زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

بدوح





بُدّوح کلمه ساختگی طلسمی که از عناصر (حروف ابجد) درون خانه‌های مربّع سحریِ سه در سه ساخته شده است.


۱ - کلمه‌‌های مشابه



از حروف این مربع، کلمه‌های مشابه دیگری، مانند بطد، زهج، واح، و صورت یکجای آن‌ها بطد زهج واح نیز ساخته شده که چندان معمول نیست.
از بعض این کلمه‌ها مربع‌های بزرگتری نیز ساخته می‌شود؛ مثلاً از بدوح، مربع چهار در چهار، و از بطد واح مربع شش در شش.

۲ - مربع سازی



در کتاب‌های قدیم عربی راجع به سحر
[۱] احمد بن علی بونی، شمس المعارف الکبری، قم ۱۴۰۰/۱۹۰۰.
این طرز مربع سازی، اهمیت نسبتاً کمتری دارد، اما بعداً که غزالی آن را اخذ کرد و در المنقذ من الضلال
[۲] محمد بن محمد غزالی، المنقذ من الضلال، ج۱، ص۴۶، قاهره ۱۳۰۳/۱۸۸۶.
[۳] محمد بن محمد غزالی، المنقذ من الضلال، ج۱، ص۵۰، قاهره ۱۳۰۳/۱۸۸۶.
امری توضیح ناپذیر ولی مسلم و مشکل گشا دانست، عموماً به عنوان «طلسم مثلثه» یا خاتم یا جدول غزالی (وِفق، خاتم، جدول، مثلث غزالی) معروف گردید، و اساس و نقطه شروعِ علم حروف شد.
غزالی این طرز مربع سازی را با الهام از ترکیبات حروف کهیعص و حمعسق، در ابتدای سوره‌های ۱۹ و ۴۲ قرآن که خود این‌ها نیز به عنوان طلسمات به کار می‌روند، تکمیل کرد.
[۴] احمد موسی زرقاوی، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۷۰ به بعد و رساله‌های ششم و هفتم، قاهره، ۱۳۲۷/۱۹۰۹.

دیگران این طرز مربع سازی را تا حضرت آدم علیه السّلام ردیابی کرده‌اند که از او به غزالی رسیده است.
[۵] یوسف محمد هندی، نویسنده مصری سحریات، العنایه الربانیه، ص ۴۴
[۶] یوسف محمد هندی، الاسرارالربانیه، ص ۱۶

ظاهراً اعتبار مسلّم غزالی در ضبط معارف سرّی، بویژه به سبب کتاب الجَفْر، در این میان بی تأثیر نبوده است.

۳ - ریشه لغوی



اصل بدوح، به قولی، از نام ایرانی ـ آرامیِ سیّاره و الهه زهره، بیدخت، است.
با آن‌که این نام در فهرست همراه با مرادفات سحری و جنّی آمده و بیش‌تر مواقع مرتبط با زهره یادشده، (هر دو با اشتباهات چاپی)،
[۷] احمد بن علی مقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الا´ثار، ج۱، ص۸، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۲۶/۱۹۰۶ـ ۱۹۰۸.
[۸] احمد بن محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۹، ۱۳۱۴/۱۸۹۶ـ ۱۸۹۷.
بکلی در ادبیات سحری یا جنّی ناشناخته مانده است.

۳.۱ - ورود به عربستان


مع هذا این اسم ظاهراً از قدیم به جنوب عربستان راه یافته، در آن‌جا به صورت اسم خاص مؤنث و لقب زنانه «فَت»، به کار رفته و با ریشه «بدخ» مشتبه شده است.
[۹] ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بدخ»، ۸ بیروت ۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.


۳.۲ - فلز سرب


وقتی بدوح با سیّاره‌ای خاص مقرون شود، فلز آن سرب است،
[۱۰] احمد موسی زرقاوی، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۲۷/۱۹۰۹.
نه مس که خاص زهره است.

۳.۳ - اسم خدا


پذیرفتن تصور فن هامر که بدوح را از اسماءالله می‌داند، دشوار است، هر چند که ممکن است این قول مبنای ترکی داشته باشد.

۳.۴ - نام تاجر


بر اساس اشتقاقی که وی برای آن بیان می‌کند یا حکایتی که میخائیل صباغ برای دوساسی گفته است، بدوح نام تاجر متدیّنی بوده که مرسولات و مکتوبات او همیشه به مقصد می‌رسیده است.
با اینهمه ممکن است که این توضیح، تعبیر عوام الناس سوریه باشد.

۳.۵ - تصور عوام


در کتب سحری حتی مواردی از تشخیص (شخص انگاشتن مُسمای) کلمه دیده می‌شود،
[۱۱] حاجی سعدون، الفتح الرحمانی، ج۱، ص۲۱.
اما در تفکر عامیانه، جنّی است که می‌توان با نوشتن اسمش به شکل حروف یا ارقام از او یاری خواست.

۴ - کاربرد در خیر و شر



این کلمه کاربردهای متعددی دارد، چه در دعای خیر چه در حرز شر؛ از جمله به نوشته دوته: در علاج نزف الدم /فرط الحیض، دفع داء المعده، جهت ردّ الغایب /رفع المغیب، و علاج عنن موقت /فتح الرجال.

۴.۱ - استفاده با آیینه


به گفته ادوارد لین، سحر آزمایان اهل قاهره این کلمه را با آیینه مُرکَّبی خود به کار می‌برند و در رُقْیات سحری مختلف نیز چنین است.

۴.۲ - حک روی خاتم


همچنین آن را روی جواهرات و صفحات یا خواتم فلزی، که به عنوان طلسم‌های دایمی حمل می‌شود، نقر می‌کنند.

۴.۳ - سرلوح کتب


این کلمه در سرلوح کتب (مثل کَبیکَج) نیز به عنوان حرز شر نقش می‌شود،
[۱۲] فتح الجلیل الصمد فی شرح التکمیل و المعتمد، تونس ۱۲۹۰.
ولی کاربرد عمومی آن بیش‌تر برای ضمانت وصول مکتوبات و مرسولات است.

۵ - فهرست منابع



(۱) ابن خلدون، المقدمه، چاپ کاترمر، پاریس ۱۸۵۸ـ ۱۸۶۸، ج ۳، ص ۱۳۱، ۱۳۵، ۱۳۹ـ۱۴۰، ۱۴۲ـ۱۴۳، ۱۵۷.
(۲) ابن منظور، لسان العرب، ۸ بیروت ۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.
(۳) احمد بن علی بونی، شمس المعارف الکبری، قم ۱۴۰۰/۱۹۰۰.
(۴) احمد بن محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، ۱۳۱۴/۱۸۹۶ـ ۱۸۹۷.
(۵) حاجی سعدون، الفتح الرحمانی.
(۶) احمد موسی زرقاوی، مفاتیح الغیب، قاهره، ۱۳۲۷/۱۹۰۹.
(۷) محمد بن محمد غزالی، المنقذ من الضلال، قاهره ۱۳۰۳/۱۸۸۶.
(۸) محمد بن ابی القاسم فلالی، فتح الجلیل الصمد فی شرح التکمیل و المعتمد، تونس ۱۲۹۰.
(۹) احمد بن علی مقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الا´ثار، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۲۶/۱۹۰۶ـ ۱۹۰۸.

۶ - پانویس


 
۱. احمد بن علی بونی، شمس المعارف الکبری، قم ۱۴۰۰/۱۹۰۰.
۲. محمد بن محمد غزالی، المنقذ من الضلال، ج۱، ص۴۶، قاهره ۱۳۰۳/۱۸۸۶.
۳. محمد بن محمد غزالی، المنقذ من الضلال، ج۱، ص۵۰، قاهره ۱۳۰۳/۱۸۸۶.
۴. احمد موسی زرقاوی، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۷۰ به بعد و رساله‌های ششم و هفتم، قاهره، ۱۳۲۷/۱۹۰۹.
۵. یوسف محمد هندی، نویسنده مصری سحریات، العنایه الربانیه، ص ۴۴
۶. یوسف محمد هندی، الاسرارالربانیه، ص ۱۶
۷. احمد بن علی مقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الا´ثار، ج۱، ص۸، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۲۶/۱۹۰۶ـ ۱۹۰۸.
۸. احمد بن محمد ثعلبی، قصص الانبیاء، ج۱، ص۲۹، ۱۳۱۴/۱۸۹۶ـ ۱۸۹۷.
۹. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بدخ»، ۸ بیروت ۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.
۱۰. احمد موسی زرقاوی، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۲۷/۱۹۰۹.
۱۱. حاجی سعدون، الفتح الرحمانی، ج۱، ص۲۱.
۱۲. فتح الجلیل الصمد فی شرح التکمیل و المعتمد، تونس ۱۲۹۰.


۷ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدوح»، شماره۷۹۱.    


رده‌های این صفحه : سحر و جادو | کلام




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.