کفالت (فقه)کفالت نوعی از ضمان است و آن ضمانت بدنی میباشد. ۱ - منظور از کفالتو به عبارت دیگر «و هی التعهد بالنفس به معنی التزام احضار المکفول متی طلبه المکفولله» یعنی کفالت التزام احضار مکفول است هرگاه مکفولله بخواهد. بدین معنی که شخص ملتزم و متعهد شود که دیگری را هر وقت که حاکم یا مکفول له بخواهد حاضر نماید. و در تعریفات جرجانی و کتاب الهدایه و مجمع البحرین آورد: کفالت ضم ذمه بذمه یعنی ذمه کفیل به ذمه اصیل در حق مطالبه میباشد. [۳]
تعریفات (جرجانی)، ص۱۶۲.
[۴]
الهدایه (شرح بدایة المبتدی)، ج۳، ص۸۷.
[۵]
مجمع البحرین، ج۵، ص۴۶۲.
۲ - اسامی دیگر کفالتدر کتاب مغنی المحتاج مینویسد: کفالت را دو اسم دیگر است: کفالة البدن و کفالة الوجه. [۶]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۰۳.
۳ - اقسام کفالتدر کتاب الهدایه اضافه میکند: کفالت بر دو قسم است: کفالت نفس، کفالت مال [۷]
الهدایه، ج۳، ص۸۷.
۴ - منظور ار کافل و مکفول و مکفوللهعلی أی تقدیر در باب کفالت، کفیل به معنی کافل میباشد یعنی کسی که ضمانت میکند که شخصی را هر وقت حاکم یا مکفولله بخواهد احضار نماید. و مکفول شخصی است که ذمهاش مشغول میباشد یا علیه او اقامه دعوی شده و کفیل تعهد احضار او را نموده است. و مکفولله عبارت است از صاحب حق ولو به دعوی، و به تعبیر دیگر کسی که به نفع وی تعهد و ضمانت بعمل میآید مکفولله نامیده میشود. ۵ - حکم کفالتکفالت به عقیده اکثر اهل علم جایز و صحیح است. و فقط شافعی عقیده دارد که چنین تعهدی ضعیف است و غرض وی چنانکه در کتاب مغنی المحتاج مینویسد: آن است که کفالت از جهت قیاس ضعیف میباشد. [۹]
المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۴۱۵.
[۱۰]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۰۳.
[۱۱]
الهدایه، ج۳، ص۸۷.
۶ - پانویس
۷ - منبعجابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۵۰. |