عبدالواحد بن نصر مخزومی نصیبی ببغاءبَبَّغاء، ابوالفرج عبدالواحد بن نصر مخزومی نصیبی (۳۱۳-۲۷ شعبان ۳۹۸ق/۹۲۵-۷ مه۱۰۰۸م)، ادیب، شاعر و کاتب بود. ۱ - شهرتوی در نصیبین دیده به جهان گشود و در همانجا بالید. برخی توانایی او را در سخنوری، و برخی به عکس، لکنت زبانش را سبب شهرت وی به ببغاء (طوطی) دانستهاند. همچنین او را به سبب انتساب به نیای خود، حُنْطبی نامیدهاند. گویا ببغاء چندی در بصره هم زیسته، زیرا به بصری نیز شهرت یافته است. [۵]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ۲۱۷-۲۱۹، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
۲ - اطلاعات از زندگانی ببغاءآگاهی ما از زندگانی شاعر عمدتاً محدود به گزارش نسبتاً مفصلی است که ثعالبی، ادیب معاصر وی در یتیمة الدهر فراهم آورده است، اما ببغاء خود نیز در لابهلای رسائلش، اشارات محدودی به زندگانی خویش دارد. قاضی ابوالقاسم تنوخی نیز که در عصر وی میزیسته، ضمن درج گزیدههایی از نظم و نثر ببغاء، اطلاعات تازهای درباره او عرضه کرده است. بعدها این اطلاعات کم و بیش در آثار خطیب بغدادی، محمد بن عبدالملک همدانی و ابن عساکر نیز تکرار شد. یاقوت حموی در معجم الادباء، باب مستقلی را به شاعر اختصاص نداده، اما به هنگام ذکر شرح حال ادبا و شعرای دیگر، اشارهای گذرا به زندگانی و آثار وی دارد. [۱۰]
حموی، یاقوت، معجمالادباء، ج۳، ص۱۱۵۳-۱۱۵۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
اطلاعاتی که در دیگر منابع کهن مانند کتابهایابن خلکان، ذهبی، صفدی، قلقشندی، ابن عماد،... و نیز در بررسیهای پژوهشگران معاصر همچون زکی مبارک، آمده است، از حد یتیمة الدهر فراتر نمیرود.۳ - خوشترین ایام ببغاءببغاء از محضر استادانی مانند ابوالقاسم شیظمی و ابوالعباس احمد بن محمد دارمی بهره برد، تا سرانجام با توشهای گرانقدر از علوم عربی، به گفته ثعالبی، از ناموران دوران خود شد. وی ۲۰ سال بیش نداشت که در دمشق به خدمت کارگزاران دولت اخشیدی درآمد و به ابوبکر علی بن صالح روزباری پیوست. او خود این کار را مقدمات لازم برای ورود به دربار سیف الدوله تلقی کرده است. [۱۵]
شیزری، مسلم، جمهره الاسلام، ج۱، ص۵۷، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۹۸۶م.
چندی نگذشت که به دربار امیر حمدانی در حلب راه یافت، [۱۶]
ثعالبی، عبدالملک، ج۱، ص۲۰۰، یتیمه الدهر، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
و مورد اکرام سیف الدوله قرار گرفت. از اشعار و نامههای فراوان او بر میآید که این دوره طولانی (ح ۳۳۳- ۳۵۶ق)، خوشترین ایام زندگانی شاعر بوده است که همواره میان مجالس درس و محافل انس میگذشت. ببغاء بعدها با حسرت از این ایام یاد میکرد. [۱۷]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۰۹، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۱۸]
حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۱۳۳.
[۱۹]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۱، ص۵۸۳، عمان، دارالبشیر.
[۲۱]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۲، ص۲۲۹، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
۴ - دوران فراز و نشیبشاعر پس از وفات سیف الدوله چندی به هر سو سفر کرد و سپس زندگیش دستخوش فراز و نشیب بسیار شد. از رسائل ببغاء بر میآید که او با امیران و حاکمان مناطق مختلف مراسله و مکاتبه داشته، و چندی نیز با آنان همنشین بوده است؛ مدیحههایی که در ستایش امیران، وزیران و بزرگان سروده، و صلههای کلانی که ستانده است، بر این امر دلالت تمام دارد. [۲۳]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۱۳-۲۲۱، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۲۴]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۳۰، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۲۵]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۹۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۹۸۳م.
[۲۶]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۶، ص۴۹۳- ۴۹۵، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۲۷]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۱، ص۲۸۶، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
[۲۸]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۲، ص۲۲۶، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
ببغاء پس از چندی روانه بغداد شد. در همین هنگام، یک بار به ملاقات ابواسحاق صابی که به فرمان عضدالدوله در بند بود، به زندان بغداد رفت و همین دیدار سرآغاز مکاتبات و مراسلات ادیبانهای میان آن دو شد. چون عضدالدوله از ماجرا آگاهی یافت، صابی را از زندان برهاند. [۳۰]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۲۱، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
ابوالفضل میکالی در ۳۹۰ق/۱۰۰۰م وی را که مردی سالخورده بود، ملاقات کرد. ببغاء تا پایان عمر در بغداد زیست و در آنجا بود که با متنبی دیدار کرد و سخت شیفته او شد و تحت تأثیر سبک شعری او، به ویژه در قصیده قرار گرفت. [۳۴]
EI ۲.
۵ - جزء چهرههای درخشان ادبببغاء را از چهرههای درخشان ادب عربی به روزگار خویش دانستهاند. [۳۵]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۲، ص۲۲۶، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
توشه عظیمی که از شعر و ادب کهن فراهم ساخته بود، هم از او راوی چیره دستی ساخت و هم ادیبی متبحر در نظم و نثر. مهارت و قدرت او در یافتن و به کاربردن معانی نغز و تشبیهات لطیف، [۳۹]
محسن تنوخی، الفرج بعد الشده، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۹۷۸م.
[۴۰]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۲۳-۲۳۱، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
سبب شد تا بسیاری از نویسندگان و ادبا به ابیات او استشهاد کنند. [۴۲]
راغب اصفهانی، حسین، محاضرات الادباء، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، ۱۹۶۱م.
[۴۳]
ابن دقماق، محمد بن ایدمر، الدر الفرید و بیت القصید، ج۳، ص۶، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۴۴]
ابن دقماق، محمد بن ایدمر، الدر الفرید و بیت القصید، ج۳، ص۱۲، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۴۵]
ابن دقماق، محمد بن ایدمر، الدر الفرید و بیت القصید، ج۳، ص۹۹، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
تنوخی برخی سخنان او را شایسته آن میداند که در مکاتبات، یا حتی به صورت مثل به کار برند. ۶ - غالب اشعارببغاء در بیشتر موضوعات ادبی از مدح گرفته تا غزل و رثا شعر سروده است؛ اما وصف بر شعر او غالب است. [۵۰]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۲، ص۲۳۱، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
آنچه از اشعار او باقی مانده، نشان میدهد که وی از همان سبک و مضامین قصاید عربی در سدههای ۴ و ۵ق/۱۰ و ۱۱م پیروی میکند. هر چند که ثعالبی [۵۱]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۲۱-۲۳۴، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
و تنوخی او را در شعر سوک و بادگانی صاحب بدعت و نوآوری دانستهاند، اما تقلیدهای بیشمار او هم از نظرها پنهان نمانده است. وی در هر حال، مانند بسیاری از شاعران همزمان خود، سخت اسیر آرایههای لفظی بود، چندان که حتی ثعالبی هم [۵۵]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۰۱، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
زیرکانه بر او خرده گرفته است. پیداست که در شعر متصنع شاعران شهرنشین فرهیخته، لطافت و زیبایی را بیشتر باید در اشعار مناسبت، وصفهای کوتاه، نکته پردازیها و مواردی از این قبیل جست و جو کرد، و نه در قصاید بزرگ که غالباً لفظ پردازیهای استادانه، هرگونه لطافت شاعرانه را از آنها میزداید. [۵۶]
محسن تنوخی، نشوار المحاضره، ج۲، ص۳۰۵، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۹۷۱م.
[۵۷]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۲۱-۲۳۴، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۵۸]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۵۸۳-۵۸۶، عمان، دارالبشیر.
او از هیچ یک از آرایههای ادبی چون جناس، طباق، استعاره، تشبیه، تضمین آیات و داستانهای قرآنی و نیز معانی و ترکیبات قدما روی نگردانده است. [۶۵]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۷، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۶۶]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۲۵- ۲۲۶، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
۷ - نثر ببغاءاما همه شهرت ببغاء نه به شعر، که به رسائل اوست. وی اگر چه در مقابل نثر دیگران شیوه خویش را ترسل میخواند، [۶۸]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۰۳، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
اما در واقع نثرش پرتکلف و گاه متأثر از ابن عمید (سده ۴ق/۱۰م) است. [۶۹]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۲، ص۲۳۳- ۲۳۶، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
او به اطناب و تکرار بیش از ایجاز گرایش دارد. البته خود درصدد توجیه برآمده، علت آن را تنگنای دایره لفظ و معنا میداند. با اینهمه، سجع کوتاه و آهنگین، کلامش را به نظم شبیهتر میسازد. [۷۱]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۹، ص۹۶- ۹۸، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۷۲]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۱، ص۲۸۶، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
[۷۳]
مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، ج۲، ص۲۳۹-۲۴۱، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م.
[۷۴]
EI ۲.
رسائل ببغاء در همان موضوعات معروف شعر عرب، یعنی مدح، رثا، هجا، تسلیت، تهنیت، شکر و... غالباً خطاب به امیر، وزیر، قاضی، فقیه و... نگارش یافته است. [۷۵]
ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، ج۱، ص۲۰۹، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۷۶]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۹، ص۲۲-۲۳، قاهره، ۱۹۶۳م.
[۷۷]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۹، ص۳۴-۳۵، قاهره، ۱۹۶۳م.
که در مجموع از بارزترین نمونههای نثر ادبی در سده ۴ق به شمار میآید.آثار ببغاء افزون بر اعتبار ادبی، از جنبههای تاریخی و اجتماعی نیز سودمند است؛ چه، در آنها به آداب و رسوم و اخلاقیات مردم زمان، همچون ناپسند دانستن ازدواج بیوهزنان، اظهار ناخشنودی از فرزند دختر، [۸۰]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۹، ص۶۱-۶۲، قاهره، ۱۹۶۳م.
و نیز جشنهای باستانی ایران [۸۱]
قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۹، ص۵۰ - ۵۱، قاهره، ۱۹۶۳م.
اشاره شده است.۸ - دیوان شاعرگویا دیوان شاعر در زمان حیات وی گردآوری شده بود؛ چه، تنوخی معاصر او، ابیاتی را به نقل از دیوان ببغاء آورده است. ابن ندیم نیز اشعار او را ۳۰۰ برگ برآورد کرده است. در هر حال، مجموعه باقی مانده از اشعار وی با شرح و ترجمه لاتینی آنها توسط وُلف (لایپزیگ، ۱۸۳۴م) به چاپ رسیده است. در ۱۹۶۹م نیز ردیف و هدو درصدد تدوین مجموعه جدید اشعار او برآمدند. [۸۵]
ج۲ ص۵۰۲،۵۰۳.، GAS.
۹ - فهرست منابع(۱) ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات. (۲) ابن دقماق، محمد بن ایدمر، الدر الفرید و بیت القصید، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۳) ابن عدیم، عمر، بغیه الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م. (۴) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، عمان، دارالبشیر. (۵) ابن ندیم، الفهرست. (۶) محسن تنوخی، الفرج بعد الشده، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۹۷۸م. (۷) محسن تنوخی، نشوار المحاضره، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۹۷۱م. (۸) ثعالبی، عبدالملک، یتیمه الدهر، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م. (۹) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق. (۱۰) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۱۱) راغب اصفهانی، حسین، محاضرات الادباء، بیروت، ۱۹۶۱م. (۱۲) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م. (۱۳) شیزری، مسلم، جمهره الاسلام، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۹۸۶م. (۱۴) قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، قاهره، ۱۹۶۳م. (۱۵) مبارک، زکی، النثر الفنی فی القرن الرابع، بیروت، ۱۳۵۰ق/ ۱۹۳۱م. (۱۶) نویری، احمد، نهایه الارب، قاهره، المؤسسه المصریه العامه. (۱۷) یاقوت، معجمالادباء، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی. (۱۸) یاقوت، بلدان. (۱۹) EI ۲. (۲۰) GAS. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ببغاء»، شماره۴۴۶۸. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|