ام رومانام رومان دختر عامر بن عویمر عمیرة [۵]
تاریخ طبری، ج ۲، ص۳۵۱
بن عبد شمس از قبیله بنوفراس [۶]
السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۹۹
[۷]
المعارف، ص ۱۷۳
، از فرزندان کنانة بن خزیمة ، [۹]
السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۲۹۸
و مادر عایشه است.۱ - نسب ام روماندر نام پدر و نسب او تا مالک بن کنانه اختلاف بسیار است. [۱۲]
تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۵۱.
امّ رومان در جوانی به همسری حارث بن سَخْبَره ازدی درآمد و برای او پسری به نام طفیل به دنیا آورد سپس با شوهر و فرزند خود از اطراف نجران به مکه آمده و ضمن همپیمان شدن با ابوبکر ، تحت حمایت وی و قبیلهاش در مکه ساکن شدند وی پیش از بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با مرگ حارث به همسری ابوبکر درآمد و از او عبدالرحمن و عایشه را به دنیا آورد. [۱۵]
صفةالصفوه، ج ۱، ص ۳۲
۲ - ایمان ام رومانبه روایتی امّ رومان در سالهای نخست بعثت به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ایمان آورد و با آن حضرت بیعت کرد وی برای مسلمان کردن فرزند خود عبدالرحمن کوشید و پیش از هجرت بارها با او محاجّه کرد که نتیجهای دربرنداشت تا اینکه سرانجام عبدالرحمن در صلح حدیبیه سال ششم هجری یا بعد از صلح حدیبیه و پیش از فتح مکه سال هفتماسلام آورد. امّ رومان در سال نخست هجری با دیگر اعضای خانواده ابوبکر به مدینه هجرت کرد [۲۰]
تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۰
به گفته برخی، وی زنی شایسته و دیندار و در شمار راویان حدیث و صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود [۲۱]
تاریخ الصحابه، ص ۲۷۵
[۲۲]
تجرید اسماءالصحابه، ج ۲، ص ۳۲۰
۳ - وفات ام رومانبنابر برخی روایات وی به سال پنجم یا ششم هجری درگذشت و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر او نماز گزارد و به قبرش وارد شد و از او به نیکی یاد کرد [۲۵]
تجرید اسماءالصحابه، ج۲، ص ۳۲۰
؛ ولی روایات دیگر مرگ او را پس از آن میداند [۲۶]
صفةالصفوه، ج۱، ص۳۲
[۲۷]
الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۲
قراین و شواهدی چون پذیرایی وی از پسرش عبدالرحمن در مدینه پس از مسلمان شدن وی در سال هفتم هجری ، سخن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به عایشه در باب مشورت وی با پدر و مادرش در سال نهم هجری و پس از نزول آیهای که زنان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بین انتخاب آن حضرت و طلاق مخیّر میکرد [۲۹]
الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۳
، و ارث بردن او از ابوبکر [۳۰]
المغازی، ج ۲، ص ۶۹۸
و حدیث گفتن او به مسروق در زمان خلافت عمر [۳۲]
الاصابه، ج ۸، ص ۳۹۲
[۳۳]
مسند احمد، ج ۷، ص ۵۱۰ -۵۱۱
نشان میدهد که امّ رومان حتی پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلمو درگذشت ابوبکر نیز زنده بوده است.۴ - امّ رومان در شأن نزول۴.۱ - لاتَحسَبوهُ۱ :به نقل طبرانی از ابنعباس خطاب «لاتَحسَبوهُ» در آیه ۱۱ نور به پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم، ابوبکر و امّ رومان است [۳۵]
المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۱۳۵
:«اِنَّ الَّذینَ جاءو بِالاِفکِ عُصبَةٌ مِنکُم لا تَحسَبوهُ شَرًّا لَکُم بَل هُوَ خَیرٌ لَکُم : آنان که آن تهمت را زدند گروهی از شما بودند؛ اما شما این ماجرا را بد نشمارید، بلکه آن برای شما خیر است»۴.۲ - والدیه۲: به نقل برخی محدثان [۳۷]
انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۱۰۱
[۳۸]
صحیحالبخاری، ج ۵، ص۴۹
و مفسران [۳۹]
تفسیر ابنابیحاتم، ج ۱۰، ص ۳۲۹۵
[۴۰]
تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۸۰ ۲۷۹
[۴۱]
مجمعالبیان، ج ۹، ص ۱۳۲
مراد از «والدیه» در آیه ۱۷ احقاف امّ رومان و ابوبکر هستند که پیوسته با خواندن آیات معاد از پسرشان عبدالرّحمن میخواستند که ایمان بیاورد؛ ولی او نپذیرفته و با آنان محاجه میکرد و میگفت:اُف بر شما! به من وعده میدهید که پس از مردن و پوسیدن استخوانهایم دوباره زنده شده و سر از قبر برآورم این همه بزرگان قریش پیش از من مردهاند و هیچیک زنده نشده است:«والَّذی قالَ لِولِدَیهِ اُفّ لَکُما اَتَعِدانِنی اَن اُخرَجَ وقَد خَلَتِ القُرونُ مِن قَبلی» عبدالرحمن در ادامه گفت اگر راست میگویید اینها را زنده کنید تا در باب آنچه میگویید از آنان بپرسم! آن دو با استمداد از خداوند در خصوص هدایت وی میگفتند:وای بر تو، ایمان بیاور به راستی وعده خدا حق است و او در پاسخ میگفت:اینها که شما میگویید افسانههای پیشینیان است:«وهُما یَستَغیثانِ اللّهَ ویلَکَ ءامِن اِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ فَیَقولُ ما هذا اِلاّ اَسطیرُ الاَوَّلین»۴.۳ - اصحاب۳ :به نقل برخی از مفسران [۴۳]
مفحمات الاقران، ج ۱، ص ۴۳۰
[۴۴]
تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۳۲
مراد از «اصحاب» در آیه ۷۱ انعام ، امّ رومان و ابوبکر هستند که پیوسته فرزندشان عبدالرّحمن را به اسلام میخواندند و او مصرانه انکار و محاجه میکرد خداوند آیه یاد شده را در رد استدلال او فرو فرستاد:«قُل اَنَدعوا مِن دونِ اللّهِ ما لا یَنفَعُنا ولا یَضُرُّنا ونُرَدُّ عَلی اَعقابِنا بَعدَ اِذ هَدنَا اللّهُ کالَّذِی استَهوَتهُ الشَّیطینُ فِی الاَرضِ حَیرانَ لَهُ اَصحبٌ یَدعونَهُ اِلَی الهُدَی ائتِنا قُل اِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الهُدی و اُمِرنا لِنُسلِمَ لِرَبِّ العلَمین = بگو آیا ما غیر از خدا چیزی را بخوانیم که سود و زیانمان ندهد و پس از آنکه هدایت شدیم به عقب بازگردیم؛ مانند کسی که بر اثر وسوسههای شیاطین در زمین راه را گم کرده و سرگردان است، با آنکه یارانی دارد که او را به هدایت میخوانند و به او میگویند به سوی ما بیا بگو:تنها هدایت خداوند هدایت درست است و ما فرمان داریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم»۴.۳.۱ - نظر عایشهبا اینکه مفسران نزول این آیات را در شأن امّ رومان، ابوبکر و عبدالرحمن دانستهاند؛ ولی بخاری [۴۶]
صحیح البخاری، ج ۵، ص ۴۹
از عایشه روایتی بدین مضمون نقل کرده است که خداوند جز آیه إفک هیچ آیهای درباره ما خاندان ابوبکرفرو نفرستاده است.۵ - پانویس
۶ - منبعدائرة المعارف قران کریم جلد چهارم، برگرفته از مقاله"امّ رومان" |