معدامور زمینه ساز تاثیرگذاری علّت را مُعِدّ گویند. ۱ - تعریفمُعِدّ، یعنی مقدمهای که زمینه تاثیر علت بر معلول را آماده میکند؛ به بیان دیگر، معد، امری است که هر چند از عدم آن، عدم معلول لازم میآید، ولی وجود معلول را افاضه نمیکند، بلکه شرایط تاثیر علت را بر معلول فراهم میسازد و در یک کلام، علل معده عبارت است از: مجموع اموری که معلول را آماده صدور از علت مؤثر مینماید؛ از این رو به مجموع شرط و عدم مانع، معد اطلاق میگردد. ۲ - معد از دیدگاه نائینیدر کتاب «فوائد الاصول» آمده است: «و المراد من المعد ما کان له دخل فی وجود الشیء، من دون ان یکون وجود ذلک الشی مترشحا منه بحیث یکون مفیضا لوجوده، بل کان لمجرد التهیئة والاستعداد لافاضة العلة وجود معلولها، کدرجات السلم ما عد الدرجة الاخیرة، حیث ان کل درجة تکون معدة للکون علی السطح، کما تکون معدة ایضا للکون علی الدرجة التی فوقها بمعنی انه یتوقف وجود الکون علی الدرجة الثانیة علی الکون علی الدرجة الاولی». [۲]
مقالات الاصول، عراقی، ضیاء الدین، ص۲۹۹.
[۳]
کفایة مقالات الاصول، الاصول،عراقی، ضیاء الدین، ص۳۰۱.
[۴]
فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، جعفر، ج۳، ص۳۳۸.
[۵]
شیرازی، محمد، الوصول الی ج۲، ص۲۰.
[۶]
تقریرات اصول، شهابی، محمود، ج۲، ص۶۵.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۵۲، برگرفته از مقاله «مُعِدّ». |