یعقوب پسر حلفا
یعقوب پسر حلفا ملقب به یعقوب عادل که گاهی نیز یعقوب کوچک نامیده میشود یکی از حواریون مسیح است. برخی او را برادر عیسی میپندارند یعنی بعد از تولد عیسی از مریم و یوسف نجار به دنیا آمده یا از همسر دیگر یوسف بودهاست.
یعقوب پسر حلفا | |
---|---|
حواری | |
زادۀ | حدود سده اول پیش از میلاد جلیل، یهودا، امپراتوری روم |
درگذشتۀ | حدود ۶۲ پس از میلاد اورشلیم، یهودا، امپراتوری روم یا آیگیپتوس (مصر) |
ستایششده در | کلیسای کاتولیک، عشای آنگلیکان، کلیسای ارتدکس شرقی |
جشن | ۱ مه (عشای آنگلیکان)، ۳ مه (کلیسای کاتولیک رومی)، ۹ اکتبر (کلیسای ارتدکس شرقی) |
یادکردها در عهد جدید
نام یعقوب پسر حلفا در عهد جدید آمدهاست:
- متی باب ۱۰ آیه ۳
- مرقس باب ۳ آیه ۱۸
- لوقا باب ۶ آیات ۱۲–۱۶
- اعمال رسولان باب ۱ آیه ۱۳.
- رسالهای منسوب به او
نام
به علت وجود دو یعقوب در میان حواریون یعنی یعقوب پسر حلفا و یعقوب پسر زبدی معمولاً یعقوب پسر حلفا را یعقوب کوچک و یعقوب پسر زبدی را یعقوب بزرگ مینامند.
نظریات دربارهٔ او
ناصریان و ابیونیها عموماً مسیحیانی بودند که ادعا میکردند که تحت رهبری یعقوب پسر حلفا بودهاند و او را با احترامی ویژه یاد میکردهاند و این را در کتابهای انجیل ناصریان و انجیل ابیونیها و انجیل عبرانیان میتوان فهمید.
نامه یعقوب در عهد جدید منسوب به وی است و خطاب به یهودیان تازه مسیحی شدهاست. این رساله شاید تنها نوشتهای از عهد جدید است که به نظر میرسد در مقابل تعالیم پولس (به خصوص با رساله پولس به غلاطیان) با صراحت میایستد. او در مورد چگونگی عادل شمرده شدن بر خلاف پولس که ایمان را تنها راه عادل شمرده شدن میداند، علاوه بر ایمان، روی اعمال و شاید شریعت نیز تأکید جدی میکند. عدهای علت لقب «یعقوب عادل» برای وی را به سبب همین نامه میدانند.
چگونگی مرگ او
بر اساس آنچه که یوسفیوس و تاریخ نگاران قرن دوم میلادی ارائه کردهاند، کمی قبل از سقوط اورشلیم توسط رومیان، در حدود سالهای ۶۲ تا ۶۹ میلادی «حنانیا» که کاهن اعظم بود به همراه فریسیان و کاتبان، شورای سنهدرین را تشکیل داد و یعقوب «برادر عیسی» را مجبور کرد تا در یکی از سالنهای اجتماعات هیکل اعلام کند که عیسی، مسیح موعود نیست. اما یعقوب اعلام کرد که عیسی داور این جهان است. پس، او را در سن نود و شش سالگی از بالای برج معبد اورشلیم به پایین پرتاب کردند. آنان در حالی که او برای ایشان طلب بخشش میکرد با چوب بر سرش کوبیدند تا جان سپرد، سپس جسدش را با اره تکهتکه کردند.