةٍ ... تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
3- امر به معروف و نهى از منكر به قدرى مهم است كه انجام آن معيار امتياز امّتهاست. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»
جلد 1 - صفحه 582
4- امر به معروف و نهى از منكر، در صورتى محقّق مىشود كه مسلمانان به شكل يك امّت باشند، يعنى حاكميّت داشته باشند. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»
5- مسلمانان مسئول اصلاح تمام جوامع بشرى هستند. «أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»
6- سفارش به خوبىها بدون مبارزه با فساد، كم نتيجه است. «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
7- هر يك از افراد امّت بايد امر به معروف ونهى از منكر كند. (يك دختر 9 ساله نيز حقّ امر به معروف ونهى از منكر رئيس جمهور را دارد) «تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
8- در امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعيّت اقتصادى و اجتماعى نقشى ندارد. «خَيْرَ أُمَّةٍ ... تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
9- مسلمان بايد از موضع قدرت امر و نهى كند، نه از روى خواهش و التماس.
«تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
10- امر به معروف، مقدّم بر نهى از منكر است. «تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
11- امر ونهيى مىتواند مؤثّر باشد كه از ايمان مايه گرفته باشد. «تَأْمُرُونَ، تَنْهَوْنَ، تُؤْمِنُونَ»
12- خداوند اهل كتاب را به اسلام دعوت مىكند. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ»
13- اسلام، ناسخ تمام اديان است. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ»
14- انسان، در انتخاب راه آزاد است. «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (110)
چون حق تعالى ذكر امر به معروف و نهى از منكر و بيان احوال مترتبه بر آن را فرمود، در عقب آن مدح عاملين اين دو امر را فرمايد به جهت ترغيب مردمان در اقتداى به ايشان.
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ: هستيد شما بهترين گروهى كه، أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ: از خلوتخانه غيب بيرون آورده شدهايد براى مردمان.
تفسير اثنا عشرى ج2 209
ان: مفسرين را در اين آيه اقوالى است: 1- اين كلام دلالت كند بر خيريت ايشان در زمان گذشته، و ثبوت آن در آينده، يعنى خيريت شما دائم و ثابت است كه اصلا منقطع نگردد. 2- گرديدهايد بهترين امت به جهت صدور اعمال حسنه. 3- شما بهترين امتان هستيد در سابق علم، يا در لوح محفوظ، يا در كتب انبياء گذشته، يا در روز ميثاق كه در جواب (الست بربّكم) مسارعت نموديد. 4- تفسير برهان- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است در اين آيه فرمود:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 209
الامّة الّتى وجبت لها دعوة ابراهيم، فهم الامّة الّتى بعث اللّه فيها و منها و اليها و هم الامّة الوسطى و هم خير امّة اخرجت للنّاس. «1» يعنى امتى كه لازم و ثابت فرمود براى آن دعوت حضرت ابراهيم عليه السّلام را، پس ايشان امتى هستند، مبعوث فرمود خدا در آن و از آن و بسوى آن، و ايشانند امت وسطى، و ايشان بهترين امت هستند كه خارج شدهاند براى مردم.
بعد از آن تحقيق خيريت را به سه صفت بيان فرمايد: وصف اول آنكه:
تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ: امر مىكنيد به چيزى كه شرع آن را مستحسن و امر فرموده به آن. وصف دوم آنكه: وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ: و نهى مىكنيد و باز مىداريد مردم را از هر چيزى كه شريعت، آن را قبيح و نهى از آن فرموده. وصف سوم آنكه: وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ: و ايمان مىآوريد از روى تحقق و ثبات به خدا و هر چه تصديق به آن واجب باشد، از معتقدات حقه ايمانيه و استقامت در آن، تا آخر عمر.
در منهج- در اخبار وارد شده كه از كعب الاحبار پرسيدند: چرا در عهد عمر ايمان آوردى نه در زمان ابو بكر؟ گفت به جهت آنكه پدرم وقت مرگ صحيفهاى به من داد، مهر بر آن نهاده، وصيت نمود كه آن را باز مكن. من به وصيت او عمل كردم، تا زمان عمر در خواب مرا گفتند: مهر را از صحيفه بردار و نظر نما. چون بيدار شدم، باز كردم، صفت امّت پيغمبر را در آنجا ديدم به اين عبارت: سالوما، عالوما، حالوما، حاكوما، صافوحا، خاروجا؛ سالوما يعنى بر يكديگر سلام كنند عالوما دانشمندانند، حالوما حليمانند، حاكوما خدا ايشان را حكومت داده، يا حكم فرموده به بهشت روند، صافوحا مصافحه نمايند، خاروجا از گناه خارج شوند، چنانچه از مادر تولد شوند.
تنبيه: بنابر آنكه اين سه قسم جمله مستأنفه باشد براى بيان خيريت، پس خصال سه گانه مذكوره، شرط خيريت آنها باشد، و لذا فرمودهاند: من اراد ان
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 309، حديث 4.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 210
يكون خير هذه الامّة فليؤدّ شرط اللّه تعالى فيه: الايمان باللّه و الامر بالمعروف و النّهى عن المنكر. هر كه خواهد بهترين اين امت باشد، بايد ادا نمايد شرطى را كه خدا در آن فرموده، و آن ثبات ايمان و امر به معروف و نهى از منكر مىباشد. و تأخير ايمان از دو قسم ديگر با آنكه حق آن تقديم باشد، جهت دلالت است بر آنكه ايشان امر به معروف و نهى از منكر نمايند به سبب ايمان به خدا و تصديق به آن و اظهار دين او.
تبصره: بزرگان از محققين فرمودهاند: جملات خبريّه كه استعمال مىشود در مقام طلب و بعث، مثل «تَأْمُرُونَ و تَنْهَوْنَ و تُؤْمِنُونَ» غرض اعلام نباشد، بلكه بداعى و قصد برانگيختن مخاطب است براى عمل به طريقى كه تأكيدش زيادتر است؛ به جهت آنكه متكلم اخبار نمايد وقوع مطلوب خود را در مقام طلب، با اظهار آنكه راضى نيست از مخاطب، مگر وقوع آن را. پس آكد در امر و بعث خواهد بود. پس آيه شريفه دلالت دارد بر وجوب عينى امر به معروف و نهى از منكر، و به هيچ زمانى و مكانى نبايد ترك شود به مراتب سه گانه:
دست، زبان، قلب.
در كتاب وسائل- در ذيل حديثى از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد: من راى منكرا فلينكر بيده ان استطاع، فان لم يستطع فبلسانه فان لم يستطع فبقلبه فحسبه ان يعلم اللّه من قلبه انّه لذلك كاره! هر كه بيند منكرى را، پس بايد انكار نمايد آن را به دست خود كه ماده فساد را محو نمايد؛ و اگر نتواند، به زبان نهى كند؛ و اگر نتواند، پس به قلب آن را انكار كند. پس كافى است خدا اينكه مىداند بدرستى كه مر آن را كه كاره است «1».
تتمه- تفسير عياشى: حضرت صادق عليه السّلام فرمود: انّما نزلت هذه الاية على محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فيه و فى الاوصياء من بعده «2». اينست و جز
«1» وسايل الشيعه، جلد 11، كتاب الامر بالمعروف و النهى عن المنكر، باب 3، صفحه 406، حديث 12.
«2» تفسير عياشى، جلد اول، صفحه 195، حديث 129.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 211
اين نيست، نازل شد اين آيه بر حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حق آن حضرت و اوصياى بعد از او. پس بنابراين آيه خاص است نسبت به ائمه معصومين عليهم السّلام به دليل عقل نيز اين صفات به وجه اتم و اكمل، به ايشان اولى و احقّ باشد، زيرا خيريت، فرع ملازمت است بر تقوى و طاعت و اقدام به هر چه خداى تعالى به آن امر فرموده و اجتناب از هر چه نهى نموده؛ و شبههاى نيست در آنكه ايشان به جهت عصمت، متّصف به اين صفات بودهاند.
سلمان فارسى رضوان اللّه عليه روايت نموده: در زمان خلافت عمر، شخصى از احبار يهود به مدينه آمد، پرسيد: خليفه پيغمبر كيست؟ عمر را نشان دادند، گفت: تو خليفه پيغمبرى؟ گفت: بلى! گفت: از تو مسائلى را مىپرسم، اگر جواب دادى مسلمان مىشوم. عمر گفت: آن مسائل چيست؟ حبر گفت: سه مسأله و سه مسأله و سه مسأله و يك مسأله؛ و اگر كسى از تو داناتر است او را معرفى كن. عمر گفت: بر تو باد به حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام.
چون خدمت حضرت آمد، فرمود هر چه خواهى بپرس. «حبر» گفت: اول درختى كه در زمين روئيده شده و اول سنگى كه بر زمين وضع كردند و اوّل چشمهاى كه جارى شد كدام است؟ حضرت فرمود: زعم شما يهود آنست كه اول درخت (سمره) است، لكن چنين نيست، اول درخت عجوه (نوعى از خرما) باشد. و اول سنگ را سنگ بناى بيت المقدس دانيد و آن دروغ است، بلكه حجر الاسود باشد و فرداى قيامت، شهادت دهد بر آن كسى كه نزد او آمده. و اول چشمه را چشمه بيت المقدس دانيد و آن خلاف است، بلكه آن چشمهاى بود كه صاحب و همراه حضرت موسى عليه السّلام ماهى مرده را در آن انداخت، فورا زنده شد. يهودى گفت: اين از جمله املاء حضرت موسى و هارون عليهما السلام است. پرسيد: مكان پيغمبر شما در بهشت كجا باشد؟
فرمود: بهشت عدن. يهودى گفت: هذا املاء موسى و هارون. پرسيد: خلفاء پيغمبر شما چند نفرند؟
حضرت فرمود: اثنى عشر من اهل بيته يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و لا
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 212
يخافون لومة لائم: يعنى دوازده نفرند از اهل بيت او، كه امر نمايند به معروف و نهى نمايند از منكر، و نمىترسند از ملامت كنندگان. يهودى گفت: هذا من املاء موسى و هارون: پرسيد: وصى آن پيغمبر بعد از چند سال بماند؟ حضرت به انگشتان سى عدد را عقد كرد، يعنى سى سال. گفت يك مسئله دارم، اگر جواب دهى ايمان آرم. فرمود: بگو. گفت: وصى او بميرد يا كشته شود؟
فرمود: رنگ كنند اين را از اين، و دست بر محاسن و سر مبارك گذاشت. يهودى گفت: اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّ محمّدا رسول اللّه و انّك وصىّ رسوله. و از جمله مواليان و شيعيان آن حضرت شد. «1» وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ: و اگر ايمان آورند اهل كتاب از يهود و نصارى به حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن و آنچه آن حضرت از جانب خدا آورده، لَكانَ خَيْراً لَهُمْ: هر آينه باشد آن ايمان و تصديق بهتر مر ايشان را در دنيا و آخرت، از آنچه بر آن هستند از انكار و عناد، زيرا در دنيا آنها را خلاص كند از كشتن و اسيرى و جزيه، و در آخرت فايز شوند به بهشت و نعيم ابدى.
مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ: بعضى از ايشان ايمان آورندگانند به حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قرآن، مانند عبد اللّه سلام و اصحاب او از يهود، و نجاشى و انصار او از نصارى كه به اسلام مشرف شدند. وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ: و بيشتر ايشان بيرون رفتگانند از دائره فرمان، يعنى متمردند در كفر.
نكته: وصف ايشان به فسق، و حال آنكه كفر اعظم از آنست، به جهت اشعار به آنكه ايشان خارج شدند از آنچه كتاب آنها موجب تصديق به آن مىباشد، يعنى امر به اقرار به حقيقت نبوت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اسلام.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (110)
ترجمه
بوديد بهتر امتى كه آشكار كرده شد براى مردم امر ميكنيد به معروف و نهى ميكنيد از منكر و ايمان ميآوريد بخدا و اگر ايمان ميآوردند اهل كتاب هر آينه بود بهتر از براى آنها برخى از آنها گروندگانند و بيشتر آنها نافرمانان.
تفسير
در دلالت فعل بر زمان و مشتق بر ذات اختلاف شده است علما ادب قائل بدلالت شدند و جزء معرف فعل قرار دادهاند و بعضى از محققين انكار نموده و تفاوت مشتق و مصدر را باعتبار دانستهاند اخيرا مرحوم آخوند قدس سره تحقيقاتى در اطراف مشتقات نموده ولى انصاف آنستكه شيخ استاد ما عليه الرحمه پرده از چهره مطلب برداشته و تحقيق وافى فرموده كسيكه در مقام تحقيق باشد بايد بمشتق كفاية و درد مراجعه نمايد و آنچه در اين مقام لازم است تنبه داده شود آنستكه فعل ماضى بر گذشتن امر دلالت دارد و اينكه فيض ره در اين مقام فرموده كون شامل ازمنه است و اختصاصى بماضى ندارد مانند كان اللّه غفورا رحيما مورد اشكال است بلكه صحيح نيست و نسبت فعل ماضى بخداوند و خلق موجب تغيير معنى ماضى نمى- شود و اشكالات مرحوم آخوند ره و اهل معقول وارد نيست و بيانش از وظيفه اين كتاب خارج است حقير هم در حواشى خودم بر درر الفوايد توضيحات كامله دادهام
جلد 1 صفحه 477
در هر حال خداوند مىفرمايد شما بهتر امتى بوديد كه از بين امم بيرون آمديد و جلوهگر شديد از براى مردم چون امر بمعروف و نهى از منكر مىكنيد بنابراين كلام از جمله تأمرون بالمعروف ببعد مستانف است براى بيان خيريت و چون ايمان بخدا داريد كه آن متضمن است ايمان بهر چه را واجب است ايمان بآن چون ايمان بخدا وقتى حقيقت و اهميت پيدا مىكند كه در نتيجه آن ايمان باوامر الهى پيدا شود و اينكه مؤخر از امر بمعروف و نهى از منكر شده است با آنكه بر حسب ترتيب مقدم است براى دلالت بر آنستكه آنها اينكار را براى ايمان بخدا و تصديق باو و اظهار احكام دين خدا نمودند حقير عرض ميكنم اين امر طبيعى است كه هر كسى عقيده خود را بر سايرين ميخواهد تحميل كند پس لا بد كسيكه ايمان كامل بخداوند و اوامر و نواهى آن داشته باشد در امر بمعروف و نهى از منكر طبعا كوتاهى نمىكند و اين كوتاهى كه از طرف ما ميشود نوعا بواسطه ضعف ايمان است اين دلالت ظاهر آيه است كه عرض شد و معلوم است كه مادامى كه اين صفات در اين امت باقى باشد چنانچه در بدو ظهورشان متصف بودند بهترين اممند و اگر اين صفات مبدل شد حكم هم مبدل ميشود چون معلل بوده و بهيچ وجه دلالت ندارد بر آنكه هميشه اين امت بهترين اممند يا همه افراد اين امت بهترند يا اجماعشان بر امرى حجت است بلى اگر داراى اين اوصاف باشند چون دينشان اكمل اديان است و آنها هم مؤمن و عامل و مروج دين هستند البته بهترين اممند ولى قمى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه در حضور آن حضرت اين آيه را تلاوت نمودند فرمود اينها بهترين امم بودند كه امير المؤمنين و حسنين عليهم السلام را كشتند قارى عرض كرد پس چگونه بوده است فرمود ائمه نازل شده بدليل مدحى كه از آنها فرموده است و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه قرائت حضرت امير المؤمنين (ع) ائمه بوده و مراد آل محمدند و نيز از آنحضرت نقل شده كه اين آيه در شأن پيغمبر و اوصياء او بخصوص نازل شده پس فرموده است شما بهترين ائمه هستيد كه امر بمعروف و نهى از منكر مىنمائيد و در برهان از آنحضرت نقل نموده كه در تفسير اين آيه فرمود مراد امتى است كه باجابت رسيده است براى آنها دعاى ابراهيم پس آنها امتى هستند كه مبعوث فرموده است خداوند در آنها و از آنها و بسوى آنها و آنها ائمه وسطى هستند و آنها بهتر
جلد 1 صفحه 478
امتى هستند كه آشكار شدهاند از براى مردم و در مناقب از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه مراد محمد و على و اوصياء از اولاد او هستند بنظر حقير اين آيه هم به مناسبت اين اخبار در شأن مبلغين و دعاة اسلام وارد شده است نهايت آنكه افراد كامله اين عنوان همان ائمه معصومين عليهم السلامند و بايد حمل شود بعضى از آنها بر آنكه مراد از امة ائمه است و در مصحف كامل اين قسم ضبط شده است و بنابر اين خيريت اختصاص بزمانى دون زمانى ندارد زيرا كه ائمه و دعاة بحق و مبلغين احكام اسلام هميشه بهترين خلق بوده و هستند و خواهند بود بواسطه اشتراط علم و تقوى و كمال دين مبين اسلام و شرف آن بر ساير اديان حقه در زمان خودشان و مناسب با اينمعنى است لام در للناس چون نفع اين سلسله براى جامعه بشر معلوم است و اينكه كنتم در بعضى از اين اخبار بانتم تفسير شده است براى دفع توهم اختصاص بزمان گذشته است يعنى بوديد شما در علم الهى بهترين پيشوايان كه معرفى شديد بملل دنيا و بيرون آمديد از مكمن غيب براى نفع مردم چون داراى اين صفاتيد و هر كس داراى اين صفات باشد از اين امت بهترين پيشوايان و دعاة الى الحق است نهايت آنكه افراد كامله همان امت وسط و امت مسلمه و ذريه طاهره و آل ابراهيمند كه آنحضرت دعا فرموده و من ذريتنا امة مسلمة و باجابت رسيد و پيغمبر (ص) در بين آنها مبعوث شد با آنكه از آنها بود و تعليمات كاملهاش بآنها رسيد خلاصه آنكه ائمه معصومين ميخواهند بفرمايند مراد از امت در اين آيات جماعت مخصوصى هستند كه داراى اوصاف خاصه هستند و اكمل آنها معصومين عليهم السلام هستند بلكه با وجود آنها اين منصب مخصوص بآنها است و كسان ديگر كه لايق باشند بايد منصوب از قبل آنها باشند پس ميتوان گفت آيه در شأن آنها بالخصوص نازل شده است و اگر اهل كتاب ايمان ميآوردند از براى دنيا و آخرتشان بهتر بود ولى افسوس كه بعضى از آنها مانند عبد اللّه سلام و اصحابش مؤمن هستند و بيشتر فاسق و متمردند كه قبول دعوت اسلام را ننمودند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ وَ تَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَ تُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَو آمَنَ أَهلُ الكِتابِ لَكانَ خَيراً لَهُم مِنهُمُ المُؤمِنُونَ وَ أَكثَرُهُمُ الفاسِقُونَ (110)
بوديد شما بهترين امة که براي مردم ظاهر شديد امر ميكنيد بمعروف و نهي ميكنيد از منكر و ايمان ميآوريد بخدا و اگر اهل كتاب همه ايمان ميآوردند براي آنها بهتر بود بعض آنها ايمان آوردند و اكثر آنها خارج شدند از فرامين الهي كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ در بسياري از اخبار دارد
كنتم خير ائمة
و در بعضي از آنها استشهاد ميفرمايد که چگونه خير امة باشند كساني که امير المؤمنين و حسن و حسين عليهم السلام را كشتند، لكن مراد اينکه نيست که تنزيل خير ائمة باشد چنانچه بسياري توهم كردهاند، بلكه تفسير است يعني مراد از امة در آيه
جلد 4 - صفحه 315
ائمه هستند نه جميع امة حتي قتله ائمه.
و شاهد بر اينکه دعوي حديث ابي عمر و زبيري است از ابي عبد اللّه که فرمود
(يعني الأئمة الّتي وجبت لها دعوة ابراهيم فهم الأئمة الّتي بعث اللّه فيها و منها و اليها و هم الامة الوسطي و هم خير امة اخرجت للناس).
و تعبير به كنتم فعل ماضي نه براي اينست که در لوح محفوظ يا نزد انبياء سلف و امم ماضيه بهترين امة بودند چنانچه مفسرين گفتند، زيرا گفتهايم افعال منسلخ از زمان هستند بلكه كنتم بمعني (جعلتم) يعني خداوند قرار داد شما را بهترين امة، أُخرِجَت لِلنّاسِ اخراج بمعني اظهار، و النّاس جميع افراد بشر، زيرا النّاس افاده عموم استغراقي ميكند و اينکه از شئونات حضرت رسالت است خودش افضل انبياء، كتابش افضل كتب، دينش افضل اديان، اوصيائش افضل اوصياء امّتش افضل امم، شريعتش افضل شرايع مع ذلک جعل الهي بدون حكمت نيست، بلكه براي سه خصلت است که در شما است:
1- تَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ نزد عقل و شرع حسن و مصلحت آن معروف باشد نه نزد عامه ناس که بسا كارهاي بسيار زشت در نظر آنها معروف است قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالأَخسَرِينَ أَعمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم يَحسَبُونَ أَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعاً كهف آيه 104.
2- وَ تَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ نزد عقل و شرع زشت و قبيح و منكر باشد.
سؤال- منكرات هم نزد عقل و شرع قبح آن معروف است چرا خوبيها مسمي بمعروف شد و بديها بمنكر.
جواب- اينکه معروف مقابل مجهول نيست تا اينکه اشكال متوجه شود بلكه مراد آنچه موافق عقل و شرع است و باو اقبال دارند معروف است و آنچه منافر آنها
جلد 4 - صفحه 316
است منكر است.
3- وَ تُؤمِنُونَ بِاللّهِ مراد ايمان بخدا و تمام عقائد حقّه است نه مجرد ايمان بخدا که يهود و نصاري و مشركين بگويند ما معتقد بخدا هستيم فقط منكر خدا طبيعي دهري لا مذهب است.
وَ لَو آمَنَ أَهلُ الكِتابِ تعبير باهل كتاب براي مجرد تمثيل و تطبيق است و الّا هر که حتي طبيعي هم اگر ايمان آورند لَكانَ خَيراً لَهُم نجات از عذاب و نيل بسعادت و فوز بالطاف الهي شامل حال آنها ميشود بلكه خير دنيا و آخرت بانها ميرسد.
مِنهُمُ المُؤمِنُونَ بسيار كمي از يهود و نصاري بشرف اسلام مشرف شدند وَ أَكثَرُهُمُ الفاسِقُونَ تعبير بفسق نه كفر براي اينست که گفتيم در بسياري از آيات مراد از فاسق كافر است بلكه اشدّ از كفر که دلالت دارد بر طغيان و سركشي و سرپيچي از گفته خدا و انبياء خدا سيّما در مقابل جمله قبل که صريح است
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 110)- باز هم مبارزه با فساد و دعوت به حق! در این آیه بار دیگر به مسأله امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا باز گشته و میفرماید: «شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف میکنید و نهی از منکر، و به خدا ایمان دارید» (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ
ج1، ص319
بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ)
.جالب این که دلیل بهترین امت بودن مسلمانان «امر به معروف و نهی از منکر کردن، و ایمان بخدا داشتن» ذکر گردیده، و این میرساند که اصلاح جامعه بشری بدون ایمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد ممکن نیست. به علاوه انجام این دو فریضه، ضامن گسترش ایمان و اجرای همه قوانین فردی و اجتماعی میباشد و ضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است.
سپس اشاره میکند که مذهبی به این روشنی و قوانینی با این عظمت منافعش برای هیچ کس قابل انکار نیست، بنابراین «اگر اهل کتاب (یهود و نصاری) ایمان بیاورند به سود خودشان است (اما متأسفانه تنها) اقلیتی از آنها پشت پا به تعصبهای جاهلانه زدهاند و اسلام را با آغوش باز پذیرفتهاند در حالی که اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شدهاند» (وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 2، ص 693.
- ↑ در تفسير برهان از خاصه از ابوبصير او از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه اين آيه درباره رسول خدا صلى الله عليه و آله و اوصياء خاص او نازل شده است و نيز از على بن ابراهيم بعد از دو واسطه از ابن سنان او از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد و گويد كه اين آيه را بر امام قرائت كردم. امام فرمود: اگر اين امت بهترين امت مى بودند به كشتن امیرالمومنین عليهالسلام و امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نمى پرداختند. سپس گفتم: يا بن رسول الله پس اين آيه بچه كيفيت نازل شده، فرمود قرائت آن اينست؛ (كنتم خير ائمة اخرجت للّناس؛ شما بهترين پيشوايانى هستيد كه از ميان مردم برخاسته ايد) سپس فرمود: آيا مدح خدا را درباره آنان نميخوانى؟ كه فرمايد (تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون باللَّه).
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 139.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.