تفسیر عصری
| |
شیعی:
سنی: | |
| |
| |
تفسير عصرى اصطلاحی است که تحت تأثیر آشنایی مسلمانان با فرهنگ و دانش غرب و در نتیجه رشد علوم تجربی و انسانی در غرب، رویکرد نوی را به تفسیر قرآن موجب گشته است.
تأکید بر تفسیر عصری و کاربرد این اصطلاح به دوره معاصر باز میگردد. اصطلاح دیگر آن مربوط به ارائه چهرهای نو و زنده متناسب با نیازها و مقتضیات هر عصر، از قرآن است.
از بررسی دیدگاههای مختلف در تفسیر عصری روشن میشود که به رغم مخالفت برخی محققان با تفسیر عصری که عمدتاً ناشی از اختلاف در تعریف آن بوده است، نمیتوان در ضرورت تفسیر عصری تردیدی روا داشت، زیرا همگانی بودن هدایت قرآنی و لزوم سریان آن در میان همه اقوام و افراد و اعصار از سویی، و انکارناپذیر بودن تنوع فکر و اندیشه و تحول از سوی دیگر، رویکرد عصری به تفسیر قرآن را اجتناب ناپذیر میکند، لذا رسالت دانشمندان دینی در هر عصری به ویژه در عصر کنونی ایجاب میکند تا در برداشت از آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام دقت بیشتری داشته، بیش از پیش به فضای حاکم بر جامعه خویش توجه کنند.
معرفی
تلقی سطحی
برداشتهای مختلفی از تفسیر عصری وجود دارد. ممکن است در نگاه ابتدایی چنین تصور شود که مقصود از تفسیر عصری عرضه تفسیر پیشینیان در قالبهای نو و به شیوه و سبکی متناسب با حال مخاطب امروزی برای برطرف کردن نیازها و اقناع اوست و مفسر در این عصری کردن تفسیر تنها ظاهر و صورت تفسیر را تغییر داده، زبان تفسیر را با ادبیات و فرهنگ زمان هماهنگ میکند؛ اما این تلقی از تفسیر عصری، سطحی و نادرست است. گرچه در ضرورت تغییر و تحول صوری در تفسیر و بهرهگیری از قالبهای نو متناسب با زبان و ادبیات عصری برای عرضه معارف قرآن تردیدی نیست، چرا که چنین تغییری سبب میشود مخاطب نسل جدید از قرآن بهتر و بیشتر بهره برد و از مطالعه تفسیر احساس ملال و خستگی نکند؛ اما هیچگاه با تغییرهای صوری، تفسیر به معنای واقعی کلمه عصری نمیشود. در تفسیر عصری مهم این است که دیدگاههای قرآن درباره تحولات و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تبیین شوند.
تفسیر علمی قرآن
یک تلقی مشهور از تفسیر عصری، تفسیر علمی قرآن است. مقصود از علم در اینجا علوم تجربی است که در پرتو گسترش علوم در غرب به رشد چشمگیری دست یافته و به دیدگاههای جدید در شناخت عالم طبیعت دست یافته است. در این تفسیر عصری مفسر با نگاه مثبت به علوم تجربی و مسلم انگاشتن قضایای علم، به سراغ تفسیر آمده و آن قضایای علمی را بر آیات قرآن تطبیق میکند؛ به عبارت دیگر مفسر تحت تأثیر پیشرفت علوم و تکنولوژی در غرب و هماهنگ با آن به تفسیر قرآن رو میآورد. ظاهراً مقصود مصطفی محمود در آثار قرآنی خود به ویژه القرآن محاوَلةٌ لِفهم عصری و نیز مقصود بنت الشاطی در القرآن والتفسیر العصری که در نقد مصطفی محمود نوشته همین معنا و برداشت است.
نواندیشی در تفسیر
تلقی دیگر از تفسیر عصری، نواندیشی در تفسیر برای تبیین دیدگاههای قرآن درباره تحولات عصر است. در اینجا مفسر با تکیه بر آگاهیهای خود و درک نیازهای روز و قضایای عصر با شیوهای نو به شرح معارف و پیامهای قرآن میپردازد و ضمن پاسخگویی به شبهات و اشکالات عصر به نواندیشی در تفسیر و نقد تفاسیر نادرست گذشته به ویژه تفسیرهای مبتنی بر اسرائیلیات و روایات ضعیف میپردازد.
در کنار این دو تلقی کلی، برداشتهای جزئی دیگری نیز از تفسیر عصری وجود دارند که در واقع به همین دو تعریف بازمیگردند؛ همچنین در هر دو گرایش مذکور افراط و تفریط و نقطه اعتدالی هستند و در نهایت، دامنه متنوعی از تفاسیر عصری پدید میآورند.
پیشینه
تأکید بر تفسیر عصری و کاربرد این اصطلاح به دوره معاصر بازمیگردد؛ اما بر اساس تعاریف و مطالب پیشین اگر تفسیر عصری آن است که چهرهای نو و زنده متناسب با نیازها و مقتضیات هر عصر، از قرآن نمایانده شود و حقیقتی جدید از پیام آن عرضه گردد نو بودن تفسیر عصری چندان مقبول نمینماید، چرا که هر عصری نیازها و اوضاع خاص خود را داشته، در نتیجه در همه اعصار نوعی تفسیر عصری متناسب با تحولات علمی و فکری و اجتماعی جریان داشته است. براساس آیات قرآنی، قرآن و پیامبر اکرم مختص به زمان و مکانی خاص نبوده، بلکه در گسترهای جهانی و فراگیر به همه اعصار و افراد تعلق دارند. شاید این امر بدان جهت باشد که خدای سبحان خود متولی تربیت و اداره همه جهانیان است. در آیه ۸۹ نحل هدف از نزول قرآن را تبیین و روشنگری همه مسائل بیان کرده تا در همه مشکلات و نیازها رهنمونی خوب و رحمت و بشارتی برای همه مسلمانان باشد. قید عام ذیل آیه «المُسلِمین» همه نسلها و همه زمانها را در برمیگیرد. لازمه این عمومیت و شمول آن است که تفسیر مفاهیم و آموزههای قرآن همگام با تحولات مختلف علمی، فکری، فرهنگی و اجتماعی جوامع بشری از تطوری متناسب با این تحولات برخوردار شود.
بر همین اساس از نگاه آموزههای مکتب اهل بیت علیهم السلام ضرورت تفسیر عصری به معنای پاسخگویی به نیازهای هر عصر و رفع مشکلات بشری به وسیله قرآن کریم یک اصل تردیدناپذیر است.
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده است: قرآن ظاهری آراسته و باطنی ژرف دارد.... |
---|
شگفتیهای آن بیپایاناند و نوآوری هایش کهنه نمیشوند.امیرمؤمنان علیهالسلام نیز میفرماید: قرآن دریایی است که عمق آن درک ناشدنی است و قرآن نوشتهای است میان دو جلد پنهان که با زبان سخن نمیگوید، بلکه به ترجمان و مفسر نیاز دارد و تنها مردان شایسته میتوانند از قرآن سخن بگویند. نیازمندی قرآن به ترجمان بدین معناست که قرآن در هر زمان پیامهایی نو متناسب با نیازهای عصر دارد، به همین جهت رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدیث ثقلین قرآن و عترت را دو همراه جداناپذیر معرفی کردند. در سخن دیگر از امام علی علیهالسلام آمده است: ذَلِک الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ ینْطِقَ وَ لَکنْ أُخْبِرُکمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْمَاضِی وَ دَوَاءَ دَائِکمْ وَ نَظْمَ مَا بَینَکم (ترجمه: این قرآن است، پس آن را به سخن درآورید. البته خود سخن نمیگوید؛ ولی من شما را از آن خبر میدهم؛ بدانید که در آن علم آینده و سخن از گذشته است. درمان درد شما و مایه سامان یافتن امورتان است)
در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است که خداوند قرآن را به زمان و گروهی خاص اختصاص نداده است، و از این رو برای هر زمانی جدید و تازه است. به نظر شهید صدر تعبیر به «استنطاق» در سخن امام علی علیهالسلام زیباترین و دقیقترین اشاره به تفسیر موضوعی است که از این طریق، تفسیر به انبوه نیازهای عصر پاسخ داده، به حل مشکلات جامعه انسانی میپردازد. همچنین آنچه از محتوای بعضی روایات اهل بیت علیهم السلام به دست میآید توجه به اصل مخاطب شناسی و ملاحظه میزان ظرفیت آنان است؛ به عنوان مثال، معصومان علیهم السلام در پاسخ به سئوالی واحد، متناسب با مخاطبهای مختلف، پاسخهایی گوناگون دادهاند؛ همچنین است سخن گفتن با مردم بر اساس ظرفیت فکری آن ها:إنّا معاشر الأنبیاء أُمِرنا أنْ نُکلّمَ الناسَ عَلی قدر عقولهم. این مسائل دقیقاً همان چیزی است که دانشمندان در تعریف تفسیر عصری به آنها توجّه کردهاند، بنابراین اگر رعایت اقتضای عصر، پاسخگویی به خواستهای جامعه و سخن گفتن متناسب با حال مخاطب از ارکان تفسیر عصریاند، پس ناگزیر باید اذعان کرد که مسئله عصری بودن یا عصری شدن از همان ابتدا مورد توجه بوده و تفسیر و توضیح آیات قرآنی نیز در همین راستا بوده است، بنابراین، تفسیر عصری پیشینهای به بلندی تاریخ تفسیر دارد. از سوی دیگر اگر تألیفات هر عصری، منعکس کننده جنبش فکری، علمی و فرهنگی زمان خود باشند، پس سیر تطوّر تفاسیر قرآنی و مراحل گوناگون شکوفایی، رکود و افول تفسیر نگاری در دورههای مختلف حاکی از آناند که مفسران در رویارویی با اوضاع مختلف محیطی عکس العملهایی متفاوت از خود نشان دادهاند؛ به طوری که در طول تاریخ، تفاسیر قرآنی صبغههای مختلفی به خود گرفتهاند؛ در برههای از زمان تمایل به تفسیر مأثور و در مقطعی دیگر از زمان، بر اثر شرایط خاص گرایش به تفسیر اجتهادی بوده است؛ همچنین شکل گیری تفسیر کلامی یا عرفانی در برخی دورهها و تکوّن تفسیر اجتماعی یا علمی در پرتو عواملی دیگر صورت گرفته است که همگی نشان از تحول تفسیر نویسی، همگام با گذر زمان دارند. بنابراین برجستگی اصطلاح تفسیر عصری در دوره کنونی و جدیدانگاری آن به جهت تمایز تفسیر نگاری در سده اخیر است. شروع این دوره در هند با امیر علی صاحب کتاب روح الاسلام و سید احمد خان هندی صاحب کتاب تبرئة الاسلام عن شین الامه و در مصر با سلسله مباحث تفسیری عبده است که شاگردش رشید رضا آن را در تفسیر المنار گرد آورده است و همزمان با آن رویکرد علمی سید احمدخان به تفسیر آیاتی از قرآن مجید است. عبده از یک سو با نواندیشیهایی در تفسیر به تهذیب تفسیر از تفصیل مباحثی روی آورد که آیات شریف درباره آنها سکوت کردهاند و از دیگر سو با روی آوردن به تفسیر علمی آیات افزون بر پاسخگویی به نیازهای عصر در مقام رفع تعارض میان قضایای علمی و گزارههای قرآنی برآمد. البته این نگرش گاه او را از اعتدال خارج کرده و در تحلیل علمی برخی آیات به افراط گراییده و بعضاً خارق العاده بودن معجزات پیامبران را انکار کرده است. پس از عبده، هم جریان نواندیشی در تفسیر با اقبال گروهی از مفسران روبه رو شد و هم تفسیر علمی گسترش زیادی یافت و اوج آن در تفسیر جواهر القرآن طنطاوی بروز یافت. سپس مصطفی محمود، طبیب و ادیب مصری در کتاب القرآن محاولة لفهم عصری صریحاً به عصری شدن تفسیر تمایل نشان داد. در همین دوره عدهای از جمله عبدالمتعال الجبری در شطحات مصطفی محمود در التفسیرات العصریة للقرآن الکریم و بنت الشاطی در القرآن و التفسیر العصری به نقد دیدگاههای مصطفی محمود پرداختند. بنت الشاطی با تعلق به روش ادبی و با گرایش به نواندیشی در تفسیر، در نقد تفسیر عصری بر این باور است که دعوت به فهم قرآن بر اساس تفسیر عصری و برخلاف آنچه که پیامبر اکرم بیان کرده است، ما را به سمت القای اندیشههای مسموم به مردم سوق داده و سبب سقوط در ورطه خطرناک و پرلغزش میشود؛ همچنین به نظر وی تفسیر عصری به ذهن و ضمیر جوانان ما چنین القا میکند که چون قرآن مسائل دانش تجربی جدید را مطرح نکرده است اندیشه علمی ما نمیتواند آن را هضم کند، بنابراین منطق عصر ما آن را نمیپذیرد. نتیجه این نگرش آن است که با نام عصری اندیشی، آنان را به تفاسیر بدعت آمیز سوق میدهیم. پیش از وی استادش امین خولی با تأکید بر ضرورت نو اندیشی در تفسیر که به سرعت به جریانی در تفسیر (تفسیر ادبی) بدل شد، به شدت با تفسیر علمی مخالفت کرده بود، زیرا تفسیر علمی مستلزم آن است که واژگان قرآن بر معنایی حمل شوند که اعراب معاصر پیامبر آن معانی را نمیشناختند. آثار قرآنی نو اندیشانه خولی و شاگردانش به ویژه آثار بنت الشاطی و محمد احمد خلف که بر تفسیر ادبی یعنی تفسیر آیات مطابق با فهم معاصران پیامبر تأکید میکند، همه بر تعریف تفسیر عصری منطبقاند، چنان که ابوزید از پیروان مکتب تفسیر ادبی نیز بر ضرورت تفسیر ادبی تأکید میکند. از بارزترین جنبههای عصری بودن این مکتب تفسیری برای پاسخگویی به نیازهای عصر، تأکید بر تفسیر موضوعی است. همزمان طیفی از نواندیشان عرب چون عباس عقاد با تفکیک میان تفسیر عصری و تفسیر علمی با نقد تفسیر علمی بر ضرورت تفسیر عصری به عنوان نیاز مسلمانان معاصر تأکید کردند. حسن حنفی تفسیر عصری را نواندیشی در میراث تفسیری گذشته (تجدید تراث) دانسته و معتقد است که نواندیشی نباید به گونهای باشد که به تفسیر هویتی جدید داده، از نص فاصله بگیرد و آن را تغییر دهد، بلکه میراث دینی گذشته باید پایه و نقطه آغاز این نواندیشی باشد و تفسیر نص مطابق نیازهای عصر صورت پذیرد. اما مفسران و محققان شیعی چون آیت الله مکارم شیرازی، مَغنیه[الکاشف، ج۱، ص۱۳ - ۱۴] و آیت الله معرفت برپایه آموزههای مکتب اهل بیت علیهم السلام با نگاهی معتدلانه و بدون تفکیک میان تفسیر عصری و تفسیر علمی، از تفسیر عصری به عنوان یک ضرورت و نیاز یاد کردهاند؛ به نظر این مفسران رشد دانش تجربی و قضایای مسلم علمی در فهم و تفسیر برخی از آیات قرآنی ناظر به پدیدههای هستی نقش انکارناپذیری داشته است. در عین حال هرگونه افراط در تفسیر علمی و عصری و بیقاعدگی و عدم پایبندی به اصول و قواعد تفسیر را رد کردهاند، بر همین اساس بعضی از این قرآن پژوهان ایرادهای مخالفان تفسیر عصری را ناظر به تفسیر علمی دانستهاند نه تفسیر عصری. به باور آیت الله معرفت عمل کسانی که شدیداً مرعوب موج تبلیغات الحادی گشته و بیباکانه به تفسیر مادی گرایانه آیات پرداختهاند و در برابر فشار شبهات، تاب نیاورده، هر گزاره غیبی یا پدیده غیر قابل تفسیر مادی را با تأویلات غیر منطقی و خودسرانه توجیه کردهاند، تفسیر آنها تفسیر به رأی است. |
شیوهها
برخی تفسیر عصری را از نظر سطح محتوا و ظاهر و از جنبه ارزشی به دو گونه مثبت و منفی تقسیم کرده و معتقدند که بسیاری از مفسران عصری با حفظ اندوختههای علمی و آگاهی از اوضاع اجتماعی و پرسشها گام برداشته و نهایت احتیاط و دقت را در جوانب مختلف تفسیر به کار میبرند و در برابر هر نوگرایی دچار خودباختگی نشده، و در عین حال به بهانه افراط گریها از نیازهای عصر غافل نمیشوند؛ اما در مقابل، در چند دهه اخیر تفسیرهایی متأثر از حرکتهای التقاطی و موجهای اجتماعی و سیاسی پدید آمده و به تفسیر مادی و دیالکتیکی از آیات قرآن پرداخته، هر گزارش غیبی را با تأویلات غیر منطقی از معنای آیه بیرون بردهاند. نیز با توجه به تحولات تفسیرنویسی در دوره معاصر ۴ شیوه برای تفسیر معاصر معرفی کرده است:
- شیوه علمی که با تأثر از کشفیات جدید علمی پدید آمده است.
- شیوه ادبی اجتماعی که متأثر از ادبیات معاصر و با توجه به نیازهای اجتماعی روز صورت گرفته است.
- شیوه سیاسی انحرافی که بر اثر تشعّبات حزبی و گروه بندیهای سیاسی پدید آمده در جوامع اسلامی به وقوع پیوسته است.
- شیوه عقلی افراطی که بر اثر خود باختگی در برابر تمدن معاصر و با گرایشهای الحادی پدید آمده و سعی دارد تا آیات قرآن طبق نظریات علمی جدید تفسیر یا تأویل شوند و بیشتر صبغه تحمیل دارد تا تفسیر.
وی در ارزیابی این شیوهها، پیدایش و شکوفایی دو شیوه نخست را به دنبال بیداری نسل جدید و بینش نوگرایانه با پایبندی به مبانی اسلام دانسته و بر این باور است که شیوه افراطی علمی از اول جز در مواردی اندک چندان پایه استواری نداشت و پس از مدتی رو به افول نهاد، همچنان که اثر درخوری نیز با نگرش و رویکرد سیاسی انحرافی عرضه نشد؛ اما برخلاف این دو شیوه شیوه ادبی اجتماعی از ابتدا بر پایهای استوار بنا نهاده شد و با روند زمان شکوفا گردید.
جمع بندی
از بررسی دیدگاههای مختلف در تفسیر عصری روشن شد که به رغم مخالفت برخی محققان با تفسیر عصری که عمدتاً ناشی از اختلاف در تعریف آن بوده است، نمیتوان در ضرورت تفسیر عصری تردیدی روا داشت، زیرا همگانی بودن هدایت قرآنی و لزوم سریان آن در میان همه اقوام و افراد و اعصار از سویی، و انکارناپذیر بودن تنوع فکر و اندیشه و تحول از سوی دیگر، رویکرد عصری به تفسیر قرآن را اجتناب ناپذیر میکند، لذا رسالت دانشمندان دینی در هر عصری به ویژه در عصر کنونی ایجاب میکند تا در برداشت از آیات قرآن و روایات معصومان علیهم السلام امعان نظر بیشتری داشته، بیش از پیش به فضای حاکم بر جامعه خویش توجه کنند. در روایات نیز بر این نکته تأکید شده است: العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس.
شایان ذکر است که تفسیر در هر زمانی که انجام گیرد باید بر اساس اصول و قواعد خود و از منابع معتبر باشد و خروج از این اصول ربطی به تفسیر عصری یا تفسیر معاصر و کهن ندارد.
گاه از سوی برخی، با آثاری که به نوعی مصبوغ یا مُعَنون به عصری بودن هستند مخالفتهایی شده است. بیتوجهی به تفاسیر کهن به ویژه فهم صحابه از قرآن، دخالت دادن و تحمیل مطالب علمی در تفسیر و افتادن در تأویلات باطنی و به عبارتی غلبه تفسیر به رأی در این نوع از تفاسیر از عمدهترین عوامل این مخالفت است.
این نکته نیز شایان ذکر است که باید میان تفسیر عصری و تفاسیر معاصر با عنوان عصری فرق گذاشت تا این دو خلط نگردند. علت آن است که برخی در به کار بردن اصطلاحات و ارائه تعریفی دقیق از آنها دچار سهو و خطا شده و همین امر سبب نقض و ابرام و نزاعهای فراوانی شده است. از آنجا که در عصر حاضر، آثاری به رشته تحریر درآمده که به تغییر نگرش در تفسیر قرآن با تکیه بر عصری بودن تأکید کردهاند، مخالفت مخالفان با چنین آثاری، اصل تفسیر عصری را خدشهدار کرده است، در حالی که به نظر میرسد این مخالفت، با برخی از تفاسیری است که به تفسیر عصری مشهور شدهاند نه با تفسیر عصری. خالد العک به عنوان یکی از مخالفان تفسیر عصری، تبیین مقاصد قرآن و تعلیم آن مناسب با اوضاع عصر مخاطبان را از ضروریات لازم برای مفسر برشمرده است. وی میپذیرد که برخی از آیات برای مردم اعصار پیشین غامض بوده و صحابه تنها ظاهر این آیات را میفهمیدند؛ ولی اکنون در پرتو علوم جدید، حقیقت این آیات روشن شده است؛ همچنین از قول برخی، قرآن را دارای دو مرحله نزول و تنزل دانسته و برای تنزل، زمانی تا روز قیامت را قائل شده است. باید توجه داشت که پذیرش چنین مواردی به ویژه فرض دو مرحلهای بودن آیات قرآنی طبق تعبیر فوق اذعانی بر عصری بودن آن است. با این وصف، گمان نمیرود که با اصل تفسیر عصری مخالفتی وجود داشته باشد. نکته شایان یاد کرد درباره تفسیر علمی این است که دریافت حقایقی از طریق علوم تجربی به معنای تغییر در حقایق قرآنی نیست، بلکه آنچه تغییر یافته فهم آدمی در پرتو رشد علوم است و باید میان بهرهگیری از علوم در جهت فهم قرآن با تحمیل آرای علمی بر قرآن که به افراط در تفسیر عصری انجامیده، فرق گذاشت. بنابراین برای پرهیز از هرگونه افراط یا انحراف در تفسیر عصری، مفسر عصری باید اموری را رعایت کند:
|
پانویس
- ↑ نک: قرآن و تفسیر عصری، ص۳۷ - ۴۷
- ↑ همان، ص۴۶ - ۴۷
- ↑ نک: تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۵۹
- ↑ همان، ص۲۴
- ↑ نک: تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۵۵
- ↑ قلم/۵۲
- ↑ انبیاء/۱۰۷، فرقان/۱
- ↑ حمد/۲
- ↑ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۵۱
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۹۹
- ↑ نهج البلاغه، عبده، ج۲، ص۱۷۷
- ↑ همان، ص۵
- ↑ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۵۵
- ↑ نهج البلاغه، عبده، ج۲، ص۵۴
- ↑ بحار الانوار، ج۱۷، ص۲۱۳
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۸ - ۳۲
- ↑ الکافی، ج۴، ص۵۴۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۴ - ۴۸۵
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۳
- ↑ الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۱۰؛ القرآن و اعجازه العلمی، ص۳۴؛ تسنیم، ج۱، ص۲۳۹
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۲۹، ۱۸۲، ۱۸۵
- ↑ القرآن و اعجازه العلمی، ص۳۴، ۴۵؛ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۵۹
- ↑ نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۹
- ↑ نک: الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۵۶ - ۵۷؛ اتجاهات التجدید، ص۱۴۵ به بعد و ۳۰۵ به بعد؛ گرایشهای تفسیری، ص۲۸۹ به بعد
- ↑ نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۵۵ - ۷۴
- ↑ ر. ک: تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۸۲ - ۴۸۴
- ↑ نک: التفسیر البیانی، ج۱، ص۱۰ - ۱۲
- ↑ القرآن و التفسیر العصری، ص۷ - ۸
- ↑ نک: دائرة المعارف الاسلامیه، ج۵، ص۳۵۹ - ۳۶۲، مناهج تجدید، ص۳۰۲
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۵، ص۳۶۰ ۳۶۱
- ↑ معنای متن، ص۳۷ - ۳۸
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۵، ص۳۶۸، مناهج تجدید، ص۳۰۶ - ۳۰۷
- ↑ الفلسفة القرآنیه، ص۱۶۶ - ۱۶۷
- ↑ التراث والتجدید، ص۱۱ - ۱۳
- ↑ نمونه، ج۱، ص۲۳ - ۲۴
- ↑ برای نمونه نک: التمهید، ج۶، ص۱۳ - ۳۰؛ نمونه، ج۱۵، ص۵۶۸ - ۵۷۰؛ ج۲۵، ص۴۵ - ۴۶؛ ج۱۷، ص۲۹؛ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۱۴ به بعد
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۶۶؛ الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۲۶ - ۴۲۸
- ↑ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۶۰
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۶۹
- ↑ همان، ص۷۱ ۷۲
- ↑ محمدهادی معرفت
- ↑ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۴۶۶
- ↑ همان، ص۴۶۶ - ۴۶۷
- ↑ مبانی و روشهای تفسیری، ص۶۷
- ↑ ر. ک: تسنیم، ج۱، ص۲۳۹
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۷؛ تحف العقول، ص۳۵۶
- ↑ نک: التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج۲، ص۴۷۵ - ۴۹۶؛ اصول التفسیر، ص۲۵۵ - ۲۶۱؛ ر. ک: شطحات مصطفی محمود فی تفسیراته العصریه؛ ردّ علی محاولة لفهم عصری للقرآن؛ القول المبین فی تفسیر المؤمنین؛ التفسیر العصری
- ↑ ر. ک: اصول التفسیر، ص۲۵۵ - ۲۶۱
- ↑ تعریف الدارسین، ص۵۶۱
- ↑ ر. ک: الکتاب والقرآن قراءة معاصرة؛ العالمیة الاسلامیة الثانیه؛ تفسیر المؤمنین
- ↑ اصول التفسیر، ص۶۵
- ↑ همان، ص۲۲۱؛ الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۱۸
- ↑ اصول التفسیر، ص۲۲۱
- ↑ همان، ص۸۳
- ↑ القرآن و اعجازه العلمی، ص۵۵
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۷۰
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۷۵ به بعد
منابع
- ابراهیم عبدالله صالح، شریعة الهدم، بیروت، دارالایمان، ۱۴۲۳ق؛
- امین الخولی، مناهج تجدید فی النحو والبلاغه، دارالمعرفة، ۱۹۶۱م؛
- ایگناس گلد زیهر، گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان، ترجمه: طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳ش؛
- بنت الشاطی، التفسیر البیانی، القاهرة، دارالمعارف؛
- بنت الشاطی، القرآن والتفسیر العصری، القاهرة، دارالمعارف؛
- بهاء الدین خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان، ۱۳۶۴ش؛
- التمهید فی علوم القرآن، معرفت، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛
- جوادی آملی، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۷۸ش؛
- حسن بن شعبة الحرانی (م. قرن۴ق)، تحف العقول، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛
- حسن حنفی، التراث والتجدید، بیروت، المؤسسة الجامعیة للدراسات، ۱۴۱۲ق؛
- خالد عبدالرحمن العک، اصول التفسیر و قواعده، دارالنفائس، ۱۴۰۶ق؛
- خالد عبدالرحمن العک، الفرقان والقرآن، دمشق، الحکمة، ۱۴۱۶ق؛
- دائرة المعارف الاسلامیه، ترجمه: شنتاوی و دیگران، بیروت، دارالمعرفة، ۱۹۳۳م؛
- الرضی (م ۴۰۶ق)، نهج البلاغه، به کوشش عبده، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۲ ق.
- الصدوق (م. ۳۸۱ق)، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق؛
- صلاح عبدالفتاح الخالدی، تعریف الدارسین بمناهج المفسرین، دمشق، دارالقلم، ۱۴۲۳ق؛
- عباس محمود عقاد، الفلسفة القرآنیه، قاهرة، دارنهضة مصر، ۱۴۱۵ق؛
- عبدالمتعال جبری، شطحات مصطفی محمود، قاهرة، دارالاعتصام، ۱۳۹۷ق؛
- عبدالودود یوسف، تفسیرالمؤمنین، دارالرشید، ۱۴۱۳ق؛
- عفت الشرقاوی، الفکر الدینی فی مواجهة العصر، مکتبة الشباب، ۱۹۷۶م؛
- قرآن و اعجازه العلمی، محمد اسماعیل ابراهیم، دارالفکر العربی؛
- الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش؛
- کامل علی سعفان، المنهج البیانی فی تفسیر القرآن، مصر، مکتبة الانجلو، ۱۹۸۱م؛
- المجلسی (م. ۱۱۱۰ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛
- محمد ابراهیم شریف، اتجاهات التجدید، القاهرة، دارالتراث، ۱۴۰۲ق؛
- محمد ابوالقاسم حاج محمد، العالمیة الاسلامیة الثانیه، بیروت، دارابن حزم، ۱۴۱۶ق؛
- محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، به کوشش لجنة التحقیق، مرکز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق؛
- محمد حسین الذهبی، التفسیر والمفسرون، قاهرة، مکتبة وهبة، ۱۴۰۹ق؛
- محمد شحرور، الکتاب والقرآن قراءة معاصره، بیروت، شرکة المطبوعات، ۱۹۹۶م؛
- محمد علی ایازی، قرآن و تفسیر عصری، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش؛
- محمد علی موزة، القول المبین فی تفسیر المؤمنین، شرکة العامة للکتاب، ۱۳۹۸ق؛
- محمد کاظم شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۲ش؛
- مصطفی اسماعیل الرج، رد علی محاولة لفهم عصری للقرآن؛
- مصطفی محمود، القرآن محاولة لفهم عصری، بیروت، دارالعوده، ۱۹۷۹م؛
- معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش؛
- المغنیة، التفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۱م؛
- مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش؛
- منیر محمد طاهر الشواف، تهافت القراءة المعاصره، الشواف، ۱۹۹۳م؛
- نصر حامد ابوزید، معنای متن، ترجمه: کریمی نیا، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: