تواببه معنای بسیار بازگشت کننده به سوی بندگان همراه با رحمت و از اسما و صفات الهی است. ۱ - ریشه لغویتوّاب صیغه مبالغه از ریشه «ت ـ و ـ ب» است. توبه در لغت به معنای بازگشت [۳]
رازی، شرح اسماء الله الحسنی، ص۳۳۷.
یا بازگشت از ناخوشایند به خوشایند است. برخی آن را بازگشت از نافرمانی یا ترک گناه به زیباترین وجه دانستهاند؛ ولی این معنا با کاربرد توبه درباره خداوند منافات داشته، معنای نخست با استعمالات قرآنی سازگارتر است. ۲ - نسبت دادن به خدا و بندهتوبه، هم به خدا اسناد داده میشود و هم به بنده؛ با این تفاوت که توبه بنده با حرف «الی» به کار رفته و به معنای بازگشتن از گناه و نافرمانی الهی به اطاعت از وی است [۱۱]
ابن منظور، شرح اسماء الله الحسنی، ص۱۳۲.
[۱۲]
سلیمان سامی محمود، النور الاسمی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص۴۰۹.
[۱۳]
حسن عزالدین الجمل، الاسماء الحسنی، ص۲۰۲.
و توبه خدا چون از مقامی والاست با حرف «علی» به کار رفته که معمولاً در موارد علوّ به کار میرود و به معنای بازگشت خداوند به سوی بنده با رحمت است. ۳ - در قرآن«توّاب» از اسمای افعال الهی است [۱۸]
قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۴۶.
که در قرآن کریم ۹ بار همراه اسم « رحیم »؛ یک بار همراه اسم « حکیم » و یک بار به تنهایی به کار رفته است. [۱۹]
محمد فؤاد، المعجم المفهرس، ص۱۵۷ - ۱۵۸.
[۲۰]
روحانی، محمود، المعجم الاحصائی، ج۲، ص۵۹۰.
[۲۱]
محقق، محمدباقر، اسماء و صفات الهی در قرآن، ج۱، ص۱۸۲.
در آیاتی نیز توبه خدا به سوی بندگان به صورت فعلی (تابَ، اتوبُ، یَتُوبُ) استعمال شده است؛ همچنین در آیات دیگری با استفاده از واژه «توبه» یا «تَوْب» به توبه الهی اشاره شده است، چنان که در آیهای با اسم «قابِلِ التَوبِ»، پذیرفته شدن توبه بندگان توسط خداوند بیان شده که خود از مصادیق توّاب بودن خداست.بر پایه روایتی از امام رضا علیهالسّلام هرکس روزی ۳ بار «یا توّاب» بگوید، وسوسه از دلش زدوده و توبه اش پذیرفته میشود. [۲۳]
بحرالغرائب، ص۱۲۴.
برخی، آثار دیگری مانند رهایی از ستم را نیز برای تکرار این اسم شریف ذکر کردهاند. [۲۴]
حسن عزالدین الجمل، الاسماء الحسنی، ص۱۹۳.
۴ - تبیین اسم توّابواژه «توّاب» دارای مادّه و هیئتی است. در توضیح مادّه این نام مبارک باید گفت توبه الهی یک معنا بیشتر ندارد و آن بازگشت به سوی بندگان با رحمت است [۲۷]
شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷.
؛ ولی این بازگشت در مقایسه با توبه بنده و تقدم و تاخر نسبت به آن متعدّد شده، میتوان آن را به دو صورت ترسیم کرد: [۳۰]
شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
۴.۱ - موفق ساختن بنده به توبهتوبه الهی در این مورد پیش از توبه بنده و به صورت دادن توفیق بازگشت از معصیت [۳۲]
ابن منظور، شرح اسماء الله الحسنی، ص۱۳۲.
[۳۳]
جماس، ضیاء الدین، التفکر فی الاسماء طریق العلما، ص۱۳۵.
و فراهم ساختن اسباب توبه، [۳۵]
قرطبی، الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۰.
پشیمان کردن وی از گناه، [۳۶]
رحمة من الرحمن، محی الدین بن عربی، ج۱، ص۱۲۱.
هدایت او به سوی توبه و بازگرداندن دلهای رمیده از حق به سوی اطاعت و محبت خویش [۳۹]
جوزیه، ابن قیم، الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ص۵۳.
ظهور مییابد.از آنجا که خداوند به باطن بندگانش آگاه است، به شایستگان توبه توفیق آن را میدهد: «... و یَتوبُ اللّهُ عَلی مَن یَشاءُ»، چنان که به آدم علیهالسّلام پس از ترک اولی و خوردن از میوه درخت ممنوع: «... ولا تَقرَبا هـذِهِ الشَّجَرَةَ... فَاَزَلَّهُمَا الشَّیطـنُ عَنها» چنین توفیقی عنایت فرمود: «فَتَلَقّی ءادَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمـتٍ فَتابَ عَلَیهِ اِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیم». برخی از اشاعره این توبه الهی را به معنای آفرینش توبه و رجوع، در قلب گناهکار دانسته و معتزله چنین معنایی را انکار کردهاند، [۴۹]
قرطبی، الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۰ - ۲۵۱.
زیرا از نظر آنان چنین امری به معنای پذیرش جبر است؛ ولی انکار معتزله وجهی ندارد، زیرا فیض و عنایت ابتدایی الهی، شامل کردار و صفات اختیاری انسان نیز میشود.این گونه توبه الهی سبب توبه بنده است، زیرا تا خداوند با رحمت خویش به سوی بنده بازنگشته، به او توفیق توبه ندهد، وی نمیتواند از گناه خویش پشیمان شده، به سوی خدا بازگردد: «ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتوبوا». [۵۱]
ابن قیم جوزیة، مدارج السالکین، ج۱، ص۳۴۰.
[۵۳]
سلیمان سامی محمود، النور الاسمی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص۴۱۰.
۴.۲ - پذیرش توبه بندهتوبه خداوند در این مورد پس از توبه بنده و عبارت است از پذیرش توبه بنده و بازگشت وی از معصیت: «... و قابِلِ التَّوبِ» و نیز؛ همچنین اعمال نیک پیشین او را حبط نکرده، احسان وعده داده شده به اهل طاعت را از وی منع نمیکند، [۶۱]
حسن عزالدین الجمل، الاسماء الحسنی، ص۱۹۱.
چنان که پس از توبه بنی اسرائیل و امتثال فرمان الهی، گناهان بزرگ آنان را عفو کرد و آنان را آمرزید: «... فَتوبوا اِلی بارِئِکُم فَاقتُلوا اَنفُسَکُم... فَتابَ عَلَیکُم اِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیم» ؛ همچنین به کتمان کنندگان حقایق الهی وعده داده است که اگر پس از توبه آنچه را فاسد کردهاند اصلاح کنند و آن حقایق مکتوم را آشکار سازند، خداوند توبه آنان را میپذیرد: «اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلنا... اُولـئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ و یَلعَنُهُمُ اللّـعِنون اِلاَّ الَّذینَ تابوا واَصلَحوا وبَیَّنوا فَاُولـئِکَ اَتوبُ عَلَیهِم واَنَا التَّوّابُ الرَّحیم». برخی این گونه توبه الهی را همان برداشتن کیفر از بنده و برخی متضمن آن دانستهاند. برخی نیز اطلاق توبه به معنای پذیرش توبه بنده را بر خداوند مَجاز دانستهاند. [۷۰]
رازی، شرح اسماء الله الحسنی، ص۳۳۸.
با توجه به توبه پیشین و پسین الهی است که گفته شده: توبه بنده میان دو توبه خدا و محفوف به آن دو است، [۷۲]
حسینی، مرتضی، نگرش وحی بر خداشناسی، ج۲، ص۷۵ - ۷۶.
زیرا اصل توبه بنده، حسنهای نیازمند قدرت است و همه حسنات و قدرتها از آنِ خداست، پس توفیق توبه و اذن و الهام آن از سوی خداست. پس از توبه بنده نیز باز وی نیازمند یاری خداست تا توبه اش را پذیرفته، او را مورد مغفرت و رحمت خویش قرار دهد و به او ثواب عنایت کند. [۷۶]
جوزیه، ابن قیم، مدارج السالکین، ج۱، ص۳۳۹ - ۳۴۰.
با توجه به دو صورت یاد شده، توبه الهی تنها در جایی تصور دارد که پیش یا پس از آن، از سوی بنده توبهای تحقق یابد؛ ولی بنابر نظری، توبه الهی حتی بدون تحقق توبه بنده نیز مصداق دارد، چنان که بر اساس آیه ۲۷ نساء خداوند اراده کرده است که با رحمت خویش به سوی مؤمنان باز گردد: «واللّهُ یُریدُ اَن یَتوبَ عَلَیکُم...». در این آیه توبه الهی بدون توبه مؤمنان محقق شده است. از مصادیق این توبه خداوند آسان کردن دشواری [۷۹]
رازی، شرح اسماء الله الحسنی، ص۳۳۷.
[۸۱]
محقق، محمدباقر، دائرة الفرائد، ج۴، ص۱۴۰.
و تخفیف در حکم دانسته شده است، چنان که تجویز مباشرت با همسران در شبهای ماه رمضان : «عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم فَتابَ عَلَیکُم وعَفا عَنکُم فالـٔنَ بـشِروهُنَّ...» و تخفیف در کفاره قتل خطایی در حالی که قاتل مرتکب گناهی نشده «ومَن قَتَلَ مُؤمِنـًا خَطَـًٔا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ... فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ تَوبَةً مِنَ اللّهِ» توبه الهی دانسته شده است ؛ همچنین خداوند بر پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم توبه کرد، در حالی که آن حضرت گناهی نداشت: «لَقَد تابَ اللّهُ عَلَی النَّبِیِّ...». ۵ - توبه و شفاعتاز دیگر مصادیق توبه الهی بدون تحقق توبه بنده، پذیرفتن شفاعت شافعان در آخرت است، زیرا بر اساس آیه ۱۸ نساء خداوند در آخرت با رحمت خود به سوی کسانی که با کفر از دنیا رفتهاند باز نمیگردد: «و لَیسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذینَ... ولاَ الَّذینَ یَموتونَ و هُم کُفّارٌ». مقیّد بودن جمله اخیر به قید «و هُم کُفّارٌ» نشان میدهد که خداوند در قیامت به سوی مؤمنان گنهکاری که با ایمان از دنیا رفتهاند توبه کرده، گناهان ایشان را با رحمت خویش میآمرزد، بر این اساس گرچه موضوع توبه بنده پس از مرگ منتفی میشود؛ ولی توبه الهی پس از مرگ نیز تحقق دارد و قبول شفاعت شافعان از مصادیق توبه خداوند است. میتوان برطرف کردن انواع بلاها، افاضه نعمتهای گوناگون و پاسخ دادن دعا با عطا [۹۴]
رازی، شرح اسماء الله الحسنی، رازی، ص۳۳۷ - ۳۳۸.
را نیز از مصادیق توبه خداوند بدون وجود توبه بنده دانست.۶ - دلالت صیغه مبالغههیئت واژه «توّاب» صیغه مبالغه است و بر کثرت بازگشت الهی به سوی بندگان دلالت دارد. [۹۵]
جماس، ضیاء الدین، التفکر فی الاسماء طریق العلما، ص۱۳۶.
[۹۶]
زجاجی، اشتقاق اسماء الله، ص۹۷.
گفته شده: بازگشت خدای مهربان به سوی بنده از بازگشت بنده بیشتر است، از این رو در قرآن کریم، صیغه مبالغه تنها در یک مورد برای بندگان به کار رفته و در موارد دیگر صفت خداوند قرار گرفته است. برخی گفتهاند: بنده طلبی خداوند شدیدتر از خداخواهی بندگان است، زیرا طلب خدا برای آن است که حکم آنچه اسمای الهی اقتضای آن را دارد تعطیل نشود، از این رو خداوند با اسم توّاب میگوید: آیا توبه کنندهای هست تا من به سوی او باز گردم؟دلیل بسیار بودن بازگشت الهی، فراوان بودن توبه بندگان و پذیرش آنها از سوی خداوند دانسته شده است، زیرا هم شمار توبه کنندگان بسیار زیاد است و هم یک شخص، هرچه توبه کند خداوند آن را میپذیرد. [۱۰۲]
زجاجی، اشتقاق اسماء الله، ص۹۶.
گفته شده: از آنجا که توبه الهی بر اثر اموری مانند رقّت طبع، سودجویی یا زیان زدایی نیست، اگر کسی تا آخر عمر هر لحظه گناه و سپس توبه کند، خداوند هماره توبه او را میپذیرد. برخی وجه مبالغه در توّاب را پذیرش توبه از گناهان بزرگ دانستهاند. صیغه مبالغه در توّاب اشاره به این مطلب نیز دارد که انسان نباید هیچ گاه حتی پس از شکستن توبهاش، از عفو و رحمت الهی مایوس شود. صیغه اسم فاعل در «قابِلُ التَوبِ» نیز خالی از دلالت بر استمرار پذیرش توبه از سوی خداوند نیست. ۷ - تفضّلی بودن توبه الهیتوبه پیشین و پسین خداوند مانند دیگر نعمتهای الهی، فضلی از جانب اوست، بدون اینکه بر وی واجب باشد، [۱۱۲]
قرطبی، الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۵ - ۲۵۶.
بنابراین خداوند میتواند توبه برخی را بپذیرد و توبه برخی را نپذیرد، [۱۱۳]
طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، ج۴، ص۲۴۶.
زیرا مخلوق حقی بر خالق ندارد، [۱۱۶]
قرطبی، الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، ص۲۵۶.
از همین رو خداوند با وصف «قابِلُ التَوبِ» خود را مدح کرده است و اگر پذیرش توبه واجب بود، در آن مدحی نبود ؛ همچنین در قرآن غالبا پس از اسم «توّاب» اسم «رحیم» آمده است تا اشاره به این مطلب باشد که پذیرش توبه، فضل الهی است نه وظیفه واجب ؛ همچنین هیچ دلیل عقلی صرف بر وجوب توبه بر خداوند نیست. تنها دلیل موجود آن است که خداوند در آیاتی مانند ۳ غافر، ۳۱ نور، ۲۲۲ بقره و ۱۷ نساء به صورت مطابقی یا التزامی وعده داده است که توبه بندگان را میپذیرد و خلف وعده از سوی خداوند عقلاً محال است، بنابراین پذیرش توبه از سوی وی، حتمی و ضروری خواهد بود. از ظاهر برخی آیات نیز، وجوب توبه بر خداوند استفاده میشود؛ مانند «اِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَی اللّهِ لِلَّذینَ...» ؛ ولی این بدان معنا نیست که غیر خداوند ( عقل یا نفس الامر یا واقع یا حق یا چیز دیگر) توبه را بر خداوند واجب ساخته، بلکه خداوند خود آن را بر خویش واجب کرده است، زیرا رحمت بر بندگان را بر خود واجب کرده است: «کَتَبَ رَبُّکُم عَلی نَفسِهِ الرَّحمَةَ...» و «کَتَبَ» به معنای «اوجَبَ» است. توبه از هر گناهی حتی کفر و شرک ، از سوی خداوند پذیرفته میشود. (توبه) ۸ - فهرست منابعالاسماء الحسنی، حسن عز الدین الجمل، الریاض، دارالشواف، ۱۴۱۳ ق؛ اسماء و صفات الهی در قرآن، محمدباقر محقق، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۲ ش؛ الاسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ دارالصحابه لتراث، ۱۴۱۶ ق؛ اشتقاق اسماء الله، الزجاجی (م. ۳۴۰ ق.)؛ به کوشش عبدالحسین المبارک، النجف الاشرف، مطبعة النعمان، ۱۳۹۴ ق؛ پیام قرآن، مکارم شیرازی و دیگران، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه السلام؛ ۱۳۷۴ ش؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ تفسیر القرآن الکریم، صدرالمتالهین (م. ۱۰۵۰ ق.)؛ به کوشش خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ ش؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش؛ التفکر فی الاسماء طریق العلما، ضیاء الدین الجماس، اول، بیروت، دارالهجرة، ۱۴۱۰ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ابن قیم الجوزیه ـ القرطبی، به کوشش حامد احمدالطاهر، اول، بیروت، دارالفجر، ۱۴۲۳ ق؛ دائره الفرائد، محمد باقر محقق، تهران، بعثت، ۱۳۶۴ ش؛ رحمة من الرحمن، محی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.)؛ به کوشش محمود الغراب، دمشق، مطبعة نضر، ۱۴۱۰ ق؛ شرح اسماء اللّه الحسنی (لوامع البینات)؛ فخرالدین الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ به کوشش طه عبدالرؤف، بیروت، دارالکتاب العربی؛ شرح فصوص الحکم، قیصری (م. ۷۵۱ ق.)؛ به کوشش آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ ش؛ الصحاح، الجوهری (م. ۳۹۳ ق.)؛ به کوشش عبدالغفور، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق؛ الفتوحات المکیه، محیی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.)؛ به کوشش عثمان یحیی، قاهرة، الهیئة المصریة، ۱۴۰۵ ق؛ قاموس قرآن، علی اکبر قرشی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البحرین، الطریحی (م. ۱۰۸۵ ق.)؛ به کوشش محمود عادل و احمد حسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۸ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مدارج السالکین، ابن قیم الجوزیة (م. ۷۵۱ ق.)؛ قاهرة، دارالحدیث؛ المعجم الاحصائی، محمود روحانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ ش؛ المعجم المفهرس، محمد فؤاد، قاهرة، دار الکتب المصریة، ۱۳۶۴ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)؛ به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)؛ به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ نگرش وحی بر خداشناسی، سید مرتضی حسینی، اصفهان، فرهنگ قرآن، ۱۳۷۷ ش؛ النور الاسمی فی شرح اسماء الله الحسنی، سلیمان سامی محمود، به کوشش احمد نورالدین و دیگران، مصر، دارالصابونی؛ و لله الاسماءالحسنی فادعوه بها، احمد عبدالجواد، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۹ ق. ۹ - پانویس۱۰ - منبعدانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تواب». |