تحقیر در کلام نبویخداوند میان مسلمانان اخوت برقرار کرده و برای استقرار و دوام آن به اموری فرمان داده و از آنچه که این رابطه را تباه مینماید، نهی کرده است؛ از جمله چیزهایی که این پیوند را سست و گسسته میسازد، تحقیر و خوار شمردن دیگران است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کسی را تحقیر نمیکردند و مسلمانان را نیز از تحقیر مردم برحذر میداشتند. ۱ - تحقیر مردم در سیره نبویدر سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تعامل و برخورد با مردم بر مبنای عزت و کرامت صورت میگرفت و کرامتمداریشان در زندگی تا بدان پایه بود که آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از هر صورت و سیرتی که نمادی از زیر پا گذاشتن کرامت و حرمت مردمان و تحقیر شخصیت ارجمند انسانها در آن وجود داشت، برائت میجست و آن را رسماً زیر پا میگذاشت. نقل شده ایشان در طول ایام حیاتشان اجازه دستبوسی و پابوسی به کسی ندادند [۱]
حسینی استرآبادی، سید شرف الدین، تاویل الآیات، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹، ص۴۷۲-۴۷۳.
[۲]
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، اسلامیه، بیتا، ج۲۷، ص۱۳۹.
و هیچگاه مردم را هر چند بیبضاعت و تنگدست، با دیده حقارت ننگریست؛ دعوت بندگان را میپذیرفت. [۳]
طبرسی، ابوالفضل علی بن حسن، مشکاة الانوار، نجف، کتابخانه حیدریه، ۱۳۸۵ق، ص۱۵.
دعوتی که غذای سفرهاش گاه به نانی جوین و دنبهای بوناک شده خلاصه شده بود؛ اما هرگز کسی را بخاطر آنچه که از او دعوت به عمل آورده بود، تحقیر نکرد؛ برای احترام به اصحاب، آنان را به کنیه صدا میزد و آنان را به نامی میخواند که بیشتر دوست میداشتند. [۱۳]
ابن سید الناس، ابوالفتح محمد، عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل والسیر، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، ۱۴۱۴، ج۲، ص۴۰۰.
ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسامی و کنیههای حقارتآور و نامناسب مسلمانان را تغییر میدادند (در منابع تاریخی و رجالی از افراد بسیاری نام برده شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسامی نامناسبشان را به اسامی زیبا تغییر دادند من باب نمونه حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نام بره بنت حارث را به جویریه و اسامی عبدالعزی بن صفوان و عبدنهم بن صفوان را به ترتیب به عبدالله و عبدالرحمن و عبدالعزی بن عبدالله را به عبدالرحمن و....تغییر نام دادند.) [۱۸]
ابن عبد البر،، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۲، ص۸۳۸-۸۳۹.
و برای کسانی که کنیه نداشتند، کنیه قرار میدادند؛ مردم نیز به همان کنیه صدایشان میزدند؛ حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای زنان و کودکان نیز کنیه قرار میدادند. [۲۰]
عبادی لحجی، عبدالله بن سعید، منتهی السؤل علی وسائل الوصول الی شمائل الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جده، دارالمنهاج، چاپ سوم، ۱۴۲۶، ج۲، ص۴۳۳.
[۲۱]
نبهانی، یوسف بن اسماعیل، وسائل الوصول الی شمائل الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بیروت، دارالمنهاج، چاپ دوم، ۱۴۲۵، ص۲۰۷.
ایشان در طول ایام حیاتشان هرگز مسلمانی را نفرین نکرد [۲۴]
بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۱، ص۳۱۴.
و به کسی ناسزا نگفت و دشنام نداد [۲۷]
بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۱، ص۳۱۴.
و خدمتکار یا همسری را نزد.در محضر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کسی حقیر شمرده نمیشد و در مجلسش آبروی کسی ریخته نمیشد [۳۱]
شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)، قم، جهان، ۱۳۷۸، ج۱، ص۳۱۸-۳۱۹.
[۳۲]
شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، قم، شریف رضی، ۱۳۶۳ش، ص۸۲-۸۳.
و مسکینی به خاطر تهیدستی و یا بیماریاش کوچک شمرده نمیشد؛ [۳۳]
طباطبایی، محمد بن حسین، سنن النبی، تهران، اسلامیه، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش، ص۳۸.
هر آنچه را که خدا حقیر میدانست، او نیز حقیر میشمرد. [۳۴]
امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص۲۲۷.
میفرمود: «هر کس مرد یا زن مؤمنی را به سبب تهیدستی یا کمبضاعتی خوار و حقیر شمارد خداوند متعال در روز قیامت او را انگشتنمای مردم ساخته، رسوایش میکند.» ایشان (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسلمانان را نیز از تحقیر مردم برحذر داشته میفرمود: «مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید، چرا که کوچک آنان نیز نزد خداوند بزرگ است.» [۳۸]
حلی، ابن ابی فراس، ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، قم، مکتبة الفقیه، بیتا، ج۱، ص۳۱.
[۳۹]
متقی الهندی، علاءالدین علی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، ۱۹۸۹، ج۱۶، ص۱۶.
همچنین میفرمود: «برای مرد همین شر بس که برادر مسلمان خویش را تحقیر کند.» [۴۱]
حلی، ابن ابی فراس، ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، قم، مکتبة الفقیه، بیتا، ج۲، ص۱۲۲.
ایشان بزرگترین گردنفرازی و تکبر را خوار شمردن مخلوق میدانستند و میفرمودند: «ان اعظم الکبر غمص الخلق و سفه الخلق.» ۲ - سرزنش دیگراناز زشتترین اوصاف و حالاتی که نفس آدمی، میتواند بدان مبتلا گردد خصلت زشت سرزنش و نکوهش دیگران به سبب گرفتاری و مصیبت وارده به آنان است. در سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرزنش و نکوهش مذمومی از سوی ایشان گزارش نشده است؛ نقل شده ایشان نسبت به مردم از سه چیز به شدت پرهیز داشتند: «کسی را نکوهش و سرزنش نمیفرمود و لغزشهای کسی را جستجو نمینمود و عیب کسی را پی نمیگرفت.» هیچگاه کسی را در حضور آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرزنش نکردند جز آنکه میفرمود: «رهایش کنید و به او کاری نداشته باشید» انس بن مالک نقل کرد: «ده سال خدمتگزاری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کردم، در این مدت هرگز دشنامم نداد تنبیهام نکرد، سرزنشم ننمود و برایم چهره درهم نکشید و در کاری که مرا فرمان داده بود و من کوتاهی کرده بودم، مؤاخذهام نکرد؛ زمانی که یکی از اهل خانه وی، مرا به سبب کاری مورد مؤاخذه قرار میداد آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمود: رهایش کن که اگر شدنی بود، انجام گرفته بود.» [۴۹]
عبادی لحجی، عبدالله بن سعید، منتهی السؤل علی وسائل الوصول الی شمائل الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جده، دارالمنهاج، چاپ سوم، ۱۴۲۶، ج۲، ص۴۴۹.
[۵۰]
مقریزی، تقی الدین احمد بن علی، امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و امتاع، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج۲، ص۲۳۵-۲۳۶.
ایشان مسلمانان را نیز از سرزنش و ملامت دیگران برحذر داشته فرمودند: «هر کس مؤمنی را به چیزی (به خاطر گناهی) ملامت کند نمیرد تا آنکه خودش مرتکب آن کار شود.» [۵۵]
حلی، ابن ابی فراس، ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، قم، مکتبة الفقیه، بیتا، ج۱، ص۱۱۳.
۳ - پانویس۴ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تحقیر در کلام نبوی»، تاریخ باریابی۹۵/۵/۱۱. |