تعرض به جبرئیل (قرآن)جبرئیل، واژهای عجمی غیر عربی، معرب و به معنای بنده خدا [۱]
مجمع البیان، ج۱ - ۲، ص۳۲۴.
و نام فرشته حامل وحی است. [۲]
تفسیر التحریر و التنویر، ج۱، جزء ۱، ص۶۲۰.
هجوم تبهکاران قوم لوط به طرف جبرئیل و فرشتگان میهمان لوط -علیه السلام- به قصد تعدی به آنان در سوره هود آمده است.۱ - هجوم تبهکاراندر آیه ۷۷تا ۷۹ سوره هود هجوم تبهکاران قوم لوط به طرف جبرئیل و فرشتگان میهمان لوط - علیه السلام- به قصد تعدی به آنان اشاره شده است : و لما جاءت رسلنا لوطـا سیء بهم و ضاق بهم ذرعـا و قال هـذا یوم عصیب• و جاءه قومه الیه و من قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید• قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم ما نرید. «و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به (آمدن) آنان ناراحت و دستش از حمایت ایشان کوتاه شد و گفت امروز روزی سخت است؛ و قوم او شتابان یهرعونبه سویش آمدند و پیش از آن کارهای زشت میکردند (لوط) گفتای قوم من اینان دختران منند آنان برای شما پاکیزه ترند پس از خدا بترسید و مرا در کار مهمانانم رسوا مکنید آیا در میان شما آدمی عقل رس پیدا نمیشود؛ گفتند تو خوب میدانی که ما را به دخترانت حاجتی نیست و تو خوب میدانی که ما چه میخواهیم.» ۱.۱ - روایتبر اساس گفته مفسران و روایتی از امام صادق - علیهالسّلام - قوم لوط پس از تمثل فرشتگان و جبرئیل به صورت انسانهای زیبا و اطلاع همسر لوط به آنان، با سرعت به سوی خانه لوط -علیه السلام - هجوم آورده، قصد تعدی به آنان را داشتند. [۴]
مجمع البیان، ج۵ - ۶، ص۲۷۹.
فلما جاء ءال لوط المرسلون• و جاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون• و اتقوا الله و لا تخزون• قالوا او لم ننهک عن العــلمین• قال هـؤلاء بناتی ان کنتم فـعلین. «پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند؛... ؛ و مردم شهر شادی کنان روی آوردند؛ (لوط) گفت اینان مهمانان منند مرا رسوا مکنید؛ و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید؛ گفتند آیا تو را (از مهمان کردن) مردم بیگانه منع نکردیم؛ گفت اگر میخواهید (کاری مشروع) انجام دهید اینان دختران منند (با آنان ازدواج کنید).» ۱.۲ - زشتکاری و وقاحتکذبت قوم لوط بالنذر• ولقد رودوه عن ضیفه فطمسنا اعینهم فذوقوا عذابی ونذر. «قوم لوط هشداردهندگان را تکذیب کردند؛ ... ؛ و از مهمان (های) او کام دل خواستند پس فروغ دیدگانشان را ستردیم و (گفتیم) (مزه) عذاب و هشدارهای مرا بچشید.» آنها به القاء شبهات عقیدتی در میان مردم قناعت نکردند بلکه در زشتکاری و وقاحت و بی شرمی کار را به جایی رسانیدند که وقتی فرشتگان مامور عذاب به صورت جوانانی خوش منظر به عنوان میهمان وارد خانه لوط شدند این قوم بی شرم به سراغ آنها آمدند و چنان که آیه بعد میگوید" از لوط خواستند که میهمانانش را در اختیار آنان بگذارد"! (و لقد راودوه عن ضیفه). " لوط" به قدری از این مساله ناراحت شد که حد نداشت و مصرا از آنها خواهش کرد دست از این رسوایی و آبروریزی بردارند، و حتی طبق آیه ۷۱ سوره حجر به آنها وعده داد دختران خود را به ازدواج آنها (در صورت توبه از این اعمال) درآورد، و این نهایت مظلومیت این پیامبر بزرگ را در میان این گروه بی شرم و بی ایمان و فاقد همه چیز نشان میدهد. ولی چیزی نگذشت که این گروه مهاجم نخستین مجازات خود را دریافت داشتند، چنان که خداوند در دنباله همین آیه میفرماید: " ما چشمهای آنها را نابینا و محو کردیم و به آنها گفتیم بچشید عذاب من و انذارهای مرا" (فطمسنا اعینهم فذوقوا عذابی و نذر). آری اینجا بود که دست قدرت خداوند از آستین عدالت بیرون آمد و به گفته بعضی به جبرئیل فرمان داد که گوشهای از شهپرش را بر چشم آنان بکوبد، فورا همگی نابینا شدند، و حتی گفته میشود که جای چشم آنها به کلی صاف و همانند صورتشان شد! گرچه در آیه سخنی از این معنی به میان نیامده است که چه افرادی به سراغ فرشتگان آمدند ولی مسلما تمام قوم لوط نبودند بلکه اوباشانی که در وقاحت از دیگران پیشی گرفته بودند در این کار پیشقدم شدند، و سرنوشت آنها درس عبرتی برای افرادی دیگر شد، چرا که با همان حال زار به میان جمع برگشتند، اما دلی آماده در آن میان نبود که از این عذاب مقدماتی عبرتی گیرد. میگویند: اینکه خداوند مجازات آنها را تا هنگام طلوع صبح تاخیر انداخت برای این بود که این حادثه در روز قبل صورت گرفت، و به آنها مجال داد که یک شب دیگر را در باره سرنوشت خود بیندیشند، و نمونهای از عذاب الهی را در وجود این نابینایان بدبخت ببینند، شاید بیدار شوند و توبه کنند، ولی افسوس که حتی طبق روایتی خود این نابینایان نیز عبرت نگرفتند و هنگامی که دست به دیوارها گرفته و به خانه خود برگشتند سوگند یاد کردند که فردا صبح یک نفر از خاندان لوط را زنده نخواهیم گذاشت [۹]
تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۱۸۵.
عاقبت عذاب نهایی فرا رسید، و با زلزلهای ویرانگر که با نخستین شعاع صبحگاهی آن سرزمین را تکان داد شهرهایشان زیر و رو شد، بدنها قطعه قطعه و متلاشی و زیر آوارها فرو رفت، باران شدیدی از سنگ بر آنها فرو ریخت، و آثار ویرانههای آنها را نیز محو کرد! چنان که آیه بعد به صورت سربسته و فشرده به این معنی اشاره کرده میگوید: " سرانجام صبحگاهان در اول روز عذابی مستمر و ثابت به سراغ آنها آمد" (و لقد صبحهم بکرة عذاب مستقر). آری در لحظاتی کوتاه همه چیز پایان گرفت و اثری از آنها باقی نماند. تعبیر به" بکرة" (آغاز روز) به خاطر این است که" صبحهم" معنی گستردهای دارد که تمام صبح را در بر میگیرد در حالی که منظور آغاز صبح است. آیا این ماجرا آغاز طلوع فجر بوده، یا آغاز طلوع آفتاب؟ دقیقا معلوم نیست ولی شاید تعبیر" بکرة" بیشتر مناسب آغاز طلوع آفتاب باشد. واژه" مستقر" به معنی ثابت و پابرجاست، و در اینجا ممکن است اشاره به این باشد که این عذاب به قدری کوبنده و قوی و نیرومند بود که هیچ قدرتی مقابله با آن را نداشت. این معنی نیز گفته شده است که چون این عذاب دنیوی با عذاب برزخی آنها اتصال پیدا کرد از آن تعبیر به" مستقر" شده است. سپس میافزاید: بار دیگر به آنها گفته شد: " اکنون بچشید عذاب من و انذارهای مرا" (فذوقوا عذابی و نذر). ۱.۳ - عذاب خیانتکارن. . عبدین من عبادنا صــلحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیــا و قیل ادخلا النار مع الدخلین. « خدا برای کسانی که کفر ورزیدهاند آن نوح و آن لوط را مثل آورده (که) هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کاری از دست (شوهران) آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان داخل آتش شوید.» طبق یک قول، خیانت همسر لوط، راهنمایی تبهکاران قوم لوط به سوی جبرئیل و فرشتگان میهمان لوط - علیهالسّلام -ـ که به صورت انسانهای زیبا تمثل پیدا کرده بودند ـ میباشد. [۱۲]
مجمع البیان، ج۹ - ۱۰، ص۴۷۸ - ۴۷۹.
۱.۴ - دو زن خیانت کار" آنها تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند" (کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما). " اما ارتباط آنها با این دو پیامبر بزرگ سودی به حالشان در برابر عذاب الهی نداشت، و به آنها گفته شد که وارد در آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند" (فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین). و به این ترتیب به دو همسر پیامبر اسلام - صلی الله علیه واله- که در ماجرای افشای اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار میدهد که گمان نکنند همسری پیامبر به تنهایی میتواند مانع کیفر آنها باشد، همانگونه که رابطه همسران نوح و لوط، به خاطر خیانت، از خاندان نبوت و وحی قطع شد، و گرفتار عذاب الهی شدند. و در ضمن هشداری است به همه مؤمنان در تمام قشرها که پیوندهای خود را با اولیاء الله در صورت گناه و عصیان مانع عذاب الهی نپندارند. در بعضی از کلمات مفسران آمده است که اسم همسر حضرت نوح " والهة" و اسم همسر حضرت لوط" والعة" بوده است. [۱۳]
قرطبی، ج۱۰، ص۶۶۸۰.
و بعضی عکس این را نوشتهاند، یعنی نام همسر نوح را" والعه" و همسر لوط را" والهه" یا" واهله" گفتهاند. [۱۴]
روح المعانی، ج۲۸، ص۱۴۲.
به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زیرا هرگز همسر هیچ پیامبری آلوده به بی عفتی نشده است، چنان که در حدیثی از پیامبر اکرم -صلی الله علیه وآله - صریحا آمده است، " ما بغت امراة نبی قط": " همسر هیچ پیامبری هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد" [۱۵]
در المنثور، ج۶، ص۲۴۵.
خیانت همسر" لوط" این بود که با دشمنان آن پیامبر همکاری میکرد، و اسرار خانه او را به دشمن میسپرد، و همسر نوح نیز چنین بود. (" راغب " در" مفردات " میگوید: " خیانت " و" نفاق " یک حقیقت است، جز اینکه" خیانت" در مقابل" عهد و امانت " گفته میشود، و نفاق در مسائل دینی.) ۲ - پانویس
۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعرض به جبرئیل». |