تقوای قرآنیتقوا، اصطلاحی دینی و اخلاقی میباشد و برای تقوا معانی مختلفی بیان شده است. ۱ - واژه شناسیتقوا، از مصدر وقایه، در لغت به معنای «حفظ کردن و نگاه داشتن از بدی و گزند» است. گفتهاند این کلمه در اصل وقوی ' بوده که واو آن به تاء بدل شده است. مصدر اتّقاء از همین ریشه به معنای «ترسیدن و حذر کردن» است. اسم فاعل آن، تقیّ و متّقی به معنای «صاحب تقوا» است. همچنین گفته شده است که تقوا یعنی «مصون داشتن خویش از آنچه خوف آسیب و گزند آن وجود دارد». به سبب ملازمت میان تقوا و خوف، این واژه را خوف نیز معنا کرده اند. [۱]
خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «وقی»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۲]
حسین بن محمدراغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «وقی»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
[۳]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «وقی»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴]
حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، ج۱، ص۱۲۶، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۵]
حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، ج۱، ص۷۱۶، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۶]
محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، ج۱، ص۲۵۵، یا، مقدمة الادب، چاپ محمدکاظم امام، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش.
[۷]
ابن منظور،لسان العرب، ذیل «وقی».
[۸]
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «وقا»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹]
سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ذیل «وقی»، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲ - معانی تقوادر قرآن کریم واژه «تقوی '» هفده بار و مشتقات آن بیش از دویست بار آمده است. بررسی موارد کاربرد این کلمه نشان میدهد که تقوا در قرآن به چند معنا به کار رفته است. ۲.۱ - حایل و مانعابتداییترین معنای این واژه به کاربرد آن در میان عرب پیش از اسلام بر میگردد؛ فعل إتَّقی ' در زبان آنان لزوماً معنای دینی یا اخلاقی نداشته و در زمینهای عرفی به این معنا بوده که شخص میان خود و چیزی که از آن میترسد، حایل و مانعی مادّی قرار دهد تا از گزند آن حفظ شود. [۱۰]
توشی هیکو ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ج۱، ص۳۰۵، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۱ ش.
در قرآن فعل اتّقی ' بارها به این معنا به کار رفته است، از جمله «اَفَمَنْ یَتَّقی بِوَجْهِه سُو´ءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیمَةِ...» (آیا آن کس که با چهره خویش عذاب سخت روز قیامت را از خود باز میدارد) ، یعنی در روز قیامت دستهای انسان گناهکار ــ که ابتداییترین سپر دفاعی او در برابر آسیب و گزند است ــ چنان بسته است که او برای حفظ خود باید چهره اش را، که شریفترین عضو اوست، حایل قرار دهد. [۱۲]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۲، ص۴۱۸، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا).
[۱۳]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۲۶، ص۲۷۴، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
تعبیر «سَر'ابیلَ تَقیکُمُ الْحَرَّ» (جامههایی که شما را از گرما حفظ میکند؛ و «لِب'اسُ التَّقْوی '» نیز ناظر به این معناست؛ زیرا لباس، پوشش و حایلی است که تن آدمی را از گرما و سرما حفظ میکند. پیش از اسلام این معنای مادّی اتّقی ' گاه استعلا یافته به معنای اخلاقی به کار میرفته است که نمونههایی از آن در اشعار عرب جاهلی دیده میشود، از جمله در این مصراع عمرو بن اَهْتَم سَعدی : «و کُلُّ کَریمٍ یَتَّقیِ الذَّمَ بالقِری '»، [۱۶]
حبیب بن اوس ابوتمّام، دیوان الحماسة، ج۱، ص۵۴۱، به روایت موهوب بن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰.
یعنی انسان کریم در برابر نکوهش دیگران مهمان نوازی را حایل خویش میکند. همین معنا در زمینهای مشابه در قرآن نیز دیده میشود: «فَاَمّ'ا مَنْ اَعْطی ' وَ اتَّقی '» (اما کسی که بخشایش و پرهیزگاری کرد) . واژة اتّقی ' در انتزاعیترین حالت، البته با همان ساخت معنایی، در میان حنیفیان در زمینهای معنوی به کار میرفت و به این معنا بود که شخص در برابر مجازات و عقاب الاهی، اطاعت و عبادت را سپر خویش قرار دهد. [۱۸]
توشیهیکو ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ج۱، ص۳۰۸، ترجمة احمد آرام، تهران ۱۳۶۱ ش.
طبرسی [۱۹]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۹.
قولی را آورده که بنا بر آن متقی کسی است که اعمال صالح خویش را سپر عذاب الهی قرار دهد. با این معنا میتوان برخی آیات راجع به تقوا را تفسیر کرد، از جمله این آیه را: «... وَ اتَّقُوهُ و اَقیمُوا الصَّلوةَ...» (از او بترسید و نماز بگزارید؛ .۲.۲ - ترس از خدامعنای دیگر تقوا در قرآن، ترس از خدا یا، به تعبیر دقیقتر، ترس از قهر یا عذاب اوست که ممکن است شخص گناهکار در حیات دنیوی یا اخروی بدان دچار شود. [۲۱]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۰،ذیل مائده: ۲.
[۲۲]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۱۳،ذیل حج: ۱.
این ترس آمیخته به احترام، حاصل آگاهی در برابر مالک روز داوری است و با ترس معمولی تفاوت دارد [۲۳]
توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۱۰۴، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ ش.
و در حوزه معناییای قرار دارد که مفاهیمی چون خوف و خشیت با آن هم ردیف و هم معنایند [۲۷]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۹،ذیل زمر: ۱۶.
۲.۳ - رعایت اوامر و نواهیسومین معنای تقوا در قرآن، رعایت اوامر و نواهی خداوند [۲۸]
طباطبائی، ج۵، ص۱۶۳.
یا، به تعبیر دیگر، عمل به طاعت و ترک معصیت است. [۲۹]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۸.
[۳۰]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۸۲۳.
[۳۱]
طباطبائی، ج۱۹، ص۲۱۸.
اگر مراد، تقوا به معنای «احتراز» باشد، احتراز از انجام دادن نواهی و ترک اوامر معنا میشود [۳۲]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۳، ص۲۲۳، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
بدین معنا، ترس از عذاب الاهی میتواند انسان را به سوی تبعیت از اوامر و ترک نواهی خداوند سوق دهد: «وَ کَذ'لِکَ اَنْزَلْن'اهُ قُرْا'ناً عَرَبِیّاً وَ صَرَّفْن'ا فیهِ مِنَ الْوَعیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ...» (اینچنین آن را قرآنی عربی نازل کردیم و در آن گونه گون هشدار دادیم، شاید بترسند؛ پیوستگی مفهوم تقوا با امر به طاعت و نهی از معصیت در آیات بسیاری آشکار است، از جمله: امر به نماز، امر به روزه، امر به زکات، امر به انفاق یا به نظر مفسرانی همچون طبرسی، [۳۸]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۲۲.
امر به زکات و نهی از ربا. در اغلب آیاتی که تقوا یا مشتقات آن به این معنا آمده است میتوان توصیهای (امر یا نهی) یافت، از جمله توصیه به رعایت احکام و حدود الاهی در آیه ۱۸۷ سوره بقره : «... تِلْکَ حُدُودُ اللّ'هِ فَل'ا تَقْرَبُوه'ا کَذ'لِکَ یُبَیّنُ اللّهُ ایاتِه لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقوُنَ» (اینها حدود فرمان خداست، پیشتر مَیایید. خدا آیات خود را اینچنین بیان میکند، باشد که به پرهیزگاری برسند). شاید بتوان گفت این معنا، در کنار تقوا به معنای «خدا ترسی»، آشکارترین معنای تقوا در قرآن است.۲.۴ - ملکه نفسانی برای اطاعتذیل معنای یاد شده و مرتبط، اما متفاوت، با آن میتوان معنای دیگری برای تقوا در قرآن یافت که عموم مفسران آن را معنایی مستقل ندانسته اند. در این معنا، تقوا نوعی حالت قلبی و ملکه نفسانی است که مایه بصیرت انسان به طاعت و معصیت (در مقام نظر) و پس از آن، محرک اراده او به رعایت اوامر و نواهی خداوند (در مقام عمل) است. حصول این معنا، منوط به تبعیت از اوامر و نواهی خداوند و مداومت بر آن است تا، به اصطلاح اخلاقیون، آن حال به ملکه (در عرفان : «مقام») تبدیل شود. به این ترتیب، عمل به طاعت و اجتناب از معصیت، شرط لازم برای رسیدن به تقواست. تعبیر «لَعلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یا «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»، در پایان آیاتی که احکام و حدود الاهی را بیان میکنند و مراقبت بر آنها توصیه میشود، بر این معنا دلالت دارد. همچنین آیاتی که در آنها به نسبت تقوا و قلب اشاره شده است، دالّ بر این معنایند. در آیه ۳۲ سوره حج از تقوای قلب سخن گفته شده است : «... وَ مَنْ یُعَظِ مْ شَعائِرَ اللّ'ه فَاِنَّه'ا مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ» (کسانی که شعائر خدا را بزرگ میشمارند کارشان نشان پرهیزگاری دلهایشان باشد). طباطبائی [۴۸]
طباطبائی، ج۱۴، ص۳۷۴.
در تفسیر این آیه، حقیقت تقوا را امری معنوی دانسته که جایگاه آن قلب است. صدرالدین شیرازی [۴۹]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۲۱۸، ج ۱، چاپ عبداللّه فاطمی، تهران (۱۳۵۲ ش).
نیز تقوا را از مقامات قلبی دانسته است.۳ - سیر بسط معنایی تقوابا ملاحظه معانی یاد شده میتوان سیر بسط معنایی تقوا را در قرآن مشاهده کرد. معنای اولیه تقوا (حایل قراردادن در برابر عذاب الاهی) پس از گذشتن از مرحله میانی (ترس مؤمنانه از خدا)، بسط و تحول یافت و معنای «تبعیت از اوامر و نواهی خداوند» را پیدا کرد. [۵۰]
توشیهیکو ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ج۱، ص۱۳، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۱ ش.
معانی مذکور با یکدیگر در ارتباط وثیق بوده منظومه تقوا را تشکیل میدهند؛ به این معنا که ترس از عذاب خداوند (معنای دوم)، موجب رعایت اوامر و نواهی او (معنای سوم) می شود و شخص به این وسیله، میان خود و قهر و عذاب الاهی حایلی قرار میدهد (معنای اول) و تبعیت از اوامر و نواهی خداوند رفته رفته موجب میشود که تقوا در قلب مؤمن ملکه شود (معنای چهارم).مفهوم تقوا بتدریج در سیر نزول آیات [۵۱]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۱، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
بسط یافت و اعمال دینی را نیز در بر گرفت.۴ - مفاهیم متاقبل تقویتوجه به مفاهیمی که در قرآن در کنار تقوا (متضاد یا هم رتبه و مترادفِ آن) آمده است، می تواند به درک بهتر این مفهوم کمک کند. برخی از مفاهیمی که در قرآن در تقابل با تقوا مطرح شده عبارتاند از: «فجور» به معنای ارتکاب معصیت، و «اِثْمِ و عُدْوان» به معنای ترک آنچه بدان امر شده و تجاوز از حدود الاهی. [۵۵]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۰.
[۵۶]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۳۸.
صفت «جَبّار» ــ که طبرسی [۵۷]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۸۲.
آن را «متکبر» معنا کرده ــ در تقابل با «تَقیّ» و «ظالمین» ــ که همو [۶۰]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۴.
آن را «کافر» معنا کرده ــ در تقابل با «مُتقین» آمده است.۵ - مفاهیم خویشاوند تقویاز مهمترین مفاهیم خویشاوند و هم ردیف با تقوا در قرآن، ایمان است. هم نشینی این دو واژه در بسیاری از آیات، از استلزامی حکایت میکند که میان این دو مفهوم برقرار است و نشان میدهد که تقوا از لوازم ایمان است. [۶۵]
توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۳۹۸، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ ش.
[۶۶]
توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ج۱، ص۳۹۶، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ ش.
آیاتی که در آنها تقوا در تقابل با کفر (مفهوم مقابل ایمان) آمده است، می تواند مؤید مطلب مذکور باشد. به این ترتیب، می توان گفت که ایمان و تقوا در قرآن حتی مترادف یکدیگر نیز به کار رفته اند. برخی از مفسران نیز ایمان را یکی از معانی تقوا در قرآن دانسته اند. [۶۹]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۲، ص۲۱، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
[۷۰]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۲۱۷، ج ۱، چاپ عبداللّه فاطمی، تهران (۱۳۵۲ ش).
مفهوم دیگری که بسیار نزدیک به تقواست، بِرّ است. در قرآن به تقابل «برّ و تقوا» با «اِثم و عُدوان» اشاره شده است. در آیه ۱۷۷ سوره بقره مؤلفهها و مشخصات برّ آمده و در پایان گفته شده است کسی که بدانها التزام داشته باشد، متّقی است. گفتهاند که این آیه به انبیا اختصاص دارد، زیرا تنها آنان میتوانند واجد اوصاف مذکور در آیه ــ کما هُوَ حقّه ــ باشند. [۷۲]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۷۸.
در آیه ۱۸۹ سوره بقره نیز، در مقام نفی آداب و رسوم رایج در عهد جاهلیت، برّ حقیقی همان تقوا دانسته شده است. از دیگر مفاهیم نزدیک به تقوا، عدالت است. طباطبائی [۷۴]
طباطبائی، ج۵، ص۲۳۷.
عدالت را وسیله کسب تقوا میداند. در قرآن، در موارد متعدد، صبر در کنار تقوا آمده است. صبر به معنای «تحمل امر ناخوشایند» مقدّم بر تقواست، زیرا برای رعایت و حفظ تقوا، شخص باید صبر پیشه کند، یعنی ناملایمات و ناخوشایندیها را تحمل کند. [۷۷]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۹، ص۱۲۸ـ۱۲۹، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
حضرت یوسف نیز سرانجامِ نیک خویش را به صبر و تقوا نسبت داده است، صبر هنگام پیش آمدن مصائب و صبر بر انجام ندادن معاصی. [۷۹]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۰۰.
نیکی به پدر و مادر و وفا به عهد با خداوند، [۸۲]
طبرسی،فسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۷۸.
[۸۳]
ذیل آل عمران: ۷۶، طباطبائی، ج۳، ص۲۶۳.
از دیگر مفاهیم خویشاوند تقوایند.۶ - ویژگیهای متقیناز مضامین درخور توجه درباره تقوا در قرآن کریم اوصاف متقین است. آنان کسانی هستند که در خلوت و دور از چشم دیگران نیز از پروردگارشان ــ با اینکه او را نمیبینند ــ میترسند و معصیت نمیکنند [۸۴]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۸۱،ذیل انبیاء: ۴۸ـ۴۹.
[۸۵]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۲۴،ذیل ق: ۳۱ـ۳۳.
[۸۶]
محمد بن احمد محلّی و عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی،ج ۲، ص ۱۹۰، ذیل ق: ۳۱ـ۳۳ تفسیر القران العظیم (معروف به تفسیر الجلالین)، استانبول: دارالدعوه، (بی تا)
). متقین کسانی هستند که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند (در مقابل فجّار، یعنی کسانی که در زمین فساد میکنند؛. طباطبائی [۸۸]
طباطبائی، ج۱، ص۴۳.
متقین را همان مؤمنین دانسته و معتقد است که تقوا وصف طبقة خاصی از مؤمنین نیست، بلکه با تمام مراتب ایمان قابل جمع است. در سوره بقره این پنج ویژگی برای متقین برشمرده شده است: ایمان به غیب، برپا داشتن نماز، انفاق از آنچه به ایشان روزی شده، ایمان به آنچه بر پیامبر اسلام و پیامبران پیش از آن حضرت نازل شده است، و یقین به آخرت. در سوره آل عمران نیز وصف احوال متقین آمده است. [۹۳]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۹، ص۱ـ۹، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
۷ - آثار تقویتقوا، با هریک از معانی یاد شده، در حیات دنیوی و اخروی انسان آثاری دارد. خطاب «اِتَّقُوا اللّ'هَ»، و بعضی مشتقات دیگر تقوا، در اولین آیات نازل شده بر پیامبر اسلام، [۹۴]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۱، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
بیشتر معطوف به آثار اخروی آن است. اولین آیاتی که تقوا یا مشتقات آن را در بر دارند بیش از آنکه در مقام توضیح این مفهوم باشند، به وعده بهشت برای متقین و وصف بهره مندیهای آنان پرداختهاند و اینکه سرانجامِ نیک از آنِ متقین است. بخشیده شدن گناهان، امان یافتن از آتش دوزخ و رهایی از خوف و حزن، جنبه سلبیِ آثار تقوا در حیات اخروی است. همچنین، وعده رهایی و رستگاری برای متقین بارها و بارها در قرآن آمده است : «وَ یُنَجِّی اللّ'هُ الَّذینَ اتَّقَوْا بِمَف'ازَتِهِمْ ل'ایَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا' هُمْ یَحْزَنُونَ» (خدا پرهیزگاران را به سبب راه رستگاری که در پیش گرفته بودند میرهاند. به آنها هیچ بدی نرسد و از اندوه دور باشند؛ )؛ «اِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَف'ازًا» (پرهیزگاران را جایی است در امان از هر آسیب؛ به کسانی که ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، در حیات دنیا و آخرت، بشارت داده شده، که مراد از بشارت در این آیات رؤیای صالحه در دنیا و بهشت در آخرت است. [۱۱۰]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۱، ص۴۷۱، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا).
[۱۱۱]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۱۷، ص۱۲۷ـ ۱۲۸، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
از مهمترین آثار دنیوی تقوا هدایت یابی (اهتداء) است. طباطبائی [۱۱۳]
طباطبائی، ج۱، ص۴۴.
در باره نسبت هدایت و تقوا نوشته است که متقین مشمول دو گونه هدایت اند: هدایت قبل از تقوا که محصول فطرت سلیم است و بر اثر آن انسان به تقوا روی میآورد و هدایت بعد از تقوا که هدایتی است به واسطه قرآن و وعده خداوند و پاداشی از سوی اوست. برخی دیگر از آثار تقوا در حیات دنیوی انسان عبارتاند از: نجات از عذاب الاهی، یافتن بصیرت در برابر وسوسههای شیطان و در پی آن اجتناب از گناه، [۱۱۵]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۱، ص۴۰۲، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا).
[۱۱۶]
ذیل اعراف: ۲۰۱، طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۰.
کسب قوه تشخیص و تمیز حق از باطل، [۱۱۷]
ذیل انفال: ۲۹، طبرسی،تفسیر مجمع البیانف ج۴، ص۸۲۵.
کسب هدایت به مدد نور قرآن، [۱۱۸]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۷،ذیل حدید: ۲۸.
یافتن برون شوی از مشکلات و کسب روزی از جایی که گمانش نمیرود [۱۱۹]
ذیل طلاق: ۲ـ۳، طباطبائی، ج۱۹، ص۳۱۴.
و آسان شدن امور. طباطبائی [۱۲۱]
طباطبائی، ج۵، ص۲۶۹ـ۲۷۰.
تقوا را شرط تفکر صواب دانسته و معتقد است که توفیق انسان در کسب معارف حقیقی و علوم نافع در گرو اصلاح اخلاق و کسب فضایل انسانی، یعنی همان تقواست. صدرالدین شیرازی نیز با استناد به آیات، دوازده خیر دنیوی و اخروی برای تقوا برشمرده است. [۱۲۲]
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۲۱۸، ج ۱، چاپ عبداللّه فاطمی، تهران (۱۳۵۲ ش).
در قرآن کریم آثاری برای تقوا بیان شده است مانند تایید و نصرت از ناحیه خداوند. امام خمینی با استناد به برخی آیات الهی آثار پرشماری برای تقوا برشمرده است که باتوجهبه مراتب آن متفاوت است از جمله، تمییز میان حق و باطل و رسیدن به علوم موهبتی. همچنین ایشان اثر تقوا را پاک شدن نفس از کدورتها و آلایشها میداند که به دنبال آن اعمال نیکو تاثیر بیشتری در آن داشته، به هدف عبادت نزدیکتر میشود، سرّ بزرگ عبادات نیز که تمرین نفس انسانی و نفوذ اراده آن است، بهتر انجام میگیرد. تقوا نهتنها سبب تقویت اراده میشود، قوای مادی انسان را نیز تحت سیطره ملکوت نفس قرار میدهد، ایشان معتقد است تقوای باطن که تطهیر نفس از اخلاق ناپسند است، از شرایط صحت نماز اهل باطن است و انسان تا به مرتبه تقوا و ایمان نرسیده باشد، نمازش معراج مؤمن و سبب قرب الهی نیست، بلکه همچنان در بیت نفس است و کسی که به تمام مراتب تقوا میرسد دین، عقل، روح، قلب و تمام قوای ظاهری و باطنیاش سالم میماند و دشمنیها از باطنش ریشهکن میشود. امام خمینی تقوا را در گستره علم، ضامن حفظ اعتقاد و سعادتمندی در دنیا و آخرت و تربیت صحیح نسلهای آینده دانسته، معتقد است تطمیع و تهدیدها دراندیشمند متقی تاثیری نمیگذارد و او را از رسالتش باز نمیدارد. ایشان علم بدون تقوا را موجب فساد و تباهی میداند ازاینرو به طلاب و روحانیان سفارش میکند در کنار هر قدمی که برای علم برمیدارند یک گام نیز به سوی تقوا بردارند؛ زیرا عالم متقی، منشا خیر و برکت است؛ چنانکه علم بدون تقوا مضر و موجب فساد است به اعتقاد ایشان، ضرر عالم بی تقوا برای اسلام بیش از هر شخص دیگری است و چهبسا عالم بی تقوا که با کتاب و سنت مردم را منحرف کند و آنها را بهگونهای مطرح کند که موجب انحراف مردم شود. [۱۲۸]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۸ - توصیه به تقوی در قرآنتوصیه به تقوا در آیات بسیاری از قرآن کریم تکرار شده است، اما دو آیه، از نظر تأکید و وسعت و شمول حکم، از اهمیت ویژهای بر خور دارند. آیه ۱۰۲ سوره آل عمران، مؤمنان را به تقوای خداوند، آنگونه که حقِ تقوای اوست، توصیه کرده است : «... اتَّقُوا اللّ'هَ حَقَّ تُق'اتِه»، و آیه ۱۶ سوره تغابن، به مؤمنان امر کرده که به قدر استطاعتشان تقوا بورزند: «فَـاتَّقُوا اللّ'هَ مَاسْتَطَعْتُمْ». مفسران کوشیدهاند نسبت این دو آیه را با یکدیگر روشن کنند. به نظر طباطبائی [۱۲۹]
طباطبائی، ج۳، ص۳۶۷ـ ۳۶۸.
در آیه اول، حقِ تقوا آخرین مرتبه تقواست؛ یعنی، عبودیتی بری از اِنّیت و غفلت، طاعتی بدون معصیت و شکری بدون کفران. اما آیه دوم شامل تمام مراتب تقواست؛ یعنی، خداوند نخست همه مردم را به حقِ تقوا دعوت کرده و سپس فرموده است که هرکس به قدر استطاعت خویش در طی مراتب تقوا بکوشد. کسانی نیز گفتهاند که آیه دوم در مقامِ نَسخ آیه اول است، اما اغلب مفسران بر آناند که بین این دو آیه مغایرتی وجود ندارد، [۱۳۰]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۸، ص۱۷۲، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
زیرا هر دو آیه امر به تقوا میکند و هر امر و تکلیفی از سوی خداوند مشروط به طاقت و استطاعت است. [۱۳۱]
طبرسی،تفسیر مجمع البیانف ج۱۰، ص۴۵۳.
از سوی دیگر میتوان آیه دوم را نه در مقام تحدید و تقیید آیه اول، بلکه تأکید بر اهمیت تقوا دانست، کما اینکه تعبیر «مَااسْتَطَعْتُم» در جایی دیگر برای تأکید به کار رفته است. در این صورت آیه دوم را باید چنین معنا کرد: تا میتوانید نسبت به خداوند تقوا پیشه کنید.در مجموع، مفهوم تقوا اهمیت و منزلت ویژهای در قرآن کریم دارد. در آیه ۱۳ سوره حجرات آمده که گرامیترین شما نزد پروردگار، باتقواترین شماست و بدین ترتیب، تقوا موجب برتری انسانی بر انسان دیگر نزد خداست. خداوند، متقین را دوست دارد و یار و مددرسان آنهاست. پیامبران همواره دو چیز را از مردمان خواسته اند: تقوا نسبت به خداوند و تبعیت از رسول او. مفسران «کَلِمةَ التَّقْوی '» را در قرآن کریم همان کلمه توحید (لا' اِل'هَ اِلاّ اللّه) دانسته اند. [۱۴۱]
یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۳، ص۶۷۸، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا).
[۱۴۲]
طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۹۰.
[۱۴۳]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۲، ص۲۱، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
[۱۴۴]
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
۹ - فهرست منابع(۱) قرآن. (۲) ابن منظور،لسان العرب . (۳) حبیب بن اوس ابوتمّام، دیوان الحماسة، به روایت موهوب بن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰. (۴) توشی هیکو ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، ترجمة احمد آرام، تهران ۱۳۶۱ ش. (۵) توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۸ ش. (۶) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۷) حسین بن محمدراغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش). (۸) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰. (۹) محمود بن عمر زمخشری، پیشرو ادب، یا، مقدمة الادب، چاپ محمد کاظم امام، تهران ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش. (۱۰) حسین بن احمد زوزنی، کتاب المصادر، چاپ تقی بینش، تهران ۱۳۷۴ ش. (۱۱) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، تهران ۱۳۷۴ ش. (۱۲) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، التفسیرالکبیر، ج ۱، چاپ عبداللّه فاطمی، تهران (۱۳۵۲ ش). (۱۳) طباطبائی. (۱۴) طبرسی،تفسیر مجمع البیان. (۱۵) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۶) محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). (۱۷) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، چاپ افست تهران: ناصرخسرو، (بی تا). (۱۸) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۱۹) محمد بن احمد محلّی و عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تفسیر القران العظیم (معروف به تفسیر الجلالین)، استانبول: دارالدعوه، (بی تا). ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع• دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تقوای قرآنی»، شماره۳۷۵۶. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : اخلاق اسلامی | تقوا | دیدگاه های اخلاقی امام خمینی | فضائل اخلاقی | قرآن شناسی | مقالات دانشنامه جهان اسلام | واژگان قرآنی
|