اصل در مفعول له"اصل در مفعولله"، از مجموعه مباحث "مفعولله" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد از اینرو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "مفعولله" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این مجموعه، چهار اصل در مفعولله را بیان کرده و در ضمن هر اصل به تبیین موارد مخالف با آن اصل میپردازد. ۱ - چهار اصل در مفعوللهدر این نوشتار چهار اصل در مفعولله را بیان کرده است. ۱.۱ - اصل اوّلاصل در کاربرد مفعولله این است که بعد از عامل خود ذکر شود اما گاهی با این اصل مخالفت شده و بر عامل مقدّم میشود. [۱]
طهرانی، سیدهاشم، علوم العربیّة، ص۱۶۲، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیاء، ۱۳۹۰هـ.ش، چاپ اوّل، قسم النحو.
حکم تقدّم "مفعولله" بر عامل به دو گونه است: ۱.۱.۱ - امتناع تقدم بر عاملدر صورتی که "مفعولله"، محصورفیه واقع شود تقدم آن بر عامل جایز نیست؛ [۲]
صفایی بوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۷۳، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ.ش، چاپ اول.
زیرا در صورت تقدم، معنای حصر از کلام فهمیده نمیشود؛ مانند: «وَ مَا ارسَلناکَ الّا رَحمَةً لِلعَالمِینَ؛ ما تو را جز رحمت جهانیان نفرستادیم.» در این آیه شریفه "رحمةً" مفعولله واقع شده که به جهت رساندن معنای حصر، متاخر از عامل خود (ارسلنا) آمده است.۱.۱.۲ - جواز تقدم بر عاملتقدم مفعولله بر عامل در غیر از موارد امتناع تقدم، جایز است؛ [۴]
غلایینی، مصطفی، جامع الدروس العربیّة، ص۴۲۳، لبنان، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۵هـ.ق، چاپ اوّل.
مانند: «طلباً للنزهةِ رکبتُ الباخرةَ»؛ در این مثال "طلباً" مفعولله است که بر عامل خود "رکبت" مقدّم شده است.۱.۲ - اصل دوّماصل در عامل مفعولله این است که در کلام ذکر شود اما گاهی در صورت دلالت قرینه بر آن، حذف میشود؛ [۵]
حسن، عباس، النحو الوافی، ج۲، ص۱۹۱، بیروت، مکتبة المحمدی، ۱۴۲۸هـ.ق، چاپ اول.
مانند: «هدیً للناسِ» در جواب کسی که سوال کرده است: «لِماذا اُنزلَ القرآنُ؟»؛ در این مثال "هدیً"، مفعولله است که به علّت وجود قرینه (وقوع در مقام جواب از سوال)، عامل آن (انزل) حذف شده است.۱.۳ - اصل سوماصل در مفعولله ذکر آن در کلام است اگرچه در مواردی حذف آن با وجود قرینه و غالبا قبل از مصدر تاویل رفته به حرف "انْ"، جایز است؛ [۶]
حسن، عباس، النحو الوافی، ج۲، ص۱۹۰، بیروت، مکتبة المحمدی، ۱۴۲۸هـ.ق، چاپ اول.
[۷]
صفایی بوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، ص۱۷۳، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۵ هـ.ش، چاپ اول.
مانند: «یُبَیِّنُ اللهُ لَکُم ان تَضِلُّوا؛ «خداوند برای شما[ احکام خود را] بیان میکند تا گمراه نشوید.» در این آیه شریفه لفظ "کراهةً"، مفعولله محذوف و تقدیر عبارت "کراهةً ان تضلُّوا" بوده است.ذکر این نکته قابل توجّه است که مصدر تاویل رفته، مضافالیه مفعولله بوده که با حذف مفعولله جانشین آن شده و در محلّ نصب است. [۹]
حسن، عباس، النحو الوافی، ج۲، ص۱۹۰، پ۱، بیروت، مکتبة المحمدی، ۱۴۲۸هـ.ق، چاپ اول.
۱.۴ - اصل چهارمدر فرض عامل واحد، تعدد در مفعولله ممکن نیست؛ از اینرو در این فرض اکتفا بر مفعولله واحد ضروری است؛ (ذکر این نکته قابل توجه است که عطف بر مفعولله و بدل آوردن از آن جایز است.) [۱۰]
حسن، عباس، النحو الوافی، ج۲، ص۱۹۱، پ۱، بیروت، مکتبة المحمدی، ۱۴۲۸هـ.ق، چاپ اول.
زیرا تنها علت واحد میتواند سبب وجود شیء واحد واقع شود و از طرفی سبب واحد، تنها مسبب واحد را ایجاد میکند. (بعضی با این اصل مخالفت کرده و تعدد در مفعولله را در فرض عامل واحد جایز دانسته و دلیل را این گونه بیان کردهاند که برای یک فعل انگیزهها و علّتهای ناقصهی مختلفی وجود دارد؛ از اینرو نظر کسانی که گفتهاند در فرض عامل واحد، تعدد در مفعولله ممکن نیست باطل بوده و از این توهّم ناشی میشود که مفعولله را علّت تامّه دانستهاند در حالی که چنین نیست.) [۱۱]
حسن، عباس، النحو الوافی، ج۲، ص۱۹۱، پ۲، بیروت، مکتبة المحمدی، ۱۴۲۸هـ.ق، چاپ اول.
[۱۲]
طهرانی، سیدهاشم، علوم العربیّة، ص۱۶۲، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیاء، ۱۳۹۰هـ.ش، چاپ اوّل، قسم النحو
۲ - عناوین مرتبطمفعول له. ۳ - پانویس
۴ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اصل در "مفعولله"»، تاریخ بازیابی ۹۵/۶/۱۳. |