برهانالدین غریببُرْهانُالدّینِ غَریب، محمد۵۴ - ۳۸ق/۲۵۶-۳۳۷م، فرزند ناصرالدین محمود هانْسَوی، از صوفیان و مروجان طریقت چشتیه در دکن بود. ۱ - معرفی اجمالیتدوین مجموعههایی چند از ملفوظات برهانالدین غریب و نیز انتساب القاب و عناوین مختلف به او، حکایت از محبوبیت و تاثیر شخصیت او در میان پیروان و تربیت یافتگانش دارد. با اینهمه، آگاهیهای ما درباره زندگانی و شرحاحوال برهانالدین محدود به گزارشهایی درباره ارتباط او با شیخ نظامالدین اولیا د۲۵ق/۳۲۵م و نیز سلوک عرفانی اوست که گاه به صورتی تناقضآمیز نقلشده، و از اغراق و مبالغه نیز به دور نمانده است. نخستین کسی که از وی یاد کرده، امیر حسندهلوی، از مصاحبان و دوستان نزدیک اوست که در فوائد الفؤاد در مواردی چند از برهانالدین به نیکی یاد کرده است. پس از آن، در خیرالمجالس خواجه حمید قلندر و سیَرالاولیای میرخُرد و نیز در ملفوظات برهانالدین اطلاعاتی مختصر از زندگانی وی آمده است. دیگر تذکرهها و منابع موجود - از سده ق به بعد - در شرح احوال برهانالدین غریب از این منابع سود جستهاند. ۱.۱ - تولدبرهانالدین در خانوادهای اهلعلم و معرفت در هانْسی در منطقه هاریانا از توابع اوتارپرادش زاده شد. سلسله نسب او را به ابوحنیفه (همین مقاله) رساندهاند، و برخی نام پدرش را محمد محمود و نیای او را ناصرالدین گفتهاند. همچنین وی را خواهر زاده شیخجمالالدین هانسوی دانستهاند. [۱]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۴، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
[۲]
کلیم، میان محمددین، چشتی خانقاهین، ج۱، ص۱۰۳، لاهور، ۹۹۰م.
[۳]
صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، ج۱، ص۲۷۲، اسلام آباد، ۹۹۰م.
[۵]
EI ۲، ج۱، ص۱۳۲۸.
۲ - تحصیلاتبرهان الدین سالهای نخست زندگانی خود را در هانسی گذراند و مقدمات علوم را در همانجا فراگرفت؛ سپس به دهلی سفر کرد و در آنجا فقه، اصول، تفسیر و حدیث را نزد عالمان عصر خود آموخت. وی در دهه ۹۰ق به احتمال در ۹۳ق/۲۹۴م به جرگه مریدان شیخ نظامالدین اولیا، پرآوازهترین عارف سلسله چشتیه پیوست و نزد او به کسب معارف و سیر و سلوک عرفانی پرداخت. [۶]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۴، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
[۷]
کلیم، میان محمددین، چشتی خانقاهین، ج۱، ص۱۰۳، لاهور، ۹۹۰م.
[۸]
صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، ج۱، ص۲۷۶_ ۲۸۱، اسلام آباد، ۹۹۰م.
[۱۰]
EI ۲، ج۱، ص۱۳۲۸.
۲.۱ - اساتید ویبرهانالدین در جمع مریدان استادش، با برخی از بزرگان عرفان و تصوف آن عصر، از جمله امیر خسرو دهلوی د ۲۵ق/۳۲۵م، امیرحسن دهلوی و شیخ نصیرالدین محمود چراغِ دهلی د ۵۷ق/ ۳۵۶م نامدارترین خلیفه شیخ نظامالدین، آشنایی یافت و در میان آنان از احترام و منزلتی والا برخوردار گردید. شیخ نصیرالدین در مدت اقامت در دهلی در خانه برهانالدین مسکن گزید. [۱۱]
دهلوی، حسن، فوائد الفؤاد، ج۱، ص۵۵، ملفوظات نظام الدین اولیای بدائونی، به کوشش محمد لطیف ملک و محسن کیانی، تهران، ۳۷۷ش.
[۱۲]
قلندر، حمید، خیرالمجالس، ج۱، ص۱۸۶_ ۱۸۷، به کوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، ۹۵۹م.
[۱۳]
قلندر، حمید، خیرالمجالس، ج۱، ص۲۶۰، به کوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، ۹۵۹م.
[۱۴]
قلندر، حمید، خیرالمجالس، ج۱، ص۲۸۴، به کوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، ۹۵۹م.
[۱۵]
میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، ج۱، ص۴۳۷_ ۴۳۸، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
[۱۶]
یمنی، نظام الدین غریب، لطائف اشرفی، ج۱، ص۳۵۷، چ سنگی.
[۱۷]
جمالی، حامد، سیرالعارفین، ج۱، ص۱۲۸، ترجمة محمد ایوب قادری، لاهور، ۹۸۹م.
[۱۸]
دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، ج۱، ص۹۳_ ۹۴، خیرپور، فاروق اکیدمی.
[۱۹]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ج۱، ص۸۸۲، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۲۰]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، ج۱، ص۳۴۶، کانپور، ۳۳۲ق/۹۱۴م.
[۲۱]
کلیم، میان محمددین، چشتی خانقاهین، ج۱، ص۱۰۳، لاهور، ۹۹۰م.
[۲۲]
دهلوی، محمد اختر، تذکرة اولیائی پاک و هند کلان، ج۱، ص۱۲۱_ ۱۲۲، لاهور، ۹۸۹م.
[۲۳]
معشوق یارجنگ، مشتاق حسین، اخبار الصالحین، ج۱، ص۴۴۲، لاهور، ۴۰۴ق.
۳ - ارادت برهانالدین به نظام الدیندر منابع از ارادت و دلبستگی برهانالدین به نظامالدین اولیا سخن به میان آمده است، اما به گفته مؤلف سیرالاولیا، بر اثر سعایت دو تن از مریدان شیخ نظام الدین، میان آن دو رنجشی پدید آمد و سبب شد که برهان الدین را از خانقاه طرد کنند. [۲۴]
دهلوی، حسن، فوائد الفؤاد، ملفوظات نظام الدین اولیای بدائونی، به کوشش محمد لطیف ملک و محسن کیانی، تهران، ۳۷۷ش.
[۲۵]
میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، ج۱، ص۴۳۸_ ۴۴۰، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
[۲۶]
یمنی، نظام الدین غریب، لطائف اشرفی، ج۱، ص۳۵۷، چ سنگی.
[۲۷]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۲، ص۴۰۰، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۲۸]
دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، ج۱، ص۹۴، خیرپور، فاروق اکیدمی.
[۲۹]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ج۱، ص۸۸۲، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۳۰]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۶، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
سرانجام، برهانالدین به دریافت خرقه خلافت از شیخ خود نایل آمد. برخی برآنند که وی دوبار خرقه خلافت یافت؛ بار نخست به درخواست و اصرار برخی از مریدان و خلفای شیخ از جمله خواجه مبشر، سیدحسین و سید خاموش، و بار دوم در آخرین سالهای حیات شیخ نظامالدین و پیش از سفر به دکن. [۳۱]
میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، ج۱، ص۴۴۰_ ۴۴۱، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
[۳۲]
یمنی، نظام الدین غریب، لطائف اشرفی، ج۱، ص۳۵۷، چ سنگی.
[۳۳]
دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، ج۱، ص۹۴، خیرپور، فاروق اکیدمی.
[۳۴]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ج۱، ص۸۸۳_ ۸۸۴، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۳۵]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، ج۱، ص۳۴۶_ ۳۴۷، کانپور، ۳۳۲ق/۹۱۴م.
۴ - هجرت به دکنبرهان الدین در دهه سوم سده ق به دکن هجرت کرد و در دِواگیری دولت آباد کنونی رحل اقامت افکند و به نشر تعالیم طریقت چشتیه همت گماشت. شاید این سفر با فرمان محمد بن تُغْلُق حک ۲۵- ۵۲ق/۳۲۵-۳۵۱م که همه عالمان و عارفان را در ۲۷ق/۳۲۷م به دواگیری فراخواند، بیارتباط نباشد [۳۶]
میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، ج۱، ص۴۴۱، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
[۳۷]
یمنی، نظام الدین غریب، لطائف اشرفی، ج۱، ص۳۵۷، چ سنگی.
[۳۸]
دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، ج۱، ص۹۴، خیرپور، فاروق اکیدمی.
[۳۹]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ج۱، ص۸۸۴، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۴۰]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۶، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
[۴۱]
EI ۲، ج۱، ص۱۳۲۹.
[۴۲]
Rizvi، AA، ج۱، ص۱۸۳، A History of Sufism in India، New Delhi، ۱۹۸۶.
سخن داراشکوه [۴۳]
داراشکوه، محمد، سفینة الاولیا، ج۱، ص۱۰۱، کانپور، ۸۸۳م.
که این سفر را در زمان حیات شیخ نظامالدین و به همراه امیر حسن دهلوی و جمع کثیری از مریدان دانسته است، چندان درست نمینماید. [۴۴]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۲، ص۴۰۰، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۴۵]
ابوالفضل علامی، آیین اکبری، ج۳، ص۱۷۰، لکهنو، ۸۸۲م.
[۴۶]
عبدالحی، نزهة الخواطر، ج۱، ص۱۴۳_ ۱۴۴، حیدر آباد دکن، ۳۵۰ق/۹۳۱م.
۵ - تاسیس خانقاهبه هرحال، برهانالدین در دواگیری خانقاهی بناکرد و به تعلیم مریدان همت گماشت و در میان صوفیان و مردم آن دیار محبوبیت و مقبولیت بسیار یافت. هرچند پیش از او برادرش شیخ منتخب الدین، معروف به «زرزری زربخش» برای تبلیغ طریقت چشتیه به دکن رفته بود، اما با توجه به اهمیت چشمگیر و تاثیر فراوان برهان الدین در نشر این طریقت در آن سرزمین، میتوان او را بنیانگذار و مروج اصلی سلسله چشتیه در دکن به شمار آورد. وی در آنجا نه تنها در میان توده مردم و جمع مریدان، بلکه نزد سلاطین و بزرگان نیز از احترام و منزلت خاصی برخوردار بود. گفتهاند که سلطان محمد بن تغلق، او را گرامی میداشت و نیز علاءالدین حسن بهمنی حک ۴۸-۵۹ق/۳۴۷- ۳۵۸م، از سلاطین دکن، مبلغ قابل توجهی را برای مخارج فقرا به خانقاه وی بخشید. افزون بر آن، نصیرخان ناصر خان فاروقی، مؤسس سلسله فاروقی خانْدیش، در حدود سال ۰۱ق/۳۹۹م شهری بنیاد نهاد و به احترام شیخ برهانالدین آن را «برهانپور» (همین مقاله) نامید و همچنین به نام شیخ زینالدین داوود شیرازی - یکی از خلفای برهان الدین غریب - «زینآباد» را بنا کرد. [۴۷]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۱، ص۲۷۷، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۴۸]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۲، ص۲۷۷_ ۲۷۹، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۴۹]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۲، ص۴۰۱، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۵۰]
غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار، ج۱، ص۷۹، به کوشش محمد ذکی، پتنه، ۹۹۴م.
[۵۱]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ج۱، ص۸۸۵، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۵۲]
صدیقی، خالد مصطفی، واقعات صوفیه، ج۱، ص۱۵۷_ ۱۵۸، لاهور، ۹۸۹م.
[۵۳]
عصامی، عبدالملک، فتوح السلاطین، ج۱، ص۴۶۲، مدرس، ۹۴۸م.
[۵۴]
صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، ج۱، ص۲۹۱، اسلام آباد، ۹۹۰م.
۶ - شاگردان برهانالدینبرهانالدین شاگردان بسیاری پرورد که از آن میان زینالدین داوود شیرازی، رکن الدین کاشانی و حَمّاد بن عماد کاشانی از خلفای برجسته او بودند. [۵۵]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۲، ص۴۰۱، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۵۶]
صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، ج۱، ص۲۸۷_ ۲۹۰، اسلام آباد، ۹۹۰م.
خواجه حمید قلندر، مؤلف خیرالمجالس و نیز میرخرد، گردآورنده سیرالاولیا، هر چند در شمار مریدان و خلفای او نبودند، امامدتی نزد او شاگردی کردند. [۵۷]
قلندر، حمید، خیرالمجالس، ج۱، ص۲۷۹، به کوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، ۹۵۹م.
[۵۸]
میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، ج۱، ص۴۳۸، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
[۵۹]
رحمان علی، محمد عبدالشکور، تذکرة علمای هند، ج۱، ص۱۷۱، ترجمة محمد ایوب قادری، کراچی، ۹۶۱م.
۷ - توجه به سماعبرهانالدین به وجد و سماع صوفیانه توجه خاص داشت و در این باب، راه و رسم ویژهای ابداع کرد. پس از او، مریدانش را که در سماع صوفیانه به وی اقتدا کردند، «برهانی» نامیدند. [۶۰]
میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، ج۱، ص۴۳۸، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م.
[۶۱]
دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، ج۱، ص۹۳، خیرپور، فاروق اکیدمی.
[۶۲]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۶۳]
Rizvi، AA، ج۱، ص۱۸۳، A History of Sufism in India، New Delhi، ۱۹۸۶.
۸ - وفاتاو سرانجام در دواگیری دولت آباد وفات یافت و در همانجا به خاک سپرده شد. تاریخ وفات او را به اختلاف ۳۱، ۳۲، ۳۸ و۴۱قگفتهاند [۶۴]
چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ج۱، ص۸۸۵، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق.
[۶۵]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۲۵_ ۲۶، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
[۶۶]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، ج۱، ص۳۴۸، کانپور، ۳۳۲ق/۹۱۴م.
[۶۷]
فاروقی، نثار احمد، نقد ملفوظات، ج۱، ص۹۵، لاهور، ۹۸۹م.
[۶۸]
Beale، TW، ج۱، ص۱۱۱، An Oriental Biographical Dictionary، Lahore، ۱۹۷۵.
که از آن میان، تاریخ ۳۸ق چون از نفائس الانفاس - مجموعه ملفوظات او - نقل شده است، درستتر مینماید. [۶۹]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۲۵_ ۲۶، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
[۷۰]
صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، ج۱، ص۲۹۴، اسلام آباد، ۹۹۰م.
[۷۱]
Hadi، N، ج۱، ص۱۴۴، Dictionary of Indo - Persian Literature، Delhi، ۱۹۹۵.
داراشکوه و غوثی شطاری در سده ۱ق/۷م آرامگاه او را زیارت کردند و چنانکه غوثی شطاری همانجا گفته است، در روز عُرس او مردم از نواحی اطراف بر مزار او گرد میآیند و مخارج روضه او، از چندین روستا که بر این کار وقف شده است، فراهم میآید. [۷۲]
داراشکوه، محمد، سفینة الاولیا، ج۱، ص۱۰۱، کانپور، ۸۸۳م.
پس از وفات برهانالدین، شاگرد نامدار او، شیخ زین الدین به عنوان خلیفه وی برگزیده شد. [۷۳]
فرشته، محمد قاسم، تاریخ، ج۲، ص۴۰۱، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م.
[۷۴]
صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، ج۱، ص۲۸۷_ ۲۸۹، اسلام آباد، ۹۹۰م.
۹ - آثار ویمجموعههای متعددی از ملفوظات برهانالدین به دست مریدانش در سده ق/۴م تدوین شده که از آن جمله است: ۹.۱ - احسن الاقوالاحسن الاقوال، مجموعه ملفوظات و تقریرات برهان الدین است که شاگرد او حماد بن عماد کاشانی آن را گرد آورده، و بر حسب موضوع، عنوانبندی کرده است. در این اثر برخی از رویدادهای زندگی شیخ فریدالدین گنج شکر و شیخ نظام الدین اولیا نیز آمده است. از این مجموعه نسخهای در کتابخانه جامعه عثمانیه حیدرآباد دکن و نسخهای دیگر در کتابخانه شخصی خلیق احمد نظامی در علیگره نگهداری میشود. احسن الاقوال به کوشش نثار احمد فاروقی در مجله قند پارسی در دهلی نو به چاپ رسیده است. همچنین ترجمهای از آن به زبان اردو در ۳۴۲ق در بمبئی چاپ شده است. [۷۵]
Nizami، Kh A، ج۱، ص۲۰۳، Historical Studies، Indian and Islamic، ۱۹۹۵.
[۷۶]
قیصر امروهوی، محمود حسن، مرآة التصوف، ج۱، ص۸۶، به کوشش محمد حسین رضوی، علیگره، ۹۸۵م.
۹.۲ - نفائسالانفاسنفائس الانفاس، که مجموعه دیگری از ملفوظات برهانالدین غریب است و توسط رکنالدین کاشانی گرد آمده، و به ترتیب تاریخی از ۳۲ق/۳۳۲م تا پایان عمر شیخ مرتب شده است. از این مجموعه نسخهای در کتابخانه ندوة العلماء نگهداری میشود. [۷۷]
The Life and Times of Shaikh Nizam - u p d - din Auliya، ج۱، ص۷۰.
۹.۳ - آثار دیگردیگر ملفوظات شیخ برهان الدین اینهاست: غریب الکرامات و بقیة الغرائب که هر دو را شاگرد دیگر او، مجدالدین بن عماد کاشانی تدوین کرده است. [۷۸]
آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، ج۱، ص۵، اورنگ آباد، ۳۱۰ق.
خواجه حمید قلندر نیز چنانکه خود در خیرالمجالس اشاره کرده است، مجموعه ملفوظات برهان الدین غریب را با عنوان اخبار الاخیار جمع آورده بود [۷۹]
قلندر، حمید، خیرالمجالس، ج۱، ص۲۷۹، به کوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، ۹۵۹م.
که اکنون اثری از آن در دست نیست.۱۰ - فهرست منابع(۱) آزاد بلگرامی، غلامعلی، روضة الاولیا، اورنگ آباد، ۳۱۰ق. (۲) ابوالفضل علامی، آیین اکبری، لکهنو، ۸۸۲م. (۳) جمالی، حامد، سیرالعارفین، ترجمة محمد ایوب قادری، لاهور، ۹۸۹م. (۴) چشتی، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ترجمة علی اصغر چشتی صابری، لاهور، ۴۱۱ق. (۵) داراشکوه، محمد، سفینة الاولیا، کانپور، ۸۸۳م. (۶) دهلوی، حسن، فوائد الفؤاد، ملفوظات نظام الدین اولیای بدائونی، به کوشش محمد لطیف ملک و محسن کیانی، تهران، ۳۷۷ش. (۷) دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخیار، خیرپور، فاروق اکیدمی. (۸) دهلوی، محمد اختر، تذکرة اولیائی پاک و هند کلان، لاهور، ۹۸۹م. (۹) رحمان علی، محمد عبدالشکور، تذکرة علمای هند، ترجمة محمد ایوب قادری، کراچی، ۹۶۱م. (۱۰) صباح الدین عبدالرحمان، بزم صوفیه، اسلام آباد، ۹۹۰م. (۱۱) صدیقی، خالد مصطفی، واقعات صوفیه، لاهور، ۹۸۹م. (۱۲) عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدر آباد دکن، ۳۵۰ق/۹۳۱م. (۱۳) عصامی، عبدالملک، فتوح السلاطین، مدرس، ۹۴۸م. (۱۴) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور، ۳۳۲ق/۹۱۴م. (۱۵) غوثی شطاری، محمد، گلزار ابرار، به کوشش محمد ذکی، پتنه، ۹۹۴م. (۱۶) فاروقی، نثار احمد، نقد ملفوظات، لاهور، ۹۸۹م. (۱۷) فرشته، محمد قاسم، تاریخ، کانپور، ۲۹۰ق/۸۷۴م. (۱۸) قلندر، حمید، خیرالمجالس، به کوشش خلیق احمدنظامی، علیگره، ۹۵۹م. (۱۹) قیصر امروهوی، محمود حسن، مرآة التصوف، به کوشش محمد حسین رضوی، علیگره، ۹۸۵م. (۲۰) کلیم، میان محمددین، چشتی خانقاهین، لاهور، ۹۹۰م. (۲۱) معشوق یارجنگ، مشتاق حسین، اخبار الصالحین، لاهور، ۴۰۴ق. (۲۲) میرخرد، محمد، سیرالاولیاء، لاهور، ۳۹۸ق/۹۷۸م. (۲۳) خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، کراچی، ۹۷۵م. (۲۴) یمنی، نظام الدین غریب، لطائف اشرفی، چ سنگی. (۲۵) Beale، TW، An Oriental Biographical Dictionary، Lahore، ۱۹۷۵. (۲۶) EI ۲. (۲۷) Hadi، N، Dictionary of Indo - Persian Literature، Delhi، ۱۹۹۵. (۲۸) Nizami، Kh A، Historical Studies، Indian and Islamic، ۱۹۹۵. (۲۹) id، The Life and Times of Shaikh Nizam - u p d - din Auliya، Delhi، ۱۹۹۱. (۳۰) Rizvi، AA، A History of Sufism in India، New Delhi، ۱۹۸۶؛ ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برهانالدین غریب»، شماره۴۸۱۱. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|