ایمان ابوطالب
ایمان ابوطالب از مباحث اختلافی تاریخی - کلامی بین شیعیان و اهل سنت است. شیعیان با توجه به روایات اهل بیت(ع) و برخی قراین کلامی و تاریخی، اجماع دارند که ابوطالب به رسولخدا(ص) ایمان داشته و برای اثبات آن، کتابهایی را نگاشتهاند. در مقابل، اهل سنت با استناد به برخی روایات معتقدند ابوطالب عموی پیامبر اکرم(ص) و پدر امام علی(ع) به دین اسلام، ایمان نیاورده و مشرک از دنیا رفته است.
دلایل منکران ایمان ابوطالب
مخالفان ایمان ابوطالب، به روایاتی که از طریق اهل سنت روایت شده، استناد کردهاند که برخی از این روایات در تفسیر آیات قرآنی است. متکلمان و عالمان دینی شیعه به این روایات پاسخ دادهاند.
آیه نهی از استغفار مشرک
سعید بن مسیب از پدرش نقل کرده که ابوطالب در حال احتضار درخواست پیامبر(ص) برای گفتن «لا اله الا الله» را نپذیرفت و بر آیین پدر و اجدادش درگذشت و پیامبر(ص) فرمود: «به خدا سوگند برای تو طلب آمرزش میکنم تا نهی شوم.» آنگاه آیه ۱۱۳ سوره توبه نازل شد که «بر پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند، سزاوار نیست برای مشرکان استغفار کنند هر چند از خویشان آنان باشند.»
پاسخ
علامه امینی بنا بر روایات تاریخی، سعید بن مسیب، ناقل این ماجرا را از دشمنان امیر مؤمنان(ع) معرفی میکند. وی همچنین این روایت را در تضاد با روایتی میداند که بسیاری از اهل سنت در کتابهایشان آوردهاند. این روایت به سند صحیح از علی(ع) روایت شده که «شنیدم مردی برای پدر و مادر مشرکاش استغفار میکرد. جریان را به عرض پیامبر(ص) رساندم و این آیه نازل شد.»بدین ترتیب شأن نزول آیه ماجرایی بوده که ارتباطی با ابوطالب نداشته است.
آیه نأی
برخی شان نزول آیه ۲۶ سوره انعامرا ابوطالب میدانند. این سخن مبتنی است بر روایتی که کسی از ابن عباس شنید: ابوطالب مردم را از اذیت و آزار پیامبر(ص) نهی میکرد، ولی خود ایمان نمیآورد.
پاسخ
شیعیان در پاسخ به این شبهه گفتهاند: اولاً: این حدیث، مرسل است؛ یعنی مشخص نیست آن کسی که این سخن را از ابن عباس شنیده، چه شخصی بوده است و چنین حدیثی قابل استناد نیست.
ثانیاً: فردی که این حدیث را نقل کرده، حبیب ابن ابیثابت است و خود اهل سنت روایت او را تضعیف کرده و قابل اعتماد ندانستهاند.
ثالثاً: در تفسیر طبری این روایت با مضمون دیگری آمده که آیه در شأن مشرکان (کفار مکه) نازل شده است که مردم را از ایمان به رسول خدا(ص) باز میدارند و خود نیز ایمان نمیآورند.
حدیث ضَحضاح
مخالفان به حدیثی به نام ضَحضاح تمسک کردهاند که شخصی نزد رسول خدا(ص) از ابوطالب یاد کرد و پیامبر(ص) فرمود: امید است که شفاعت من در روز قیامت برای او سودمند باشد. او (ابوطالب) در میان آبی جوشیده از آتش قرار میگیرد که تا مغز او را میجوشاند.»
پاسخ
علامه مجلسی و شیخ طوسی در اینباره پاسخ گفتهاند:
اولاً: این حدیث را مغیرة بن ابی شعبه نقل کرده که عالمان شیعه از جمله علامه مجلسی کینه و عداوت او را نسبت به بنیهاشم و علی بن ابیطالب(ع) شرح دادهاند.
ثانیاً: بنا بر فرض این که ابوطالب کافر بوده، امید به شفاعت او بیمعنا است زیرا شفاعت شامل مشرک نمیشود.
دلایل موافقان ایمان ابوطالب
شیعیان که عمده موافقان ایمان ابوطالب هستند، دلایلی را برای مدعای خود ذکر کردهاند:
اعمال و رفتار ابوطالب
ابوطالب همسرش فاطمه بنت اسد و فرزندانش را به اسلام دعوت کرد. بنابر روایتی، هنگامی که ابوطالب فرزندش علی(ع) را دید که در کنار پیامبر(ص) به نماز ایستاده او را نهی نکرد و به دیگر فرزندش جعفر بن ابی طالب گفت: در سمت چپ محمد(ص) نماز بگزار.
وی در همراهی با رسول خدا(ص) همه سختیها را به جان خرید و تا هنگام مرگ از حمایت و پیروی برادرزاده خویش دست بر نداشت. نقل شده که وی در جمله پایانی خویش قبل از رحلت گفته است: ای جماعت بنیهاشم! محمد(ص) را تصدیق و اطاعت کنید تا رستگار و هدایت شوید.
ابن ابی الحدید عالم دینی اهل سنت، حق او را بر همه مسلمانان واجب دانسته، میگوید: «با سندهای بسیار از ابن عباس و دیگران روایت شده که ابوطالب از دنیا نرفت تا این که شهادتین را گفت.» و در جای دیگر مینویسد: «اگر ابوطالب نبود اسلام نبود.» وی تصریح میکند اگر ابوطالب ایمان خود را آشکار میساخت حرمت و ابهت خویش را نزد مشرکان قریش از دست میداد و نمیتوانست در مقام سرپرست و رییس قبیله از اسلام دفاع کند.
اشعار
الم تعلموا انّ ابننا لا مکذب | لدینا ولا یعنی بقول الاباطل | |
و ابیض یستسقی الغمام بوجهه | ثمال الیتامی عصمة للارامل | |
الم تعلموا ان النبی محمداً | رسول امین خط فی سالف الکتب | |
ندانستید که فرزندمان را تکذیب نمیکنیم؟و او به سخن بیهوده اهمیت نمیدهد
سپیدرویی که به آبرویش از ابرها باران خواستهمیشودتکیهگاه یتیمان و نگهدارنده فقیران آیا ندانستید که پیامبری محمدفرستاده امین، در کتابهای پیشین نگاشتهشدهاست |
اشعار منسوب به ابوطالب به بیش از ۱۰۰۰ بیت میرسد و به «دیوان ابوطالب» معروف است. آنچه در این قصاید و اشعار آمده، در تأیید و تصدیق نبوت پیامبر(ص) است.
اِن ابن آمنة النبی محمدا | عندی یفوق منازل الاولاد |
معروفترین اشعار او به «قصیده لامیه» شهرت دارد که با این مطلع آغاز میشود:
خلیلی ما أذنی لاول عاذل | بصغواء فی حق و لا عند باطل |
علامه امینی در این باره میگوید:«من نمیدانم شهادت و اعتراف به نبوّت رسول خدا(ص) چگونه است که این همه عبارات متنوع در اشعار ابوطالب، اعتراف به شمار نمیآید؟ اگر یکی از این تعابیر در شعر یا نثر کسی بود همگان میگفتند که آن شخص مسلمان است، ولی همه این تعابیر، [از نظر منکران] دلالتی بر اسلام ابوطالب ندارد! و این انکار، مایه شگفتی و عبرت است.»
ابن ابی الحدید میگوید: اگر چه این اشعار به تنهایی در حد قطعیت نمیرسد اما مجموع آن متواتر است و همه آنها در یک امر مشترکند و آن تصدیق ابوطالب به نبوت پیامبر اسلام(ص) است.
در یکی از این اشعار آمده است: ای شاهد خدا! تو گواهی ده که من بر دین پیامبرم احمد(ص) هستم. یا در شعری دیگر میگوید: همانا خداوند پیامبرش محمّد را گرامی داشت، پس گرامیترین خلق خدا در میان مردم و بهترینِ بنیهاشم، احمد است. او کسی است که بعد از نبود پیامبری، از جانب خدا فرستاده شد. و در جای دیگر میسراید: فرستاده پروردگار را یاری کردم با شمشیری چون صاعقه از رسول خدا پشتیبانی میکنم همانند پشتیبانی که برایش دل میسوزاند.
روایات اهل بیت(ع)
از مجموعه آنچه از پیامبر اکرم(ص)و خاندانش نقل شده برمیآید که ابوطالب، مؤمن بوده و بر شریعت اسلام درگذشته است. در حدیث قدسی آمده که جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد و فرمود: ای محمد! پروردگارت بر تو سلام رساند و فرمود: من آتش را بر صُلبی که تو را به دنیا آورد و شکمی که تو را حمل کرد و آغوشی که تو را در بر گرفت حرام کردم. پیامبر فرمود: جبرئیل! برایم آن را توضیح بده. عرضه داشت: مراد از صُلب، صُلب پدرت عبدالله بن عبدالمطلب است. منظور از بَطن، آمنه بنت وهب است و مراد از آغوش، کفالت ابوطالب است.
در بیان رسول اکرم(ص)
از اینجهت که محمد(ص) در دوران سخت صدر اسلام، حمایت ابوطالب را داشت، هرگاه سخن از وی میشد او را با نیکی و بزرگی یاد میکرد. در روایتی آمده که رسول خدا(ص) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «در سفر معراج چهار نور را دیدم. از جانب خدا خطاب شد: این عبدالمطلب، این عمویت ابوطالب، این پدرت عبدالله و این مادرت آمنه است.» و در روایتی دیگر آمده است: «ابوطالب در روز قیامت در زمره پادشاهان و به سیمای پیامبران محشور میگردد.» همچنین در بیانی دیگر نقل شده: «خداوند در روز قیامت به من وعده شفاعت چهار نفر را داده که یکی از آنان ابوطالب است.»
در بیان امام علی(ع)
روایاتی از خود امام علی(ع)نقل شده که میتوان آنها را قرینهای بر ایمان ابوطالب دانست از جمله: «نور ابوطالب، روز قیامت بر همه انوار جز پنج نور چیره میشود. نور ابوطالب از نور ماست و خدا آن را ۲۰۰۰ سال پیش از خلقت آدم آفریده است.» وی در روایتی دیگر میفرماید: «چون پدرم به احتضار افتاد، پیامبر بر بالین وی حاضر شد و درباره او بشارتی به من داد که از همه دنیا و آن چه در آن است محبوبتر است.»
در بیان ائمه معصومین(ع)
بنابر برخی منابع، روزی از امام سجاد(ع) درباره ایمان ابوطالب سؤال کردند. جواب داد: «خدای متعال پیامبرش را نهی کرد از این که زن مسلمانی در نکاح فرد کافری بماند در حالی که فاطمه بنت اسد از سبقتجویان در اسلام است و تا پایان عمر خویش در نکاح با ابوطالب ماند.»
امام باقر(ع) بر ایمان ابوطالب تصریح کرده که اگر ایمان ابوطالب را در کفه ترازویی قرار دهند و ایمان این مردم را در کفه دیگر؛ ایمان ابوطالب سنگینتر است.
امام صادق(ع) نیز در روایتی ابوطالب را بسان اصحاب کهف شمرده که ایمان خود را مخفی داشتند و اظهار شرک کردند و خدا به آنان دو پاداش داد. و در روایتی دیگر منکران ایمان ابوطالب را دروغگو شمرده و او را از همنشینان انبیا، صدیقان و شهیدان و صالحان خوانده است.
در حدیثی دیگر آمده است که فردی برای امام رضا(ع) نامهای نوشت و گفت که من در ایمان ابوطالب تردید کردم. امام(ع) در جواب وی به آیه ۱۱۵ سوره نساء اشاره کرد و به او هشدار داد که کافر دانستن ابوطالب به لحاظ عقوبت اخروی، سرانجام بدی دارد.
در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که من تو را با دو گروه از پیروانت یاری نمودم؛ گروهی که تو را در نهان یاری داده و گروهی که آشکارا یاریات رساندند. از میان گروه اوّل، سید و افضل آنان عمویت، ابوطالب است و از میان گروه دوّم فرزند او، علی(ع) است. آنگاه فرمود: ابوطالب همچون مؤمن آل فرعون بود که ایمانش را کتمان میکرد.»
در کلام بزرگان و عالمان دین
شیخ طوسی در این که ابوطالب مسلمان بود، ادعای اجماع امامیه میکند (بدون هیچ اختلافی) و معتقد است که آنها دلایل یقینآور دارند که موجب علم به ایمان ابوطالب است.
شیخ طبرسی تصریح به اجماع اهل بیت(ع) بر ایمان ابوطالب میکند و اجماع آنان را به این دلیل حجّت میداند که اهلبیت(ع) یکی از دو ثقلی هستند که پیامبر(ص) دستور داده که به آنان تمسک شود.
فتّال نیشابوری اینگونه مینویسد که طایفه بر حقّ شیعه، اجماع کردهاند بر اینکه ابوطالب، عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه دختر وهب، همگی مؤمن بودند و اجماع آنان حجّت است.
ابن معد قائل است که در ایمان ابوطالب، اجماع اهل بیت رسول خدا(ص) و اتفاق عالمان شیعه برای ما کافی است و میتوان بر آن اعتماد نمود.
سید بن طاووس میگوید علمای عترت پیامبر(ص) همگی بر ایمان ابوطالب اتفاق نمودهاند. او همچنین مینویسد که شکی نیست در این که عترت، به باطن ابوطالب، آگاهتر از بیگانگاناند و نیز شیعه اهل بیت(ع) بر این امر اجماع دارند و کتابهایی هم در این زمینه تصنیف کردهاند.
علامه مجلسی هم بر اجماع شیعه بر اسلام ابوطالب معتقد است و این که او در ابتدای رسالت پیامبر(ص) به او ایمان آورد و هرگز بتی را نپرستید، بلکه وی از اوصیای ابراهیم(ع) بود و این امر به حدّی نزد شیعه مشهور است که حتّی مخالفان آنان، این موضوع را به شیعه نسبت میدهند. به گفته مجلسی، اخبار متواتر از طرق خاصه و عامه، بر ایمان او رسیده است و بسیاری از علما و محدثان شیعه درباره این موضوع، کتاب مستقل تألیف کردهاند تا بر کسی مخفی نماند.
کتابشناسی
کتابهای فراوانی در اثبات ایمان ابوطالب نگاشته شده است. آقا بزرگ تهرانی ۹ کتاب را با عنوان «ایمان ابی طالب» ذکر میکند. برخی کتابهای دیگر نیز به این شرح است:
- ایمان ابی طالب تألیف شیخ مفید، (متوفای ۴۱۳ق)
- الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابیطالب تألیف سید فخار بن معد (متوفای ۶۳۰ق)
- منیة الطالب فی إیمان ابیطالب تألیف سید حسین طباطبایی یزدی حائری (متوفای ۱۳۰۶ق)
- بغیة الطالب فی ایمان ابیطالب تألیف سید محمّد عباس تستری هندی (متوفای ۱۳۰۶ق)
- مقصد الطالب فی إیمان آباء النبی و عمّه أبیطالب تألیف میرزا حسین گرگانی
- القول الواجب فی ایمان أبیطالب تألیف شیخ محمدعلی فصیح هندی
- أسنی المطالب فی نجاة أبیطالب تألیف احمد زینی دحلان مفتی شافعی در مکه مکرمه
- منیة الراغب فی ایمان ابیطالب تألیف محمدرضا طبسی نجفی
- مواهب الواهب فی فضائل أبی طالب(ع) تألیف شیخ جعفر نقدی
- ایمان أبیطالب حامی النبی و معاضده فی الشدة و الرخاء تألیف شیخ جعفر سبحانی.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص۲۴۷.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۸، ص۵۶.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۸، ص۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج ۷، ص۲۲۸.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ۱۳۹۳ق، ج ۴، ص۱۳۷.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج ۷، ص۲۲۹.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۴۷.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۱۱۲
- ↑ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج ۱۰، ص۱۸۷.
- ↑ مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۴۱۵ق، ج ۳، ص۲۳۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۳، ص۲۷۲.
- ↑ حلبی، السیره الحلبیه، ۱۴۰۰ق، ج ۱، ص۴۳۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، دارالکتاب العربی، ج ۱، ص۲۸۷.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۶۷.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۱ - ۸۳.
- ↑ مفید، ایمان ابی طالب، مؤسسة البعثة، ص۲۱.
- ↑ مفید، الفصول المختارة، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۴.
- ↑ مفید، ایمان ابی طالب، مؤسسة البعثة، ص۱۸.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۴۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۷۸.
- ↑ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۳۸ش، ص۱۳۷.
- ↑ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۸۱.
- ↑ ابن بابویه، الامامة و التبصرة، ۱۴۰۴ق، ص۳۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۸۴ق، ج ۲، ص۲۹.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۳۵، ص۱۱۰؛ کراجکی، کنزالفوائد، ۱۳۶۹ش، ص۸۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۱۱۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۳۵، ص۱۵۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۶۹.
- ↑ امینی، الغدیر، ۱۳۹۷ق، ج ۷، ص۳۸۰.
- ↑ کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج ۱، ص۴۴۸.
- ↑ کراجکی، کنز الفوائد، ۱۳۶۹ش، ص۸۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۴، ص۶۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۳۵، ص۱۱۰.
- ↑ ابن معد، الحجة علی الذاهب، ۱۴۱۰ق، ص۳۶۲.
- ↑ طوسی، التبیان، ۱۴۰۹ق، ج ۸، ص۱۶۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۱ق، ج ۴، ص۳۱.
- ↑ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳۸.
- ↑ ابن معد، الحجه علی الذاهب، ۱۴۱۰ق، ص۶۴.
- ↑ ابن طاووس، الطرائف، ۱۳۹۹ق، ص۳۹۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۳۵، ص۱۳۸.
- ↑ مفید، ایمان ابیطالب، ۱۴۱۴ق، ص۵-۱۳.
- ↑ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج ۲، ص۵۱۲ و ۵۱۳.
- ↑ وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ ۖ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ترجمه:اينان مردم را از پيامبر بازمىدارند و خود از او كناره مىجويند و حال آنكه نمىدانند كه تنها خويشتن را به هلاكت مىرسانند.
- ↑ ابي حسن الواحدي، أسباب نزول القرآن، ج۱، ص۲۱۸
- ↑ وقد ثبت إجماع أهل البيت عليهم السلام على إيمان أبي طالب، وإجماعهم حجة، لأنهم أحد الثقلين اللذين أمر النبي صلى الله عليه وآله وسلم بالتمسك بهما بقوله: " إن تمسكتم بهما لن تضلوا)
منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیجا، درر احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.
- ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- ابن بابویه قمی، علی بن الحسین، الامامه و التبصره، قم، مؤسسة الامام المهدی، ۱۴۰۴ق.
- ابن حبان، محمد، الثقات، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، ۱۳۹۳ق.
- ابن طاووس حلی، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، قم، خیام، ۱۳۹۹ق.
- ابن معد، سید فخار، الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب، قم، سیدالشهداء، ۱۴۱۰ق.
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۹۷ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
- تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
- حلبی، السیره الحلبیه، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۰ق.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۱۵ق.
- طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، بیجا، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
- صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۳۳۸ش.
- کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، قم، مکتبه المصطفوی، ۱۳۶۹ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
- مفید، محمد بن محمد، ایمان ابو طالب، قم، مؤسسة البعثة، بیتا.
- مفید، محمد بن محمد، ایمان ابو طالب، قم، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
- مفید، محمد بن محمد، الفصول المختارة من العیون و المحاسن، گردآوردنده: سید مرتضی، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مرتضی العاملی، سید جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت،دار السیرة، ۱۴۱۵ق.
- نیشابوری، محمد بن فتال، روضة الواعظین، قم، شریف الرضی، ۱۳۷۵ش.
- یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ق.
پیوند به بیرون