اقرع بن حابساَقْرَعِ بْنِ حابِس، از بزرگان عرب و صحابی پیامبر اکرم (ص) میباشد. ۱ - قبیلهوی از تیره بنی مُجاشعِ قبیله تمیم بود. [۱]
کلبی، هشام، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
۲ - لقبگفتهاند که فراس نام داشته، و اقرع (= بی موی سر ) لقب وی بوده است، [۲]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۱ ب، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
اما بر پایه برخی از گزارشهای دیگر، فراس نام برادرش بوده است، [۴]
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۴، ص۲۷۰، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
در گزارشهای دیگری، نام برادرش را مَرثَد آوردهاند، [۵]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۱ ب، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
شاید یکی از علتهای خلط میان وی و برادرش این است که به هر دو اقرع (= الاقرعان) میگفتهاند. [۶]
ابوعبیده، معمر، ایام العرب، ج۱، ص۵۵۶، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۷]
مبرد، محمد، الکامل، ج۱، ص۲۹۳، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
۳ - کنیهطوسی کنیه او را ابوبحر آورده است. [۸]
طوسی، محمد، رجال، ج۱، ص۷، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
۴ - در جاهلیتنام اقرع در روایتهای حماسی عرب، مشهور به « ایام العرب » (ه م)، به عنوان بزرگ قبیله بنی تمیم آمده است، برپایه بخشی از این روایات، معروف به « یوم زباله »، تمیمیان به سرکردگی اقرع، بر بنی بکر ابن وائل تاختهاند و در این تاخت و تاز اقرع و برادرش به اسارت قبیله بنو تیمالله درآمده، و سپس آزاد شدهاند، [۹]
ابوعبیده، معمر، ایام العرب، ج۱، ص۵۵۶، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۱۰]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، ج۲، ص۶۸۰-۶۸۱، به کوشش بوان، لیدن، ۱۹۰۵م.
بعدها، فرزدق، شاعر هم تیره اقرع (د ۱۱۰ق/۷۲۸م)، در پاسخهای شعری خود به جریر بن عطیه (د ح ۱۱۰ق)، به اقرع و دلاوریهای او در نزاعهای قبیلگی در دوره پیش از اسلام تفاخر کرد. [۱۲]
ابوعبیده، معمر، ایام العرب، ج۲، ص۶۹۷، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
همچنین گفتهاند که وی، در «یوم الکُلاب»، از ایام العرب، فرمانده بنی حنظله بوده است، اما در مقایسه با روایت دیگری، به نظر میرسد که میان او و نیایش سفیان بن مجاشع خلطی رخ داده باشد. [۱۴]
ابوعبیده، معمر، ایام العرب، ج۱، ص۵۱ -۵۲، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
همچنین در آنچه به دوره پیش از اسلام از زندگی او مربوط میشود، آوردهاند که از داوران عرب در بازار عکاظ بود و همو بود که نخستین بار مردمان را از قمار برحذر داشت. [۱۵]
ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، ج۲، ص۷۰۰، به کوشش بوان، لیدن، ۱۹۰۵م.
[۱۷]
علی، جواد، تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۶۳۷، بغداد، ۱۹۷۰م.
۵ - دین قبل از اسلامگفتهاند که اقرع بن حابس، از جمله تمیمیانی است که در دوره پیش از اسلام، مجوسی بودهاند. [۱۹]
ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، ص۲۱۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م.
[۲۰]
امین، احمد، فجر الاسلام، ص۱۰۷- ۱۰۸، قاهره، ۱۹۴۵م.
۶ - پس از اسلامپس از ظهور اسلام، در ۸ق، ص۶۲۹م آنگاه که حضرت رسول (ص) در راه فتح مکه بود، اقرع به آن حضرت پیوست و هم با ایشان وارد مکه شد، [۲۱]
واقدی، محمد، المغازی، ۲، ص۸۰۳ -۸۰۴، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
در غزوه حنین نیز همراه پیامبر (ص) بود [۲۲]
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۴، ص۲۷۰، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
و پس از پایان جنگ، حضرت رسول (ص) در جمله «مؤلّفة قلوبهم» به اقرعبنحابس نیز سهمی بخشید [۲۳]
واقدی، محمد، المغازی، ج۳، ص۹۴۶، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
، در آغاز سال ۹ق، گروهی از بنی تمیم از پرداختمالیات خودداری کردند و پیامبر (ص) کسانی را به سوی ایشان گسیل کرد و شماری از آنان اسیر شدند، اقرع بن حابس در رأس گروهی از بنی تمیم برای استخلاص ایشان نزد حضرت رسول (ص) آمد و رفتار و گفتار نامناسب آنان با آن حضرت، موجب نزول آیههای ۲ تا ۵ از سوره مبارکه حجرات (۴۹) شد، در همین دیدار، بنو تمیم که هنوز اسلام نیاورده بودند، به مفاخرات قبیلگی پرداختند که به دستور پیامبر (ص) پاسخ آنان داده شد و اقرع به برتری مسلمانان اعتراف کرد، [۲۴]
واقدی، محمد، المغازی، ج۳، ص۹۷۵، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
[۲۵]
ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۴، ص۲۱۲، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
و بر مبنای روایتی، وی در همین ماجرا، اسلام آورد. [۲۷]
ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، ج۲، ص۴۱۲، به کوشش محمدراضی ابن حاج عثمان، مدینه، ۱۴۰۸ق.
۷ - پس از وفات پیامبردر سال ۱۱ق/۶۳۲م، چون حضرت رسول (ص) کسانی را به کار جمعآوری زکات از قبایل گسیل کرد، اقرع را نیز بر قبایل بنی حنظله گماشت [۲۸]
کلاعی، سلیمان، تاریخ الردة، ج۱، ص۱۰، به کوشش خورشید احمد فارق، قاهره، دارالکتاب الاسلامی.
اما پس از وفات آن حضرت، اقرع از جمله سران قبایلی بود که سر به شورش برداشتند و از دادن زکات به ابوبکر تن زدند، [۲۹]
کلاعی، سلیمان، تاریخ الردة، ج۱، ص۱۰، به کوشش خورشید احمد فارق، قاهره، دارالکتاب الاسلامی.
بر مبنای روایت دیگری، گویا نخست، اقرع و یکی دو تن دیگر، نزد ابوبکر آمدند و برای مقابله با قوم خود، خواستار سهم بیشتری از اموال شدند، اما خلیفه نپذیرفت. [۳۰]
کلاعی، سلیمان، تاریخ الردة، ج۱، ص۴- ۵، به کوشش خورشید احمد فارق، قاهره، دارالکتاب الاسلامی.
براساس مجموعه روایاتی که طبری درباره وقایع مشهور به « رده » در خلافت ابوبکر، از قول سیف بن عمر تمیمی آورده است و معلوم نیست تا چه حد میتوان بر آنها تکیه کرد، اقرع خواستار خراج بحرین شد، اما سرانجام خواسته او برآورده نگردید. [۳۱]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۷۵.
[۳۲]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۷۵، چ تصویری، دمشق، دارالبشیر.
سپس بیآنکه از موضوع سرانجام شورش اقرع و قوم او و اختلافش با خلیفه سخنی به میان آید، به دنبال خبر پیشین آمده است: وی در جنگهایی که خالد بن ولید در زمان خلافت ابوبکر فرمانده لشکر بود، به ویژه در یمامه و حیره، شرکت جست، [۳۳]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۷۵.
[۳۴]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۷۵، چ تصویری، دمشق، دارالبشیر.
در لشکرکشی به حیره، جلودار لشکر خالد بود [۳۵]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۷۳.
[۳۶]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۸۰.
در دومة الجندل نیز همراه لشکر شُرَحبیل بن سعد شد. [۳۷]
طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۷۵.
[۳۸]
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۶۹، چ تصویری، دمشق، دارالبشیر.
در روایتی که ابوالحسن مداینی از قول مُفَّضل ضَبّی - راوی مشهور اخبار و ادب دوره جاهلی - نقل میکند، اقرع بن حابس در فتوح خراسان همراه احنف بن قیس تمیمی (ه م) بود و از سوی او به فتح جوزجان گسیل شد، [۳۹]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۲ الف، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
[۴۰]
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۶- ۴۰۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.
[۴۱]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۱۲.
حتی در پارهای گزارشها، از حکمرانی او بر جوزجان، از سوی احنف بن قیس سخن به میان آمده است، [۴۲]
جاحظ، عمرو، البرصان و العرجان، ج۱، ص۲۰۵، به کوشش محمدموسی خولی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
بر مبنای برخی روایتهای دیگر، وی از سوی عبدالله بن عامر، در رأس لشکری به خراسان گسیل شد، [۴۳]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۲ الف، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
اما این سپاه ناکام ماند، [۴۵]
ذهبی، محمد، ج۱، ص۲۸۶، تاریخ الاسلام (عهدالخلفاء الراشدین)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی.
در واقع این گزارشها چندان آشفته و ابهام برانگیز است که نمیتوان از میان آنها به نتیجهای رسید، مثلاً در روایت بلاذری، مسلمانان در فرماندهی اقرع پیروز شدند و توانستند جوزجان را فتح کنند. [۴۷]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف الف، ج۲، ص۴۳۲، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
از سوی دیگر این موضوع با مسأله مرگ اقرع نیز ارتباط مییابد، زیرا فتح نواحی خراسان به روزگار عثمان اتفاق افتاد. [۴۸]
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۳، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.
۸ - وفات[ذهبی]] که گویا به شرکت اقرع در فتح جوزجان اعتمادی نداشته، مرگ او را در دوره عمرِ بنخطاب آورده است. [۴۹]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام (عهدالخلفاء الراشدین)، ج۱، ص۲۸۵-۲۸۶، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی
[۵۰]
سیوطی، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۱۴۷، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۵۳م.
منابع دیگر نیز تاریخ مرگ او را به گونهای دیگر آوردهاند: مثلاً ابن حجر عسقلانی، روایتی نقل میکند که بنابر آن، وی در واقعه یرموک، یعنی در دوره عمر، با ۱۰ فرزندش کشته شد، [۵۱]
ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، ج۱، ص۵۹، قاهره، ۱۳۲۸ق.
ولی به گفته بلاذری، اقرع و برادرش مرثد، هر دو در خراسان بازماندگانی دارند. [۵۲]
بلاذری، احمد، انساب الاشراف الف، ج۲، ص۴۳۲، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸.
۹ - راوی بودناز طریق اقرع بن حابس، روایاتی از حضرت رسول (ص) نقل شده است و کسانی چون ابوهریره و ابوسلمة بن عبدالرحمان از وی روایت کردهاند. [۵۴]
ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، ج۲، ص۴۰۸، به کوشش محمدراضی ابن حاج عثمان، مدینه، ۱۴۰۸ق.
۱۰ - فهرست متابع(۱) ابن اثیر، علی، اسد الغابة، قاهره، ۱۲۸۰ق. (۲) ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، به کوشش علیشیری، بیروت، دارالاضواء. (۳) ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م. (۴) ابن حبیب، محمد، المحبّر، به کوشش لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م. (۵) ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق. (۶) ابن درید، محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م. (۷) ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۹۱م. (۸) ابن رشیق، حسن، العمدة، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۹۷۲م. (۹) ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر. (۱۰) ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، چ تصویری، دمشق، دارالبشیر. (۱۱) ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م. (۱۲) ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. (۱۳) ابوعبیده، معمر، ایام العرب، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۱۴) ابوعبیده، معمر، النقائض (نقائض جریر و فرزدق)، به کوشش بوان، لیدن، ۱۹۰۵م. (۱۵) ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، به کوشش محمدراضی ابن حاج عثمان، مدینه، ۱۴۰۸ق. (۱۶) امین، احمد، فجر الاسلام، قاهره، ۱۹۴۵م. (۱۷) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، نسخه خطی کتابخانه عاشر افندی استانبول، شم ۵۹۸. (۱۸) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م. (۱۹) جاحظ، عمرو، البرصان و العرجان، به کوشش محمدموسی خولی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۲۰) ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام (عهدالخلفاء الراشدین)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی. (۲۱) سیوطی، تاریخ الخلفاء، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۹۵۳م. (۲۲) طبری، تاریخ. (۲۳) طوسی، محمد، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م. (۲۴) علی، جواد، تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، ۱۹۷۰م. (۲۵) قرآن کریم. (۲۶) کلاعی، سلیمان، تاریخ الردة، به کوشش خورشید احمد فارق، قاهره، دارالکتاب الاسلامی. (۲۷) کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م. (۲۸) مبرد، محمد، الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۲۹) واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «اقرعبنحابس»، ج۹، ص۳۷۸۳. |