اطباقمنطبق شدن بخشی از سطح زبان با سقف دهان هنگام تلفّظ حرف را اِطباق (به کسر همزه) گویند. ۱ - معنای لغوی إطباقاطباق مترادف الصاق است و به معناى منطبق کردن و روى هم قرار دادن دو سطح است. ۲ - معنای اصطلاحی إطباقاطباق از صفات حروف و از اصطلاحات علم تجوید است و عبارت است از: "مطابق شدن بخشى از سطح زبان با سقف دهان در هنگام تلفظ حرف ". در تلفظ برخى حروف مثل "ضاد" سطح زبان با حالتى شبیه سقف دهان به آن نزدیک مىشود، یعنى زبان خود را با سقف دهان منطبق مىکند. ۳ - اثر اطباقاطباق در حرف موجب پر حجم و درشت شدن آن در تلفظّ میگردد. ۴ - حروف دارای اطباقحروف دارای اطباق عبارتند از: «ص»، «ض»، «ط» و «ظ». ۵ - صفت مقابل اطباقصفت اطباق در مقابل صفت انفتاح، از صفات اصلی و یا متضاد است که هر دو ذاتى حرفاند و قابلیت انفکاک از آن را ندارند. ۶ - نسبت استعلاء و اطباقنکته قابل ذکر این که صفت "اطباق" و "استعلاء" که هر دو از صفات اصلى هستند از یک دیگر تفکیک ناپذیرند. و در حروف مطبقه " ص، ض، ط، ظ" اگر اطباق صورت نگیرد استعلا نیز غیر ممکن خواهد بود.حروفى را که داراى این صفت هستند، حروف منطبقه و یا مطبقه مىخوانند. [۱]
محیسن، محمدسالم، الرائد فى تجوید القرآن، ص۴۸.
[۲]
موسوی بلده، محسن، حلیة القرآن قواعد تجوید مطابق با روایت حفص از عاصم، ج۲، ص۵۴-۵۵.
[۳]
بیگلری، حسن، سر البیان فى علوم القرآن، ص۱۶۹.
[۴]
فاضل گروسی، عبد الحسین، تجویداستدلالى، ص۱۳۶.
[۵]
جمعی از محققان، التجوید، ص۱۹.
[۶]
صبره، علی، العقدالفری دفى فن التجوید، ص۴۳-۴۴.
[۷]
پور فرزیب مولایی، ابراهیم، تجوید جامع، ص۵۲.
۷ - پانویس
۸ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۷۹-۵۸۰. فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«صفت اطباق». |