امیدواری اصحاب کهف (قرآن)اصحاب کهف جوانانی بودند که به خدا ایمان آوردند و خداوند نيز بر هدايتشان افزود: «انَّهُم فِتيَةٌ ءامَنوا بِرَبّهِم وزِدنهُم هُدًی». «فتيه» جمع «فتا» به معنای جوان است. ۱ - امید اصحاب کهف به رحمت خدادر آیاتی از قرآن به امیدواری اصحاب کهف به رحمت و امداد خداوند اشاره شده است آنجا که میفرماید: اذ اوی الفتیة الی الکهف فقالوا ربنآ ءاتنا من لدنک رحمة وهیئ لنا من امرنا رشدا (آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند پروردگار ما از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان). واذ اعتزلتموهم وما یعبدون الا الله فاو ا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته...(و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مىپرستند كناره گرفتيد پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد). جمله «و اذ اعتزلتموهم...» میتواند ادامه گفتههای اصحاب کهف و حاکی از امیدواری آنان به رحمت خدا باشد. ۱.۱ - دیدگاه علامه طباطباییکلمه ((اوى)) از ((اوى)) است که به معناى برگشتن است ، البته نه هر برگشتنى ، بلکه برگشتن انسان و یا حیوان به محل اقامت و زندگى اش تا در آنجا دوباره استقرار یابد. وکلمه ((فتیة)) جمع سماعى ((فتى)) است ، و((فتى)) به معناى جوان است ، واین کلمه خالى از شائبه مدح نیست وتقریبا منظور از آن ، جوان خوب مى باشد. کلمه ((هیى ء)) از ماده تهیه وآماده کردن است . بیضاوى گفته است که اصل تهیه هر چیزى پدید آوردن هیات آن است . وکلمه ((رشد)) - به فتحه را وشین - وهمچنین کلمه ((رشد)) - به ضمه را وسکون شین - راه یافتن به سوى مطلوب است . راغب گفته : ((رشد)) در مقابل ((غى)) است که در جاى کلمه هدایت استعمال مى شود. مقصود از ((رحمت)) و((رشد)) در دعاى اصحاب کهف : ((ربنا اتنا من لدنک رحمة وهیىلنا من امرنا رشدا)) وجمله ((فقالوا ربنا اتنا من لدنک رحمة)) تفریع دعاى ایشان است بر بازگشتن ایشان ، گویا وقتى ناتوانى وبیچارگى خود را دیدند مضطر به این شدند که از درگاه خدا مسئلت نمایند، واین تفریع را کلمه ((من لدنک)) تاءیید مى کند، زیرا اگر دستشان از هر چاره اى قطع نشده باشد، ویاءس ونومیدى از هر طرف احاطه شان نکرده باشد رحمتى را که درخواست کردند مقید به قید ((لدنک)) نمى کردند، بلکه مى گفتند آتنا رحمة - خدایا به ما رحمتى فرست همچنان که دیگران مى گویند:ربنا آتنا فى الدنیا حسنة ویا مى گویند: ربنا وآتنا ما وعدتنا على رسلک پس مراد از رحمت سؤ ال شده تاءیید الهى بوده در جائى که مؤیدى غیر اونیست . ممکن هم هست مراد از رحمت سؤ ال شده از ناحیه پروردگار پاره اى مواهب ونعمتهاى مختص به خدا باشد از قبیل هدایت که در مواضعى از کلام مجیدش آن را از ناحیه خودش به تنهایى دانسته است ، تقیید به جمله ((من لدنک)) هم خالى از اشعار به این معنا نیست . وورود نظیر این قید در دعاى راسخین در علم که در قرآن آمده باز این احتمال را تاءیید مى کند، چنانچه فرموده : ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة که مى دانیم در این درخواست جز هدایت چیزى را نخواسته اند. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۴۸، برگرفته از مقاله «امیدواری اصحاب کهف». |