اقطاعداری دوره صفویدوره طولانی دولت صفوی در بررسی تحولات اقطاعداری حائز اهمیت است. چون هم به تدریج اقطاع جای خود را به تیول و سیورغال داد و هم اینکه در این دوره خاندانهای تیولدار پدید آمدند. فهرست مندرجات۲ - تیول ۲.۱ - معنای اعم از اقطاع ۲.۲ - انواع ۲.۳ - تیولهای کارگزاران ۲.۴ - سود کلان تیولداران ۲.۵ - تیول نامجات ۳ - سیورغال ۳.۱ - معنی ۳.۲ - اقطاعداری روحانیان ۳.۳ - سیورغالهای دائمی ۳.۴ - سیورغال اراضی وقفی ۴ - اُلکا ۵ - مقایسه اقطاعداری با فئودالیسم ۵.۱ - اقطاع دوره اسلامی ۵.۲ - نظر پطروشفسکی ۵.۳ - اقوال ۵.۳.۱ - عینیت و هماهنگی کامل ۵.۳.۲ - تفکیک اقسام اقطاعات ۵.۴ - دوره ممالیک ۵.۵ - تحلیل و نقد ۶ - مقالات مرتبط ۷ - فهرست منابع ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - اهمیت دوره صفویدوره نسبتاً طولانی دولت صفوی هم برای بررسی تحولات اقطاع در شرق قلمرو اسلام حائز اهمیت است. چه، از یک سوی اقطاع به تدریج جای خود را به تیول و سیورغال داد و اصطلاحات و اشکال دیگری از آن مانند ادرار و اُلکا رواج یافت و مفهوم و مدلول بعضی دیگر مانند سیورغال روشنتر گردید؛ و از سوی دیگر گروه بسیاری از خاندانهای تیولدار در این عصر پدید آمدند که برخی از آنها بیش از دو قرن قدرت و ثروت خویش را حفظ کردند. به علاوه حکومتهای ولایاتی چون گیلان، مازندران، استراباد، گرجستان، داغستان، کردستان و خوزستان غالباً در دست خاندانهای اقطاعدار قدیمی قرار داشت که از اختیارات وسیعی برخوردار بودند و برای دولت مرکزی خدمات نظامی انجام میدادند (برای مثال به این منابع رجوع کنید [۱]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۳۲۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲]
لمتن، ا ک س، مالک و زارع در ایران، ص۲۱۵، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.
).۲ - تیول۲.۱ - معنای اعم از اقطاعمفهوم اقطاع در گزارشهای مورخان این دوره (برای مثال به این منبع رجوع کنید [۳]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۰۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۴]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۲۷۹، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۸۱۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
)، اعم از آنکه از بعضی مناصب دولتی مانند وزارت یا قوللر آقاسی باشی که اقطاعات خاص داشتند، حکایت کند، [۶]
برن، رهر، ج۱، ص۴۹، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۷]
برن، رهر، ج۱، ص۸۲، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
یا این معنی را که امرای بزرگ و شاهزادگان و خوانین از اقطاعات برخوردار بودند، نشان دهد، تفاوتی با آنچه به روزگار پیشین به کار میرفت، ندارد؛ جز آنکه منحصر در امرای لشکری نبود.اما از بعضی شواهد پیداست که تیول به عنوان اصطلاحی که از دوره ابوسعید ایلخان به کار میرفته، [۸]
حافظ ابرو، لطف الله، ج۱، ص۱۴۱، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۱۷ش.
ظاهراً مرادف با اقطاع به تدریج جای خود را باز میکرده، و در کنار هم به کار میرفته است.مثلاً از امیری یاد کردهاند که شاه عباس دارابگرد را به تیول و اقطاع او واگذاشت [۹]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۸۸۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
و اگر این دو اصطلاح معانی متفاوتی میداشتند، طبیعتاً یک ناحیه را نمیتوانستند به تیول و هم اقطاع یک تن دهند.مینورسکی نیز این معنی را تأیید کرده که تیول همان اقطاع است، جز آنکه اقطاع لفظی محترمانهتر بوده، و با خدمات اقطاعدار بستگی نداشته، در حالی که تیول نوعی مقرری برای کارگزاران حکومت بوده است. او انواع اقطاعات عصر سلجوقیان و پس از آن را با تیول مطابقت داده، و اقطاعات نظامی و جز آن را همان تیول دانسته است. [۱۰]
مینورسکی، و، ج۱، ص ۴۵-۴۶، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
لمتن معتقد است که تیول اهدای تمام یا قسمتی از بهره مالکانه اراضی معینی بود و بر همه انواع اقطاعها اطلاق میشد. [۱۱]
لمتن، ا ک س، ج۱، ص۲۱۷-۲۱۹، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.
بنابر این در عصر صفوی تیول اعم از اقطاع نظامی و کشوری بوده است. ۲.۲ - انواعبه سبب اعم بودن معنای تیول از اقطاع، تیول را دو نوع دانستهاند: تیولی که وابسته به مشاغل مهم و معین بود و لابد با عزل صاحب منصب، به منصبدار جدید منتقل میشد؛ و تیولی که شاه مادام العمر به کسی میداد. [۱۲]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۱۳]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۵۹، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۱۴]
مینورسکی، و، ج۱، ص ۴۵-۴۶، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
[۱۵]
شاردن، ژان، ج۳، ص۱۲۵۸، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲.۳ - تیولهای کارگزارانشاردن اعطای تیول بهجای مواجب را نوعی حواله دانسته است. قابل توجه است که اگر تیولی را در برابر مواجب معین به کسی میدادند و درآمد آن تیول از مواجب مذکور کمتر بود، دولت مابهالتفاوت را جبران میکرد، و از آن سوی اگر درآمد تیول از مقرری بیشتر بود، تیولدار باید مازاد آن را به دولت باز میگرداند. [۱۶]
شاردن، ژان، ج۳، ص۱۲۵۸-۱۲۵۹، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، ۱۳۷۴ش.
تیول به همه طبقات کارگزاران دربار و دولت از قورچی باشی و قوللر آقاسی و امیر شکار و توپچی باشی تا حکام و خوانین و وزرا و مستوفیان و کلانتران تعلق میگرفت و هر یک از اینان به تیولهای زیردستان نظارت داشتند؛ اما مستوفی الممالک به عنوان ناظر کل همه تیولها و سیورغالها میبایست این واگذاریها را تأیید و تصدیق کند تا ارزش قانونی بیابد. [۱۷]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۴۱۶ به بعد، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، مجلة دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۸ش، س ۱۶، شم ۴.
چنین مینماید که برقراری تیول برای کارمندان دربار از ۱۰۲۶ ق/۱۶۱۷ م رسم شد. به گزارش اسکندربیک [۱۸]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۲۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
در این تاریخ هیأتی مرکب از وزیر اعظم و همکارانش به تعیین تیولهایی برای هر گروه از درباریان پرداختند و پس از آن اعطای تیول روش معمول برای پرداخت مستمریها گردید.گزارشهایی درباره تیولهای مقامات کشوری و لشکری و اینکه تیول بعضی از منصبها معین بود، مؤید این معنی است. [۱۹]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۲۰]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۲۶، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۲۱]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۵۹، تهران، ۱۳۳۲ش.
۲.۴ - سود کلان تیولدارانتیولداران این دوره بهرهای کلان از تیولهای خود میبردند؛ زیرا مبلغ ارزیابی رسمی بسیار کمتر از درآمد واقعی املاک بود و تیولداران هیچ گاه درآمد واقعی را نشان نمیدادند. حتی اگر آفت و خشکسالی بدان میرسید، مطالبه خسارت یا تعویض تیول میکردند. [۲۲]
شاردن، ژان، ج۳، ص۱۲۵۹، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۲۳]
مینورسکی، و، ج۱، ص۱۶۲، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، ۱۳۳۴ش.
۲.۵ - تیول نامجاتبرای تیولها سندهایی به نام تیول نامجات صادر میشد و در دفاتر دیوان ثبت میگردید و مُهر زده، و یک نسخه حفظ میشد. [۲۴]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۲۵، تهران، ۱۳۳۲ش.
نظارت بر تیول نامجات و سیورغالات و اقطاعات بر عهده منشی الممالک بود. [۲۵]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۷۹، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، مجلة دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۸ش، س ۱۶، شم ۴.
در حالی که ثبت و ضبط اقطاعات و سیورغالات از وظایف اوارجه نویس به شمار میرفت. [۲۶]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۴۳-۴۴، تهران، ۱۳۳۲ش.
۳ - سیورغالاما سیورغال که از عهد ایلخانان به تدریج مصطلح شد، [۲۷]
اهری، ابوبکر، ج۱، ص۱۳۹، تاریخ شیخ اویس، به کوشش ی لون، لاهه، ۱۳۷۳ق.
[۲۸]
اهری، ابوبکر، ج۱، ص۱۴۵، تاریخ شیخ اویس، به کوشش ی لون، لاهه، ۱۳۷۳ق.
[۲۹]
اهری، ابوبکر، ج۱، ص۱۶۳، تاریخ شیخ اویس، به کوشش ی لون، لاهه، ۱۳۷۳ق.
در این دوره اهمیت بیشتری یافت و در غالب منابع عصر ترکمانان آق قویونلو و قراقویونلو و صفوی در کنار اقطاع و تیول به کار میرفت.۳.۱ - معنیفضل الله بن روزبهان خنجی سیورغال را مرادف اقطاع استغلال دانسته است [۳۰]
فضلالله بن روزبهان، سلوک الملوک، ج۱، ص ۳۰۷، به کوشش محمد علی موحد، تهران، ۱۳۶۲ش.
و شواهد و دلایل متعددی آن را تأیید میکنند، اگرچه اختلافهایی درباره نوع واگذاری آن و انواع سیورغالداران در منابع دورههای مختلف دیده میشود.برخی از نویسندگان سیورغال را کاملترین شکل اهدای زمین به افراد لشکری و کشوری و روحانیان دانستهاند. [۳۱]
نعمانی، فرهاد، ج۱، ص۲۲۹، تکامل فئودالیسم در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.
۳.۲ - اقطاعداری روحانیاندر واقع نیز یکی از مهمترین تحولات اقطاعی، ورود علمای دین و روحانیان در زمره اقطاعداران بود و چنانکه در صدر این مقاله اشاره شد، برخی کشمکشها درباره مشروعیت استفاده از اقطاعات میان علما نیز درگرفته بود. اما این پدیده منحصر به عصر صفویه نبود، و در ایام مغول و تیموریان و ترکمانان و برخی سلسلههای محلی ایران نیز اعطای سیورغال، مقاصه، معیشت و ادرار به علما و شیوخ مرسوم بود (برای مثال به این منابع رجوع کنید [۳۲]
شرفالدین علی یزدی، ظفر نامه، ۴۴۹ ب، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۳۳]
نخجوانی، محمد بن هندوشاه، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۷، دستور الکاتب، به کوشش عبدالکریم علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م.
[۳۴]
مدرسی طباطبایی، حسین، ج۱، ص۲۵-۲۶، فرمانهای ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو، قم، ۱۳۵۳ش.
).۳.۳ - سیورغالهای دائمیاز سیورغالهای دوره صفوی اطلاع بیشتری در دست است. در این عصر امرا و شاهزادگان و سادات و روحانیان و دیوانیان سیورغالهای دائم داشتند (برای بعضی از سیورغالهای روحانیان و سادات، به این منبع رجوع کنید [۳۵]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۶]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۴۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۷]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۴۵، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۸]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۹]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۵۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۴۰]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۸۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۴۱]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۲۲۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
). این سیورغالها معمولاً از اراضی موات یا خالصهها داده میشد.همچون اراضی بایری که شاه طهماسب در اردبیل به طور دائم به درویش محمد داد و مقرر داشت که کارگزاران دیوانی به کلی قلم و قدم از آن کشیده دارند و هر ساله حکم و پروانه مجدد نخواهند. این سیورغالها در صورت تمایل دولت به ارث نیز میرسید؛ اما نمیدانیم که در چه مواردی موروثی و در چه مواردی در حکم تیولی بوده که به جای حقوق و مواجب داده میشد؛ اگرچه برخی سیورغالها صرفاً به عنوان پاداش واگذار میشد. [۴۲]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۸۵، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۴۳]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۱۶۸، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۴۴]
لمتن، ا ک س، ج۱، ص۲۰۷، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۵]
لمتن، ا ک س، ج۱، ص۲۲۹، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.
۳.۴ - سیورغال اراضی وقفیاز یک سند سیورغال بر میآید که گاه اراضی وقفی نیز به سیورغال داده میشد و گویا در دوران اخیر صفوی این شیوه رواج بیشتری یافت. [۴۶]
تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، ج۱، ص۵۳، تهران، ۱۳۳۲ش.
شاید به همین دلیل این نوع سیورغالها را نوعی موقوفه ارثی دانستهاند که در دست خاندانهای روحانی قرار داشت و نسل به نسل منتقل میگردید. [۴۷]
نعمانی، فرهاد، ج۱، ص۲۳۴، تکامل فئودالیسم در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.
۴ - اُلکااصطلاح دیگری که از اواخر عصر تیموری به عنوان یکی از انواع اقطاع به کار میرفت، «اُلکا»، است که گفتهاند به مفهوم واگذاری چراگاهها یا اراضی ییلاق و قشلاق طوایف بوده است. در منابع صفوی هم الکا به معنای قلمرو کوچ ایل و هم مالکیت مرتع به کار رفته، [۴۸]
نعمانی، فرهاد، ج۱، ص۱۹۹، تکامل فئودالیسم در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.
و گاه برخی شهرها که به رسم هدیه و عطا داده میشد، ظاهراً مصداق همان الکا بوده است؛ چنانکه ابهر و زنجان و سلطانیه که شاه طهماسب در ۹۶۱ ق/۱۵۵۴ م به خلیل خان داد، بدان شرط که ۳ هزار تن سپاهی به اردو روانه کند، از این مقوله است. [۴۹]
پیگولوسکایا، ن و، ج۲، ص۵۰۹، و دیگران، تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۶ش.
به هر حال در بسیاری از گزارشهایی که در این باب در دست است، دو اصطلاح الکا و تیول یا الکا و اقطاع در کنار هم آمده است و چنین بر میآید که الکا معمولاً به خوانین و امرای ایلات داده میشد، و نیز اگر معنایی عامتر از اقطاع و تیول نداشته، ظاهراً مصداق و نتایج مترتب بر این واگذاری متفاوت بوده است. [۵۰]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۱۳۸-۱۴۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵۱]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۳۲۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵۲]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۱۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
الکا گاه موروثی (برای مثال به این منبع رجوع کنید [۵۳]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۲۰۱، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۵۴]
عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، ج۱، ص۲۶۴، تهران، ۱۳۴۹ش.
) بوده، و گاه با شغل و منصب بستگی داشته است. [۵۵]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۳۶۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
همچنین بعضی از کارمندان لشکری و دیوانی مانند توپچی و میرآخور بخشی از مواجب خود را از الکا - در دست هر کس که بود - میگرفتند. [۵۶]
نعمانی، فرهاد، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱، تکامل فئودالیسم در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش.
۵ - مقایسه اقطاعداری با فئودالیسمبدینگونه نشان داده شد که شیوهها و انواع اقطاعداری که عملاً در سرزمینهای اسلامی رایج بود، با آنچه به طور نظری توسط دانشمندان تبیین و تدوین شده، در اغلب دورهها متفاوت است. ۵.۱ - اقطاع دوره اسلامیاقطاع دوره اسلامی اساساً مشتمل بر اعطای مشروط زمین بود که به تدریج با ظهور مقطعان نظامی و اقطاعات موروثی موجب پیدایش نوعی مالکیت شد. ۵.۲ - نظر پطروشفسکیخصوصیات اینگونه اقطاعات، اختیارات اقطاعداران و روابط آنان با کشاورزان و دولت، خاورشناسانی را که در این باره به تحقیق پرداختند، به مقایسه اقطاع عصر اسلامی با نظام فئودالیسم اروپایی متوجه گردانید و برخی از آنها کوشیدند تا مشابهتهایی میان اقطاعداری موقت و موروثی با زمینداری فئودالی بیابند. پطروشفسکی از نویسندگانی است که اقطاعداری موروثی را با فئودالیسم اروپایی مقایسه کرده، و تکامل آن را در سرزمینهای اسلامی از همان طریقی دانسته که در اروپا صورت گرفته است. به عقیده او این معنی که سلطان یا امام در قلمرو اسلام حقوق عالیه مالکیت اقطاعات و حق مصادره و انتقال آن را برای خود محفوظ میداشت، ویژگی این سرزمینها نیست، بلکه در اروپای غربی و روسیه نیز چنین بود، و بر این اساس زمیندارای مالکان متعددی است که بر حسب سلسله مراتب تابع و متبوع یکدیگرند. [۵۷]
پطروشفسکی، ا پ، ج۲، ص۴۷، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
۵.۳ - اقوالنکته اصلی در تطابق یا اختلاف اقطاعات در سرزمینهای اسلامی با نظام فئودالیسم اروپایی، درک ماهیت اقطاعداری و چگونگی تحول آن به اقطاعات موروثی نظامی و حدود اختیارات مقطع نهفته است. ۵.۳.۱ - عینیت و هماهنگی کاملکسانی که آن را بدون قیدی همانند فئودالیسم اروپایی دانستهاند، ماهیت و تفاوت اقطاعداری دیوانسالارانه و اداری را با اقطاعداری نظامی مورد توجه قرار ندادهاند. یعنی نخست خصائص اقطاعات نظامی را به همه انواع و شیوهها و مصادیق اقطاعات تعمیم داده، آنگاه کوشیدهاند که آن را با فئودالیسم تطبیق دهند. در حالی که پیداست اقطاع از آغاز اساساً اداری و دیوانسالارانه بوده است و نخستین اقطاعات از دوره پیامبراکرم (ص) و خلفای نخستین، با آنکه غالباً به مجاهدان و جنگجویان داده میشد، ولی هنوز طبقه خاص لشکریان بدان صورت که بعدها پدیدار شد، ایجاد نشده، و نیروهای کشوری و لشکری غیر قابل تفکیک بودند؛ از جمله نظامیگری هنوز به یک نهاد تبدیل نشده بود و نمیتوان اقطاعات آن عصر را اصلاً دارای ماهیتی نظامی دانست. با اینهمه، در قرون بعد که بر اثر توسعه دولت و نهادهای حکومت این تفکیک ایجاد گردید، به ویژه در قرون متأخرتر، شیوه اقطاعداری نظامی در بسیاری موارد از محدوده تعاریف حقوقی اسلامی بیرون رفت و عملاً در مسیری افتاد که به خصوص از جهت قدرت نظامی مقطع، موروثی شدن اقطاع، وظایف اقطاعدار در برابر دولت، و نیز خودمختاری آنان در قلمرو خویش، با فئودالیسم اروپایی وجوه مشترکی یافت. شاید بنابر همین وجوه اشتراک، بعضی از نویسندگان، اقطاع دوره اسلامی را اصلاً زیر عنوان فئودالیسم بررسی کردهاند. ۵.۳.۲ - تفکیک اقسام اقطاعاتبعضی دیگر با پذیرفتن مشابهت اقطاع و فئودالیسم، دوره اقطاعات غیر نظامی را با اقطاعات نظامی تفکیک کرده، بر آنند که گسترش اقطاع و تبدیل آن به زمینداری فئودالی، با فتوحات ترکان صحرانشین قراخانی و سلجوقی مرتبط است. بعضی دیگر ریشههای آن را در آسیای شرقی جستوجو کرده، و اینگونه اقطاعداری را برگرفته از سازمان جنگی قبایل ترک و مغول دانستهاند. [۵۸]
پطروشفسکی، ا پ، ج۲، ص۴۹، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
بعضی معتقدند که اقطاع در سرزمینهای اسلامی از قرون ۳ و ۴ ق که به تدریج مشاغل مربوط به اقطاع جنبه فئودالی یافت، به صورت فئودالیسم درآمد و در ایام استبداد آل بویه به اوج خود رسید و سلجوقیان نیز آن را پذیرفته، تغییرات جزئی در آن دادند. چنانکه اشاره شد، اولین نشانههای اقطاعداری نظامی در عصر سامانیان به چشم میخورد و به همین دلیل مقایسه این اقطاعداری را با امتیازات فئودالی از این دوره آغاز کردهاند. [۵۹]
بارتولد، و و، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۲ش.
[۶۰]
بازورث، ک ا، ج۱، ص۱۲۴، تاریخ غزنویان، ترجمه حسن انوشه، تهران، ۱۳۵۶ش.
در عصر آل بویه مقطعان نظامی بزرگ در مواردی وظایف حکمرانی را نیز بر عهده داشتند. این پدیده به عقیده کائن شبیه فئودالیسم غربی است؛ با این تفاوت بزرگ که مقطعان، اقطاع و حکومت را فقط بر طبق خواست سلطان اداره میکردند. [۶۱]
لمتن، ا ک س، ج۱، ص۶۳، تکامل نظام اقطاع در ایران قرون وسطی، ترجمه عطاءالله مرزبان، نگین، ۱۳۴۶ش، شم ۳۴.
بعضی دیگر شیوه اقطاعداری عصر سلجوقی - نخستین دولت بزرگ مبتنی بر نظامیگری - را با فئودالیسم غربی سازگار و همگون دانسته [۶۲]
کلاوزنر، کارلا، ج۱، ص۱۹-۲۱، دیوان سالاری در عهد سلجوقی، ترجمه یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۶۳]
طرخان، ابراهیم علی، ج۱، ص۲۵، النظم الاقطاعیة، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
و یا اقطاع بزرگان و امرای دولت را همان رسم تیول اروپایی خواندهاند. [۶۴]
برتلس، آ ی، ج۱، ص۳۹، ناصر خسرو و اسماعیلیان، ترجمه یحیی آرین پور، تهران، ۱۳۴۶ش.
۵.۴ - دوره ممالیکپولیاک اقطاعداری دوره ممالیک را متأثر از ۳ نظام فئودالیسم مغولی، اسلامی و اروپای غربی دانسته است. به عقیده او به سبب تأثیر شیوه فئودالیسم مغولی، دعاوی مربوط به اقطاعات ارضی (به تعبیر وی در همه جا: فیف) نه توسط قاضیان، بلکه توسط حاجبان و بر اساس یاسای مغولی حل و فصل میگردید، اگرچه در اسناد رسمی و منابع عربی این دوره، اصطلاحات اقطاع داری مأخوذ از حقوق اسلامی درج شده است. فئودالیسم اروپایی هم از طریق رؤسای قبایل عرب در سوریه و فلسطین که تابع و تیولدار دولت صلیبی بودند، بر فئودالیسم ممالیک سخت تأثیر کرد. این رؤسای قبایل به تدریج به اقطاعداران وابسته به سلطان مملوک تبدیل شدند و گاه از هر دو طرف اقطاعاتی مییافتند. این اقطاعات در صورت وفاداری مقطع به سلطان مملوک میتوانست موروثی گردد و در صورت خیانت، اقطاعات خویش را از دست میداد، اگرچه میتوانست به شاهزادگان دیگری بپیوندد؛ شیوهای که در فئودالیسم اروپایی رایج بود. همچنین در منشورهای اقطاعی که توسط بعضی از حاکمان صلیبی به دو تن از رؤسای خاندان بحتری داده شد، [۶۵]
صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، ج۱، ص۵۷، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م.
[۶۶]
صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، ج۱، ص۵۸، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م.
[۶۷]
صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، ج۱، ص۸۰، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م.
بعضی اصطلاحات اقطاع به فیف ترجمه شده است.اینکه روابط این سران با دولت صلیبی روابط اقطاعداری بوده، به ویژه از آنجا پیداست که پس از چیرگی ممالیک بر قلمرو صلیبیان سران قبایل محلی کوشیدند تا اراضی اقطاعی خود را که از صلیبیان گرفته بودند، مِلک خود قلمداد کنند، ولی ممالیک آنها را فقط به عنوان مقطعان زمیندار به رسمیت شناختند. [۶۸]
صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، ج۱، ص۵۵ -۶۰، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م.
[۶۹]
صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، ج۱، ص۷۹-۸۱، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م.
[۷۰]
جم، صالح بن یحیی، ج۱، ص۹۰، تاریخ بیروت، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م.
[۷۱]
مقریزی، احمد، ج۲، ص۲۱۹- ۲۲۲، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق.
پولیاک به رغم تشابهاتی که میان فئودالیسم اروپایی و اقطاعداری این دوره، به سبب دخل و تصرف لشکریان در شیوه اقطاعداری دیده، تمایز اصلی میان آن دو را در رواج اقتصاد پول و توسعه شهرنشینی و تمرکز مقطعان نظامی شرق در شهرها دانسته است، نه جنبه دیوانسالاری اقطاع. در حالی که برخی از محققان، [۷۲]
لمتن، ا ک س، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۷۳]
اشرف، احمد، ج۱، ص۲۲، ویژگیهای تاریخی نظام اجتماعی ایران در دوره اسلامی، جهان نو، ۱۳۴۷ش، س ۲۲، شم ۱-۳.
به استناد همین دلیل یعنی ترقی و تکامل اقتصاد پول، اقامت نایبان و وکیلان مقطعان نظامی در املاک و روستاها به جای مقطعان، وضع طبیعی سرزمینهای اسلامی، و اینکه فئودالهای اروپایی در قلاع و املاک خود مینشستند، معتقدند که اساساً ماهیت اقطاع اسلامی، دیوانسالارانه است، نه فئودالی، زیرا مبتنی بر قرارداد و بیعت و تابعیت فئودالی اقطاعدار با اقطاع دهنده (فرمانروا، خلیفه و سلطان) نبود.۵.۵ - تحلیل و نقدباید گفت که با وجود اختلافهای مهم میان این دو، نظریه اخیر درباره نظام اقطاعداری غیر نظامی درست است، ولی در اقطاعات نظامی شباهتهایی در مسائلی چون خودمختاری بعضی از مقطعان، مصونیت اداری و قضایی، و شرط وفاداری اقطاعدار به اقطاع دهنده و تدارک سپاه برای دولت، میان آن با فئودالیسم دیده میشود. با اینهمه، وجوه افتراق در منشأ و تکامل و نتایج اقطاعداری نظامی با فئودالیسم اروپایی چنان است که نمیتوان آن دو را در یک مجموعه و زیر یک عنوان قرار داد. بکر نیز معتقد است که این اقطاعداری به کلی با فئودالیسم متفاوت است و مقطعان در آغاز جز محصلان مالیاتی نبودند که میکوشیدند حقوق خویش را توسعه دهند و تنها واسطهای میان دولت - که مالک اصلی همه اراضی بود - و روستاییان به شمار میرفتند. [۷۴]
اشرف، احمد، ج۱، ص۲۱، ویژگیهای تاریخی نظام اجتماعی ایران در دوره اسلامی، جهان نو، ۱۳۴۷ش، س ۲۲، شم ۱-۳.
پطروشفسکی [۷۵]
پطروشفسکی، ا پ، ج۲، ص۴۸، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش.
با انتقاد از این نظر، بر آن است که بکر ماهیت اقطاع را درک نکرده است.البته از این نظر به ویژه آنجا که مربوط به تبدیل محصلان مالیاتی به وظیفهداران نظامی است، میتوان انتقاد کرد، اما پیداست که در دولت مبتنی بر نظامیگری، قدرت مطلق سلطان در اعطا یا ابطال اقطاعات و مجازات مقطعان (علاوه بر آنچه پیشتر یاد شد، به این منبع نیز رجوع کنید [۷۶]
درباره سنجر و اقطاعات گرگان، منتجبالدین بدیع، ج۱، ص۳۰-۳۱، علی، عتبة الکتبة، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۹ش.
)، با نظام فئودالیسم ناسازگار است.لمتن نیز با بیان مبانی هر دو شیوه، این شباهت را نفی کرده، و ارتباط مقطع و رعیت و سلطان را بجز ارتباط فئودال اروپایی با رعیت دانسته، و تصریح کرده است که اساساً به دلیل برخی روابط اجتماعی، در عصر سلجوقیان، جامعه فئودالی که در آن میان رعیت و فئودال از جهت نظری قرارداد و نوعی اتحاد وجود داشته، نمیتوانسته ایجادگردد. [۷۷]
لمتن، ا ک س، ج۱، ص۶۴، تکامل نظام اقطاع در ایران قرون وسطی، ترجمه عطاءالله مرزبان، نگین، ۱۳۴۶ش، شم ۳۴.
۶ - مقالات مرتبطبرای مطالعه بیشتر به این مقالات مراجعه کنید. اقطاع اقسام اقطاع اقطاعداری دوره پیامبر اقطاعداری دوره خلافت اقطاعداری از آلبویه تا مغول اقطاعداری دوره مغول اقطاعداری دوره عثمانی ۷ - فهرست منابع(۲۹) اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۳۱) اشرف، احمد، ویژگیهای تاریخی نظام اجتماعی ایران در دوره اسلامی، جهان نو، ۱۳۴۷ش، س ۲۲، شم ۱-۳. (۳۵) اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقویونلو و آق قویونلو، تحقیقات تاریخی، تهران، ۱۳۷۲ش. (۳۶) اهری، ابوبکر، تاریخ شیخ اویس، به کوشش ی لون، لاهه، ۱۳۷۳ق. (۳۷) بارتولد، و و، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۲ش. (۳۸) بازورث، ک ا، تاریخ غزنویان، ترجمه حسن انوشه، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴۱) برتلس، آ ی، ناصر خسرو و اسماعیلیان، ترجمه یحیی آرین پور، تهران، ۱۳۴۶ش. (۴۲) برن، رهر، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش. (۵۱) پطروشفسکی، ا پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۴ش. (۵۲) پیگولوسکایا، ن و، و دیگران، تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۶ش. (۵۳) تذکرة الملوک، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش. (۵۵) حافظ ابرو، لطف الله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۱۷ش. (۶۷) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۶۸) رشیدالدین فضلالله، مکاتبات رشیدی، به کوشش محمد شفیع، لاهور، ۱۳۶۴ق/ ۱۹۴۵م. (۷۷) شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، ۱۳۷۴ش. (۸۰) شرفالدین علی یزدی، ظفر نامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م. (۸۵) صالح بن یحیی، تاریخ بیروت، به کوشش لویس شیخو، بیروت، ۱۹۲۷م. (۹۱) طرخان، ابراهیم علی، النظم الاقطاعیة، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. (۹۴) عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، تهران، ۱۳۴۹ش. (۱۰۵) فضلالله بن روزبهان، سلوک الملوک، به کوشش محمد علی موحد، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۱۳) کلاوزنر، کارلا، دیوان سالاری در عهد سلجوقی، ترجمه یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۱۶) لمتن، ا ک س، تکامل نظام اقطاع در ایران قرون وسطی، ترجمه عطاءالله مرزبان، نگین، ۱۳۴۶ش، شم ۳۴. (۱۱۷) لمتن، ا ک س، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۲۴) مدرسی طباطبایی، حسین، فرمانهای ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو، قم، ۱۳۵۳ش. (۱۲۹) مقریزی، احمد، الخطط، بولاق، ۱۲۷۰ق. (۱۳۱) منتجبالدین بدیع، علی، عتبة الکتبة، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۹ش. (۱۳۳) میرزا رفیعا، دستور الملوک، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، مجلة دانشکده ادبیات، تهران، ۱۳۴۸ش، س ۱۶، شم ۴. (۱۳۶) نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، به کوشش عبدالکریم علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م. (۱۴۰) نعمانی، فرهاد، تکامل فئودالیسم در ایران، تهران، ۱۳۵۸ش. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «إقطاع»، ج۹، ص۳۷۸۷. |