تاج الملوک آیرملوتاجالملوک آیرملو، زنی با نفوذ در دربار دو پهلوی (اول و دوم) بود و حدود نیم قرن به عنوان ملکه اول دربار شناخته میشد. نفوذ وی بخصوص در دوران سلطنت پسرش محمدرضاشاه بیشتر شد و حتی دخالت او در امور سیاسی موجب ایجاد مشکلاتی برای دکتر مصدق شد. شایان ذکر است که برخی عزل و نصبها نیز زیر نظر آنها انجام میشد. سرانجام تاجالملوک با آغاز تب انقلاب به آمریکا رفت و تا زمان مرگش در همانجا ماند. ۱ - بیوگرافی و شناخت اجمالیتاجالملوک آیرملو، زنی با نفوذ در دربار دو پهلوی (اول و دوم) بود و حدود نیم قرن به عنوان ملکه اول دربار شناخته میشد. شاید به جرات بتوان گفت این زن تنها کسی بود که در مقابل رضاخان میایستاد. نفوذ وی بخصوص در دوران سلطنت پسرش محمدرضاشاه بیشتر شد و حتی دخالت او در امور سیاسی موجب ایجاد مشکلاتی برای دکتر مصدق شد که سرانجام به پیشنهاد مصدق، تاجالملوک و دخترش اشرف که از حامیان مخالفین مصدق بودند، از کشور خارج شدند. شایان ذکر است که برخی عزل و نصبها نیز زیر نظر آنها انجام میشد. سرانجام تاجالملوک با آغاز تب انقلاب به آمریکا رفت و تا زمان مرگش در همانجا ماند. تاجالملوک آیرملو دختر میرپنج تیمورخان آیرملو از صاحب منصبان ارشد ارتش قزاق و همسر دوم رضاخان بود. [۱]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۳۱، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
خانواده او از مهاجرین بودند و پس از انقلاب بلشویکی روسیه از آذربایجان به ایران آمده بودند. پدر او از خوانین بزرگ بود که سالهای سال در سوادکوه مازندران اقامت داشت و با خانواده پدری رضاخان یار و آشنا بود.تاریخ تولد تاجالملوک در شناسنامه ۱۲۷۸هجری شمسی میباشد، اما گویا تاریخ تولد واقعی او ۱۲۷۰ شمسی بود. تاجالملوک پنج خواهر داشت و خودش دومین دختر خانواده بود. [۲]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۳۲، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
اینها از اهالی محله سنگلج تهران بودند. سنگلج آن روز تهران جای زندگی اکثریت مردم لشوش و اشرار و فتنهسازان اسم و رسمدار شهر بود که به استثناء چند خانواده مشهور از اهالی محله، برای بقیه مردم مزاحمت ایجاد میکردند. [۳]
جمشیدی لاریجانی، تاج الملوک، ص۳۷، تهران، بی نا، ۱۳۸۰.
۲ - ازدواجاز آنجا که پدر تاجالملوک یک میرپنج بود، برای رضاخان افتخاری بود که با دختر او ازدواج کند. هرچند تاجالملوک به ظاهر با این ازدواج موافق نبود؛ اما قلباً راضی به آن بود. [۴]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۳۲، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
اشرف پهلوی در مورد ازدواج پدر و مادرش میگوید: «مراسم ازدواج پدرم و نیز برادر مادرم (که هر دو در بریگاد قزاق خدمت میکردند) به طریق سنتی ایرانیها انجام شده بود و هر دو آنها قبل از ازدواج با همسر آینده خود تماس نداشتند. ضمناً گفتنی است که علیرغم سنت زمانه در مورد ازدواج دختران در سنین قبل از بیست سالگی، مادرم در سن ۲۴ سالگی به ازدواج پدرم درآمده بود. لیکن بعدها هربار که پدرم به شوخی خطاب به مادرم میگفت: تو خیلی خوشبخت بودی که در سنین بالا توانستی شوهر پیدا کنی، مادرم بلافاصله میگفت: نه نه تو اشتباه میکنی! من موقع ازدواج بیش از ۱۸ سال نداشتم». [۵]
پهلوی، اشرف، دو چهره دو آیینه، خاطراتی در تبعید، ترجمه حسین ابوترابیان، ص۴۱، تهران، حکایت، ۱۳۸۱، اول.
طبق برخی نقلها تفاوت سنی ملکه مادر و رضاشاه حدود ۲۰ سال بود. یعنی رضا متولد ۱۲۵۶ و نیمتاج متولد ۱۲۷۶ش. با تشکیل خانواده در تهران رضاخان همچنان به دنبال دستورات نظامی بود و زندگی آرامی نداشت. [۶]
پهلوان، کیوان، رضاشاه و دیدگاهها، خاطرات، ص۳۴، تهران، خاورزمین، ۱۳۸۴، اول.
تاریخ ازدواج این دو در ۱۵ رجب ۱۲۹۴ش بوده است. [۷]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۳۲، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
۳ - فرزندانتاجالملوک برای رضاخان ۴ فرزند آورد به نامهای شمس، اشرف، محمدرضا و علیرضا. فرزند اول که خدیجه نامیده شد، در ۴ آبان ۱۲۹۶ به دنیا آمد. وی بعدها به شمسالملوک ملقب گشت. فرزندان بعدی او که دوقلو بودند، دو سال بعد و در ۴ آبان ۱۲۹۸ متولد شدند. یک پسر و یک دختر که به فاصله ۵ ساعت متولد شدند، به نامهای محمدرضا و زهرا. زهرا نیز مانند خواهر بزرگش به اشرف الملوک ملقب گشت. [۸]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۳۲، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
فرزند چهارم او علیرضا بود که ظاهراً در ۱۳۰۱ متولد شد.۴ - ازدواجهای دیگر رضاشاهتاجالملوک همسر دوم رضاشاه بود و رضاشاه قبل از ازدواج با او، زمانی که واحدش در همدان مستقر بود، با زنی به نام صفیه ازدواج کرد و از او صاحب یک دختر بود به نام همدمالسلطنه. [۹]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۷۳، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ششم.
طبق گفته اشرف هرچند مادرش تا حدی جلوی پدر خشن و قلدر میایستاد و از خود ابراز وجودی نشان میداد؛ اما باز هم روابط آنان چنان گرم و صمیمی نبود. رضاخان میرپنج در جریان کودتای ۱۲۹۹ سردار سپه شد. به موازات پیشرفتی که در مشاغل اجتماعی و نظامی به دست آورد، خواه به خاطر دهن کجی به زن بدخلقی به نام تاجالملوک، خواه به خاطر تنوع در زندگی زناشویی، با زن جوان دیگری از شاهزادههای قاجار ازدواج کرد. [۱۰]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۳۱، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
این دختر ملکه توران، نوه مجدالدوله (پسر دایی ناصرالدین شاه) بود که در ۱۳۰۰ به عقد رضاخان درآمد. اما این ازدواج بر اثر توطئههای تاجالملوک و حسادتهایش و نیز بدخلقی رضاخان، چند ماهی بیش طول نکشید و رضاخان که از این زن یک پسر داشت به نام غلامرضا، از او جدا شد؛ (اما هرگز او را طلاق نداد). [۱۱]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۳۶ -۳۹، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
ازدواج بعدی رضاخان با دختری دیگر از خاندانهای قاجار بود. وی عصمتالملوک دولتشاهی بود که در ۱۳۰۲ رضاخان او را به عقد خود درآورد. او تندیس پرستیدنی رضاشاه و سوگلی او بود. [۱۲]
معتضد، خسرو، اشرف از سرای سنگلج تا سریر سلطنت، ص۱۷، تهران، پیکان، ۱۳۷۷، اول.
این زن برای رضاخان پنج فرزند به دنیا آورد. او از تندخویی و بدزبانی تاجالملوک در آزار بوده، حتی تاجالملوک از رضاشاه نیز نزد عصمت به فحاشی یاد میکرد. [۱۳]
معتضد، خسرو، اشرف از سرای سنگلج تا سریر سلطنت، ص۱۸، تهران، پیکان، ۱۳۷۷، اول.
طبق گفته فردوست، تاجالملوک تعدادی زن به عنوان ندیمه داشت که از خانواده ناظر (خانوادههای مشهور مشهد) بودند. وی آنها را مامور میکرد تا با چوب و چماق به ساختمان عصمت حمله کنند. عصمت به محض با خبر شدن، درهای ساختمان را قفل میکرد و از آنجا به رضا خبر میداد. زنها هم با دیدن رضا پا به فرار میگذاشتند. مادر محمدرضا آنها را مؤاخذه کرده و میگفت: ترسوها، رضا که ترس ندارد؛ اما رضاخان هیچ گاه معترض تاجالملوک نمیشد. او احترام مادر محمدرضا را داشت. آن هم به خاطر ولیعهدی محمدرضا؛ ولی عصمت را دوست داشت و پس از رفتن به جزیره موریس از او ملتمسانه خواست تا نزد او بماند؛ اما عصمت بیوفایی کرد و پس از یکی دو ماهی به ایران بازگشت. [۱۴]
فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۷۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳، ششم.
۵ - کشف حجابزمینههای بیحجابی در این خانواده بود، (حضور ملکه و دخترانش در فروردین ۱۳۰۶ در حرم حضرت معصومه و عدم توجه به حجاب که باعث اعتراض واعظ حرم و نیز شیخ محمد بافقی شد.) تا زمانی که رضاخان تصمیم به اجرای قانون کشف حجاب گرفت که در روز اعلان عمومی آن ترتیبی داد که ملکه و دخترانش بیحجاب از مدعوین پذیرایی کنند. [۱۵]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۸۲، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
در واقع رضاخان این کار را از خانوادهاش آغاز کرد.۶ - تبعید رضاخان به موریسبا خارج شدن هزیمت گونه رضاشاه و اکثر اعضای خانواده از ایران، بجز محمدرضا، فوزیه، تاجالملوک و اشرف کسی در ایران باقی نماند؛ [۱۶]
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنان دربار به روایت اسناد ساواک، ص۷، اشرف پهلوی، تهران، ۱۳۸۱، اول.
اما عدم حضور تاجالملوک در موریس ناشی از شکست او در مبارزات نبود، بلکه تاجالملوک به عنوان جانشین شاه و ناظر امور مربوط به خانواده در کشور باقی ماند. نظارتی که تا پایان سلسله پهلوی برقرار بود. نامهها و تلگرافهای رضاشاه به تاجالملوک در این مدت، خود نشان دهنده توانمندی تاجالملوک در امور و میزان نفوذ او میباشد [۱۷]
کسری، نیلوفر، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، ص۴۵، تهران، نامک، ۱۳۷۹، اول.
و نیز حضور او را در کنار محمدرضا و یاری به او یک موهبت میداند.۷ - مرگ رضاخانجنازه رضاخان پس از مرگ (تاریخ مرگ رضاشاه ۴ مرداد ۱۳۲۳) به قاهره منتقل شد و در آنجا مومیایی شد و چند سال بعد در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ برای تشییع و تدفین به ایران منتقل شد. ملکه مادر که در عتبات بود با قطاری عازم تهران شد تا در اجرای مراسم شرکت کند. [۱۸]
خلیلی عراقی، محمدرضا، بازگشت، انتقال جنازه رضاشاه به ایران، ص۱۵۵، بی جا، تابان، ۱۳۲۹.
۸ - دخالت در سیاستعلیرغم اینکه تاجالملوک در امور سیاسی زمان رضاشاه چندان دخالتی نداشت؛ اما در زمان محمدرضا اینگونه نبود. به قول ثریا اسفندیاری، (همسر دوم محمدرضاشاه) ملکه تاجالملوک بیشتر اوقاتش را به گرد آوردن دوستان هم سنّ و سال خود و گفت و گو درباره شایعات بیاساس میپرداخت. به گفته او دربار ایران، درباری زنانه است، هرچند که زنان دربار فاقد تحصیلات درست و حسابی بودند. [۱۹]
معتضد، خسرو، اشرف در آیینه بدون زنگار، ج۲، ص۳۲۵، تهران، البرز، ۱۳۷۶، اول.
اشرف نیز در این دخالتها همدست مادرش بوده است. مذاکره با نمایندگان مجلس مخالف مصدق و نیز نمایندگان سیاسی و اطلاعاتی بریتانیا و ملاقات با مخالفان مصدق در خارج از کشور، از کارهای آنها بوده است. مصدق در آذر ۱۳۳۰ تصمیم به استعفا میگیرد و علت آن را مداخلتهای ملکه مادر و اشرف ذکر میکند. در مجلس هفدهم که مصدق رو به ضعف گذاشت، ناچار مجبور به استعفا شد. چون وزارت جنگ را از شاه میخواست و شاه موافقت نکرد و احمد قوام را به نخست وزیری برگزید؛ اما تظاهرات مردمی در نهایت از مصدق به رهبری آیتالله کاشانی در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ موجب سقوط کابینه قوام شد و مصدق که ملکه مادر و اشرف را در سقوط کابینهاش مسئول میدانست، از شاه خواست تا آنان را از ایران اخراج کند. اشرف در مردادماه با هواپیما و تاجالملوک در شهریور ۱۳۳۱ از راه زمینی ایران را ترک گفتند. اشرف به پاریس رفت و به انتظار مادرش نشست و تصمیم گرفتند که نزد خواهر خود فاطمه پهلوی در آمریکا بروند. اشرف همراه مادر راهی آمستردام شدند و پس از ده روز اقامت همراه مادر خود با کشتی مجلل نیوآمستردام عازم آمریکا شدند. [۲۰]
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنان دربار به روایت اسناد ساواک، ص۸-۱۰، اشرف پهلوی، تهران، ۱۳۸۱، اول.
۹ - قاچاق مواد مخدرسندی به مورخ ۲۶/۱۱/۱۳۳۷ موجود است که مربوط به مطبوعات خارجی و سانسور برخی مطالب آن در ایران بوده است. مندرجات صفحات سانسوری که توسط مخبر آمریکایی تهیه شده بود، مربوط به قاچاق مواد مخدر و باند قاچاقچیان هرویین و کوکایین در ایران بوده و در این سند والاحضرت اشرف و همایون شاهنشاه و علیا حضرت ملکه مادر به ترتیب از گردانندگان باند فروشندگان مواد مذکور در خاورمیانه در ایران معرفی شدهاند. [۲۱]
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنان دربار به روایت اسناد ساواک، ص۳۵، اشرف پهلوی، تهران، ۱۳۸۱، اول.
همچنین کریم آقا بوذرجمهری وکیل مادر محمدرضا در خرید املاک بود. وی برای راضی کردن او مقادیر فراوانی زمین و تعداد قابل توجهی خانه را از صاحبان آنها به بهای ارزان و تقریباً به حالت زور خرید و بدین ترتیب املاک و مستقلاتی برای همسر شاه فراهم آورد. [۲۲]
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زنان دربار به روایت اسناد ساواک، ص۶۳، اشرف پهلوی، تهران، ۱۳۸۱، اول.
۱۰ - ملکه مادر و محمدرضاشاهمحمدرضا چند سالی برای تحصیل به سوئیس رفته بود. به توصیه رضاشاه مادر و خواهرانش (در ۱۳۱۳) به سوئیس رفتند تا از محمدرضا دیدن کنند. [۲۳]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۴۵، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
ملکه مادر علاوه بر زندگی سیاسی، در زندگی خانوادگی محمدرضا نیز نقش و دخالت بسیار داشت. از جمله آزار فوزیه همسر اول محمدرضا که توسط ملکه مادر صورت میگرفت و بخصوص بعد از تولد شهناز دختر فوزیه، به او انگ دختر زایی میزد [۲۴]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۱۱۳، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
که این ناسازگاریها سبب جدایی فوزیه از محمدرضا شد.وی همچنین ثریا همسر دوم محمدرضا را به بهانه نازایی مورد اذیت قرار میداد. بخصوص که بعد از مرگ علیرضا (برادر شاه که امید میرفت، حتی اگر ثریا هم بچهدار نشود، او ولیعهد خواهد شد)، فشارها بر روی ثریا بیشتر شد و او را برای مداوا به خارج فرستادند که این در واقع پایان زندگی ملکه بودن ثریا بود. [۲۵]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۲۷۰-۲۷۲، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
بعد از طلاق ثریا و ازدواج شاه با فرح دیبا، فرح حتی توانست تاجالملوک را هم تحت تاثیر خود قرار دهد. [۲۶]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۳۰۶، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
۱۱ - سرانجامتاجالملوک نیز مانند بسیاری از نزدیکان شاه تریاک میکشید. [۲۷]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۳۵۲، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
بعد از مرگ محمدرضاشاه، تاجالملوک که نزد اشرف در نیویورک زندگی میکرد، بدرود حیات گفت. [۲۸]
جمشیدی لاریجانی، دوقلوی میرپنج، ص۴۲۰، تهران، علم، ۱۳۷۶، اول.
جنازه اش به مکزیک منتقل شد و چند روز بعد خبر مرگش توسط نوهاش رضا پهلوی به چاپ رسید. [۲۹]
جمشیدی لاریجانی، تاج الملوک، ص۳۲، تهران، بی نا، ۱۳۸۰.
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تاج الملوک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۱۷. |