مقام قرب فاطمهبالاترین مرحله قرب فناست و یکی از آثار رسیدن به این مقام، «تسلیم مطلق» در برابر اراده خداوند است. ۱ - مقام قرب الهیمقام فنا به معنای فراموش کردن همه چیز، و همه کس، و حتی فراموش کردن خویشتن در برابر خداوند است؛ یعنی انسان به مرحلهای برسد که جهان هستی را جز سرابی نبیند، و عالم آفرینش را جز سایهای کمرنگ مشاهده نکند. همه جا خدا را ببیند، و در جستجوی او باشد. خویشتن را پروانهوار در آتش شمع وجود او بسوزاند، و هستی خویش را در هستی او محو و نابود ببیند. یکی از آثار رسیدن به این مقام، «تسلیم مطلق» در برابر اراده اوست، آنچه او میخواهد، بخواهد، و آنچه او میپسندد، بپسندد. هم رضای او رضای خدا باشد، و هم رضای خدا رضای او. ۲ - مقام قرب بانوی اسلام در روایاتبا در دست داشتن این معیار به سراغ مقام عرفان بانوی اسلام، فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) و قرب او در درگاه خدا میرویم و این حقیقت را از زبان پیامبر بزرگ اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) میشنویم: ۲.۱ - روایت اولدر کتابهای متعدد معروفی از اهل سنت و در روایات متعدد و فراوانی آمده است که پیغمبر به فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) فرمود: «ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ خداوند بخاطر خشم تو خشمگین میشود، و به خاطر رضای تو راضی». ۲.۲ - روایت دومدر صحیح بخاری که معروفترین منابع حدیث اهل سنت است، چنین میخوانیم: پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرمود: «فاطمة بضعة منی فمن اغضبها فقد اغضبنی؛ فاطمه پاره وجود من است، هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده». ۲.۳ - روایت سومدر همان کتاب در جای دیگر میخوانیم: پیغمبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) فرمود: «فانما هی فاطمة بضعة منی یریبنی ما ارابها و یؤذینی ما آذاها؛ مانند فاطمه پاره وجود من است، هر چیز که او را ناراحت میکند مرا ناراحت میکند، و هر چه او را آزار دهد مرا میآزارد». مضمون این دو حدیث در بسیاری از کتب معروف اهل سنت آمده است. و همان گونه که گفتیم احادیث در این زمینه بسیار است و همگی حاکی از مقام بلند فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) در معرفت پروردگار و مقام عصمت و اخلاص و ایمان اوست، او به جایی رسیده که خشنودی و غضب او، خشنودی خدا و رسول الله (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) شده است، و این ارزشی است والا که هیچ چیز با آن برابری نمیکند. ۲.۴ - روایت چهارماین بحث را با حدیث دیگری در این زمینه از «صحیح ترمذی» پایان میدهیم، آن جا که از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)نقل میکند که فرمود: «انما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها و ینصبنی ما نصبها؛ فاطمه پاره تن من است، آنچه او را آزار دهد مرا آزار میدهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت میافکند». بدیهی است علاقه پدر و فرزندی هرگز نمیتواند چنین پدیدهای را توجیه کند، زیرا پیغمبر به عنوان «رسول الله» چیزی را اراده نمیکند جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه با خشنودی و رضای خدا و پیامبر دلیلی جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد. این نکته نیز شایان دقت است که معمولا جمله «فاطمة بضعة منی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه میکنند، در حالی که در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم حدیث این است که فاطمه (علیهاالسّلام) پارهای از وجود و هستی پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) است، هم از نظر جسمی و هم روحی، در خود روایات نیز شاهد بر این معنا داریم که به خواست خدا خواهد آمد. ۳ - پانویس۴ - منبعپایگاه اطلاع رسانی دفتر ایتاللهالعظمی مکارم شیرازی، برگرفته از مقاله «مقام قرب فاطمه»، تاریخ بازیابی۹۵/۱/۲۵ |