اجهازاجهاز به دو معنی بکار رفته است، ۱ - کشتن مجروح (تدفیف، تذفیف)، ۲ - شتاب کردن در انجام دادن کارى. ۱ - اجهاز در کلمات فقهاءواژه اجهاز در کلمات فقها بیشتر درباره کشتن دیگرى، بویژه مجروح، به معناى تیر خلاص زدن به وى آمده، و از آن در باب جهاد سخن رفته است. ۲ - اجهاز به معنای اول۲.۱ - جواز اجهاز مجروحان دشمناجهاز مجروحان دشمن کافر در صورتى که قبل از خاموش شدن آتش جنگ، به دست مسلمانان اسیر شوند جایز است. ۲.۲ - جواز اجهاز باغیان مجروحاجهاز باغیان مجروح (خروجکنندگان بر پیشواى عادل) در صورتى که انسجام و سازمان نظامى آنان متلاشى شده و فرمانده و لشگرى براى ایشان نمانده باشد که با پیوستن به آن، نیرو بگیرند، جایز نیست- آنچنان که امیر المؤمنین علیه السّلام نسبت به آسیبدیدگان دشمن در جنگ جمل توصیه کرد- در غیر این صورت، اجهاز آنان جایز است؛ چنان که آن حضرت در نبرد صفّین فرمان داد تا مجروحان دشمن را اجهاز کنند. ۳ - اجهاز به معنای دوم۳.۱ - شتاب در کشتن رجم شوندهمجرمى که مجازات او رجم است، شتاب کردن در کشتن وى، با پرتاب کردن سنگ بزرگ به سوى او، جایز نیست. ۳.۲ - شتاب در کشتن انسان محترمانسانى که جانش محترم است، اجهاز بر او ـ در صورت بیماری یا مجروح بودن، که امید به بهبود او نمىرود ـ جایز نیست، هرچند خود وى بدان امر کند. ۳.۳ - دیه شتاب کننده در قتلاگر کسى بر دیگرى، جنایتى ـ که موجب قتل وى مىشود ـ وارد کند و فرد دوم، کار او را تمام کند و به کشته شدن شتاب بخشد، در صورتى که حیات وى استقرار داشته باشد، فرد دوم قاتل به شمار مىرود و قصاص بر او ثابت مىگردد و چنانچه حیاتش استقرار نداشته باشد، فرد اوّل، قاتل و فرد دوم به منزله کسى است که بر میتی جنایتى وارد کرده است. در نتیجه بر نفر اوّل قصاص ثابت مىگردد و نفر دوم تعزیر مىشود؛ ضمن آنکه دیه جنایتش نیز بر عهده او مىآید. ۴ - پانویس۵ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۵. |