زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

جمال‌الدین محمدباقر زنجانی





این مقاله درباره زندگینامه آیت‌الله میرزا محمدباقر زنجانی دوران علمی، اساتید، شاگردان، و آثار علمی ایشان می‌باشد.


۱ - ولادت



«آیت الله میرزا محمدباقر زنجانی»، معروف به «جمال‌الدین»، در بیست و سوم رمضان ۱۳۱۲ ق، در زنجان متولد شد. پدرش، محمدمهدی، فرزند میرزا احمد که از تجار با فضیلت بود، به خاطر علاقه به علما، فرزندش را به تحصیل علوم دینی تشویق کرد و او به حوزه علمیه روی آورد.

۲ - دوران علمی



خواندن و نوشتن، قرائت قرآن و کتب مقدماتی را در مکتب آموخت، سپس به حوزه علمیه زنجان رفت. نخستین استادش در ادبیات عرب، برادرش، خطیب و شاعر توانا، محمدحسن زنجانی (سعید) بود. علامه فقیه میرزا عبد‌الرحیم طارمی زنجانی، خوئینی زنجانی، علامه ریاضی هیوی، میرزای ابراهیم زنجانی (نویسنده الرد علی البابیة)، حجت الاسلام حاج سید حسن قنادزاده و شیخ زین‌العابدین زنجانی، دیگر استادان وی بودند.
ایشان در آغاز جوانی، از مدرسان مشهور زنجان بود و کتب سطح عالی را هم تدریس می‌کرد. او پس از درگذشت پدر به قصد زیارت و تحصیل در ۱۷ ربیع الثانی ۱۳۳۸ ق، به سوی نجف اشرف مهاجرت کرد و پس از زیارت، برای استفاده از درس آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی، به کربلا رفت و تا زمان وفات استاد، از درس فقهش بهره برد، سپس به نجف بازگشت و در درس‌های فرزانگان علم و دانش حاضر شد.
آیات سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی، میرزا محمدحسین غروی نائینی و شیخ اسماعیل غروی محلاتی، اساتید وی در نجف اشرف بوده‌اند.
وی بیش از چهارده سال در درس‌های فقه و اصول میرزای نائینی شرکت کرد و در شمار برترین شاگردان وی جای گرفت.

۳ - شاگردان



ایشان فقه، اصول و قواعد فقهیه را در دوره‌های متعدد تدریس کرد و تا پایان زندگی، به افاضه مشغول بود. او به شاگردانش بسیار علاقه داشت. وقتی می‌دید طلبه‌ای محققانه و باعلاقه درس می‌خواند، خوشحال می‌شد. در درسش تنها حدود چهل نفر طلبه برگزیده شرکت می‌کردند؛ گویی آنان را دانه دانه برای میرزا انتخاب کرده بودند. شاید وجود چنین شاگردانی سبب شده بود طلبه‌هایی که اهل درس و بحث و تحقیق نبودند، نتوانند در درس ایشان جلوه کنند.
آن فقیه فرزانه، تمام عمرش را به تدریس و تالیف گذرانید و موفق شد شاگردان بسیار پرورش دهد که اینک اغلب آن‌ها از علمای بزرگ شهرهای ایران، عراق و هند به شمار می‌روند که از جمله آن‌ها هستند حضرات آیات:
۱. سید مرتضی نجومی کرمانشاهی؛
۲. حسین وحید خراسانی؛
۳. میرزا جواد تبریزی؛
۴. محمدابراهیم جناتی؛
۵. سید مرتضی مهری؛
۶. شیخ محمد رشتی؛
۷. سید مصطفی خمینی؛
۸. سید محمدعلی قاضی طباطبائی تبریزی؛
۹. سید احمد فهری زنجانی.

۴ - پرهیز از شهرت



ایشان با اینکه از مراجع زمان خود زودتر به تدریس خارج پرداخته بود، به خاطر دوری از مرجعیت و عناوین دیگر، مشهور و معروف نبود.
او هیچ گاه نپذیرفت که فتواهایش منتشر شود یا کسی از وی تقلید کند؛ بااین حال، در میان اعاظم نجف، جایگاه ویژه‌ای داشت. آقایان سید محمود شاهرودی، آقای حکیم و دیگران، به ایشان عنایت ویژه داشتند و مقام علمی اش را می‌ستودند و حریمش را حفظ می‌کردند.

۵ - هوش بالای سیاسی



ایشان هوش سیاسی بالایی داشت. اطلاعات دقیق تاریخی، ذکاوت خاصی به ایشان در مسائل سیاسی داده بود. استاد عمید زنجانی در این رابطه می‌گوید: «مرحوم آقا میرزا محمدباقر زنجانی، اگرچه به حسب ظاهر، جنبه سیاسی ایشان ظهوری نداشت، اما دارای یک فکر سیاسی قوی بود. تاریخ مشروطیت را دقیقا می‌دانست. مقدار فراوانی از آن وقایع را تا حدودی که سنشان اقتضا می‌کرد، از نزدیک دیده بود. سطح اطلاعات سیاسی ایشان فوق العاده بود.»
ایشان از دستگاه ستمگر پهلوی، به شدت متنفر بود و می‌فرمود: «رضاشاه شانزده سال شاه بود، ولی یک لحظه هم بر او عقد القلب (و محبتی) نداشتیم».

۵.۱ - ماجرای مسافرت نکردن به ایران


باز می‌فرمود: «در زمان سلطنت رضاخان و برداشتن عمامه‌ها، میل کردم برای زیارت اقوام و خویشان سفری به زنجان کنم. کنسول ایران در نجف زنجانی بود و خیلی نسبت به من اظهار ارادت می‌نمود. روزی این مطلب را با او در میان گذاردم، گفت: آقا میرزا اگر اجازه اجتهادی داشته باشید، بنده رونوشت آن را ضمیمه پرونده می‌کنم و گذرنامه باعمامه به شما می‌دهم تا بتوانید به راحتی به ایران سفر کنید. من به مدرسه آمدم. اجازه اجتهاد میرزای نائینی را برداشتم و به کنسولگری رفتم. کنسول بلند شد و خیلی تواضع کرد و گفت: چند دقیقه‌ای به من مهلت دهید. این چند سطر را بنویسم و بعد خدمت شما هستم. در چند دقیقه‌ای که او مشغول کارش بود، ناگهان در قلب من بارقه‌ای الهی افتاد که سزاوار نیست که من برای سفری، اجازه و دست خط شریف رئیس اسلام و المسلمین مثل میرزای نائینی را به یک نفر رئیس ریش تراش یاور ظالم بدهم. چند دقیقه‌ای نشستم و سپس بلند شدم، خداحافظی کردم و بیرون آمدم. هرچند اصرار کرد که بفرمایید کار شما را درست کنم، گفتم: چیزی به خاطرم رسید. اگر تصمیم قطعی گرفتم، خدمتتان می‌آیم. بیرون آمدم و دیگر به آنجا بازنگشتم».و این چنین شد که مرحوم میرزا باقر پس از تشرف به نجف در سال ۱۳۳۸ ق تا سال وفات (۱۳۹۴ ق)، هیچ گاه نتوانست به ایران بیاید.

۶ - علاقه به امام خمینی



میرزا پس از سال ۱۳۴۸ ش و حضور امام رحمة‌الله‌علیه در نجف، به مبانی علمی امام رحمة‌الله‌علیه و روش ایشان در مبارزه خیلی علاقه مند شد، البته این ارتباط، دو سویه بود و امام رحمة‌الله‌علیه هم به ایشان محبت داشت و هزینه زندگی آقا میرزا باقر را تقریبا متکفل شده و دستور داده بود به ایشان رسیدگی شود.
تقریرات بحث‌های فقهی و اصولی ایشان را بسیاری از شاگردانش، مانند آیت‌الله نجومی و شیخ احمد رضوانی زنجانی (بحث صوم، زکات، خمس، حج، اجاره، مضاربه، شرکت، نکاح، طهارت، مکاسب و بحث کامل اصول) به صورت کامل نگاشته‌اند.

۷ - وفات



این عالم بزرگ در صبح روز دوشنبه، بیستم ماه رمضان المبارک ۱۳۹۴ ق، پس از ادای فریضه صبح و خواندن تعقیبات، ادعیه و اذکار به استراحت می‌پردازد و اهل خانه که می‌بینند ایشان تا نزدیکی‌های ظهر بیدار نشده است، به اتاقش می‌روند و می‌بینند میرزا به وصال حق رسیده است.
پیکر مطهر ایشان پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله خویی رحمة‌الله‌علیه ، در نجف اشرف، مقبره شیخ الشریعه اصفهانی و آیت‌الله حاج آقا حسین قمی، به خاک سپرده شد.

۸ - آثار علمی



از آن فقیه بزرگ، کتاب‌های فراوان در علوم گوناگون بر جای مانده که عبارتند از:
۱. تقریرات بحث اصول میرزای نائینی؛
۲. تقریرات درس فقه میرزای نائینی؛
۳. حاشیه بر رساله لباس مشکوک نائینی؛
۴. حاشیه بر فرائد الاصول؛
۵. حاشیه بر کفایة الاصول؛
۶. حاشیه بر مکاسب (از اول بیع تا آخر خیارات)؛
۷. حاشیه بر دوره مصباح الفقیه؛
۸. حاشیه بر العروة الوثقی؛
۹. تنقیح القواعد در اصول؛
۱۰. رساله در فروع علم اجمالی؛
۱۱. مکاسب محرمه؛
۱۲. کتاب البیع (تا آخر احکام قبض)؛
۱۳. کتاب الطهارة؛
۱۴. کتاب الصلاة؛
۱۵. کتاب خلل (شرح ۶۵ مسئله از مسائل خلل عروة الوثقی)؛
۱۶. قاعده لاضرر ؛
۱۷. قاعده من ملک؛
۱۸. قاعده لاتعاد.

۹ - منبع


نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.