سینهزنی از منظر اهلسنتسینهزنی یکی از مراسمات اسلامی در عزای افراد سرشناس دینی است که از صدر اسلام رایج بوده است. این مقاله به بررسی این مراسم اسلامی در منابع اهلسنت میپردازد. ۱ - سینهزنی همسران پیامبراین روایت در بسیاری از کتب اهلسنت آمده است که: «ان رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قُبِضَ وهو فی حجری ثُمَّ وَضَعْتُ رَاْسَهُ علی وِسَادَةٍ وَقُمْتُ اَلْتَدِمُ مع النِّسَاءِ واضرب وجهی؛ رسول خدا از دنیا رفت در حالی سرش در دامن من بود، من سر او را بر بالشی نهادم و سپس برخواستم و بر سر و سینه زدم.» ۱.۱ - صحت واقعهحمزه احمد الزین: روایت صحیح است حسین سلیم اسد در حاشیه مسند ابییعلی: روایت مسند احمد در مورد سینهزنی صحیح است ارنؤوط: روایت به خاطر وجود ابن اسحاق حسن است البانی: روایت حسن است ابنتیمیه اشکال وهابیون را وارد نمیداند و طبق مبنای او سند صحیح است البته اشکال علمای وهابی به این روایت، که در آن ابن اسحاق است پس سند حسن است، بهانهجویی است! زیرا خود ابن تیمیه گفته است که وقتی ابن اسحاق بگوید «حدثنی» روایت او صحیح است! سهیلی در ذیل روایت: سینهزنی نکردن در عزای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مذموم است! «(التدم). قال السهیلی وغیره: الالتدام: ضرب الخد بالید، واللادم: المراة التی تلدم والجمع: اللدم بتحریک الدال وقد لدمت المراة تلدم لدما ولم یدخل هذا فی التحریم، لان التحریم، انما وقع علی الصراخ والنوح، ولعنت الخارقة والحالقة والصالقة - وهی الرافعة لصوتها - ولم یذکر اللدم لکنه وان لم یذکر فانه مکروه فی حال المصیبة، وترکه احمد الا علی احمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فالصبر یحمد فی المصائب کلها الا علیک فانه مذموم» التدم: سهیلی و دیگران گفتهاند «التدام» به معنی زدن با دست بر صورت است؛ و لادم زنی است که به صورتش میزند؛ و جمع آن لدم است.... و این کار حرام نیست؛ زیرا حرمت تنها بر فریاد کشیدن و نوحهخوانی آمده است!! ! و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زنانی که به صورت خویش میزنند را لعنت نکرده است! و درست است که مطرح نشده است ولی این کار در زمان مصیبت مکروه است! و ترک آن شایستهتر است! اما برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که صبر در همه مصائب شایسته است، جز برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در مصیبت او صبر ناشایست است! [۴]
محمد بن یوسف الصالحی الشامی الوفاة:۹۴۲ه، سبل الهدی والرشاد، ج۱۲، ص۲۶۷، دار النشر:دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۴ه، الطبعة:الاولی، تحقیق:عادل احمد عبد الموجود وعلی محمد معوض.
[۵]
محمد بن عبدالرحمن المغربی ابوعبدالله الوفاة:۹۵۴، مواهب الجلیل، ج۲، ص۲۳۵، دار النشر:دار الفکر - بیروت - ۱۳۹۸، الطبعة:الثانیة.
۲ - سینهزنی برای سیدالشهدا«قالوا... واقام عمر بن سعد یومه والغد، ثم امر حمید بن بکیر الاحمری، فنادی فی الناس بالرحیل الی الکوفة، وحمل معه اخوات الحسین وبناته ومن کان معه من الصبیان، وعلی بن الحسین الصغر مریض، فلطمن النسوة، وصحن حین مررن بالحسین، وجعلت زینب بنت علی تقول: یا محمداه صلی علیک ملک السما هذا حسین بالعرا، مزمّلٌ بالدما، مقطع الاعضا. یا محمداه، وبناتک سبایا وذریتک مقتلةٌ تسفی علیها الصّبا» عمر بن سعد، آن روز و آن شب در کربلا ماند؛ سپس به حمید بن بکیر دستور داد که به سمت کوفه به راه بیفتند؛ و به همراه خود خواهران حسین و دختران او و پسربچهها و علی بن الحسین کوچک بیمار را نیز برد؛ زنان وقتی که به کنار پیکر حسین رسیدند به صورت خود زده و فریاد کشیدند و زینب دختر علی میگفت: ای پیامبر؛ ملائکه آسمان بر تو درود فرستند؛ این حسین است که در بیابان است، با خون رنگین شده است؛ و اعضای او تکه تکه شدهاند! ای محمد، دختران تو به اسارت گرفته شدهاند، و خاندان تو کشته شده است و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ۱.۱ - صحت واقعهبلاذری این عبارت را به صورت «قالوا» مطرح میکند و این جمله از بلاذری به معنی اجماعی بودن این ماجرا است؛ دکتر نجده خماش در مورد کلمه «قالوا» در کتاب انساب الاشراف میگوید: مصادر البلاذری فی «انساب الاشراف» تعتمد علی المؤلفات المکتوبة والروایات الشفهیة التی یوردها دوماً مع ذکر الاسانید، ویکتب احیاناً «قالوا…» ویعنی ذلک ان نوعاً من الاجماع قد تم حول قبول بعض الروایات مدارک بلاذری در انساب الاشراف؛ وی بر روایات نوشته شده و همچنین روایات شفاهی تکیه میکند و غالباً سند را میآورد؛ ولی بعضی اوقات مینویسد: «قالوا» و مقصود او این است که در مورد قبول این روایت، تقریباً اجماع موجود است! ۳ - پانویس۴ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «سؤالات و پاسخهای ویژهبرنامه طوفان کربلا» ردههای این صفحه : مقالات مؤسسه ولیعصر
|