احسان خدا (قرآن)خداوند که انسانها را خلق کرده است صاحب احسان و کرم است که گاها این احسان در برابر احسانی است که در برابر دیگران انجام داده است. ۱ - صاحب احسان و کرمخداوند، صاحب احسان و کرم، نسبت به خلق میباشد. «فتعــلی الله الملک الحق لا الـه الا هو رب العرش الکریم؛ پس والاست خدا، فرمانرواى برحق، خدايى جز او نيست. (اوست) پروردگار عرش گرانمايه».(«کریم» اگر صفت خدا قرار گیرد، به معنای احسان است.) «.. قال هـذا من فضل ربی لیبلونی ءاشکرام اکفر ومن شکر فانما یشکر لنفسه ومن کفر فان ربی غنی کریم؛ كسى كه نزد او دانشى از كتاب (الهى) بود، گفت: من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مىآورم. پس چون (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود مستقر ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مىكنم. و هر كس سپاس گزارد، تنها به سود خويش سپاس مىگزارد، و هر كس ناسپاسى كند، بىگمان پروردگارم بىنياز و کریم است.» «یـایها الانسـن ما غرک بربک الکریم؛ همان كس كه تو را آفريد، و (اندام) تو را درست كرد، و (آنگاه) تو را سامان بخشيد». ۲ - احسان در برابر احساناحسان و پاداش خداوند، در برابر احسان دیگران ذکر شده است. «ولله ما فی السمـوت وما فی الارض لیجزی الذین اســوا بما عملوا ویجزی الذین احسنوا بالحسنی؛ و هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است از آن خداست، تا كسانى را كه بد كردهاند، به (سزاى) آنچه انجام دادهاند کیفر دهد، و آنان را كه نيكى كردهاند، به نيكى پاداش دهد». «هل جزاء الاحسـن الا الاحسـن• فبای ءالاء ربکما تکذبان؛ مگر پاداش احسان جز احسان است؟• پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟». ۳ - احسان همراه با رزق بهشتیاحسان خدا به مؤمنان نیک کردار، با بهره مند ساختن آنان از رزق بهشتی صورت میگیرید. «... ومن یؤمن بالله ویعمل صــلحـا یدخله جنـت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ابدا قد احسن الله له رزقـا؛ پيامبرى كه آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مىكند، تا كسانى را كه ایمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون برد، و هر كس به خدا بگرود و كار شايسته كند او را در باغهايى كه از زير (درختان) آن جويبارها روان است، درمىآورد، جاودانه در آن مىمانند. قطعاً خدا روزی را براى او خوش كرده است». ۴ - احسان به یوسفاحسان خدا به یوسف (علیهالسلام)، با آزادسازی وی از زندان و کوچ دادن خاندان وی، از کنعان به مصر انجام گرفت. «... وقال یـابت هـذا تاویل رءیـی من قبل قد جعلها ربی حقـا وقد احسن بی اذ اخرجنی من السجن وجاء بکم من البدو...؛ و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد، و (همه آنان) پيش او به سجده درافتادند، و (يوسف) گفت: اى پدر، اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان (كنعان به مصر) باز آورد -پس از آنكه شیطان ميان من و برادرانم را به هم زد- بى گمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زيرا كه او داناى حكيم است.».یوسف وقتى دید پدر و مادر و برادرانش در برابرش به سجده افتادند بیاد خوابى افتاد که در آن ، یازده ستاره و خورشید و ماه را دیده بود که در برابرش سجده کردند، و جریان رویاى خود را به پدر گفت در حالى که آن روز طفل صغیرى بود، وقتى بیاد آنروز افتاد آن خواب را تعبیر به امروز کرد که ایشان در برابرش به سجده افتادند: و گفت: پدر جان این تعبیر خوابى بود که من قبلا دیده بودم، خداوند آن رویا را حقیقت قرار داد. آنگاه شروع کرد بمنظور اداى شکر خدا او را حمد و ثنا کردن، و گفت : (و قد احسن بى اذ اخرجنى من السجن) احسان پروردگار خود را در اینکه از زندان یعنى بلایى بزرگ نجاتش داد بیاد آورد، آرى خداوند آن بلا را مبدّل به نعمتى کرد که هرگز احتمالش را نمى داد زیرا کسى احتمال نمى دهد که زندان وسیله رسیدن به عزّت و سلطنت شود. ۵ - احسان به قاروناحسان خدا به قارون، با بهره مند کردن وی از مال و ثروت فراوان صورت گرفت. «ان قـرون کان من قوم موسی فبغی علیهم وءاتینـه من الکنوز... • ... واحسن کما احسن الله الیک...؛ قارون از قوم موسی بود و بر آنان ستم كرد، و از گنجينهها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه نيرومندى سنگين مىآمد، آنگاه كه قوم وى بدو گفتند: شادى مكن كه خدا شادىكنندگان را دوست نمىدارد.• و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مكن، و همچنانكه خدا به تو نيكى كرده نیکی كن و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمىدارد».معروف است که قارون از بستگان نزدیک موسى (علیهالسلام) (پسر عمو یا عمو یا پسر خاله او) بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظه اى داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولى غرور ثروت او را به آغوش کفر کشید و به قعر زمین فرستاد، او را به مبارزه با پیامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرت انگیزش درسى براى همگان شد، که شرح این ماجرا را در آیات مورد بحث مى خوانیم . نخست مى گوید: (قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم و ظلم کرد) (ان قارون کان من قوم موسى فبغى علیهم). علت این بغى و ظلم آن بود که ثروت سرشارى به دست آورده بود، و چون ظرفیت کافى و ایمان قوى نداشت، این ثروت فراوان او را فریب داد و به انحراف و استکبار کشانید. قرآن مى گوید: (ما آنقدر اموال و ذخائر و گنج به او دادیم که حمل خزائن او براى یک گروه زورمند، مشکل بود) (و آتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوء بالعصبة اولى القوة). ۶ - پانویس۷ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۳۱۷، برگرفته از مقاله «احسان خدا» |