قیوم«قَیُّوم» صیغه مبالغه از ماده «قیام» است، به همین دلیل، به وجودی گفته میشود که قیام او به ذات او است، و قیام همه موجودات به او میباشد، و علاوه بر این، قایم به تدبیر امور مخلوقات نیز میباشد. ۱ - واژهشناسی قیومروشن است قیام به معنی ایستادن است و در گفتگوهای روزمره، به هییت مخصوصی گفته میشود که مثلاً انسان را به حالت عمودی بر زمین نشان میدهد، و از آنجا که این معنی درباره خداوند ـ که از جسم و صفات جسمانی منزه است ـ مفهومی ندارد، به معنی انجام کار خلقت و تدبیر و نگهداری است؛ زیرا هنگامی که انسان میخواهد کاری را انجام دهد برمی خیزد. آری، او است که همه موجودات جهان را آفریده، تدبیر، نگاهداری و تربیت و پرورش آنها را بر عهده گرفته است و به طور دایم، و بدون هیچگونه وقفه قیام به این امور دارد. از این بیان، روشن میشود: «قَیُّوم» در واقع، ریشه و اساس تمام صفات فعل الهی است (منظور از صفات فعل، صفاتی است که رابطه خدا را با موجودات جهان بیان میکند) مانند آفریدگار، روزیدهنده، زندهکننده، هدایتکننده، و مانند اینها، اوست که روزی میدهد، اوست که زنده میکند و اوست که میمیراند و اوست که هدایت میکند. بنابراین صفات خالق و رازق و هادی و محیی و ممیت، همه در وصف قَیُّوم جمعاند. و از اینجا روشن میشود اینکه: بعضی مفهوم آن را محدود به قیام به امر خلقت و یا فقط امر روزی دادن و مانند آن دانستهاند، در واقع اشاره به یکی از مصداقهای قیام کردهاند، در حالی که مفهوم آن گسترده است و همه آنها را شامل میشود؛ زیرا همانگونه که گفتیم، قَیُّوم به معنی کسی است که قایم به ذات است و دیگران قیام به او دارند و محتاج به اویند. در حقیقت «حیّ»، تمام صفات الهی مانند علم و قدرت و سمیع و بصیر بودن و مانند آن را شامل میشود و «قَیُّوم»، نیاز تمام موجودات را به او بازگو میکند و لذا گفتهاند: این دو باهم اسم اعظم الهی است. [۱]
ر. ک تفسیر نمونه، آیتالله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهل و هفتم، ج۲، ص۳۱۵.
امام خمینی برای اثبات توحید افعالی از قیوم بودن حضرت حق که مبدا فاعلی ذات، صفات و افعال همه اشیاست، بهره میبرد و بر این باور است که قیوم بر کمال استقلالی حقتعالی دلالت دارد پس علت تامه همه ممکنات در عالم اعم از ذوات ممکنات، اوصاف و افعال آنها جز یک وجود نیست [۲]
خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۲۹۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
پس تمام موجودات ظاهر و باطن و تمام عوالم غیب و شهادت، تحت تربیت اسم الله و تمام حرکات و سکنات او به قیومیت اسم الله است اما حقیقت این قیومیت حق را کسی جز اولیای خاص نمیدانند. [۶]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۵۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
امام خمینی با استناد به آیات الهی نظیر «نحن اقرب الیه من حبل الورید» این آیه را ظاهر در وحدت شخصی وجود میداند و معتقد است این آیه دلالت بر معیت و احاطه قیومی حقتعالی بر اشیاء دارد وجود حقیقی اوست که در همهجا، حاضر و ظاهر است و همه موجودات، مظاهر و مجالی اویند. به اعتقاد امام خمینی احاطه قیومی حق؛ شمولی است و تمام دایره وجود را در برمیگیرد و بر همین اساس همه عوالم محضر اوست ازاینرو قرب و بعد به نحو مجاز و استعاره است زیرا ساحت مقدس حق منزه از قرب و بعد حسی و حتی معنوی است، بلکه حضور همه موجودات در بارگاه حقتعالی، حضور تعلقی است و احاطه حق بر همه موجودات احاطه قیومی است که از سنخ حضور حسی و معنوی و احاطه ظاهر و باطنی نیست بلکه معیّت قیومی حق به نحو احاطه وجودی و سِعی است که ادراک حقیقت این قیومیت و قرب را کسی جز خواص اولیای الهی درنمییابد. ۲ - پانویس۳ - منبع• پایگاه آیتالله مکارم شیرازی، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۵/۱۱/۳۰. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های فلسفی امام خمینی
|