الالهیات من المحاکمات بین شرحی الاشارات (کتاب)«الهیات المحاکمات مع تعلیقات الباغنوی»، بخشی از کتاب محاکمات، همراه با حواشی ملا میرزا جان باغنوی شیرازی و به زبان عربی است. ۱ - معرفی اجمالیکتاب «المحاکمات بین شرحی الاشارات»، اثر قطب الدین رازی است که در قرن هشتم هجری، به زبان عربی تالیف گردیده است. این کتاب، به انگیزه قضاوت بین شرح فخر رازی و شرح خواجه نصیر الدین طوسی بر اشارات ابن سینا (که اولی به نقد وی نشسته و دومی به دفاع از او برخاسته)، نوشته شده است و باغنوی، تعلیقاتی بر آن نگاشته است و از آن جا که باغنوی، در اصول، اشعری مذهب بوده، جانب فخر رازی را گرفته تا مبانی بعضا نامعقول اشاعره را از آسیب برهاند. ۲ - ساختار کتابکتاب، در بر گیرنده نمطهای چهار، پنج، شش، هفت و هشتم اشارات است و در پایان هر نمطی، تعلیقه ی باغنوی ذکر شده است. ۳ - گزارش محتوابرای آشنایی با روش صاحب محاکمات و صاحب تعلیقات، چند نمونه از مطالب مورد بحث را، در برخی از نمطها، ذکر میکنیم: ۳.۱ - وجود و علل آنصاحب محاکمات، مراد از وجود را وجود مطلق و مراد از علل وجود را وجودات خاصه میداند با این استدلال که وجود مطلق، به گونه تشکیکی بر وجودات خاص حمل میگردد، پس امری ذاتی برای آنها نیست، چون تفاوت و تشکیک در امر ذاتی (ماهیت و اجزای آن) محال است، بنا بر این وجود مطلق، امری عارضی برای وجودات خاص است ناگزیر نیازمند به آنها و معلول برای آنها میباشد؛ در مقابل، صاحب تعلیقات، میگوید: مراد، این نیست که وجودات خاص، علت برای وجود مطلقند، بلکه مقصود این است: از آن جا که وجود مطلق، نسبت به وجودات خاص عارضی است و عروض هر امر عارضی بر شی ء دیگر، نیازمند به علت میباشد، پس وجود مطلق در عروضش بر وجودات خاص، محتاج به علت است، اما اینکه آیا علت همان وجودات خاصند یا غیر آنها، اثری از آن در نمط چهارم و در کلام شارح وجود ندارد. [۱]
الهیات المحاکمات،قطب الدین رازی،ص۲۷.
۳.۲ - الصنع و الابداعصاحب محاکمات، این عقیده برخی از متکلمین را که میگویند: «احتیاج مفعول به فاعل، در اصل وجود است نه در بقا، چنان که بنا در بقای خود به بنا نیازمند نیست» نقل میکند و میگوید: بنا، فاعل بنا نیست، بلکه میلهایی قسری را در سنگها و سایر آلات ایجاد میکند و آنها را بر اساس آن میلها حرکت میدهد و با ترتیبی خاص بر روی هم میچیند؛ این ترتیب و شکل حاصل شده، همان بنا است و در این میان بنا سبب حرکات آلات و ابزار است و حرکات مزبور، معدات حصول بنایند، پس بنا سبب معدات بنا است نه فاعل بنا؛ در مقابل، صاحب تعلیقات میگوید: بر فرض که آن میلها حقیقتا در سنگها و سایر آلات تحقق یابند، بنا فاعل آنها نیست بلکه فاعل آنها و حرکات تابع آنها، طبیعت شی ء مقسور است، بنا بر این اظهر این است که گفته شود: فاعل همه حوادث، خداوند است و بنا یکی از شرایط فلان حادثه به اعتبار وجود آن در زمان اول میباشد. ۴ - فهرست نمطهای کتاببه طور کلی پارهای از مطالب مطرح شده در نمطهای کتاب، فهرست وار عبارتند از: ۴.۱ - نمط چهارممحسوس؛ یعنی موجودی که دارای مکان و وضع میباشد که یا جسم است یا جسمانی؛ نقد نظریه کسانی که موجود را منحصر در جسم یا جسمانی میدانند، از طریق استدلال نمودن با محسوس برای اثبات وجود غیر محسوس و از طریق استدلال با علایق محسوس از قبیل عشق و غضب و خجالت که اعتراف به محسوسات، لازمه اش اعتراف، بدانها نیست، در حالی که وجود این علایق قابل انکار نمیباشد؛ بحثی راجع به مثلث و اینکه مثلث دارای ماده نیست؛ هر شی ء ممکنی، ماهیت و وجودی دارد که با هم مغایرند، ناگزیر از جهت ماهیت، دارای عللی و از لحاظ وجود نیز دارای عللی است، پس علت، یا علت ماهیت است یا علت وجود؛ بیان تفاوت بین ذات شی ء و وجود آن در خارج... نمونهای از تعلیقات باغنوی در ذیل این نمط، در بالا ذکر شد. ۴.۲ - نمط پنجممعنای صنع و ابداع ؛ بررسی این سخن که هر حادثی، مسبوق به موجودی غیر قار الذات است؛ محدث، یا حدوثش از فاعل، بدون واسطه چیزی است که محدث بالمباشره خواهد بود یا به واسطه چیزی است که آن چیز نیز از فاعل است که این محدث بالتولد میباشد و یا به واسطه چیزی است که آن چیز از فاعل مزبور نیست که این محدث بالآله نام دارد؛ ظاهر الانیه و خفی المهیه بودن زمان؛ عدم تخلف معلول از علت تامه... تعلیقاتی که محقق باغنوی بر این نمط نوشته، در چندین بند میباشد که بعضا توضیحی در مورد جملات شارح و بعضا نقد آنها و بیان عدم صحت برداشتها از متن اشارات یا شروح آن است. ۴.۳ - نمط ششمغایات و مبادی آنها؛ بحثی اجمالی راجع به حسن و قبح عقلی ؛ بررسی اینکه فاعلی که در فعل خود غرض دارد، در پی تکمیل خویش است؛ بررسی اینکه مباشر تحریک افلاک، نفس منطبعه در آنهاست که دارای ارادههای جزیی است یا چیز دیگر؛ حرکت حافظ زمان، مستدیر است؛ متناهی بودن قوای جسمانی؛ نامتناهی بودن قوای محرکه افلاک؛ نیاز محرک متحرک به محرک دیگر و منتهی شدن آن به معلول اولی که جسمانی نیست؛ متصدی بحث از وحدت اجسام، ریاضیات است یا الهیات ؟. .. تعلیقات باغنوی بر این نمط، در چندین بند است که در برخی از موارد، ایراد خواجه نصیر را بر فخر رازی نپذیرفته و در بعضی جاها از خواجه حمایت کرده و در پارهای موارد به برداشت همه شارحین، ایراد کرده و برداشت ثالثی را از کلام شیخ ارائه نموده است. ۴.۴ - نمط هفتمتجرید ؛ بیان مراتب عود که پنج مرتبه و ابتدای آن اجسام بسیطه فلکیه و عنصریه میباشد؛ ابزار تعقل نفس؛ دلایل بقای نفس بعد از موت؛ بحث از اتحاد عاقل و معقول؛ احاطه واجب بر جمیع موجودات؛ بررسی نظریه عینیت معلولات واجب با علمش؛ مراد از علم خداوند، حضور معلولات در نزد خداوند است و علم واجب تعالی در واقع تمیز اشیاء در نزد وی میباشد و تمیز اشیاء در نزد وی، عین ذات اوست؛ اجسام حیوانیه؛ قوای انسانی؛ عامل شقاوت انسان... تعلیقات باغنوی، طبق روال انماط سابقه، در پایان این نمط آمده است. از جمله نکات این تعلیقات، بحثی است در تابعیت علم از معلوم و نه بر عکس، بنا بر این علم به معصیت، سبب معصیت نمیگردد. ۴.۵ - نمط هشتمبهجت و سعادت ؛ لذت و کیفیت ادراک آن که همچون ادراک الم، یا به صورت حسی است یا به گونه عقلی؛ اقسام هر کدام از لذات؛ بیان اینکه کدام یک از اقسام لذت، قوی تر است؛ وجه اینکه ما برخی از لذتها را درک نمیکنیم؛ بحثی در تغایر خیر و کمال؛ اثبات آلام عقلیه و موعد آن که بعد از مفارقت نفس از بدن است؛ تقسیم نفوس از لحاظ درک لذات و آلام، به چند قسم... محقق باغنوی، تعلیقات کوتاهی بر این نمط نوشته و در آن، از عدم امکان انکار تحقق لذت در هنگام تخیل محبوب و حصول لذت در علوم، با نیل به صورت علمیه سخن گفته است. ۵ - وضعیت کتابدر پایان کتاب، صورت مخطوطات آن آمده است و هیچ گونه فهرستی برای آن نوشته نشده است. ۶ - پانویس
۷ - منبعنرم افزار خواجه نصیرالدین طوسی،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. |