نان و شراب
نان و شراب (به [Vino e pane] Error: {{Lang-xx}}: متن دارای نشانهگذاری ایتالیک است (راهنما)) رمانی اثر اینیاتسیو سیلونه، نویسندهٔ ایتالیایی است. این رمان زمانی نوشته شد که سیلونه در تبعید دولت بنیتو موسولینی به سر میبرد.
نویسنده(ها) | اینیاتسیو سیلونه |
---|---|
برگرداننده(ها) | محمد قاضی |
زبان | ایتالیایی |
موضوع(ها) | ضد فاشیسم و ضد استالینیسم |
گونه(های) ادبی | رمان |
ناشر | ناشر فارسی: انتشارات زرین |
تاریخ نشر | ۱۹۳۶ تاریخ نشر فارسی: ۱۳۴۵ |
گونه رسانه | کتاب |
شمار صفحات | (فارسی: ۴۱۰) |
کتاب اولین بار در سال ۱۹۳۶ و به زبان آلمانی چاپ و در سوئیس منتشر شد و در همان سال ترجمهٔ انگلیسی آن در لندن نیز منتشر گردید. نسخه ایتالیایی کتاب تا سال ۱۹۳۷ ظاهر نشد. بعد از جنگ سیلونه نسخه کاملاً متفاوتی از کتاب به زبان ایتالیایی در سال ۱۹۵۵ منتشر کرد.
این کتاب اولین بار در سال ۱۳۴۵ و با ترجمه محمد قاضی به فارسی برگردانده شد و اولین اثری بود که از سیلونه به فارسی برگردانده شد.
تحلیل
نان و شراب، داستان ایثار است. مذهب است که در بطن سوسیالیسم، و هر چند که قهرمان داستان ضد مذهب مینماید اما خود به نوعی، جوهرهای از حقیقت مسیح را دارد و این یکی از ریشههای ناب و کلاسیک سیلونه است که هر اصالتی را در بطن هر مذهب و هر مکتب سیاسی ارج مینهد، سیلونه در قسمتی از کتاب به این مهم اشاره میکند و میگوید "در همهٔ ادوار و در لوای انواع حکومتها، بالاترین کار روح این است که خود را نثار کند تا خود را بجوید. خود را فنا کند تا خود را بازیابد. انسان به جز آنچه میدهد ندارد. کتاب تحلیل ژرف کاوانه سیاست جاری است و زندگی تودهها در رابطه با این سیاست، تحلیل این تثلیث قدرت: سوسیالیسم - فاشیسم - و کلیسا است، سراسر اثر حاوی طنزی هوشیارانه و زیرکانه است. به خوبی از عهده نشان دادن خُرافه، جهل، و تعصّب مذهبی برآمده است، آن فسادی را که تا عمق استخوانشان ریشه دوانده شکافته است و در ترسیم ایتالیای جهل زده، تاریک و بی فرهنگ که در آن فاجعه یک روشنفکر - مبارز با تمامی ابعاد فساد آن است موافق آمده است، ایتالیایی که در آن جایی برای آزاد زیستن جز در خدمت به ظلم، حکومت و بانک نیست. کشوری که کلیسا در راس مخروط ستم آن قرار دارد و به تبلیغ مذهبی میپردازد که جز افیونی مخدر برای مردم نیست. مذهبی که واعظین رسمی آن خدمه مؤسسه دنیایی و سرگرم مشغلههای دنیوی و طبقاتی هستند، از این روست که یک مبارز متعهد باید اقدام کند و برای جان بهدربردن از این معرکه گورستانی شوم جان به مهلکه اندازد و نجات خویش را در قربانی کردن خویش بجوید. تمامی تأکید نویسنده بر مراسم عشای ربانی به همین خاطر است. آنجا که از جنگ سخن میگوید و آن را محکوم میشمارد طنزی سرشار دارد. اندیشههای «آکیل گریزپا» دربارهٔ بروز و علت جنگ ایتالیا با انگلستان اگر صد در صد منطقی نباشد و جز طنز به حساب نیاید، نود در صد معقول و عقلایی است و مگر جز این است که جنگ تجاوزگرانه همیشه به خاطر کسب منافع بیشتر رخ داده است؛ و این است طنز گزنده سیلونه که جای ستایش بسیار دارد و از واقعیت جدا نیست، زیرا آدم هوشیار از خود نمیپرسد در این طنز چه مقدار واقعیت است بلکه میخواهد بداند در هر واقعیت تا چه مقدار طنز نهفته است.
قهرمان کتاب
سپینا، قهرمان کتاب هر چند سوسیالیست است اما هرگز یک موجود حزبی دُگماتیست نیست. در تمام مدت در کار نقد خویش و انتقاد خویش است. هر چند به سوسیالیسم معتقد است اما از هماکنون آتیه آن را تحلیل میکند. اینجا نیز همان داستان همیشگی نهضت نظام مطرح است. تا وقتی که یک نهضت به نظام تبدیل نشده پویا است و همیشه برای شنیدن حقیقت گوش، حوصله، و حتی لبخند دارد، اگر از آن سو فاشیسم هیولایی است که بی منطق میکوبد و ویران میکند، سوسیالیستها که داعیه مبارزه با آن را دارند نیز همانطور رفتار میکنند، از این رو است که قهرمان داستان «سپینا» در تمام مدت در جستجوی یافتن یک پایگاه اصیل و ارزشمند، حرکتی دائم دارد. وجود او به مثابه یک انقلاب دائم است که هر لحظه پویاتر و کاملتر میگردد.
هنر نویسنده در تکمیل اثر
سیلونه، قدرت شگفتانگیزی دارد. قلم او استحکام، شیوایی و فصاحت قلم کلاسیکها را دارد. از این لحاظ او یک نویسنده به تمام معنا کلاسیک است که با کمترین حرکت و با طرح چند خط، زندهترین توصیفها را در کمال بلاغت تصویر میکند. وقتی به قدرت نویسنده واقف میشویم که میبینیم در سراسر کتاب یک نبوغ و تخیل حقیقی و یکدست وجود دارد و همه کارکترها به خوبی قادرند که اندیشههای خود را بیان دارند. این پختگی فکر تقریباً در تمام کارهایش دیده میشود. اگر دقت کرده باشید رمانهایش مثل تئاتر هستند و نمایش نامههایش مثل رمان، این به خاطر جوشش زندگی در اندیشههای این مرد است. نویسندههایی را دیدهایم که عامداً از قدرت و غنای زبان خود میکاهند تا رمانتیست نشوند زیرا آنان چنتهای پُر از حقیقت تلخ و بیپیرایه برای گفتن دارند، سیلونه یکی از آنها است.
منابع
- ↑ نان و شراب، سیلونه، ترجمه محمد قاضی، انتشارات زرین، چاپ هجدهم ١٣٨٨، مقدمه کتاب