امپراتوری مقدس روم
امپراتوری مقدس روم (لاتین: Sacrum Imperium Romanum؛ آلمانی: Heiliges Römisches Reich) مجموعهای از قلمروهای چند ملیتی بود که از اوایل قرون وسطی تا انقراضش در سال ۱۸۰۶ میلادی در جریان جنگهای ناپلئونی، بر بخشهایی از اروپای غربی و مرکزی فرمان راند. این امپراتوری از قلمروهای مختلف مانند پادشاهیها و شاهزادهنشینها تشکیل شده بود، که بزرگترین آنها پس از ۹۶۲ میلادی، پادشاهی آلمان بود. این امپراتوری شامل چندین پادشاهی کوچک و بزرگ دیگر نظیر پادشاهی بوهم، پادشاهی ایتالیا، پادشاهی بورگوندی نیز میشد. در بیست و پنجم دسامبر ۸۰۰ میلادی، پاپ لئون سوم، پادشاه فرانکها، شارلمانی را «امپراتور مقدس روم» نامید و تاج بر سر او گذاشت. بدین ترتیب، سه قرن پس از سقوط امپراتوری روم غربی، این عنوان در غرب اروپا دوباره زنده شد. پس از شارلمانی به صورت جسته و گریخته چندین نفر خود را امپراتور خواندند تا اینکه در سال ۹۶۲ میلادی، اتوی یکم به عنوان امپراتور تاج بر سر نهاد و خود را وارث شارلمانی نامید. پس از آن، به مدت هشت قرن و تا انقراض این امپراتوری، جانشینان او خود را امپراتور خواندند. در میان تاریخنگاران، در رابطه با آغاز امپراتوری اختلاف است. برخی تاجگذاری شارلمانی را به عنوان آغاز امپراتوری در نظر میگیرند، درحالی که سایرین اتوی یکم را بنیانگذار امپراتوری مقدس روم میدانند.
امپراتوری مقدس روم | |||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۹۶۲–۱۸۰۶ | |||||||||||||||||
سرود: Deutschlandlied played by USAREUR Band.ogg | |||||||||||||||||
امپراتوری مقدس روم در اوج گستردگی (۱۱۵۵–۱۲۶۸) | |||||||||||||||||
پایتخت | رم (دوژور) وین (از ۱۴۹۷) پراگ (۱۳۴۶–۱۴۳۷، ۱۵۸۳–۱۶۱۱) روزنبرگ (از ۱۶۶۳) وتسلار (از ۱۶۸۹)و چندین پایتخت دیگر | ||||||||||||||||
زبان(های) رایج | لاتین (اداری/دینی/ و زبانهای پرشمار دیگر | ||||||||||||||||
دین(ها) | کاتولیک رومی (۸۰۰–۱۸۰۶) لوتریانیسم (۱۵۵۵–۱۸۰۶) کالوینیسم (۱۶۴۸–۱۸۰۶) | ||||||||||||||||
حکومت | پادشاهی انتخابی | ||||||||||||||||
امپراتور | |||||||||||||||||
• ۸۰۰–۸۱۴ | شارلمانی | ||||||||||||||||
• ۹۶۲–۹۷۳ | اتوی یکم (نخستین) | ||||||||||||||||
• ۱۷۹۲–۱۸۰۶ | فرانسیس دوم (واپسین) | ||||||||||||||||
قوه مقننه | دیت امپراتوری | ||||||||||||||||
دوره تاریخی | قرون وسطی | ||||||||||||||||
• شارلمانی خود را امپراتور روم نامید | ۲۵ دسامبر ۸۰۰ | ||||||||||||||||
• تاجگذاری اتوی یکم | ۲ فوریه ۹۶۲ | ||||||||||||||||
• کنراد دوم خود را پادشاه بورگونی نامید | ۲ فوریه ۱۰۳۳ | ||||||||||||||||
• صلح آوگسبورگ | ۲۵ سپتامبر ۱۵۵۵ | ||||||||||||||||
۲۴ اکتبر ۱۶۴۸ | |||||||||||||||||
۲ دسامبر ۱۸۰۵ | |||||||||||||||||
• فرانسیس دوم مجبور به استعفا شد | ۶ آگوست ۱۸۰۶ | ||||||||||||||||
|
عنوان امپراتوری مقدس روم تا سده سیزدهم میلادی برای اشاره به این امپراتوری به کار نمیرفت، با این حال از آغاز امپراتوری، فرمانروای این دولت خود را جانشین امپراتوران باستانی روم غربی میدانست. امپراتورِ مقدس روم معمولاً و به صورت سنتی به وسیله انتخابات برگزیده میشد، گرچه معمولاً خاندانهای سلطنتی و سلسلههای پادشاهی این انتخابات را تحت کنترل خود داشتند. شاهزادگان انتخابگرِ آلمانی — شاهزادگانی که بر شاهزادهنشینهای درون امپراتوری فرمان میراندند و برای انتخاب امپراتور حق رأی داشتند — معمولاً یکی از خودشان را به عنوان «پادشاه رومیان (پادشاه رومنها)» انتخاب میکردند و در برخی موارد، امپراتور تاج خود را از دست پاپ دریافت میکرد. با این حال پس از قرن شانزدهم این سنت ادامه پیدا نکرد.
امپراتوری مقدس روم هرگز نتوانست به یک ثبات سیاسی و قدرتِ مرکزی مقتدر دست پیدا کند. در عوض، امپراتوری توسط صدها زیرواحد سیاسی مختلف اداره میشد: پادشاهیها، شاهزادهنشینها، دوکنشینها، شاهزاده-اسقفنشینها، شهرهای آزاد و موارد دیگر. قدرت امپراتورِ مقدس روم محدود بود و درحالی که شاهزادگان، لردها، شهرهای آزاد و سایرین خود را دستنشانده امپراتور میخواندند، درون مرزهای قلمروی خود که بخشی از امپراتوری مقدس روم بود، تا حد بسیار زیادی مستقل عمل میکردند.
در ششم اوت ۱۸۰۶ میلادی و پس از شکست امپراتوری در جنگهای ناپلئونی، امپراتور فرانتس دوم در پیامد تأسیس کنفدراسیون راین توسط ناپلئون، امپراتوری مقدس روم را منحل اعلام کرد و خود را امپراتور اتریش نامید.
نام
در بسیاری از زبانهای اروپا، نام امپراتوری ترجمهای از نام لاتین آن (Sacrum Imperium Romanum) بود. هرچند، تا پیش از ۱۱۵۷، بسیار کم از نام «امپراتوری روم» برای اشاره به این دولت استفاده میشد. واژه مقدس (که در اینجا معنای «وقف شده» میدهد) نخستین بار پس از استفاده از عنوان «امپراتوری مقدس» توسط فردریک بارباروسای یکم که به دنبال این بود تا ایتالیا و ایالتهای پاپی را ضمیمه امپراتوری کند، باب شد. نخستین استفاده از عنوان «امپراتوری مقدس روم» به سال ۱۲۵۴ بازمیگردد.
پس از فرمان کلن در سال ۱۵۱۲، نام امپراتوری به «امپراتوری مقدس رومِ ملت آلمان» (به آلمانی: Heiliges Römisches Reich Deutscher Nation) تغییر پیدا کرد. این عنوان چند سال پیش، در ۱۴۷۴، نخستین بار در یکی از اسناد درباری به کار رفته بود. استفاده از این عنوان دو دلیل داشت: نخست اینکه امپراتوری بخشهای بزرگی از قلمروهای ایتالیایی و بورگونی خود را از دست داده بود و دوم اینکه پس از اصلاحاتی که در اداره دولت به وجود آمده بود، نقش قلمروهای آلمانی افزایش پیدا کرده بود. با این حال، این نام هرگز رایج نشد و استفاده از همان نام سابق رواج بیشتری داشت. هرمان ویسرت میگوید تنها حدود سی بار از عنوان «امپراتوری مقدس روم ملت آلمان» در اسناد رسمی استفاده شدهاست.
ولتر، فیلسوف سیاسی فرانسوی در یک نقلقول در رابطه با نام این امپراتوری عنوان داشت:
این بدنهای که خود را «امپراتوری مقدس روم» مینامد، نه امپراتوری است، نه مقدس است و نه رومی.
— ولتر
نظام
امپراتوری روم مقدس جانشین امپراتوری فرانک خاوری بود. این امپراتوری شامل تمام مناطق آلمانیزبان میشد و بیشتر امپراتوران و پادشاهان آن از خانوادههای نجیبزاده آلمانی بودند ولی هیچگاه به یک کشورِ ملی مانند انگلستان یا فرانسه تبدیل نشد و از لحاظ ایدئولوژی نیز هیچوقت کشور به حساب نمیآمد. در ضمن این امپراتوری اصالتاً، بیشتر از امارتها و دوکنشینهای خودمختار (و نسبتاً مستقل) تشکیل میشد که امپراتور را به عنوان فرمانروای خود قبول میداشتند.
با بزرگترین وسعت خود این امپراتوری از کشورهای آلمان، اتریش، اسلوونی، سوئیس، لیختناشتاین، بلژیک، هلند، لوکزامبورگ، جمهوری چک، شرق فرانسه، شمال ایتالیا و غرب لهستان کنونی تشکیل شده بود. به این ترتیب در این امپراتوری به غیر از زبان آلمانی (و لهجههای آن) بسیاری زبانهای اسلاوی و دیگر زبانها صحبت و نوشته میشد. زبان لاتین در آن دوران نقش زبان دین و مذهب را بازی میکرد.
از لحاظ سیستماتیک این امپراتوری دارای مجلس (دیت امپراتوری) (آلمانی: Reichstag)، دادگاه عالی (Reichskammergericht)، شورای دربار (Reichshofrat) و در زمان جنگ یک ارتش تدارک دیده، ولی فاقد دولت یا حتی پایتخت به معنای واقعی بود. بعد از صلح وستفالی سال ۱۶۴۸ که به پایان جنگ سیساله (جنگ داخلیِ دو مذهب) انجامید، این امپراتوری بیشتر یک اتحادیه بسیار ضعیف از مناطق آلمانی بود یا همانطور که ولتر نویسنده فرانسوی عصر روشنگری به کنایه نوشته؛ این تشکیلات درهم و برهم نه مقدس، نه رومی و نه اصلاً امپراتوری بود.
تشکیل
با تاجگذاری شارلمانی به عنوان امپراتور توسط پاپ لئو سوم، وی مدعی جانشینی امپراتوری روم شد. سعی شارلمانی برای به ابرقدرت رساندن امپراتوری فرانک در کنار خلافت اسلامی و امپراتوری روم شرقی تنها در زمان سلطنت او موفق بود. با مرگ وی و بعدها تقسیم امپراتوری بین نوادگانش، کلیسا سعی کرد به خاطر علائق مشترک سیاسی، امپراتوری را متحد نگه دارد. با این وجود سیستم تجزیه پیشروی کرد و بالاخره امپراتوریِ فرانکها به دو قسمت مجزای فرانک غربی (فرانسه امروزی) و فرانک شرقی (آلمان امروزی) تقسیم شد. لقب امپراتور ولی با فرانکِ شرقی باقیماند، هنگامی که اتو یکم سال ۹۶۲ در حین لشکرکشی به ایتالیا در رم تاجگذاری کرد.
با تاجگذاری اتو، بر این عادت شد که پادشاهان فرانکِ شرقی خود را به عنوان امپراتور تاجگذاری کنند. به این ترتیب با گذشتِ زمان فرانکِ شرقی به عنوان جانشین امپراتوری روم شناخته شد و به این سبب که برعکس رومِ باستان مسیحی بود، به آن لقب مقدس داده شد. عبارت ملت آلمان که به فریدریش یکم برمیگردد هم با پایان قرون وسطی رسمی شد.
قرون وسطی
در سدههای میانه نظام اداری امپراتوری بهکلی در حال تغییر بود. حتی در فرانک شرقی رایج بود که در تقسیمات کشوری از واحدهای بزرگتری برای اداره سیاسی استفاده شود. این واحدهای جدید، دوکنشین نام داشتند. دوکنشینها واحدهای نسبتاً بستهای بودند و اختیارات خاص خود را داشتند و همچنین بارها بر ضد قدرت امپراتور به مبارزه برمیخواستند. در اوج قرون وسطی یعنی حدود قرن ۱۱، امپراتوری تقریباً ۸۰۰٬۰۰۰–۹۰۰٬۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت و حدود ۸–۱۰ میلیون جمعیت داشت که البته با پایان اوج این قرون یعنی اواخر قرن ۱۳ این تعداد به ۱۲–۱۴ میلیون نفر رسید.
مذهب و رابطه با کلیسا
امپراتور مقدس روم خود را مدافع اصلی کلیسا و بالاتر از آن مدافع تمامی مسیحیت میدانست. از همین رو در این زمینه رقیبی بزرگتر از پاپ نداشت. درگیری بین این دو قدرت بین سدههای یازدهم و سیزدهم میلادی رو به فزونی گذاشت. در آغاز سده چهاردهم با انتقال مقر پاپ به اوینیون و قرار گرفتن کلیسا زیر نفوذ پادشاه فرانسه، اختلافات صورت دیگری به خود گرفت.
صلح آوگسبورگ و اصلاحات مذهبی
صلح مذهبی آوگسبورگ در سال ۱۵۵۵ پروتستانتیسم را بر مبنای تعریف سال ۱۵۳۰ اعترافنامه آوگسبورگ، به عنوان یکی از دو مذهبی که قانوناً امکان عمل به آداب آن ممکن بود، در امپراتوری مقدس روم به رسمیت شناخت. بدین شکل اصل تسامح مذهبی بنیان نهاده شد. به هر صورت، تسامحی که طبق این صلح تعریف شد مشابه مفهوم نوینی که امروزه از آن برای هر یک از آحاد جامعه متصور است، نبود بلکه اساساً این شاهزادگان و حاکمیتهای درون امپراتوری و نه اتباع آنها، بودند که از آن منتفع گشتند. این اتباع همچنان ناگزیر بودند مطابق تصمیم حاکمانشان، از بین دو مذهب به رسمیت شناخته شده یکی را برگزینند. این مردمان وادار شدند یا مذهب حاکم محلی خود را اتخاذ کنند یا با مجوز قانونی نص پیمان صلح، مهاجرت کنند. در عمل این مهاجرت شکلی از مجازات برای دارندگان عقیدهای مغایر حاکمان بود. تنها در تعداد اندکی از شهرهای آزاد امپراتوری صورت واقعی مسامحه پدیدار گشت و هر دو کلیسا، دست کم در سخن، حقوق برابری یافتند.
این صلح موقتاً از به پا شدن جنگ داخلی در امپراتوری در نیمه دوم سده شانزدهم جلوگیری کرد. درگیریهای نظامی علنی پس از سال ۱۵۵۵ نسبتاً به ندرت در داخل امپراتوری به وقوع میپیوست و در صورت وقوع دایره محدودی داشت. شاهزادگان و سایر حاکمان عادت به بردن دعوی نزد دادگاههای قانونگذاری امپراتوری جهت حل و فصل اختلافات بین خود کردند. با این حال، صلح حاصلگشته نتوانست به درستی درگیریهای مذهبی و سیاسی را که ثبات امپراتوری را مختل میکرد، برطرف سازد. مسائل عدیدهای همچنان حلنشده باقی مانده بود. هر طرف مذهب خود را تنها عقیده راستین تلقی میکرد و تعبیر خود را از پیمان آوگسبورگ حاصل نموده بود. صلح مذکور جایگاه لوترنها را تضمین ساخت اما کالوینیستها را نادیده گرفت. به هر صورت هنگام انعقاد صلح هیچ شاهزاده کالوینیستی در امپراتوری وجود نداشت. نشر کالوینیسم و گسترش هر چه بیشتر لوتریانیسم، با مقاومت حاکمان کاتولیک، بنیانهای صلح را متزلزل کرد. پروتستانها خواهان تأیید مفاد صلح آوگسبورگ در شورای امپراتوری در رگنسبورگ در سال ۱۶۰۸ شدند. با اصرار کاتولیکها بر بازگردانده شدن داراییهای کلیسا که توسط پروتستانها تصاحب شده بود، شاهزادگان کالوینیست به رهبری حاکم راین-پالاتینیت شورای امپراتوری را ترک کردند. تلاش مجدد پروتستانها در شورای سال ۱۶۱۳ نیز به جایی نرسد تا شرایط سیاسی و مذهبی امپراتوری و امید جهت دستیابی به یک تفاهم مسالمتآمیز در یک بنبست قرار گیرد. در این حال کاتولیکها هنوز امید خود را برای بازیابی گونهای از یکپارچگی مذهبی از دست نداده بودند. بدین ترتیب هیچ شورای امپراتوری دیگری تا سال ۱۶۴۰ برگزار نشد.
دوران جدید
با آغاز قرون جدید، تغییراتی در سیستم حکومتی به وجود آمد، بهطوریکه قدرت امپراتور به آهستگی رو به انحطاط گذاشت. بین نخبگان امپراتوری (کسانی که در پارلمان کرسی و حق رأی داشتند، مانند امرا، شوالیهها، دوکها و شهرهای آزاد)، اتحادهای مذهبی ایجاد شد که با یکدیگر بارها به جنگ پرداختند. در اواخر قرن ۱۶، به نخبگان امپراتوری اختیار تعیین مذهب برای مناطق تحت کنترل آنها داده شد که باعث یکسانی مذهبی بیشتر برای منتخبین میشد و با یکسانی مذهبی در یک منطقه، راه تجزیهطلبیِ آن هموارتر میشد. این تغییرات در نقطه اوج خود منجر به جنگ سیساله شد. در همین ادامه امپراتور سعی کرد برای آخرین بار قدرت از دسترفتهاش را دوباره صاحب شود و اتحاد با کلیسا را تشکیل دهد که به موفقیت نرسید. به این ترتیب، امپراتوریِ ازهمگسیختهای به وجود آمد که امپراتور در آن تنها نقش تشریفاتی داشت ولی از لحاظ قدرت تنها به عنوان آرشیدوک اتریش و حاکم آرشیدوکنشین اتریش در پارلمان با نخبگان دیگر همپایه بود.
انحلال
امپراتوری در زمان جنگهای ناپلئونی، هنگامی که بهوسیله و فشار ناپلئون، تعدادی از امارتهای آلمانی همبستگی راین را تشکیل دادند، فروپاشید. این فروپاشی در اصل به صلح وستفالی که به لائیکی و بازشدنِ جهانیِ آلمان منجر شد، برمیگردد. سال ۱۸۰۶ امپراتور فرانسیس دوم، که از سال ۱۸۰۴ با نامِ فرانتس یکم پادشاه اتریش نیز خوانده میشد تاجِ امپراتوری مقدس روم ملت آلمان را بر زمین گذاشت. بر اساس کنفرانس وین سال ۱۸۱۵، حکومتهای آلمانی به تشکیلِ یک همبستگی آلمانی اقدام کردند، که نقش بیشترِ آن، زنده نگهداشتن لقب و مقام امپراتور بود. با پیشنهاد امپراتوری به فرانتس یکم اتریش، انتظار میرفت که وی اختیارات کامل یک فرمانروا را به دست نیاورد، زیرا حامیان آن، امارتهای کوچک و متوسط بودند که قدرت کمی داشتند؛ بنابراین فرانتس این پیشنهاد را رد کرد. از طرف دیگر اتریش نمیخواست که لقب امپراتور به پادشاهان قدرتمند دیگر همچون پادشاه پروس برسد. به این ترتیب کنفرانس وین به هم خورد بیآنکه امپراتور جدیدی تعیین شود و همبستگی آلمان به عنوان یک اتحاد ضعیف بین حکومتهای آلمانی بهوجود آمد.
پانویس
- ↑ "Holy Roman Empire | Definition, History, Maps, & Significance | Britannica". www.britannica.com (به انگلیسی). Retrieved 2023-02-21.
- ↑ James Bryce, The Holy Roman Empire (The MacMillan Company, 1913), p. 183.
- ↑ Joachim Whaley, Germany and the Holy Roman Empire: Volume I: Maximilian I to the Peace of Westphalia, 1493–1648 (2012), pp. 17–20.
- ↑ Lonnie R. Johnson, Central Europe: Enemies, Neighbors, Friends (1996), Oxford University Press, p. 23.
- ↑ Norman F. Cantor (1993), Civilization of the Middle Ages, pp. 212–215
- ↑ «HISTORY OF THE HOLY ROMAN EMPIRE». www.historyworld.net. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۲-۲۱.
- ↑ Norman Davies, A History of Europe (Oxford, 1996), pp. 316–317.
- ↑ While Charlemagne and his successors assumed variations of the title emperor, none termed themselves Roman emperor until Otto II in 983. Holy Roman Empire, Encyclopædia Britannica Online. Retrieved 15 February 2014.
- ↑ Bryce, pp. 2–3
- ↑ Heer, Friedrich (1967). The Holy Roman Empire. New York: Frederick A. Praeger. pp. 1–8. ISBN 978-0-297-17672-5.
- ↑ Davies, pp. 317, 1246.
- ↑ Martin Arbage, "Otto I", in Medieval Italy: An Encyclopedia, Volume 2 (Routledge, 2004), p. 810: "Otto can be considered the first ruler of the Holy Roman empire, though that term was not used until the twelfth century."
- ↑ «the Holy Roman Empire». www.heraldica.org. دریافتشده در ۲۰۲۳-۰۲-۲۱.
- ↑ Joachim Ehlers: Natio 1.5 Deutschland und Frankreich, in: Lexikon des Mittelalters, Bd. 6, Sp. 1037 f.
- ↑ Peter Hamish Wilson, The Holy Roman Empire, 1495–1806, MacMillan Press 1999, London, p. 2.
- ↑ Whaley 2011, p. 17
- ↑ Peter Moraw, Heiliges Reich, in: Lexikon des Mittelalters, Munich & Zürich: Artemis 1977–1999, vol. 4, col. 2025–2028.
- ↑ Peter Hamish Wilson, The Holy Roman Empire, 1495–1806, MacMillan Press 1999, London, page 2; The Holy Roman Empire of the German Nation at the Embassy of the Federal Republic of Germany in London website بایگانیشده در ۲۹ فوریه ۲۰۱۲ توسط Wayback Machine
- ↑ "History of The Holy Roman Empire". historyworld. Archived from the original on 9 March 2013. Retrieved 28 June 2013.
- ↑ Whaley 2011, pp. 19–20
- ↑ Hans K. Schulze: Grundstrukturen der Verfassung im Mittelalter, Bd. 3 (Kaiser und Reich). Kohlhammer, Stuttgart [u. a.] 1998, pp. 52–55.
- ↑ Peter H. Wilson, "Bolstering the Prestige of the Habsburgs: The End of the Holy Roman Empire in 1806", in The International History Review, Vol. 28, No. 4 (Dec. , 2006), p. 719.
- ↑ Original text: Ce corps qui s'appelait et qui s'appelle encore le saint empire romain n'était en aucune manière ni saint, ni romain, ni empire. In Essai sur l'histoire générale et sur les mœurs et l'esprit des nations, Chapter 70 (1756)
- ↑ Heer 1968, p. 2 & 4.
- ↑ Asch 1997, p. 9–10.
- ↑ Bonney 2002, p. 11.
- ↑ Asch 1997, p. 11.
- ↑ Asch 1997, p. 10.
منابع
- Wikipedia-Autoren, "Heiliges Römisches Reich," Wikipedia, Die freie Enzyklopädie, http://de.wikipedia.org/wiki/Heiliges_Römisches_Reich (بازبینی ۲۰ فوریه ۲۰۰۶).
- Wikipedia contributors, "Holy Roman Empire," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/wiki/Holy_Roman_Empire (بازبینی ۲۰ فوریه ۲۰۰۶).