خصوصیات ترجمه قرآنعامل اساسی تمایز متن قرآن از متون عادی، علاوه بر جنبههای بلاغی و ادبی و.. همان جنبه غیبی داشتن آن است. قداست قرآن بر هر کسی با هر شرایطی اجازه نمیدهد که آن را در قالب دلخواه خود درآورد به ویژه که قسمت عمدهای از اعجاز آن در ویژگیهای صوری و نوشتاری تمثل یافته است. ۱ - اجماع فقهاهمان طور که میدانیم و چنانکه در خود این کتاب مقدس نیز به آن اشاره شده است، اطلاق عنوان قرآن هم لفظ را در برمیگیرد و هم معنی را. اجماع فقهای شیعه بر آن است که، ترجمه قرآن را نمیتوان قرآن دانست، زیرا در این صورت سبب نابودی و تحریف آن خواهد شد، چنانکه علت اصلی از بین رفتن انجیل نیز، ترجمه آن از اصل عربی به یونانی بوده است. [۴]
معجزه بزرگ (پژوهشی در علوم قرآنی)، محمد ابوزهره، ترجمه محمود ذبیحی، ص۶۸۹.
۲ - پیشینه ترجمه قرآنمسأله جواز ترجمه قرآن به طور گسترده از عصر ابوحنیفه به بعد مطرح گردید از آن هنگام تا کنون ترجمه قرآن فراز و نشیب بسیاری را گذرانده است. در سدههای نخستین نزول قرآن، قدسیت آنچنان با افراط اذهان آمیخت که حتی ترجمه آن نوعی خروج از دین به حساب میآمده. میپنداشتند هر کس ترجمه قرآن را جایز بداند، آن را قرآن به حساب آورده، و در پاسخ به تحدی این کتاب عزیز، موضعی انفعالی اتخاذ کرده است. گذشت زمان بسیاری از این مسائل را حل کرد، اما امروزه نیز رشته مسائل ترجمههای قرآنی به همین قداست به جا، گره میخورد مسائلی همچون:انتخاب نوع واحد ترجمه؛ میزان آمیزههای تفسیری؛ میزان آزادی در تغییرات واژگانی و ساختاری؛ دایره حذف و اضافات؛ و... بنابراین میبینیم که مهمترین عامل تمایز ترجمه متون قرآن از سایر متون در قداست آن است. ۳ - نکات قابل توجهاکنون پارهای از مسائلی که قداست قرآن سبب شده تا آنها را به نحوی خاص در ترجمههای قرآن نسبت به سایر ترجمهها، لحاظ کنیم، را بر میرسیم: ۳.۱ - شأنیت عباراتقدسی و الهی بودن متون مقدس، و جایگاه والای پدید آورندگان آن، ایجاب میکند که در ترجمه احترامی شایسته را در قبال آنان اتخاذ کنیم و کلام آنها را با همان ادبی که بر ما نازل شده است، باز گردانده و بیان داریم به طور کلی شأنیت عبارات مقدس و احترامی که بایسته آن است، چهار مقوله را پدید آورده که به اختصار آن را بیان میکنیم: ۳.۱.۱ - تعبیرهای شبههسازبرخی از تعابیر در ترجمههای قرآن اگرچه ظاهری آراسته دارند، اما وجود آنها باعث میشود تا شبهاتی، خواسته یا ناخواسته، بر دل متن بنشیند، چون غالب این تعبیرها موجب نقص در فهم عبارات میشود، باید از آنها احتراز جست برای نمونه به ترجمه فراز «لیعلم الله» بنگرید که در برخی ترجمهها به «تا خدا بداند» [۶]
مکارم شیرازی، ص۵۴۱.
[۷]
آیتی، ص۵۴۲.
[۸]
جلالالدین فارسی، ص۱۰۸۳.
[۹]
بهبودی، ص۵۴۸.
[۱۰]
و نیز نک به ترجمههای: شعرانی، اشرفی، یاسری، معزی، مصباحزاده، مجتبوی و دهلوی.
ترجمه شده، حال آن که این معنی با علم ازلی خداوند منافات دارد. ترجمه بهتر این عبارت چنین است:«تا خدا معلوم بدارد.» [۱۱]
فولادوند، ص۵۴۱.
[۱۲]
خرمشاهی، ص۵۴۱.
[۱۳]
خواجوی، ص۲۱۴.
[۱۴]
پورجوادی، ص۵۴۰.
[۱۵]
نک:الهی قمشهای، فیض الاسلام، سیدرضا سراج «بداند جدا سازد».
[۱۶]
المیزان، ج۱۹، ص۱۹۶.
[۱۷]
ترجمه المیزان، ج۱۹، ص۳۰۱.
۳.۱.۲ - تعبیرهای کفرآمیزدر ترجمه متون قرآنی باید ادب شرعی را پاس داشت و از تعابیری که رایحه کفر از آن برمیخیزد، به طور جدی پرهیز کرد. برای مثال به این ترجمه نادرست دقت کنید: او همان خدایی است که نعمتهای زمین را برای مهمانی شما مردم آفرید، سپس به سوی آسمان پرکشید و گازهای آسمانی را در قاب هفت پیکر آسمانی پیراست.» [۱۸]
معانی القرآن، ترجمه قرآن از محمد باقر بهبودی، ص۴.
از آیه «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» [۱۹]
بقره/ سوره ۲، آیه ۲۹.
۳.۱.۳ - تعبیرهای ناهمگون با شأن فاعل یا مفعولمثلاً ترجمه «و خداوند با آدم آشتی کرد، خدا اهل آشتی و مهربانی است» [۲۰]
بهبودی، معانی القرآن، ص۴.
از کریمه «فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» سوای نادرست بودن، شأن حضرت حق اجل. را با تعبیر «آشتی»، در حد شأن آفریدههایش پایین میآورد. این گونه تعابیر بیشتر از گویشهای عامیانه اخذ میشوند. ۳.۱.۴ - تعبیرهای سست و عامیانهبیان عبارات قرآنی با تعابیر کوچهبازاری و نحیف، جفا در حق این متون است. برای مثال به این ترجمههای آیات بنگرید:«آنان با نافرمانی خود ما را سیاه نکردند بلکه خود را سیاه کردند» [۲۲]
معانی القرآن، ص۸؛ بقره/ سوره ۲، آیه ۵۷.
، «نه شما بدهکارانتان را سیاه کنید و نه آنان شما را سیاه نمایند.» [۲۳]
معانی القرآن، ص۴۶.
«... گفتند:خدا محتاج است و گدا...» [۲۵]
معانی القرآن، ص۷۲.
، «خرد و خاکشی شده است...» [۲۷]
معانی القرآن، ص ۵۵۵.
«... یک تن از شما مؤمنان از گودال مستراح بیاید..» [۲۹]
معانی القرآن، ص۱۰۷.
و... ۳.۲ - ترجمه به مصداقتعیین مصداق در ترجمه متون قرآنی، در بسیاری از موارد، نوعی تحمیل معنا به حساب میآید؛ حتی در مواردی هم که برای عبارت مربوط جز همان مصداق مذکور را ولو عقلاً نمیتوان یافت، بازهم باید از تبدیل معنی به مصداق پرهیز کرد. مصداق سازی در ترجمهها، توابع نامطلوب و گاه غیرقابل جبرانی را از پی دارد. متأسفانه ترجمههای بسیاری خود را به این عیب آلودهاند. برای نمونه در ترجمه این آیه تأمل کنید:«اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِینَ»:«شما هم با معذوران (کور عاجز) در خانه خود بنشینید. [۳۲]
الهی قمشهای، ص۱۹۴.
«معذورات» را نمیتوان با «قاعدین» برابر دانست. «قاعدین» در عرف قرآنی و فقهی، علاوه بر «معذورات» که به ناتوانان (کورعاجز) معنی شده است، «زنان و کودکان» را نیز در بر میگیرد، حال آن که ممکن است در مواردی توانایی اینان از مردان قوی هم بیشتر باشد. [۳۳]
رجوع کنید به ترجمه صحیح:«با ماندگان بمانید» فولادوند، ص۱۹۴ و کاویانپور.
[۳۴]
مکارم شیرازی، ص۱۹۴.
۴ - پانویس
۵ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله ویژگیهای ترجمه قرآن. ردههای این صفحه : ترجمه قرآن | قرآن شناسی
|