اسپنوی
اِسپَنوی، در شاهنامه همسر تژاو تورانی است. او را دختر افراسیاب نیز دانستهاند. کیخسرو برای آورندهٔ او پاداشهایی ارزنده برگزید.
| اسپنوی | |
|---|---|
نگاره اسپنوی در شاهنامه تهماسبی | |
| بانوان تورانی | |
| نام | اسپنوی |
| زنان شاهنامه | |
| همسر | تژاو |
بیژن پس از نبردِ کاسه رود و بعد از گریختن تژاو، اسپنوی را گرامی داشت و او را به نزد شاه فرستاد.
اسپنوی در شاهنامه
فردوسی، در جاهایی از شاهنامه از اسپنوی یاد میکند. از جمله:
| یکی ماهروئیست، نام اسپنوی | پری پیکر و دلبر و مُشکبوی |
حکیم طوس در شاهنامه در قسمت شمردن کیخسرو پهلوانان را، مفصل از اسپنوی و مقام منزلت ایشان سخن میراند. این قسمت از گزارش راجع به آمار جنگجویان اقوام و قبایل ایران است که بدستور کیخسرو موبدان فهرستی تهیه مینمایند در این فهرست خویشان و کسان کیکاووس نزدیک به صد و ده جنگجو است و متعاقب آن جنگجویان سایر ولایات ذکر میگردد.
| به گنجور فرمود پس شهریار | که آرد دو صد جامهٔ زرنگار | |
| صد از خزّ و دیبا و صد پرنیان | دو گلرخ به زنّار بسته میان | |
| چنین گفت کاین هدیه آن را دهم | وزان پس بدو نیز دیگر دهم | |
| که تاج تژاو آورد پیش من | وگـر پیـش ایـن نـامـدار انـجـمـن | |
| که افراسیابش به سر بر نهاد | ورا خواند بیدار و فرّخنژاد | |
| پرستندهای دارد او روز جنگ | کز آواز او رام گردد پلنگ | |
| به رخ چون بهار و به بالا چو سرو | میانش چو غرو و به رفتن تذرو | |
| یکی ماهرویست نام اسپنوی | سمن پیکر و دلبر و مشکبوی | |
| نباید زدن چون بیابدش تیغ | که از تیغ باشد چنان رخ دریغ | |
| به خم کمند ار گرفته کمر | بدانسان بیارد مر او را به بر |
پانویس
منابع
- الهی قمشهای، دکتر حسین محیالدین (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
- پارسی نگاشتهٔ شاهنامه، نگارش: فرانک دوانلو، انتشارات آهنگ قلم، چاپ سوم، ۱۳۸۷