گرتهبرداری
گَردهبرداری یا گَرتهبرداری نوعی وامگیری زبانی است که در آن، صورت ترکیبی یا اصطلاحات زبان دیگری، تجزیه میشود و برای هر یک از واژگان آن اصطلاح، یک برابر قرار داده میشود و عبارت به زبان وامگیرنده ترجمه میشود. برای مثال، «آسمانخراش» از واژهٔ انگلیسی "Skyscraper" بهصورت واژههای برسازندهٔ آن («آسمان» "sky" و «خراشنده» "scraper") تجزیه و ساخته شدهاست.
گَردهبرداری بسیار پنهانتر و پیچیدهتر از وامواژه (گرفتن عین کلمات از زبان بیگانه، مانند: کامپیوتر، تلفن، شوفاژ و…) است و کمتر مورد توجه ادیبان و حتی زبانشناسان قرار گرفتهاست. در گرتهبرداری، برخلاف وامواژهها، عین واژه را از زبان بیگانه نمیگیرند، بلکه اصطلاح یا عبارت بیگانهای را اخذ میکنند و هر واژه از آن اصطلاح را به زبان خودی ترجمه میکنند و بدینترتیب، آن عبارت بیگانه را با کاربست واژههای خودی از نو میسازند. در زبان فارسی، بسیاری از واژهها و اصطلاحهایی که به امور و چیزهای جدید و معاصر مربوط هستند و پیشتر در زبان فارسی وجود نداشتهاند، گرتهبرداری از زبانهای اروپایی (بهویژه فرانسوی) هستند؛ مانند: آسمانخراش، بادامزمینی، راهآهن و…
البته گرتهبرداری محدود به واژهها و اصطلاحات نیست، بلکه گسترهٔ پهناورتری را دربرداشته و به ترجمه، معناکردن، جملهسازی، نحوهٔ نگارش و نحو نیز کشیده میشود. مانند آنکه در فارسی گفته میشود: «فناوریهای نو میرود که چهرهٔ زمین را بهکلی دگرگون کند.»؛ این نوع نگارش (میرود که…) گرتهبرداری نحوی از زبانهای غربی است، که در این مثال باید گفته شود: «فناوریهای نو نزدیک است که…».
گرتهبرداری چندین گونه دارد، که سه گونهٔ آن در ادامه آمدهاست.
گرتهبرداری از اصطلاحها و ترکیبها
که سادهترین گونهٔ گرتهبرداری است و در آن عبارت بیگانه با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان وامگیرنده میشود و بهصورت لفظبهلفظ (تحتاللفظی) ترجمه میشود. مانند واژههای آسمانخراش و سیبزمینی در فارسی که از روی گرتهٔ زبانهای فرانسوی یا انگلیسی ساخته شدهاست. زمانی که «سیبزمینی» وارد ایران شد، واژهای برای نامیدن آن وجود نداشت و برای نامیدن آن اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» را بهصورت واژههای برسازندهٔ آن («سیب» و «زمین») تجزیه کردند و ترکیب «سیبزمینی» را بهجای آن قرار دادند.
گرتهبرداری معنایی
در هر زبانی، برخی واژهها چندین معنی دارند که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشته باشد؛ مثلاً در انگلیسی برای اشاره به سه معنای گوناگون از واژهٔ «date» استفاده میشود، حالآنکه در فارسی، هر یک از این معانی، جداگانه و با واژههای «خرما»، «تاریخ» و «قرار» توصیف میشوند. یا در فارسی «پا» هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد گفته میشود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را میپوشاند، اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» (از ران تا مچ پا) و به قسمت دومی (پیشپا) «foot» گفته میشود. هنگامیکه یک مترجم برای برگردان آن سه واژهٔ متفاوت به انگلیسی، از یک واژه (date) استفاده میکند، یا هنگامیکه که مترجمی برای برگردان این دو واژهٔ متفاوت به فارسی، از یک واژه (پا) استفاده میکند «گرتهبرداری معنایی» انجام دادهاست. در بسیاری از موارد، برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر، گریزی از گرتهبرداری معنایی نیست، اگرچه گرتهبرداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب میرساند؛ بهویژه در مواردی که واژهٔ مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشته باشد.
گرتهبرداری نحوی
پایهٔ زبان بر نحو است. دو زبان را هنگامی میتوان متفاوت دانست که نحو آنها متفاوت باشد، حتی اگر واژگانشان مانند یکدیگر باشد (همچون فارسی و اردو)؛ بنابراین اگر در نحو زبان تغییراتی روی دهد، شالودهٔ آن زبان دگرگون میشود. نمونهای از تأثیر زبانهای بیگانه بر نحو فارسی را میتوان در این جمله که بر گرتهٔ زبانهای کشورهای غربی ساخته شدهاست دید: «تو مرا درک نمیکنی»، بهجای اینکه بگوید: «تو حال/حرف مرا درک نمیکنی».
جستارهای وابسته
- گرتهبرداری از اصطلاحها و ترکیبها
- فهرست گرتهبرداریها
- وامگیری زبانی
منابع
- ↑ علاءالدین, طباطبایی (1387-01-01). "گرده برداری در واژه سازی". 10 (339): 188–196. ;
- فارسی و آیین نگارش (۳ و ۴)، نظام جدید آموزش متوسطه، تهران: دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۷۶ (مقالهٔ «زبان فارسی را دریابیم» از ابوالحسن نجفی).
- ناتل خانلری، پرویز، دستور زبان فارسی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۵ جلد)، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
- تاریخ ادبیات ایران (۱ و ۲)، سال دوم و سوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، تهران: دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی ایران، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳.