امنیت سیاسی و اجتماعیافزون بر هر یک از مواردی که درباره امنیت مطرح شده و امنیت در جامعه را نیز در پی دارد، در بخشی از آیات قرآن مسائل مربوط به امنیت در ساحت اجتماعی انسان و مناسبات حاکم بر آن در دو حوزه داخلی و خارجی جامعه اسلامی بررسی شده است. ۱ - ابعاد امنیت جامعه اسلامی۱.۱ - بعد داخلیدر بُعد داخلی جامعه اسلامی، قرآن رابطه مؤمنان را بر پایه برادری:«اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ» و وحدت و ترک تفرقه:«واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعًا و لاتَفَرَّقوا» ترسیم میکند و نزاع و درگیری را مایه ضعف و از بین رفتن عزت و کرامت مؤمنان میداند. [۴]
المیزان، ج ۹، ص ۹۵
:«و لا تَنزَعوا فَتَفشَلوا و تَذهَبَ ریحُکُم» و چون مؤمنان با هم برادرند از آنان میخواهد اختلافات پیش آمده بین همدیگر را براساس قسط و عدل حل کرده ، در جامعه صلاح برقرار کنند:«فَاَصلِحوا بَینَ اَخَوَیکُم» و زمینه را برای تعاون و همکاری:«و تَعاونوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی» و احسان فراهم آورند و از سوی دیگر با هوشیاری، ریشههای فتنه را بیابند و گزارشهایی را که باعث اختلافات و درگیریهای احتمالی مؤمنان میشود ارزیابی کنند:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنوا اَن تُصیبوا قَومًا بِجَهلَة» ۱.۱.۱ - منافقانو اخبار مربوط به امنیت جامعه را که منافقان به قصد خنثی کردن نقشههای جنگی مسلمانان یا برای ترساندن مردم از حمله احتمالی دشمن منتشر میسازند به مسئولان امر برسانند تا آن را ارزیابی کنند [۱۱]
جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۴۶ ۲۴۷
:«و اِذَا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِهِ ولَو رَدّوهُ اِلَی الرَّسولِ واِلی اُولِی الاَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطونَهُ مِنهُم» ؛ همچنین باید با منافقانی که به قصد حفظ جان و مال خود با فریبکاری نزد مسلمانان اظهار اسلام و نزد قوم مشرک خود اظهار کفر میکنند و خدایان آنان را عبادت میکنند تا از هر دو گروه ایمن باشند، برخورد کنند، زیرا که آنان در پی فتنه انگیزیاند:«سَتَجِدونَ ءاخَرینَ یُریدونَ اَن یَأمَنوکُم و یَأمَنوا قَومَهُم کُلَّ ما رُدّوا اِلَی الفِتنَةِ اُرکِسوا فیها» ۱.۱.۲ - کشتن منافقانمؤمنان وظیفه دارند در صورت دست برنداشتن و تسلیم نشدن منافقان، آنان را هر جا یافتند بگیرند و بکشند:«فَاِن لَم یَعتَزِلوکُم و یُلقوا اِلَیکُمُ السَّلَمَ و یَکُفّوا اَیدِیَهُم فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ ثَقِفتُموهُم» [۱۵]
جامع البیان، مج ۴، ج ۵،، ص ۲۷۳ ۲۷۴
سزای بر هم زنندگان امنیت که فساد میکنند و با خدا و رسول او میجنگند نیز کشته یا مصلوب شدن یا قطع دستها و پاها یا تبعید است:«اِنَّما جَزؤُا الَّذینَ یُحارِبونَ اللّهَ ورَسولَهُ و یَسعَونَ فِیالاَرضِ فَسادًا اَن یُقَتَّلوا اَو یُصَلَّبوا اَو تُقَطَّعَ اَیدیهِم واَرجُلُهُم مِن خِلف اَو یُنفَوا مِنَ الاَرضِ» [۱۷]
جامع البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۲۷۹ ۲۸۰
۱.۲ - بعد خارجیدر بعد خارجی با حفظ آمادگی دفاعی:«واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» میتوان با کافرانی که قصد جنگ و ضربه زدن به مسلمانان نداشته باشند رابطه مسالمتآمیز برقرار کرد:«لا یَنهکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقتِلوکُم فِیالدّینِ و لَم یُخرِجوکُم مِن دیرِکُم اَن تَبَرّوهُم و تُقسِطوا اِلَیهِم» . ۱.۲.۱ - جنگ با کافراناگر کافران جنگ را آغاز کنند مؤمنان باید در راه خدا با آنان جهاد کنند.؛ ولی ستم پیشه نکنند:«و قتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ الَّذینَ یُقتِلونَکُم ولا تَعتَدُوا» و چون اسلام دین صلح و مسالمت است مسلمانان باید تقاضای صلح کافران را بپذیرند و بر خدا توکل کنند [۲۲]
مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۵۳
:«و اِن جَنَحوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وتَوَکَّل عَلَی اللّهِ» ، زیرا مسلمان هیچ گاه آغازگر جنگ نیستند و دشمنان، مسلمانان را به جنگ وادار میکنند. [۲۵]
المیزان، ج ۶، ص ۳۴۶
و در جنگ یا صلح نباید پیران، زنان، کودکان و اسیران کشته شوند و اموری چون شبیخون، ترور ، بستن آب، قصاص قبل از جنایت ، کشتن از روی گمان و تهمت و شکنجه و نیز مُثله کردن کشتگان آنان ممنوع است [۲۷]
المیزان، ج ۶، ص ۳۴۶
و دشمنی تنها با دشمن ظالم:«فَلا عُدونَ اِلاّ عَلَی الظّلِمین» آن هم به قصد رفع فتنه و به صورت مقابله به مثل جایز است «و اِن عاقَبتُم فَعاقِبوا بِمِثلِ ما عوقِبتُم بِهِ». ۲ - پانویس
۳ - منبعدائرة المعارف قران کریم جلد چهارم، برگرفته از مقاله "امنیت سیاسی و اجتماعی" |