بلیهبَلیّه (عربی، جمع: بلایا)، نامی که پیش از اسلام به ماده شتری (و بندرت مادیانی) اطلاق میشده که به آیین جاهلی آن را بر گور صاحبش پایبند میزده، سرش را به عقب برگردانده با غاشیه میپوشانده [۱]
عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التربیع و التدویر، چاپ شارل پلا، دمشق ۱۹۵۵.
و رها میکردهاند تا از بی غذایی بمیردگاه جسد حیوان قربانی را میسوزانده و گاه پوست آن را با ثُمام (گیاهی خاردار، در فارسی یَز) میانباشته اند. [۲]
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۳۶.
۱ - دیدگاه اسلامدر منابع اسلامی این رسم را دلیل بر اعتقاد اعراب دوران جاهلیت به حشر و رستاخیز گرفته اند [۳]
محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، ج ۲، ۲۵۳، چاپ محمد بن فتح الله بدران، قاهره، تاریخ مقدمه ۱۳۷۵/۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش (.
)، زیرا به گمان آنان، حیوانی که بدین سان قربانی میشد باید در روز قیامت چون مرکبی در خدمت صاحبش باشد، در حالی که محشوران محروم از بلیّه، که در مرتبه پایینتر بودند، باید پیاده بروند [۴]
اسماعیل بن حمّاد جوهری، الصحّاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «بلا»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بلا»، قم ۱۳۶۳ ش).
[۶]
محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۳۰۷ـ۳۰۹، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت، تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۲ - سنتی دیگربا این حال، به موجب سنتی دیگر، همین اصطلاح به ماده گاو یا ناقه یا میشی اطلاق میشده که آن را بر گور صاحبش پی کرده و رها میکردهاند تا از گرسنگی بمیرد؛ ظاهراً به همین ترتیب، مظهر ابتدایی اعتقاد به حشر به صورت قربانی در مراسم مرگ در آمده و این رسم نیز جای خود را به طعام ( ولیمه ) ای داده است که در آیین سوگواری میدهند. ۳ - فهرست منابع(۱) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت، تاریخ مقدمه ۱۳۱۴). (۲) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه. (۳) ابن منظور، لسان العرب، قم ۱۳۶۳ ش). (۴) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب التربیع و التدویر، چاپ شارل پلا، دمشق ۱۹۵۵. (۵) اسماعیل بن حمّاد جوهری، الصحّاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۶) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب الملل و النحل، چاپ محمد بن فتح الله بدران، قاهره، تاریخ مقدمه ۱۳۷۵/۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش (. (۷) J Chelhod, Le sacrifice chez les Arabes , Paris ۱۹۵۵, ۱۱۷;. (۸) G W Freytag, Einleitung in das Studium der arab, Sprach , ۳۶۸;. (۹) G Jacob, Altarabisches Beduinenleben , ۱۴۱;. (۱۰) H Lammens, L'arabie occidentale avant l'hإgire , Beirut ۱۹۲۸, ۱۷۶;. (۱۱) idem, Moawia , ۳۴۱;. (۱۲) (Julius Wellhausen, Reste Arabischen Heidentums , Berlin ۱۹۶۱, ۱۸۱) ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلیه»، شماره۱۷۸۲. |