زمان تقریبی مطالعه: 22 دقیقه
 

مبانی قرآنی حکم ارتداد سلمان رشدی





سلمان رشدی (زاده ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷ م/ ۱۳۲۶ ش)، نویسنده و مقاله‌نویس مسلمان هندی‌الاصل، تبعه انگلستان است.
سلمان رشدی با نوشتن کتاب آیات شیطانی به مقدسات مسلمانان توهین کرد و در پی آن اعتراضات گسترده‌ای در کشورهای مختلف اسلامی و خصوصاً پاکستان و هندوستان علیه آن صورت گرفت. امام خمینی بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، حکم به اعدام سلمان رشدی را اعلام نمود و این حکم بازتاب جهانی پیدا کرد. در این پژوهش «دلایل قرآنی» حکم امام خمینی در اعدام سلمان رشدی ارائه می‌گردد.


۱ - حکم ارتداد سلمان رشدی



امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در قرن پانزدهم هجری قمری و بیستم میلادی با صدور حکم اعدام سلمان رشدی در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷
[۲] امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۶۳، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی چاپ اول ۱۳۶۹.
بزرگ‌ترین دفاع را از شخصیت پیامبر خدا حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انجام داد. صدور این حکم باعث تقریب مذاهب اسلامی و گسترش مذهب شیعه در جهان گردید و تبلیغات مسموم و گمراه‌کننده‌ دشمنان شیعه که ایمان شیعیان به رسالت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را نفی می‌کردند به چالش کشید زیرا رهبر مذهبی ایرانیان و شیعیان به دفاع از پیامبر اسلام برخاست و در عصر خاموشی و سکوت مفتیان جهان اسلام، امام خمینی یک‌تنه به صحنه آمد و با حکم اعدام سلمان رشدی جهان غرب را از تهاجم به مقدسات مسلمانان بازداشت.

۱.۱ - وجه حکم اعدام


کیفر سلمان رشدی با نوشتن کتاب کفرآمیز آیات شیطانی به دو جهت اعدام بود: «دشنام به پیامبر اسلام» و «ارتداد»، حکم قتل ساب‌ النبی همانند تمام احکام الهی بر مصالح و دلایل معتبر شرعی و عقلی استوار است. «کتاب خدا قرآن» و «سنت معصومان (علیهم‌السلام)» و «حکم عقل سلیم» و «اجماع علمای اسلام» دلایل چهارگانه اثبات کیفر اعدام ساب‌ النبی است.

۲ - مبانی قرآنی حکم ارتداد



در این پژوهش تنها «دلایل قرآنی» حکم امام خمینی در اعدام سلمان رشدی ارائه می‌گردد و «آیات قرآنی» که مبانی وحیانی کیفر سنگین ساب‌ النبی را آشکار و اثبات می‌کند بررسی می‌شود.

۲.۱ - اهانت به پیامبر


گرچه فقیهان شیعه از استدلال‌های قرآنی و استناد به کتاب خدا «ثقل اکبر» برای بیان حکم ساب النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) غفلت ورزیده‌اند اما آیات قرآنی از راه‌های متعدد احکام اهانت به پیامبران به ویژه آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بیان می‌نماید.
قرآن با بکارگیری برخی واژه‌ها در ارتباط با نبی و رسول برخی از رفتارها و گفتارهای زشت و نامناسب در برخورد با پیامبر را نشان داده و آنها را به شدت محکوم می‌نماید و آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی آنها را گزارش کرده و وظایف پیروان پیامبر در برابر آنها را معین نموده و توضیح داده است. «آزار پیامبر» و «محاربه با پیامبر» «طعن در دین پیامبر» و «رفع اصوات فوق صوت پیامبر» و «استهزا پیامبر» و «تکذیب رسول» و تقدم بر رسول و «عصیان بر رسول» و «کفر به رسول» و «اعراض از رسول» و «محادده با رسول» و «مشاققه با پیامبر» نمونه‌های برجسته قول و فعل ناشایست و ناپسند مردم در روابط با پیامبر است.

۲.۲ - حکم اذیت و آزار پیامبر


هر کاری که پیامبر را رنج داده و به وی آزار برساند حرام است و انجام دهنده آن استحقاق عقاب و عذاب اخروی و مجازات دنیوی دارد.
قرآن بسیار دقیق برخی سخنان جزئی که موجب اذیت و آزار رسول الله بوده است و از جانب منافقان به کار رفته است را برای عبرت و هشدار دیگران مطرح و آن را نکوهش کرده است. در سوره توبه آمده است: «منهم الذین یوذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم یومن بالله و یومن للمومنین و رحمه للذین امنوا منکم و الذین یوذون رسول الله لهم عذاب الیم؛ از جمله منافقان کسانی هستند که پیامبر را آزار می‌دهند و می‌گویند: او (سراپا) گوش است. بگو: او گوش خوبی برای شماست به خدا ایمان دارد و مومنان را تصدیق می‌کند و رحمتی است برای کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که پیامبر خدا را آزار می‌رسانند عذابی دردناک خواهند داشت.» در این آیه به کارگیری تعبیر اذن و سراپا گوش بودن از جانب افراد برای پیامبر از مصادیق پیامبر آزاری شناخته شده و به شدت مذمت گردیده است سب و شتم رسول الله قطعا از مصادیق بارز و برجسته آزار رسول الله است و به طریق اولی پیامدهای آزار و اذیت را داراست. ابن تیمیه این آیه را در آیاتی که بر کفر و قتل شاتم النبی دلالت می‌کند قرار داده است.
قرآن به مومنان یادآوری می‌نماید: ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر اینکه برای خوردن غذایی به شما اجازه دهند که در آن صورت هم نباید منتظر پخته شدنش باشید بلکه هنگامی که دعوت شدید وارد شوید و زمانی که غذا خوردید پراکنده گردیده بی آنکه سرگرم سخنی شوید. قطعا این کار پیامبر را آزار می‌دهد و از شما شرم می‌کند ولی خدا از حق شرم نمی‌کند و هرگاه از همسران پیامبر متاعی طلب کردید از پشت حجابی از آنان طلب کنید که برای دل‌های شما و دل‌های آنان پاکیزه‌تر است. و برای شما روا نیست که پیامبر خدا را آزار دهید و هرگز روا نیست که پس از او با همسرانش ازدواج کنید که این کار نزد خدا بزرگ است. در این آیه ورود بی‌اجازه به خانه پیامبر ماندن پس از غذا خوردن و سرگرم سخن شدن طلب متاع از همسران پیامبر بی‌پروا و بی‌پشت حجاب و سرانجام ازدواج با همسران پیامبر پس از رحلت ایشان از موجبات آزار رسول‌الله تلقی شده و به شدت نفی گردیده و نزد خدا کارهای بد بزرگ شناخته شده است. بنابراین کوچک‌ترین بی‌توجهی و بی‌ادبی که عامل رنجش پیامبر باشد پیش روی پیامبر و پس از درگذشت ایشان روا نیست پس دشنام و ناسزاگویی قطعا حرام و از بزرگ‌ترین کارهای بد نزد خدا بوده و مستوجب کیفر است.
در آیه‌ای دیگر درباره آزار رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده است: «ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره و اعدلهم عذابا مهینا؛ کسانی که خدا و پیامبرش را می‌آزارند به یقین خدا آنان را دنیا و آخرت لعنت می‌کند و بر ایشان عذاب خوارکننده آماده کرده است.» قاضی عیاض این آیه را در حجت برای قتل ساب الرسول قرار داده و می‌نویسد: دلیل از قرآن برای ایجاب قتل ساب الرسول لعنت خدای متعال بر آزاردهنده پیامبر در دنیا و آخرت و همراه نمودن خداوند آزار خویش را بر آزار نبی است خلافی نیست در قتل کسی که خداوند را سب کند و همچنین خلافی نیست در این که تنها کافر مستوجب لعن الهی است و حکم کافر هم قتل می‌باشد.

۲.۲.۱ - دیدگاه ابن‌تیمیه


ابن تیمیه نیز اعتقاد دارد آیه ۵۷ سوره احزاب از چند جهت کیفر سنگین و شدید قتل را برای ساب الرسول روشن می‌نماید:
الف) آزار پیامبر آزار خدا شناخته شده همانگونه که اطاعت از پیامبر اطاعت از خداست پس هرکس پیامبر را بیازارد خداوند را آزرده است و کسی که خداوند را آزار دهد کافر است و ریختن خونش حلال است.
ب) در این آیه و آیه پس از آن که درباره آزار مومنین و مومنان است. بین آزار خدا و رسول با آزار مرد و زن با ایمان فرق گذاشته است. آزار مومنان را بهتان و اثم مبین قرار داده و بر آزار رسول الله لعنت خدا در دنیا و آخرت و عذاب مهین و خوارکننده تعیین نموده است و معلوم است آزار مومنان از گناهان کبیره است و تازیانه دارد و فوق و بالاتر از آن جز کفر و قتل نیست!
ج) خداوند تصریح نموده که آزاردهندگان به رسول الله را در دنیا و آخرت لعن کرده و عذاب مهین برای آنان فراهم نموده است. لعنت دور کردن از رحمت است و کسی جز کافر نیست که خدا او را از رحمت در دنیا و آخرت دور کرده باشد او از محقوق الدم بودن که رحمت بزرگ الهی است محروم می‌باشد و ریختن خون ملعون الهی در دنیا و آخرت مباح و جایز است. وی سپس به این اشکال که افرادی لعنت شده‌اند ولی قتل آنان روا نیست پاسخ داده است:
اولا: در این آیه لعنت در دنیا و آخرت هر دو وجود دارد و آزاردهنده نبی از رحمت الهی در دنیا و آخرت بی‌نهایت دور شده است و برای سایر ملعونان چنین وضعی نیست. فرق است بین کسی که خدا او را لعنت کند با کسی که مورد لعنت ابدی فراگیر مطلق قرار گیرد.
ثانیا: سایر ملعونین در قرآن بر خلاف برخی ملعونین در سنت همه مباح الدم‌اند.
ثالثا: جمله «لعنهم الله فی الدنیا و الاخره» خبر از لعنت الهی بر آزاردهنده پیامبر می‌دهد و به همین جهت «اعد لهم عذابا مهینا» را بر آن عطف می‌کند و عموم ملعونانی که کافر نیستند و کشته نمی‌شوند کسانی‌اند که به صیغه دعا و نفرین در قرآن و سنت لعنت شده‌اند.
در هر حال علی‌رغم برخی تاملات در این استدلال‌های ابن تیمیه این آیه قرآنی به صراحت و به روشنی لعنت دنیوی و اخروی را همراه عذاب مهین برای آزاردهنده پیامبر تعیین کرده است. اگر لعنت اخروی و عذاب مهین برای زندگی پس از مرگ باشد لعنت دنیوی آزاردهنده نبی با کیفر وی توسط مومنان تحقق می‌یابد. حتی عذاب خوارکننده وی نیز می‌تواند در همین دنیا صورت بگیرد. از طرفی آیه مطلق است و هر نوع آزاری را در برمی‌گیرد. سب النبی نمونه برجسته بی‌چون و چرای آزار نبی است و قطعا عنوان آزار خدا و رسول بر آن تطبیق می‌کند.
برخی از مواردی که افرادی به فرمان پیامبر به قتل رسیده‌اند در کیفر خواست و پرونده حکم قتل آنان جز اذیت و آزار خدا و رسول خدا وجود ندارد. کعب بن اشرف که پیامبر فردی را فرستاد وی را به بدون دعوت به سوی اسلام بکشند دلیل مجازاتش شرکش نبود بلکه عدالت آن آزار پیامبر بود که ایشان فرمود: «من لکعب بن اشرف فانه یوذی الله و رسوله! کیست کعب بن اشرف را کیفر دهد او خدا و پیامبرش را آزار می‌رساند».

۲.۲.۲ - دیدگاه قاضی عیاض


قاضی عیاض در استدلال بر تحریم آزار نبی حدیث فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را آورده است که پیامبر فرمود: «انها بضعه منی یوذینی ما یوذیها الا و انی لااحرم ما احل الله ولکن لاتجتمع ابنه رسول الله و ابنه عدوالله عند رجل ابدا. فاطمه (علیهاالسلام) پاره تن من است. آنچه او را بیازارد مرا می‌آزارد. آگاه باشید من آنچه را خدا حلال کرده حرام نمی‌کنم ولی دختر رسول خدا و دختر دشمن خدا هرگز نزد هیچ کس با هم جمع نمی‌شوند». البته این حدیث دلیلی بر حرمت آزار فاطمه زهرا و لزوم مجازات آزاردهندگان آن حضرت به کیفر آزاردهندگان پیامبر نیز هست.
سعدی ابوحبیب در موسوعة الاجماع من الفقه الاسلامی می‌گوید: آزار نبی کم یا زیادش به اتفاق حرام است. وی سپس به بیان اجماع علما بر قتل ساب النبی پرداخته است.
[۱۳] ابوحبیب، سعدی، موسوعة الاجماع فی الفقه الاسلامی، ج۳، ص۱۰۲۳_ ۱۰۲۴.


۲.۳ - حکم محاربه با پیامبر


محاربه و نبرد با رسول خدا به صور گوناگون امکان‌پذیر است. یک شکل آن سب و ناسزاگویی پیامبر است که نبرد لفظی و جنگ روانی است. حتی ساختن مسجد نیز می‌تواند برای محاربه با خدا و رسول باشد و قرآن از ساختن مسجد به عنوان پایگاه برای جنگ با خدا و رسول و مرکز ضرر و زیان رساندن به مکتب پیامبر توسط منافقان خبر داده است و از پیامبر خواسته است در آن مسجد هرگز به نماز نایستد.
حکم محاربه با رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در قرآن به روشنی در سوره مائده آیه ۳۳ تبیین گردیده است. خداوند می‌فرماید: «انما جزا الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم؛ جز این نیست مجازات کسانی که با خدا و پیامبر او به جنگ بر می‌خیزند و در زمین به فساد می‌کوشند این است که کشته شوند یا آنان را به دار بزنند یا دست و پایشان به خلاف یکدیگر بریده شوند یا از آن سرزمین تبعید گردند. این در دنیا برای آنان مایه رسوایی است و در آخرت عذابی بزرگ خواهند داشت». بی‌تردید ساب الرسول در طبقه محاربان رسول الله و ساعیان در گسترش فساد در زمین قرار دارد. مگر سب و شتم نبی محاربه با پیامبر و دشمنی و عداوت با ایشان نیست و مگر وی با ناسزاگویی و اهانت به پیامبر مانع پیشرفت دعوت الهی پیامبر نیست و مگر او با اهانت به پیامبر عامل توسعه فساد و تباهی در زمین نیست اگر ساب النبی محارب و مفسد باشد باید حد الهی محاربه و افساد بر وی جاری گردد. ابن تیمیه به این آیه بر لزوم اقامه حد بر ساب النبی استدلال کرده است.
شیخ حر عاملی نیز در وسائل الشیعه مباحث و روایات پیرامون این آیه را در عنوان باب حد نفی المحارب و حکم الناصب آورده است.

۲.۴ - حکم طعن در دین پیامبر


طعنه زدن بر پیامبر و دین الهی از امور حرام قطعی است. قرآن درباره طعن در دین می‌فرماید: «وان نکثوا ایمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقاتلوا ائمه الکفر انهم لاایمان لهم لعلهم بنتهون؛ اگر پس از عهدشان پیمان خود را شکستند و به دین شما طعنه زدند با پیشوایان کفر بجنگید زیرا آنان هیچ پیمان (استواری) ندارند.» در آیه بعدی پیمان‌شکنی مشرکان مکه و برنامه آنان برای اخراج و بیرون راندن رسول‌الله و تهاجم به مسلمانان را یادآوری کرده است.
آیا واقعا دشنام‌دهندگان به پیامبران پیشوایان و امامان کفار نیستند کافر ذمی با طعن در دین پیامبر که سب وی از مظاهر آن است از عهد ذم خارج شده و کافر حربی می‌شوند و قتل آنان رواست. مقاتله و جنگ با طاعنان به دین اسلام که پیمان خویش با مسلمانان را شکسته‌اند لازم است و خون آنان احترامی ندارد و محقون و معصوم الدم نمی‌باشند. در هر حال طاعن در دین مسلمان مرتد باشد یا کافر پیمان‌شکن ریختن خونش مباح است.
ابن تیمیه این آیه را نیز طریقه‌ای برای اثبات کفر ساب النبی قرار داده است و اعتقاد دارد: سنت رسول الله هدر دانستن خون‌های کسانی است که خدا و رسولش را آزار داده و طعن در دین بزنند.
[۲۲] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۳۸۸.


۲.۵ - حکم رفع اصوات فوق صوت پیامبر


هرگونه بی‌احترامی عرفی نسبت به پیامبر محکوم است چون او همواره باید در بهترین جایگاه معنوی و ارزشی قرار گیرد و همیشه محترم باشد تا با عزت پیام‌های الهی را به مردم برساند. بلند کردن صدا و فریاد زدن رویاروی پیامبر از مظاهر بی‌احترامی و بی‌ادبی است که قرآن از آن نهی کرده و می‌فرماید: «یا ایهاالذین امنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی و لا تجهروا بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون؛‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید هنگام گفتگو با پیامبر صدای خود را از صدای پیامبر بلندتر نکنید و (آنگاه که با وی سخن می‌گویید و او ساکت است) آن‌گونه که برخی از شما با برخی دیگر بلند سخن می‌گویید با او بلند سخن مگویید مبادا اعمالتان حبط و تباه شود و خبر نداشته باشید.»
زمانی که حتی بلندتر از صدای رسول الله سخن گفتن و بلند حرف زدن در محضر پیامبر نهی شده است و پیامد آن حبط و نابودی اعمال باشد سب پیامبر خدا قطعا زشت است و عامل حبط اعمال نیک گذشته می‌گردد. قاضی عیاض همین آیه را دلیل کیفر قتل ساب النبی قرار داده و می‌نویسد: جز کفر چیزی عمل را حبط نمی‌کند و کافر نیز به قتل می‌رسد. قرآن حتی تحیت به پیامبر را از روی مکر و خدعه و به آنچه خداوند وی را با آن تحیت نگفته است مستوجب کیفر سوختن در آتش جهنم و سرانجام بد می‌شمارد.

۲.۶ - حکم استهزای پیامبر


مسخره نمودن و استهزای پیامبر به هر صورت حرام است و در برخورد با پیامبر در حیات و پس از رحلت همیشه باید از بهترین واژه‌ها و زیباترین جملات بهره برد که همراه با تجلیل تعظیم و تکریم همه جانبه ایشان باشد. در منطق قرآن کسانی که پیامبر را استهزا نمایند به عذاب دردناک ناشی از آنچه آن را مسخره می‌کنند گرفتار خواهند شد و مسخره کردن آیات الهی و پیامبر خدا کفر است و سزای آن جهنم است. خطاب به پیامبر در قرآن آمده است: «و لقد استهز برسل من قبلک فاملیت للذین کفروا ثم اخذتهم فکیف کان عقاب؛ بی گمان پیامبرانی هم که پیش از تو بودند استهزا شدند پس به آنان که کفر ورزیدند مهلت دادم سپس آنان را به (عقوبت) گرفتم. پس عقوبت من چگونه بود.» استهزا و تمسخر پیامبر اهانت به پیامبر و کفر است. استهزا با اعتقاد به رسالت و پیامبری سازگار نیست. استهزاکننده بر پیامبر که به وی ریشخند می‌زند نبوت وی را منکر است و به همین علت کافر است. عقوبت الهی استهزای پیامبر در دنیا نیز به دست پیروان پیامبر به خواست خداوند انجام می‌شود.

۲.۷ - حکم تکذیب پیامبر


ساب النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از تکذیب پیامبر تفکیک‌ناپذیر است. تکذیب پیامبر و شخصیت مقدس الهی وی پایه سب و شتم است. بی‌تردید ایمان آورنده به پیامبر با اختیار و آزادی و آگاهی پیامبر را دشنام نمی‌دهد. بدگویی و دشنام همپایه تکذیب است همان‌طور که ستایش و تعظیم مبتنی بر ایمان و اعتقاد به رسالت است. بنابراین هر آنچه که برای تکذیب پیامبران الهی و به ویژه تکذیب رسالت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در قرآن وجود دارد بر ساب النبی جاری است. قوم نوح به علت تکذیب رسل غرق شدند و عقاب آنان مایه عبرت قرار گرفت و آنان با تکذیب رسل از ظالمان شدند که خداوند عذابی دردناک برای آنان فراهم نموده است.
قرآن به پیامبر اسلام خبر داده است که اگر ایشان تکذیب شده‌اند پیامبران پیشین نیز تکذیب گردیده و تکذیب‌کنندگان مجازات و هلاک شده و عذاب می‌شوند. قرآن به تکذیب‌کنندگان پیامبر اسلام و کتاب ایشان هشدار داده که به زودی نتیجه و پیامدهای تکذیب خود را خواهند دید.

۲.۸ - حکم تقدم بر پیامبر


پیرو پیامبر باید در همه زمینه‌ها حد و مرزهای بیان شده در فرمان‌های الهی پیامبر را رعایت نماید عقب نماند و پیش‌روی نیز نکند. هیچ چیز را نباید بر پیامبر مقدم شمرد و در هیچ کاری نباید بر پیامبر پیشی گرفت. بنابراین احترام فوق‌العاده‌ای برای پیامبر لازم است و همراهی و هماهنگی همه جانبه با وی ضرورت دارد. قرآن به مومنان هشدار می‌دهد: «یا ایهاالذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و اتقوالله ان الله سمیع علیم؛‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا و رسول مقدم نشمرید و از خدا و پیامبرش سبقت مگیرید. تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند شنوا و دانا است.» در خلوت نیز باید حد و مرزهای اعلام شده نبوی را محترم شمرد و هرگز نباید از آنها پیشی گرفت. اهانت و سب رسول الله خیلی خیلی از این حریم و چهارچوب دور است و عامل در هم ریختن حد و مرزها و در نتیجه عقاب اخروی و کیفر دنیوی است.

۲.۹ - حکم اعراض از پیامبر


روی‌گردانی و پشت‌کردن به پیامبر اهانت به پیامبر است. قرآن از برگزاری چهره از چهره پیامبر و پشت‌کردن به آموزه‌های نبوی نهی کرده است و آن را ناشی از بیماری قلبی شک و تردید در پیامبر و ستمکاری می‌شمارد. دشنام دادن به پیامبر بدترین شکل اعراض و روی‌گردانی از پیامبر است و شدیدترین عقوبت را داراست.

۲.۱۰ - حکم عصیان بر پیامبر


عصیان و نافرمانی پیامبر خدا بسیار زشت و ناپسند و ریشه همه مشکلات انسان‌ها و جوامع بشری است. قرآن معصیت پیامبر را معصیت خدا می‌داند و معصیت پیامبر خدا و سرپیچی و تجاوز از حدود وی را عامل عقوبت سخت و عذاب خوارکننده الهی و ورود به جهنم و سوختن ابدی می‌شمارد. به گونه‌ای که روز قیامت آرزو می‌کنند کاش با خاک یکسان می‌شدند. دشنام‌دهندگان به پیامبر برجسته‌ترین نافرمانان پیامبرند که با معصیت نبی و اهانت به وی به عذاب ابدی الهی گرفتار خواهند شد.

۲.۱۱ - حکم کفر به پیامبر


کفر به نبی بدترین نوع کفر است. در قرآن کفر به نبی از کفر به خدای نبی جدا نیست و همواره با هم ذکر شده‌اند. کفر به رسول در قرآن کریم گمراهی دور (ضلال بعید) که از سعادت و راه کمال بسیار دور است نامیده شده و کافران به نبی از فاسقانی شناخته شده‌اند که طلب آمرزش و عدم آن و حتی هفتاد بار طلب آمرزش از جانب پیامبر برای آنان برای ایشان سودی ندارد و خداوند آنان را نمی‌آمرزد.
روشن است که کفر به نبی زیربنای سب نبی است به همین علت فقیهان ساب النبی را کافر و مستحق مجازات شمرده‌اند. سب با ایمان و اعتقاد به نبی جمع نمی‌شود و کفر و سب توامان‌اند.

۲.۱۲ - حکم محادده با پیامبر


کینه‌ورزی ستیز و دشمنی با پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز در قرآن نفی شده است. از نظر قرآن محادده با پیامبر محادده با خداست و مایه خلود در آتش جهنم و رسوایی بزرگ است. پیوند میان آیه محادده رسول‌الله با آزار رسول‌الله در سوره توبه روشنگر کیفر قتل ساب الرسول است. ابن تیمیه از این به هم پیوستگی آیات به دست می‌آورد که محادد، کافر و حلال الدم است.

۲.۱۳ - حکم مشاققه با پیامبر


اظهار مخالفت با پیامبر و جدایی از وی در آیات قرآنی محکوم شده است. از نظر قرآن مشاققه و مخالفت با پیامبر خدا در پی آشکار شدن حق و رفتن به راهی غیر از راه مومنان مستوجب سوختن در آتش دوزخ و سرانجام بسیار بد است و مشاققه با رسول الله مشاققه با الله است و کیفر سختی دارد.
قرآن درباره حبط اعمال مخالفان و مشاققه کنندگان با رسول الله می‌فرماید: «ان الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله و شاقوا الرسول من بعد ما تبین لهم الهدی لن یضروه شیئا و سیحیط اعمالهم؛ بی‌تردید کسانی که پس از آن که راه هدایت بر ایشان روشن شده کفر ورزیده و (مردم) را از راه خدا بازداشته و با پیامبر او ستیزه کرده‌اند هرگز به خدا زیانی نمی‌رسانند و خدا اعمالشان را تباه خواهد ساخت.» در این آیه کفر و صد راه خدا با مشاققه و ستیز با رسول همراه شده‌اند و مشاققه عامل حبط و تباهی اعمال می‌باشد. سب و شتم رسول الله بدترین شکل مشاققه و ستیز زبانی با رسول الله است و به همین سبب دارای مجازات سنگین در دنیا و آخرت می‌باشد.
آیاتی که بررسی شد برای تبیین حکم قتل ساب النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تاکید و تقویت آن راهگشا و روشنگر است و حساسیت و خطیر بودن و سنگینی جرم سب و اهانت به پیامبر خدا را آشکار می‌نماید و درستی حکم موجود در سنت نبوی و ائمه درباره ساب النبی را نشان می‌دهد.

۳ - پانویس


 
۱. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه نور، ج۲۱، ص۸۶، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی چاپ اول ۱۳۶۹.    
۲. امام خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۶۳، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی چاپ اول ۱۳۶۹.
۳. توبه/سوره۹، آیه۶۱.    
۴. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۲۶-۲۸.    
۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳.    
۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۷. قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۱۱.    
۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۸.    
۹. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۴۰ ۴۳.    
۱۰. قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۲۱.    
۱۱. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۷۰.    
۱۲. قاضی عیاض، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۳۰.    
۱۳. ابوحبیب، سعدی، موسوعة الاجماع فی الفقه الاسلامی، ج۳، ص۱۰۲۳_ ۱۰۲۴.
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۱۰۷- ۱۰۸.    
۱۵. مائده/سوره۵، آیه۳۳.    
۱۶. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۳۷۳.    
۱۷. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۳۳۸.    
۱۸. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۳۹ ۵۴۱.    
۱۹. توبه/سوره۹، آیه۱۲.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۳.    
۲۱. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۱۴.    
۲۲. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۳۸۸.
۲۳. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۳۹۳.    
۲۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۲.    
۲۵. قاضی عیاش، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۲، ص۲۲۰.    
۲۶. مجادله/سوره۵۸، آیه۸.    
۲۷. انعام/سوره۶، آیه۱۰.    
۲۸. انبیا/سوره۲۱، آیه۲۱.    
۲۹. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۶.    
۳۰. رعد/سوره۱۳، آیه۳۲.    
۳۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۷.    
۳۲. فاطر/سوره۳۵، آیه۴.    
۳۳. شعرا/سوره۲۶، آیه۱۳۹.    
۳۴. غافر/سوره۴۰، آیه۷۰.    
۳۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱.    
۳۶. نور/سوره۲۴، آیه۴۸.    
۳۷. نسا/سوره۴، آیه۱۴.    
۳۸. حاقه/سوره۶۹، آیه۱۰.    
۳۹. نسا/سوره۴، آیه۴۲.    
۴۰. نسا/سوره۴، آیه۱۳۶.    
۴۱. توبه/سوره۹، آیه۸۰ - ۸۴.    
۴۲. توبه/سوره۹، آیه۶۲.    
۴۳. توبه/سوره۹، آیه۶۱ - ۶۳.    
۴۴. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۲۰ - ۲۱.    
۴۵. نسا/سوره۴، آیه۱۵.    
۴۶. انفال/سوره۸، آیه۱۳.    
۴۷. محمد/سوره۴۷، آیه۳۲.    


۴ - منبع



دانشنامه موضوعی قرآن، برگرفته از مقاله «مبانی قرآنی حکم ارتداد سلمان رشدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۶/۲۲.    


رده‌های این صفحه : سلمان رشدی | مباحث قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.