اپیزودداستان فرعی، داستان ضمنی، واقعهی فرعی، واقعهی ضمنی، حادثهی مستقل، داستان یا رویدادی مستقل که در متن داستان میآید؛ و در واقع در خدمت رساندن مفهوم پیرنگ داستان و گاه تنوعبخشی به آن است. ۱ - اپیزودداستان فرعی، داستان ضمنی، واقعهی فرعی، واقعهی ضمنی، حادثهی مستقل، داستان یا رویدادی مستقل که در متن داستان میآید؛ و در واقع در خدمت رساندن مفهوم پیرنگ داستان و گاه تنوعبخشی به آن است. اپیزود میتواند بهتنهایی داستان کاملی باشد. چنانکه میتوان آن را بیآنکه در کل داستان خللی وارد آید، حذف کرد. اپیزود صفات و خصوصیات شخصیتهای داستان را به بهترین وجه و کاملا غیر مستقیم به خواننده مینمایاند. [۱]
فرهنگنامه ادبی فارسی، انوشه، حسن؛ تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۴.
به ویژه در داستان کوتاه که نویسنده وقت و مجال حاشیهپردازی و پرداختن به توصیفهای بلند را ندارد و ناگزیر برای اینکه آکسیون داستانش به روانی جریان یابد و خصوصیات اشخاص داستان را به خواننده تحمیل نکند، از حوادث فرعی سود میجوید. [۲]
هنر داستاننویسی، یونسی، ابراهیم؛ تهران، انتشارات نگاه، ۱۳۷۹، چاپ ششم، ص۱۶۰.
رابطهی زبان رمان با واقعیت مسالهای است که از آغاز ظهور این نوع ادبی مورد بحث بوده، و اکنون نیز با وجود تئوریهای مدرن و پست مدرن همچنان مورد توجه است. [۳]
واقعیت و داستان: نگرشی گفت و شنودی بر زبان رمان، شفیعی ثابت، غلامرضا؛ ادب و زبان (نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی کرمان)، زمستان ۱۳۷۹- بهار ۱۳۸۰، ص ۱۳.
۲ - اپیزود در ادبیاتاپیزود از دیرباز در ادبیات رایج بوده است. این روش برای اولینبار در داستانهای شرقی بهکار رفته است. سازندگان اینگونه داستانها اغلب با بهکارگیری چارچوب داستان در داستان، قصد خاصی را دنبال میکردهاند. برای نمونه داستان "هزار افسانه" را که به نام "هزار و یک شب" و یا "طوطینامه به چهل طوطی" شهرت یافته در نظر میگیریم. ریخت و قالب در این مجموعهها یا جنگهای داستانی به سبب تأثیری که بر ادبیات اروپایی داشته است از اهمیت ویژهای برخوردار است. در همهی دنیا هر جا سخن از داستان در داستان (اپیزود) باشد، انسان ممکن است به یاد داستان هزار و یک شب بیافتد. اینکه روش داستان در داستان حتی در ریخت و شکل غربی آن یک ریشهی کهن شرقی دارد، انکارناپذیر است. در اوایل دورهی رنسانس تجار ونیزی که با کشتیهای تجاری برای داد و ستد به سرزمینهای مشرقزمین آمدند، با ادبیات این کشورها هم آشنا شدند و کتابهای با ارزشی را با خود به اروپا آوردند و به ترجمه آنها پرداختند. [۴]
شیوههای کاربرد داستان در داستان و ریشههای شرقی آن در ادبیات، معتمدی آذر، پرویز؛ پژوهش زبانهای خارجی بهار ۱۳۸۵، (۳۰)، ص ۱۰۹.
۳ - تفاوت اپیزود با گفتوگواپیزود در فضای داستان تأثیر میگذارد؛ زیرا به پویایی داستان میافزاید. عامل گفتوگو نیز در ارائهی شخصیت داستان تأثیر فراوان دارد؛ اما اپیزود از دو جنبه با گفتوگو تفاوت دارد. نخست آنکه حادثهی فرعی تنوع و جاذبهی بیشتری برای خواننده دارد. دوم آنکه حادثهی فرعی مستقیما فکری را به خواننده القا نمیکند. [۵]
فرهنگنامه ادبی فارسی، انوشه، حسن؛ تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۴.
۴ - اپیزود در قصههای کهن فارسیاپیزود در قصههای کهن فارسی نیز بهکار میرفته است. این قصهها در واقع، مجموعهای از حوادث استقلالیافته بودند که در عین حال که به خودی خود تقریبا کاملند، رابطهای غیر مستقیم با هم دارند که پیرنگ ابتدایی قصههای بلند را بهوجود میآورد و تار و پود قصهها را به هم میبافد. مثلا در پارهای از قصههای بلند، شاهزادهای بر اثر حادثهای عاشق دختری از کشور دیگر میشود و برای رسیدن به وصال دختر بار سفر میبندد و به خاطر تصاحب او، حوادث بسیاری را پشت سر میگذارد. این حوادث اغلب به خودی خود مستقل است؛ اما با رشتههای غیر مستقیم به هم مربوط میشود و مجموعه این حوادث، قصههای بلند را بهوجود میآورد. در برخی قصههای بلند، این استقلال حوادث بیشتر و مشخصتر است که در واقع هر کدام از این حوادث استقلال یافته، قصهی جداگانهای است. مجموعهی این قصهها با رشتههای به هم پیوسته و یکپارچه، یکپارچگی و کلیتی به قصههای بلند داده است. مثل داستانهای هزار و یک شب و کلیله و دمنه. [۶]
ادبیات داستانی، میرصادقی، جمال؛ تهران، انتشارات علمی، ۱۳۸۲، چاپ چهارم، ص ۷۳.
۵ - مقامهپس از قصه، مقامه نیز جولانگاه اپیزود است. مقامه در ادبیات فارسی و عربی، مجموعهای از داستانها و حوادث مستقل است که برای جهانگردی رخ داده یا از کسی شنیده و او، آنها را با عباراتی مسجّع و شیوا بیان میکند؛ مانند: "مقامات حریری" از ابومحمد قاسم بن علی الحریری و "مقامات حمیدی" از قاضی حمیدالدین بلخی. ۶ - رمانهای پیکارسکاز میان گونههای نوین داستانی، رمانهای پیکارسک، رمانهایی ساخته از چند اپیزود هستند. این نوع رمان که اولینبار در اسپانیا رواج یافت، مجموعهای از داستانهای فرعی مجزاست که حول و حوش یک قهرمان با هم جمع آمدهاند [۷]
انواع ادبی، شمیسا، سیروس؛ تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۸۱، چاپ نهم، ص ۱۷۲.
و غالبا پیرنگ و ساخت محکمی ندارد. این حوادث و داستان فرعی در نهایت از راههای غیر مستقیم به یکدیگر پیوند خورده، رمان را میآفرینند. از اینگونه رمانها میتوان به رمان "دنکیشوت" از سروانتس و "حاجی بابای اصفهانی" از جیمز موریه، اشاره کرد. گفتنی است که متن تعزیهنامهها در بیشتر موارد، مجموعهای از چند داستان و حادثهی مستقل است که برای قهرمانان و شخصیتهای متفاوت حماسهی کربلا اتفاق افتاده است. هر یک از این داستانها را که در اوج حماسه به هم میپیوندند، میتوان اپیزود یا قصه اندر قصه نامید. [۸]
فرهنگنامه ادبی فارسی، انوشه، حسن؛ تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۵.
۷ - نمونهای از داستاننویسی معاصردر داستاننویسی معاصر فارسی، برای مثال میتوان به داستان "یکلیا و تنهایی او" از تقی مدرسی اشاره کرد. در این داستان، حادثهای که شیطان برای شخصیت اصلی نقل میکند، حادثهای مستقل است. مجموعه "سگ و زمستان بلند" از شهرنوش پارسیپور نیز از سه حادثهی مستقل تشکیل یافته است که تنها وجه اشتراک میان آنها، درونمایهی مشترک سه حادثه است. [۹]
فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما؛ تهران، انتشارات گلشن، ۱۳۸۲، چاپ اول، ص ۱۱۱.
۸ - پانویس
۹ - منبعپژوهشکده باقرالعلوم. ردههای این صفحه : اصطلاحات ادبی | واژه شناسی
|