زمان تقریبی مطالعه: 19 دقیقه
 

خداوندگار





خداوندگار، از ریشه خداوند+گار ساخته شده و با خداوند کمابیش هم معناست.


۱ - ریشه کلمه



ریشه فارسی باستان یا فارسی میانه کلمه خداوند دانسته نیست. خداوند در ادبیات متقدم فارسی به معانی مختلف به کار رفته است. رودکی ،
[۱] جعفربن محمد رودکی، رودکی، ج۱، ص۱۰۸، با معنی واژهها و شرح بیتهای دشوار و برخی نکته های دستوری و ادبی، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۸ش.
دقیقی ،
[۲] محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
[۳] محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۶۶، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
[۴] محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۷۰، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
فردوسی ،
[۵] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۲، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
[۶] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۸، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
منوچهری
[۷] احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۳۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
و دیگران
[۸] دهخدا، ذیل «خداوند».
این واژه را به معنای پروردگار و خدا به کار برده اند.

۲ - زمان استفاده



از دوره غزنویان (۳۵۱ـ۵۸۳)، این واژه به معنای ارباب و صاحب و سرور، در مقابل بنده و غلام و کنیز به کار می‌رفت
[۹] محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۵۴، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۰] محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۷۶، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۱] محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۸۵، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۲] محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی، ج۱، ص۶۹۲، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمد پروین گنابادی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۱۳] بیهقی، ج۱، ص۲۳.
[۱۴] بیهقی، ج۱، ص۲۵۵.
[۱۵] بیهقی، ج۱، ص۳۰۵.
[۱۶] بیهقی، ج۱، ص۳۴۳.
[۱۷] بیهقی، ج۱، ص۴۳۵.
[۱۸] محمدبن عبدالملک امیرمعزی، کلیات دیوان معزی، ج۱، ص۴۱۶، چاپ ناصر هیری، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۹] مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۳۸۲، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
[۲۰] شمس الدین محمدحافظ، دیوان،ص۱۳۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی
. در همین دوره، خداوند و ترکیب‌هایی چون خداوند عالم و خداوند سلطان برای سلطان و امیر به کار میرفت.
[۲۱] بیهقی، ج۱، ص۱.
[۲۲] بیهقی، ج۱، ص۳ـ۵.
[۲۳] بیهقی، ج۱، ص۷.
[۲۴] بیهقی، ج۱، ص۹ـ۱۰.
[۲۵] بیهقی، ج۱، ص۳۳۷.


۳ - خطاب احترام



در نامه‌ها و اسناد دوره سلجوقی و خوارزمشاهی از این واژه برای خطاب احترام آمیز به سلطان استفاده می‌شد که معمولا با وصفی نیز همراه بود، مثلا خداوند عالم.
[۲۶] علی بن احمد منتجب الدین بدیع، کتاب عتبةالکتبة، ج۱، ص۴، مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۹ش.
[۲۷] محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، ج۱، ص۱۳۹، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ش.
[۲۸] محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، ج۱، ص۳۴۱، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ش.
[۲۹] ذیل «خداوند»، دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم.

فرمانروایان اسماعیلی ایران نیز این لقب را برای خود به کار می‌بردند.
[۳۰] جوینی، ج۳، ص۱۴۱،پانویس ۴،.
[۳۱] جوینی، ج۳، ص۳۷،پانویس ۱، .

به طور کلی، خداوند در متون دوره اسلامی در ایران از قرن چهارم به بعد، به معانی مختلفی چون، بزرگ، پادشاه، سرور، مولا، آقا، امیر، خواجه، صاحب و رئیس به کار میرفت و خطابی احترام آمیز به بزرگان اعم از پادشاهان یا وزیران و اعیان و اشراف و فرماندهان سپاه بود
[۳۲] محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۹۷، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۱ش.
[۳۳] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۹، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
[۳۴] ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۲۳، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
[۳۵] علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان،ص۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی
[۳۶] علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان،ص۱۱۴، چاپ محمد دبیرسیاقی
[۳۷] علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان،ص۲۳۱، چاپ محمد دبیرسیاقی
[۳۸] احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۴۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
[۳۹] احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۶۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
[۴۰] احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۲۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
[۴۱] محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، ج۱، ص۱۱۴، چاپ ناصرالدین شاه حسینی، تهران) ۱۳۴۴ش (.
[۴۲] مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۷۰، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.

ترکیباتی همچون خدایگان عالم، خداوند عالم، خداوند جهان، خدایگان جهان و خداوند ولی نعم/ انعام از صورتهای خطاب به سلطان بود که ظاهرآ گاه برای وزیران نیز به کار میرفت
[۴۳] محمدبن عبدالخالق، میهنی، دستور دبیریص،ص۱۳ ، متنی از قرن ششم هجری
[۴۴] محمدبن عبدالخالق، میهنی، دستور دبیریص،ص ۱۵ـ۱۶ ، متنی از قرن ششم هجری
.
واژه خداوندگار نیز در زبان فارسی به معنای خالق و پروردگار
[۴۵] شمس الدین محمدحافظ، دیوان،ص۱۸۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی
[۴۶] شمس الدین محمدحافظ، دیوان،ص۲۳۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی
؛ والی، رئیس، سرور، مولا
[۴۷] محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۱۱۷، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۱ش.
[۴۸] ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۲۲۱، به اهتمام نصراللّه تقوی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۸۰ش.
[۴۹] مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۲۹۷، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
[۵۰] مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۳۹۴، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
[۵۱] مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۴۰۵، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
[۵۲] مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۴۶۷، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
صاحب، مالک و نیز پادشاه
[۵۳] محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، ج۱، ص۱۶۶، چاپ ناصرالدین شاه حسینی، تهران) ۱۳۴۴ش (.
[۵۴] جوینی، ج۳، ص۱۳۶.
[۵۵] دهخدا، ذیل واژه.
به کار رفته است.

۴ - کاربرداختصاصی



یکی از کاربردهای اختصاصی این واژه، لقب جلال الدین محمد بلخی است که به ویژه در فیه مافیه
[۵۶] جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۴ .
[۵۷] جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۲۸ .
[۵۸] جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۳۵ .
[۵۹] جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۳۷ .
[۶۰] جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۴۲ .
به کرات آمده است
[۶۱] احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۸۰، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[۶۲] احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۸۲، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[۶۳] احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۴۶۷، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
[۶۴] احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۴۸۵، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
.
[۶۵] احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۴۹۰، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
.

۵ - عهد سلاجقه



واژه خداوندگار در عهد سلاجقه روم در عثمانی ، در بخشی از عنوان احترام آمیز وزیران و امیران و صاحب منصبان عالی رتبه به کار می‌رفت
[۶۶] حسن بن عبدالمؤمن خویی، غنیةالکاتب ومنیة الطالب، ص۴ـ۷، رسوم الرسائل و نجوم الفضائل،
. این لقب پس از این‌که برای سلطان مراد اول عثمانی (حک، ۷۶۱ـ۷۹۱) به کار رفت، رواج گسترده ای یافت.
[۶۷] احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۹،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
[۶۸] احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۱۲،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
[۶۹] احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۶۳،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
[۷۰] احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۶۶،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
اما مورخان اولیه عثمانی، همچون عاشق پاشازاده، از این لقب یاد نکرده اند.
[۷۱] دایرة المعارف اسلام، ذیل واژه، چاپ دوم.
در اسناد قرن دهم، این لقب برای اشاره به سلطان مراد اول در عبارت «خداوندگار زمانینده»، یعنی در زمان خداوندگار، آمده است و پس از آن‌که ایالت بورسه به عنوان سنجق در اختیار وی قرار گرفت، این ایالت را نیز خداوندگار خواندند.
[۷۲] دایرة المعارف اسلام،ذیل واژه، چاپ دوم.
مورخان قرن دهم از مراد اول با القاب خداوندگار و غازی خونکار نیز یاد کرده‌اند و این القاب برای جانشینان او، از بایزید اول تا سلیم اول، نیز ذکر شده است.
خونکار، خوندکار، خواندکار، خواندگار، خوانگار و مانند آن، همگی از واگویه های خداوندگار فارسی است که در متون مختلف، به ویژه متون تاریخی دوره صفوی ، بر سلاطین عثمانی اطلاق شده است
[۷۳] احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
[۷۴] احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۳۰، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
[۷۵] احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۳۲، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
[۷۶] احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۳۵، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
[۷۷] عبدالحسین بن محمدباقر خاتون آبادی، وقایع السنین و الاعوام، ج۱، ص۴۸۲، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۲ش.
[۷۸] حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۳۹ .
[۷۹] حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۴۸ .
[۸۰] حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۵۰ .
[۸۱] حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۶۳ .
[۸۲] حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۸۵ .
[۸۳] عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، ج۱، ص۵۴۲ـ۵۴۳، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
[۸۴] عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، ج۱، ص۵۶۲، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
[۸۵] عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، ج۱، ص۵۷۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.


۶ - دو لقب مشابه



با این حال دو لقب دیگر مشابه با خداوندگار، یعنی خونکار و خوند نیز در برخی منابع به کار رفته است. با وجود روشن بودن اشتقاق خوند و خونکار از خداوندگار فارسی،
[۸۶] قلقشندی، ج۶، ص۷۸.
[۸۷] حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، ج۱، ص۲۸۰، اسکندریه ۱۹۷۸.
گفته شده که اصل آن از ترکی اویغوری اونکار بوده یا از ریشه خنک + ار (خنک = سعید و موفق + آر، از مصدر آریدن = میآراید) به معنای صاحب سعادت و نیکبخت گرفته شده است.
[۸۸] مصطفی برکات، الالقاب و الوظائف العثمانیة، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، دراسة فی تطور الالقاب و الوظائف منذالفتح العثمانی لمصر حتی الغاء الخلافة العثمانیة (من خلال الآثارو الوثائقو المخطوطات)، ۱۵۱۷ـ۱۹۲۴م، قاهره ۲۰۰۰.
به کارگیری صورت خنکار اعظم برای سلطان سلیمان قانونی در متنی مورخ ۹۴۲ در مصر نشان می دهد که از این لقب، دستکم از قرن دهم استفاده میشده است.
[۸۹] مصطفی برکات، الالقاب و الوظائف العثمانیة، ج۱، ص۴۱، دراسة فی تطور الالقاب و الوظائف منذالفتح العثمانی لمصر حتی الغاء الخلافة العثمانیة (من خلال الآثارو الوثائقو المخطوطات)، ۱۵۱۷ـ۱۹۲۴م، قاهره ۲۰۰۰.
ابن ایاس
[۹۰] ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۳۳ـ۲۳۴، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۹۱] ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۳۶ـ۲۳۷، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۹۲] ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۳۹، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۹۳] ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۴۴، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
نیز از خندکار به عنوان لقب سلاطین عثمانی در مصر یاد کرده است. خند/ خوند برای مذکر و مؤنث لقبی عام بوده است.
[۹۴] حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، ج۱، ص۲۸۰، اسکندریه ۱۹۷۸.
در دوره ممالیک، خوند و خوندخاتون لقبی از القاب زنان بود
[۹۵] قلقشندی، ج۶، ص۷۷ـ۷۸.
[۹۶] قلقشندی، ج۶، ص۱۷۱.
که مانند خاتون بر سیادت و سروری زن اشاره داشت. این لقب در ۸۷۷ در کتیبه ضریح مقبره شقرا، دختر ناصر فرج، در مصر آمده است. این لقب برای همسران سلطان نیز به کار میرفته،
[۹۷] ابن شاهین، کتاب زبدة کشف الممالک، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، چاپ پل راوس، پاریس ۱۸۹۴، چاپ افست قاهره ۱۹۸۸.
[۹۸] حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، ج۱، ص۲۸۱، اسکندریه ۱۹۷۸.
مثلا در نوشته ای خطاب به همسر سلطان محمدبن قلاوون، به نام طغای معروف به امانوک، از این لقب استفاده شده است
[۹۹] قلقشندی، ج۶، ص۱۷۱.
[۱۰۰] قلقشندی، ج۷، ص۱۶۶.
[۱۰۱] محمد قندیل، بقلی، التعریف بمصطلحات صبح الاعشی، ص ۱۲۴ـ۱۲۵.


۷ - فهرست منابع



(۱) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
(۲) ابن شاهین، کتاب زبدة کشف الممالک، چاپ پل راوس، پاریس ۱۸۹۴، چاپ افست قاهره ۱۹۸۸.
(۳) احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۴) محمدبن عبدالملک امیرمعزی، کلیات دیوان معزی، چاپ ناصر هیری، تهران ۱۳۶۲ش.
(۵) حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، اسکندریه ۱۹۷۸.
(۶) محمد قندیل، بقلی، التعریف بمصطلحات صبح الاعشی، قاهره (۱۹۸۴).
(۷) محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمد پروین گنابادی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۸) محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ش.
(۹) علاءالدین ابوالمنظر عطاملک بن بهاءالدین محمد جوینی (۶۸۱-۶۲۳ هـ ق) ،جهانگشای جوینی.
(۱۰) حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی، از شیخ صفی تا شاه صفی، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۱) عبدالحسین بن محمدباقر خاتون آبادی، وقایع السنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۲ش.
(۱۲) حسن بن عبدالمؤمن خویی، غنیةالکاتب ومنیة الطالب، رسوم الرسائل و نجوم الفضائل، به تصحیح و اهتمام عدنان صادق ارزی، آنکارا ۱۹۶۳.
(۱۳) محمدبن احمد دقیقی، دیوان، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۴) علی اکبردهخدا،لغت نامه.
(۱۵) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۶) محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، چاپ ناصرالدین شاه حسینی، تهران) ۱۳۴۴ش (.
(۱۷) عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
(۱۸) علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۵ش.
(۱۹) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
(۲۰) احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
(۲۱) قلقشندی.
(۲۲) مصطفی برکات، الالقاب و الوظائف العثمانیة، دراسة فی تطور الالقاب و الوظائف منذالفتح العثمانی لمصر حتی الغاء الخلافة العثمانیة (من خلال الآثارو الوثائقو المخطوطات)، ۱۵۱۷ـ۱۹۲۴م، قاهره ۲۰۰۰.
(۲۳) علی بن احمد منتجب الدین بدیع، کتاب عتبةالکتبة، مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۹ش.
(۲۴) احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
(۲۵) احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
(۲۶) جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۷) محمدبن عبدالخالق، میهنی، دستور دبیری، متنی از قرن ششم هجری، چاپ علی رضوی بهابادی، یزد ۱۳۷۵ش.
(۲۸) ناصرخسرو، دیوان، به اهتمام نصراللّه تقوی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲۹) محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۱ش.
(۳۰) ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی.
(۳۱) جعفربن محمد رودکی، رودکی، با معنی واژهها و شرح بیتهای دشوار و برخی نکته های دستوری و ادبی، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۸ش.
(۳۲) دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم.
(۳۳) شمس الدین محمدحافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ش.

۸ - پانویس


 
۱. جعفربن محمد رودکی، رودکی، ج۱، ص۱۰۸، با معنی واژهها و شرح بیتهای دشوار و برخی نکته های دستوری و ادبی، چاپ خلیل خطیب رهبر، تهران ۱۳۷۸ش.
۲. محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۵۳، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
۳. محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۶۶، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
۴. محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۷۰، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
۵. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۲، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۶. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۸، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۷. احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۳۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
۸. دهخدا، ذیل «خداوند».
۹. محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۵۴، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۰. محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۷۶، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱. محمدبن احمد دقیقی، دیوان، ج۱، ص۸۵، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۲. محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی، ج۱، ص۶۹۲، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمد پروین گنابادی، تهران ۱۳۸۰ش.
۱۳. بیهقی، ج۱، ص۲۳.
۱۴. بیهقی، ج۱، ص۲۵۵.
۱۵. بیهقی، ج۱، ص۳۰۵.
۱۶. بیهقی، ج۱، ص۳۴۳.
۱۷. بیهقی، ج۱، ص۴۳۵.
۱۸. محمدبن عبدالملک امیرمعزی، کلیات دیوان معزی، ج۱، ص۴۱۶، چاپ ناصر هیری، تهران ۱۳۶۲ش.
۱۹. مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۳۸۲، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
۲۰. شمس الدین محمدحافظ، دیوان،ص۱۳۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی
۲۱. بیهقی، ج۱، ص۱.
۲۲. بیهقی، ج۱، ص۳ـ۵.
۲۳. بیهقی، ج۱، ص۷.
۲۴. بیهقی، ج۱، ص۹ـ۱۰.
۲۵. بیهقی، ج۱، ص۳۳۷.
۲۶. علی بن احمد منتجب الدین بدیع، کتاب عتبةالکتبة، ج۱، ص۴، مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۲۹ش.
۲۷. محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، ج۱، ص۱۳۹، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ش.
۲۸. محمدبن مؤید بهاءالدین بغدادی، التوسل الی الترسل، ج۱، ص۳۴۱، چاپ احمد بهمنیار، تهران ۱۳۱۵ش.
۲۹. ذیل «خداوند»، دایرة المعارف اسلام، چاپ دوم.
۳۰. جوینی، ج۳، ص۱۴۱،پانویس ۴،.
۳۱. جوینی، ج۳، ص۳۷،پانویس ۱، .
۳۲. محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۹۷، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۱ش.
۳۳. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۱۹، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۳۴. ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۱، ص۲۳، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
۳۵. علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان،ص۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی
۳۶. علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان،ص۱۱۴، چاپ محمد دبیرسیاقی
۳۷. علی بن جولوغ، فرخی سیستانی، دیوان،ص۲۳۱، چاپ محمد دبیرسیاقی
۳۸. احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۴۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
۳۹. احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۶۲، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
۴۰. احمدبن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۲۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
۴۱. محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، ج۱، ص۱۱۴، چاپ ناصرالدین شاه حسینی، تهران) ۱۳۴۴ش (.
۴۲. مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۷۰، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
۴۳. محمدبن عبدالخالق، میهنی، دستور دبیریص،ص۱۳ ، متنی از قرن ششم هجری
۴۴. محمدبن عبدالخالق، میهنی، دستور دبیریص،ص ۱۵ـ۱۶ ، متنی از قرن ششم هجری
۴۵. شمس الدین محمدحافظ، دیوان،ص۱۸۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی
۴۶. شمس الدین محمدحافظ، دیوان،ص۲۳۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی
۴۷. محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۱۱۷، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۱ش.
۴۸. ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۲۲۱، به اهتمام نصراللّه تقوی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۸۰ش.
۴۹. مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۲۹۷، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
۵۰. مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۳۹۴، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
۵۱. مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۴۰۵، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
۵۲. مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، ج۱، ص۴۶۷، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران ۱۳۷۹ش.
۵۳. محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، ج۱، ص۱۶۶، چاپ ناصرالدین شاه حسینی، تهران) ۱۳۴۴ش (.
۵۴. جوینی، ج۳، ص۱۳۶.
۵۵. دهخدا، ذیل واژه.
۵۶. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۴ .
۵۷. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۲۸ .
۵۸. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۳۵ .
۵۹. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۳۷ .
۶۰. جلال الدین محمدبن محمد مولوی، فیه مافیه.ص۴۲ .
۶۱. احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۸۰، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
۶۲. احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۳۸۲، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
۶۳. احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۴۶۷، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
۶۴. احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۴۸۵، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
۶۵. احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، ج۱، ص۴۹۰، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
۶۶. حسن بن عبدالمؤمن خویی، غنیةالکاتب ومنیة الطالب، ص۴ـ۷، رسوم الرسائل و نجوم الفضائل،
۶۷. احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۹،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
۶۸. احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۱۲،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
۶۹. احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۶۳،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
۷۰. احمد فریدونبیگ پاشا، منشآت السلاطین، ج۱، ص۱۶۶،) استانبول (۱۲۷۴ـ۱۲۷۵.
۷۱. دایرة المعارف اسلام، ذیل واژه، چاپ دوم.
۷۲. دایرة المعارف اسلام،ذیل واژه، چاپ دوم.
۷۳. احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
۷۴. احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۳۰، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
۷۵. احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۳۲، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
۷۶. احمدبن حسین منشی قمی، خلاصةالتواریخ، ج۱، ص۲۳۵، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۵۹ـ۱۳۶۳ش.
۷۷. عبدالحسین بن محمدباقر خاتون آبادی، وقایع السنین و الاعوام، ج۱، ص۴۸۲، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال ۱۱۹۵ هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران ۱۳۵۲ش.
۷۸. حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۳۹ .
۷۹. حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۴۸ .
۸۰. حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۵۰ .
۸۱. حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۶۳ .
۸۲. حسن بن مرتضی، حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی،ص۸۵ .
۸۳. عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، ج۱، ص۵۴۲ـ۵۴۳، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
۸۴. عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، ج۱، ص۵۶۲، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
۸۵. عالم آرای صفوی، چاپ یداللّه شکری، ج۱، ص۵۷۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
۸۶. قلقشندی، ج۶، ص۷۸.
۸۷. حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، ج۱، ص۲۸۰، اسکندریه ۱۹۷۸.
۸۸. مصطفی برکات، الالقاب و الوظائف العثمانیة، ج۱، ص۳۲ـ۳۳، دراسة فی تطور الالقاب و الوظائف منذالفتح العثمانی لمصر حتی الغاء الخلافة العثمانیة (من خلال الآثارو الوثائقو المخطوطات)، ۱۵۱۷ـ۱۹۲۴م، قاهره ۲۰۰۰.
۸۹. مصطفی برکات، الالقاب و الوظائف العثمانیة، ج۱، ص۴۱، دراسة فی تطور الالقاب و الوظائف منذالفتح العثمانی لمصر حتی الغاء الخلافة العثمانیة (من خلال الآثارو الوثائقو المخطوطات)، ۱۵۱۷ـ۱۹۲۴م، قاهره ۲۰۰۰.
۹۰. ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۳۳ـ۲۳۴، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
۹۱. ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۳۶ـ۲۳۷، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
۹۲. ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۳۹، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
۹۳. ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، ج۵، ص۲۴۴، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
۹۴. حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، ج۱، ص۲۸۰، اسکندریه ۱۹۷۸.
۹۵. قلقشندی، ج۶، ص۷۷ـ۷۸.
۹۶. قلقشندی، ج۶، ص۱۷۱.
۹۷. ابن شاهین، کتاب زبدة کشف الممالک، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، چاپ پل راوس، پاریس ۱۸۹۴، چاپ افست قاهره ۱۹۸۸.
۹۸. حسن باشا، الالقاب الاسلامیة فی التاریخ و الوثائق و الآثار، ج۱، ص۲۸۱، اسکندریه ۱۹۷۸.
۹۹. قلقشندی، ج۶، ص۱۷۱.
۱۰۰. قلقشندی، ج۷، ص۱۶۶.
۱۰۱. محمد قندیل، بقلی، التعریف بمصطلحات صبح الاعشی، ص ۱۲۴ـ۱۲۵.


۹ - منبع


دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «خداوندگار»، شماره۶۹۴۳.    


رده‌های این صفحه : واژه شناسی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.