باب حطهباب حطّه از درهای مسجدالاقصی و جایگاهی مقدس برای توبه در میان بنیاسرائیل بود. ۱ - معنای باب حطهحطه را در لغت، برگرفته از ریشه «ح ط ط» میدانند. [۳]
المصباح، ج۱، ص۱۴۱، «حط».
معانی گوناگون و در عین حال قابل جمعی که در واژهنامههای عربی برای ریشه یاد شده آمده است، نشان میدهد که فرونهادن و پایین آوردن چیزی یا کسی از جای و جایگاه بالای آن، اعم از اینکه مادی یا معنوی باشد، اصلیترین مؤلّفه معنایی آن است، [۵]
تاجالعروس، ج۱۰، ص۲۱۶، «حطط» .
ازاینرو بر زمین نهادن بار چارپایان، [۷]
الصحاح، ج۳، ص۱۱۱۹.
[۹]
النهایه، ج۱، ص۴۰۲، «حطط».
تنزل مقام، برداشتن بار و سنگینی تکلیف یا گناه از دوش انسان [۱۰]
ترتیب العین، ص۱۸۶.
[۱۱]
القاموس المحیط، ج۲، ص۸۹۴-۸۹۵، «حط» .
[۱۲]
تاجالعروس، ج۱۰، ص۲۱۶-۲۱۷، «حطط».
، پایین آمدن بهای کالا [۱۳]
لسان العرب، ج۳، ص۲۲۶.
[۱۴]
تاجالعروس، ج۱۰، ص۲۱۶.
و... از مصادیق گوناگون این معنا در کاربردهای متفاوت آن است.۱.۱ - کار برد قرآنیواژه حطّة، دوبار در قرآن آمده است. عربی یا دخیل بودن آن از چالشهایی است که توجه واژه پژوهان قرآنی و مفسران را به خود معطوف ساخته است. دیدگاه مشهور فرهنگ نویسان عربی [۱۸]
الصحاح، ج۳، ص۱۱--۱۹.
[۱۹]
ترتیب العین، ص۱۸۶.
[۲۰]
المصباح، ج۱، ص۱۴۱، «حط».
، واژه پژوهان قرآنی [۲۱]
مفردات، ص۲۴۲.
[۲۲]
الغریبین، ج۲، ص۴۶۰.
[۲۳]
التحقیق، ج۲، ص۲۴۳- ۲۴۴، «حط».
و نیز مفسران شیعه [۲۵]
جوامعالجامع، ج۱، ص۵۳.
[۲۶]
غریب القرآن، ص۳۴۳.
و سنی [۲۷]
جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۷--۴۲۸.
[۲۸]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹ - ۹۰.
آن را عربی میداند.در مقابل، برخی از صاحب نظران، حطه را از واژگان دخیل میشمارند، با این تفاوت که فراء آن را نبطی [۳۰]
تاجالعروس، ج۱۰، ص۲۱۸.
[۳۱]
معانی القرآن، ج۱، ص۳۸.
[۳۲]
واژههای دخیل، ص۱۸۰.
، سیوطی عبری [۳۳]
الاتقان، ج۱، ص۲۹۲.
[۳۴]
المتوکلی، ص۱۲۴.
و برخی دیگر سُریانی میدانند [۳۵]
واژههای دخیل، ص۱۸۰.
، چنانکه تلاش شماری از پژوهشگران اروپایی برای به دست دادن یک ریشه عبری برای واژه یاد شده، حاکی از وحدت نظر آنان با سیوطی است، هرچند برخی به رغم پذیرش دخیل بودن، ریشه و خاستگاه حطّه را معمّاگونه خوانده و هیچیک از ریشههای گفته شده را قانع کننده و پذیرفتنی نمیدانند. [۳۶]
واژههای دخیل، ص۱۸۰.
نیامدن این واژه در برخی منابع مربوط به واژگان دخیل قرآن [۳۷]
هل فی القرآن اعجمی.
[۳۸]
لغات القبائل الواردة فی القرآن.
و نیز پراکندگی آرای صاحبان دیدگاه مقابل، میتواند مؤیدی بر دیدگاه مشهور باشد. [۳۹]
واژههای دخیل، ص۱۸۰.
بنابر آنچه گفته شد، به احتمال قریب به یقین ، حطّه از واژگان عربی و منقول به معناست [۴۰]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۹۰.
[۴۲]
الفرقان، ج۱، ص۴۲۹.
؛ اما از آنجا که گفتاری از بنی اسرائیلِ عبری زبان را گزارش میکند، شائبه غیر عربی بودن آن پدید آمده است.۱.۲ - ترکیب باب حطهترکیب «باب حطّه» عیناً در قرآن نیامده، بلکه نامی است که دست کم ساختار عربی آن پس از نزول قرآن و به سبب تقارن در کاربرد و نیز ارتباط «الباب» و «حطه» با یکدیگر پدید آمده است: «و اِذ قُلنَا ادخُلوا هذِهِ القَریَةَ فَکُلوا مِنها حَیثُ شِئتُم رَغَدًا وادخُلوا البابَ سُجَّدًا وقولوا حِطَّةٌ نَغفِر لَکُم خَطیکُم وسَنَزیدُ المُحسِنین...». مشهور [۴۴]
تفسیر ثعالبی، ج ۱، ص۷۹.
[۴۵]
کنزالدقائق، ج ۲، ص۱۷.
مفسران نخستین [۴۶]
جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۶.
[۴۷]
التبیان، ج۱، ص۲۶۲.
[۴۸]
مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۷.
و نیز مفسران متأخر شیعه [۴۹]
التبیان، ج۱، ص۲۶۲.
[۵۰]
مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۷.
[۵۱]
روض الجنان، ج۱، ص۳۰۲.
و سنی [۵۲]
کشفالاسرار، ج۱، ص۲۰۳.
[۵۳]
الکشاف، ج۱، ص۱۴۲.
[۵۴]
التفسیرالکبیر، ج۳، ص۸۸.
مراد از «القَریَة» را شهر بیت المقدس و برخی آیه «یقَومِ ادخُلوا الاَرضَالمُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللّهُ لَکُم...» را مؤیّد آن دانستهاند. [۵۶]
مجمعالبیان، ج۱، ص۲۴۷.
[۵۸]
اللباب، ج۲، ص۹۳.
برخی بر این باورند که فرمان ورود یاد شده در آیه مربوط به پس از رهایی بنی اسرائیل از وادی تیه است [۵۹]
تفسیر منسوب به امام عسکری، ص۲۵۹.
[۶۰]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۸.
، در هر صورت دست کم این معنای سربسته را میتوان از آیه برداشت کرد که خداوند، بنیاسرائیل را فرمان داد که با حالتی خاص، از دری معین وارد شده، عبارت مشخصی را بر زبان آورند تا خداوند از خطاهای گذشته آنان درگذرد؛ اما گروهی، با تغییر عبارت مورد نظر، جملهای تمسخرآمیز بر زبان آورده، در نتیجه به عذاب الهی دچار آمدند:«فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَلَموا قَولاً غَیرَ الَّذی قیلَ لَهُم...» اما اینکه مراد از «البابَ» کدام در و «سُجَّداً» و «حِطَّةٌ» به چه معناست، مفسران به اختلاف گراییدهاند.۱.۳ - دیدگاه مفسرینتفسیر آیه یاد شده از این نظر، یکی از پرچالشترین مباحث مفسراناست. «ال» تعریف در «الباب» نشان میدهد که بنیاسرائیل، درِ یاد شده را کاملا میشناختهاند؛ اما مفسران در تعیین مصداق آن اختلاف دارند. در برابر دیدگاه شماری از مفسران شیعه [۶۴]
جوامع الجامع، ج۱، ص۵۳.
[۶۶]
کنزالدقائق، ج۲، ص۱۷.
و سنی [۶۹]
التفسیرالکبیر، ج۳، ص۸۸.
که «الباب» را دروازه «القَریَة» میدانند، اکثر قریب به اتفاق مفسّران نخست و متأخر [۷۰]
جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۶.
[۷۱]
مجمعالبیان، ج۱، ص۲۴۷.
[۷۲]
اللباب، ج۲، ص۹۵.
، حتی مفسرانی که قریه را شهر « أریحا » گفتهاند [۷۳]
جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۶.
[۷۴]
اللباب، ج۲، ص۹۳.
«الباب» را اشاره به یکی از درهای بیت المقدس میدانند [۷۵]
جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۷.
[۷۶]
اللباب، ج۲، ص۹۵.
؛ با این توضیح که شماری از این مفسران، روشن نکردهاند که مرادشان از بیت المقدس ، شهر قدس است یا مسجدالاقصی ( معبد مقدس شهر) [۷۷]
تفسیر البیضاوی، ج۱، ص۱۰۴.
[۷۸]
زادالمسیر، ج۱، ص۸۵.
؛ اما گروهی به صراحت، درِ یاد شده را یکی از درهای مسجدالاقصی خواندهاند. [۸۱]
الفرقان، ج۱، ص۴۲۸.
ظاهر عبارت برخی نیز همین را میرساند. [۸۳]
تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۷۹.
[۸۴]
فتحالقدیر، ج۱، ص۸۸.
ظاهر آیه و فاصله میان دو بار فرمان به داخل شدن، مؤید این دیدگاه است، زیرا از آن برمیآید که باید دو ورود انجام میگرفت: یکبار ورود به شهر قدس و بار دیگر از درِ مسجدالاقصی. [۸۵]
الفرقان، ج۱، ص۴۲۸.
این دسته از مفسران در تطبیق درِ یاد شده با یکی از درهای چندگانه مسجد و معبد مقدس اختلاف دارند.۱.۳.۱ - ابن عباسباب حطه از سوی برخی چون ابنعباس ، درِ قُبهای (صخرهمقدس ) که موسی (علیهالسلام) و بنیاسرائیل به سوی آن نماز میگزاردند [۸۸]
روضالجنان، ج۱، ص۳۰۳.
و نیز درِ بیت ایلیا [۹۰]
جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۷.
نام یکی از پیامبران بنیاسرائیل [۹۱]
قاموس کتاب مقدس، ص۱۴۴.
که در مسجدالاقصی ، غرفهای برای عبادت داشت شناسانده شده است.۱.۳.۲ - باب حطه در صخره مقدسبرخی به صراحت [۹۲]
مجمعالبیان، ج۱، ص۲۴۷.
و برخی دیگر به احتمال [۹۴]
الفرقان، ج۱، ص۴۲۸.
، باب حطّه را همان درِ صخره مقدس دانستهاند که روبهروی یکی از پلکانهای شمالی صحن صخره قرار دارد. [۹۵]
بیت المقدس، ص۱۶۴.
گزارش ناصر خسرو در سفرنامه خویش به نوعی مؤید این دیدگاه است. [۹۶]
سفرنامه، ص۶۴.
براساس پارهای گزارشهای دیگر، باب حطه نزدیک محراب مریم مقدس قرار دارد و گویا نام دیگری برای باب توبه است که بنیاسرائیل، در صورت ارتکاب گناه و برای طلب آمرزش ، آنجا به تضرع میآمدهاند. [۹۸]
الانس الجلیل، ج۲، ص۳۰.
[۹۹]
روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۳۰.
برخی از کسانی که درهای بیت المقدس را نام بردهاند، در ضلع شمالی آن به جز باب توبه از در دیگری یاد نکردهاند [۱۰۰]
الموسوعة الذهبیه، ج۸، ص۱۱۷.
و این میتواند مؤیّد یکی بودن باب توبه و حطه باشد، چنانکه یاد کرد باب حطه به عنوان جایگاهی برای توبه در میان بنیاسرائیل، در پارهای از احادیث شیعه [۱۰۱]
کتاب سلیم بن قیس، ص۱۲۷-۱۲۸.
[۱۰۲]
مناقب امیرالمؤمنین، ج۲، ص۱۴۷.
و سنی [۱۰۴]
المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۳۹.
[۱۰۵]
نظم درر السبطین، ص۲۳۵.
[۱۰۶]
کنزالعمال، ج۲، ص۴۳۵.
میتواند مؤید دیگری بر یکی بودن آن دو باشد.۲ - ورود بنی اسرائیل از باب حطهحالت بایسته ورود بنی اسرائیل از باب حطه موضوع مورد اختلاف دیگری است. واژه «سُجَّداً» بیانگر این حالت است و ظاهراً به سبب آنکه سجده به مفهوم اصطلاحی و شناخته شده آن، آرامش و سکون را میطلبد و با حرکتِ هنگام عبور از در، سازگار نیست، زمینه اختلاف یاد شده فراهم آمده است. [۱۰۷]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.
[۱۰۹]
الفرقان، ج۱، ص۴۲۸.
برخی آن را به معنای ظاهری و شناخته شده گرفته و بر این باورند که بنیاسرائیل، باید پس از عبور و برای سپاسگزاری و خاکساری، به سجده میافتادند. [۱۱۰]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.
[۱۱۱]
البحرالمحیط، ج۱، ص۳۵۸.
[۱۱۲]
روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۲۰.
دیدگاه دوم با توجه به امکانپذیر نبودن سجده اصطلاحی به هنگام حرکت، آن را به معنای غیر ظاهر آن گرفتهاند؛ با این توضیح که برخی از صاحبان این دیدگاه، با پذیرش نظر ابنعباس که اساس و جوهر هر سجدهای را خم شدن در برابر فرد مورد تعظیم میداند، آن را به معنای خمیده بودن و حالت رکوع گرفتهاند. [۱۱۳]
جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۷-۴۲۸.
[۱۱۵]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.
بعضی در ادامه این دیدگاه، ورود با حالت خمیده را به سبب تنگ و کوتاه بودن باب حطه، گریزناپذیر خواندهاند. [۱۱۷]
روض الجنان، ج۱، ص۳۰۴.
[۱۱۸]
روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۴۲۱.
هرچند این توجیه با گزارش ناصرخسرو مبنی بر قرار داشتن باب حطه در زیر صخره مقدس سازگار است [۱۱۹]
سفرنامه، ص۶۴.
؛ اما با این استدلال که در صورت گزیرناپذیر بودن، دیگر نیازی به فرمان خداوند نبود، مورد تردید واقع شده است. [۱۲۰]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.
[۱۲۱]
البحر المحیط، ج۱، ص۳۵۸.
[۱۲۲]
اللباب، ج۲، ص۹۶.
در مقابل، گروهی دیگر، «سُجَّداً» را بهمعنای، خشوع ، خضوع و تواضع گرفتهاند، با این استدلال که سجده، همه جا به معنای شناخته شده آن به کار نمیرود [۱۲۳]
مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۷.
[۱۲۴]
الکاشف، ج۱، ص۱۱۰.
[۱۲۵]
الفرقان، ج۱، ص۴۲۸.
و باید متناسب با موارد کاربرد آن معنا شود، چنانکه در قرآن از سجده خورشید ، ماه ، ستارگان ، کوهها و درختان برای خداوند یاد میشود که قطعاً نمیتواند به معنای شناخته شده آن باشد.۳ - موارد اختلافیمفسران در نصب، رفع و تقدیر حطه، همچنین در تعیین مصداق جملهای که باید بنیاسرائیل برزبان جاری میساخت نیز به اختلاف گراییدهاند. دیدگاه مشهور که آن را مرفوع میخواند، به رغم اختلاف در تقدیر جمله و انشایی و اخباری بودن آن، حطه را عربی و به معنای طلب بخشش و آمرزش گناهان میداند. [۱۲۷]
جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۸، ۴۳۰.
[۱۲۸]
التبیان، ج۱، ص۲۶۳--۲۶۴.
[۱۲۹]
الکشاف، ج۱، ص۱۴۲.
برخی این توضیح را آوردهاند که افزون بر پشیمانی قلبی، توبه باید در رفتار (جوارح) و گفتار انسان نیز بازتاب یابد، ازاینرو بنیاسرائیل ، پس از پشیمانی، فرمان یافتند که خاضعانه از باب حطه عبور کرده، گفتاری مبنی بر طلب آمرزش بر زبان جاری کنند. [۱۳۰]
التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.
[۱۳۱]
البحرالمحیط، ج۱، ص۳۵۸.
معنای طلب آمرزش بودن حطه، در پارهای از احادیث شیعه [۱۳۲]
بصائر الدرجات، ص۳۱۷.
[۱۳۳]
الامالی، ص۱۳۳.
[۱۳۴]
الخصال، ص۵۷۴.
و سنی [۱۳۵]
جامع الصغیر، ج۲، ص۱۷۷.
[۱۳۶]
کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۳.
[۱۳۷]
فیض القدیر، ج۴، ص۴۶۹.
که مورد توجه مفسران نیز قرار گرفته، بازتاب یافته است. [۱۳۸]
تفسیر فراتالکوفی، ص۳۴۸.
[۱۳۹]
شواهدالتنزیل، ج۱، ص۳۶۱.
[۱۴۰]
شواهدالتنزیل، ج۲، ص۱۵۸.
[۱۴۱]
مجمعالبیان، ج۱، ص۲۴۷.
در این احادیث، جایگاه امیرمؤمنان، علی (علیهالسلام) و اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در میان مسلمانان همانند بابحطه برای بنیاسرائیل خوانده شده است که ورود از آن (محبت و ولایت آنان) مایه آمرزش گناهان و معیار ایمان به خداست.۳.۱ - نظر برخی مفسرینبرخی از مفسران با پذیرش معنای مشهور، مصداق جملهای را که باید بنی اسرائیل میگفتند، «لا إله إلا اللّه» میدانند. [۱۴۲]
جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۴۲۸-۴۲۹.
[۱۴۳]
مجمعالبیان، ج۱، ص۲۴۷.
[۱۴۴]
الدرالمنثور، ج۱، ص۱۷۳.
دیدگاه دوم، با تشبیه «قولوا حِطَّة» به «قولوا لا إله إلا اللّه» که اساسیترین شعار توحیدی اسلام است، به معنای فراگیرتری قائل شده است.بر اساس این تفسیر، حطه به معنای وانهادن همه باورها، اندیشهها، اخلاق و رفتارهای غیرتوحیدی است که بر دوش انسان سنگینی میکند و باید اساس برنامههای زندگی بنیاسرائیل قرار میگرفت [۱۴۵]
التحقیق، ج۲، ص۲۴۴.
و سرانجام اینکه برخی با نفی دیدگاه مشهور و در برداشتی کاملا بیسابقه، عبور از بابحطه را نمادی از تسلیم شدن در برابر قوانینشهری و گفتن حطه را به معنای آگاهی و اقرار به دست کشیدن از آزادی مطلق و پذیرش شرایط شهرنشینی پنداشتهاند؛ با این توضیح که بنیاسرائیل در صحرای سینا ، زندگی بیابانی و آزادی داشتند و هنگامی که فرمان اقامت در شهر را یافتند، خداوند از آنان خواست تا قوانین و شرایط شهرنشینی را گردن نهند، زیرا در غیر این صورت شیرازه جامعه از هم میپاشید. [۱۴۶]
فی ظلال القرآن، ج۱، ص۷۳.
[۱۴۷]
احسن الحدیث، ج۱، ص۴۳.
[۱۴۸]
قاموس قرآن، ج۱، ص۱۵۲.
این دو دیدگاه اخیر با ظاهر آیه و دیدگاه مشهور واژهپژوهان و مفسران درباره معنای حطه سازگارنیست.از مجموع آیات و آنچه تاکنون گفته شد میتوان نتیجه گرفت که بابحطه در میان بنیاسرائیل دارای جایگاهی مقدس و کاملا شناخته شده بوده است و به احتمال زیاد همان در صخره مقدس است که پس از اسلام به نام باب توبه و حطه خوانده شده است. ۴ - فهرست منابعالاتقان فی علوم القرآن؛ الاصفی فی تفسیر القرآن؛ الامالی، صدوق؛ الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل؛ انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوی؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ بصائر الدرجات الکبری؛ بیت المقدس؛ بیت المقدس و تحول قبله؛ تاج العروس من جواهرالقاموس؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر احسنالحدیث؛ تفسیر الجلالین؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ تفسیر فرات الکوفی؛ التفسیر الکاشف؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر کنز الدقائق و بحرالغرائب؛ تفسیر مجاهد؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری (علیهالسلام)؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع الصغیر؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فی علمالتفسیر؛ سفرنامه؛ شواهد التنزیل؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ الغریبین فی القرآن و الحدیث؛ فتح القدیر؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر؛ فی ظلال القرآن؛ قاموس قرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ القاموس المحیط؛ کتاب الخصال؛ کتاب سلیمبن قیس؛ الکشاف؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ لسان العرب؛ لغات القبائل الواردة فی القرآن؛ المتوکلی فیما ورد فی القرآن؛ مجمعالبحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ معانی القرآن، فراء؛ المعجم الصغیر؛ معجم مقاییساللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مناقب الامام امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب (علیهالسلام)؛ الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیه؛ نظم دررالسمطین فی فضائل المصطفی و المرتضی و البتول و السبطین؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر؛ واژههای دخیل در قرآن مجید؛ هل فیالقرآن اعجمی. ۵ - پانویس
۶ - منبعمرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «باب حطه». |