غجدوانی
'خواجه عبدالخالق غجدوانی (۴۹۶[؟]-۵۷۵ هـ. ق/ ۱۱۰۳-۱۱۷۹ م.) زاده قریه غجدوان در شش فرسنگی بخارا است که از بزرگترین پیران طریقت نقشبندی و از مشایخ نامی ماوراءالنّهر است. خواجه عبدالخالق در مبادی حال در بخارا به تحصیل علوم میپردازد. از استادانش فقط نام امام صدرالدّین در برخی مآخذ ذکر شده که عدالخالق بر او تفسیر میخواندهاست.
در سن بیست و دو سالگی به هنگام اقامت خواجه یوسف همدانی(۵۵۳ ـ ۴۴۰ هـ) در بخارا، از او طریقت میگیرد و پس از رفتن خواجه یوسف همدانی به خراسان، عبدالخالق به ریاضت و خلوت و مجاهدت مینشیند و پس از چندی به ارشاد میپردازد. تا آنگاه که در ۵۷۵ هـ وفات مییابد و در همان دیه غجدوان به خاکش میسپرند. او خود وصیت کرده بودهاست که قبرش را عمارت نکنند از همین روی است که قبر او فاقد هر نوع بارگاه یا گنبد است. منابع متأخرتر از عمارت مزار حکایت میکند و اینکه آنجا زیارتگاهی معتبر بوده و مجاورانی داشتهاست. خواجه ملای اصفهانی که در شوال ۹۱۴ هـ به همراه سلطان محمّد شیبانی به زیارات آنجا رفته، از این مزار توصیفی کردهاست. نایب الصدر شیرازی نیز در۱۳۱۶ ق. به غجدوان رفته و مزار خواجه را زیارت کردهاست.
سلسلة خواجگان منسوب بدوست و هشت اصل از اصول یازده گانه طریقه نقشبندی ازوست. بهاءالدّین نقشبند خود را پرورده روحانیت غجدوانی میدانست و متأثّر از او بود. به همین جهت است که طریقت نقشبند بر اساس تعالیم خواجه عبدالخالق بنیان شدهاست. خواجه عبدالخالق مبنای طریقة خود را بر این هشت اصل نهاده بود: هوش در دم، نظر بر قدم، خلوت در انجمن، سفر در وطن، بازگشت، نگاهداشت و یادداشت. بهاءالدّین نقشبند این هشت اصل را گرفت و خود سه اصل دیگر(وقوف قلبی، وقوف عددی، وقوف زمانی) بدانها افزود. و بنای طریقت نقشبندی این یازده کلمه شد.
خواجه عبدالخالق به مانند اخلاف نقشبندیش از صوفیان میانهرو و مواظب سنّت و ملازم شریعت بود. در رساله وصایا میگوید:
«بر تو باد بر سنّت و جماعت ملازمت نمایی و بر طریقت سنّت قدم زنی، که هرچه نو بیرون آوردهاند، آن مخالف سنّت و جماعت است، آن ضلالت است...»
و نیز ذکر جهر را منکر بود و ذکر را ذکر خفیه میدانست. وی کتابی نیز در مقامات استاد خود به نام مفتاح الطالبین تألیف کرد و در ۹۷۳ ق نیز خلاصهای از آن را به نام جاده العاشقین نگاشت. عبدالخالق شعر نیز میسرودهاست در متن مقامات سه رباعی از او نقل شده و در پایان همین مقامات کاتب یک قطعة نه بیتی به نام دهقاننامه و یک رباعی به نام او نوشتهاست.
صاحب نفحات الانس مینویسد: اتفاق روش ایشان در طریقت حجت است و مقبول همه فرقهاند علیالدوام در راه صدق و صفا و متابعت شرع و سنت مصطفی (ص) و مجانبت و مخالفت اهل بدعت و هوی کوشیدهاند و روش پاک خود را از نظر اغیار پوشیدهاند. بعد از آنکه شیخ الشیوخ خواجه امام ابویعقوب یوسف همدانی به بخارا آمدند خواجه عبدالخالق صحبت ایشان را دریافتند و تا مدتی که در بخارا بودند همچنان بود و پس از خواجه یوسف به ریاضت مشغول شدند و احوال خود را پوشیده میداشتند. خواجه عبدالخالق را سه خلیفه بودهاست: خواجه احمدصدیق، خواجه عارف ریوگروی و خواجه اولیاء کلان، و سلسله نسبت ارادت خواجه بهاءالحق والدین نقشبنداز این جماعت به خواجه عارف میرسد... از خواجه علی رامتین که از خلفای خواجه عبدالخالق غجدوانی.. است منقول است که اگر در روی زمین یکی از فرزندان خواجه عبدالخالق بودی منصور هرگز بر سر دار نرفتی . به نقل قاموس الاعلام غجدوانی سال ۶۱۷ هـ. ق درگذشت.
آثار
در مجموعههای خطی چند رسالة کوچک منسوب به غجدوانی موجود است و از آن جمله یکی رساله وصیتنامهاست که به نامهای وصایاونصایح نیز مشهور است. به گفتة فخرالدّین کاشفی، این رساله را عبدالخالق برای فرزند معنوی خود خواجه اولیاء کبیر نوشتهاست. از این رساله نسخی چند در کتابخانههای جهان موجود است. و عبدالخالق در آن مریدان را به اتباع سنّت و اجتناب از هوی و بدعت و پرهیز از رذایل اخلاقی و دوری از صوفیان جاهل... سفارش کردهاست. نسخه چاپ سنگی این وصیتنامه در کتابخانه ملی ایران موجود است. رساله آداب طریقت را که برخی اثری جداگانه از او شمردهاند ظاهراً همین رساله وصیتنامه باشد چه اوّلاً موضوعات و مطالب هردو رساله یکی است و ثانیاً در رسالة آداب طریقت نیز، نصایح خطاب به خواجه اولیاء کبیر است.
منابع
- Mamatsashvili، M.G.Katalog persidskikh rukopisei Instituta rukopisei im. K.S. Kekelidze =Catalogue of the Persian manuscripts، Tbilisi، USSR: Metsniereba، ۱۹۷۷
- لغت نامه دهخدا، ذیل مدخل غجدوانی
- قدسیه، کلمات بهاءالدّین نقشبند، با تصحیح و مقدمة احمد طاهری عراقی، بی تا
- Kabbani، Muhammad Hisham، Classical Islam and the Naqshbandi Sufi Tradition،۲۰۰۴
- مولوی، جلالالدین محمد بلخی، فیه مافیه (گفتارهای عارفانهٔ راز آشنای بلخ)، براساس نسخهٔ استاد بدیعالزمان فروزانفر/ بهکوشش زینب یزدانی، انتشارات عطار: فردوس، ۱۳۷۸.
- جامی، مولانا عبدالرحمنبن احمد، نفحاتالانس من حضراتالقدس، بتصحیح و مقدمه و پیوست مهدی توحیدیپور، انتشارات سعدی، تهران، ۱۳۶۶.
مطالعه بیشتر
پانویس
- ↑ مولانا عبدالرحمن جامی و قاموس الاعلام
- ↑ بدیع الزمان فروزانفر، ص ۳۰۸
- ↑ مولانا عبدالرحمن جامی
- ↑ لغت نامه دهخدا، ذیل مدخل غجدوانی
- ↑ Kabbani, Muhammad Hishamی
- ↑ بهاءالدّین نقشبند، بی تا، صص ۳۵-۳۲
- ↑ «www.aghabozorg.ir». بایگانیشده از اصلی در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱.
- ↑ Mmamatsadhvili,1977