اجازه گرفتن عزرائیل برای قبض روح پیامبررسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشرف مخلوقات و سرور کائنات عالم و فخر رسل میباشد تمام ما سوی الله تحت اراده و قدرت آن حضرت میباشد. بنابراین وقتی عزرائیل برای قبض روح حضرت حاضر شدند، از رسول خدا اجازه گرفتند، و این مطلب در روایات شیعه و اهلسنت بیان شده است. ۱ - اشراف پیامبر بر مخلوقاتباید توجه داشت که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشرف مخلوقات و سرور کائنات عالم و فخر رسل میباشد تمام ما سوی الله تحت اراده و قدرت آن حضرت میباشد. قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ما خلق الله خلقا افضل منی، ولا اکرم علیه منی. قال علی: فقلت: یا رسول الله فانت افضلام جبرائیل؟ فقال: یا علی ان الله - تبارک وتعالی - افضل انبیاءه المرسلین علی ملائکته المقربین، وفضلنی علی جمیع النبیین والمرسلین، والفضل بعدی لک یا علی، وللائمة من ولدک من بعدک، فان الملائکة من خدامنا وخدام محبینا. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: خداوند هیج خلقی را افضل و برتر از من نیافرید و هیج خلقی را بر من کرامت نبخشید. حضرت علی (علیهالسّلام) عرضه داشت: یا رسول الله! آیا شما برترید یا جبرائیل؟ حضرت فرمودند: یا علی! خداوند تبارک و تعالی انبیاء مرسلینش را بر ملائک مقربینش فضیلت بخشید و من را بر تمامی انبیاء و مرسلین فضیلت بخشید. و پس از آن فضیلت و برتری از آن تو و فرزندان بعد از توست. و به درستی که تمام ملائکه و فرشتگان خادمین ما و خادم محبین و دوستداران ما هستند. ۲ - ماجرای قبض روح پیامبرلذا نه تنها مطلب فوق هیچ استبعادی ندارد بلکه روایات متعددی بر آن دلالت دارد که ما تنها به یک روایت از منابع اهلسنّت بسنده مینماییم. لما کان قبل وفاة رسول الله صلی الله علیه وسلم بثلاثة ایام اهبط الله جبریل الیه، فقال: یا احمد ان الله (عزّوجلّ) ارسلنی الیک اکراما لک، وتفضیلا لک، وخاصة لک، یسالک عما هو اعلم به منک، یقول: کیف تجدک؟ قال: اجدنی یا جبریل مکروبا، ثم جاءه الیوم الثانی فقال: یا احمد ان الله ارسلنی الیک اکراما لک، وتفضیلا لک، وخاصة لک یسالک عما هو اعلم به منک یقول: کیف تجدک؟ قال: اجدنی یا جبریل مکروبا، ثم عاد الیوم الثالث فقال: یا احمد ان الله ارسلنی الیک اکراما لک، وتفضیلا لک، وخاصة لک یسالک عما هو اعلمبه منک یقول: کیف تجدک؟ قال: اجدنی یا جبریل مکروبا، واجدنی یا جبریل مغموما، وهبط مع جبریل ملک فی الهواء یقال له: اسماعیل علی سبعین الف ملک، فقال له جبریل: یا احمد هذا ملک الموت یستاذن علیک، ولم یستاذن علی آدمی قبلک، ولا یستاذن علی آدمی بعدک، فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ائذن له، فاذن له جبریل فدخل، فقال له ملک الموت: یا احمد ان الله ارسلنی الیک وامرنی ان اطیعک، ان امرتنی بقبض نفسک قبضتها، وان کرهت ترکتها، فقال جبریل: یا احمد ان الله قد اشتاق الی لقائک، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: یا ملک الموت امضلما امرت به، فقال جبریل: یا احمد علیک السلام هذا آخر وطئی الارض، انما کنت انت حاجتی من الدنیا. سه روز از عمر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باقی مانده بود، «جبرئیل» بر آن حضرت نازل شد و گفت: یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است. و آن سؤال اینست که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟ در پاسخ گفت: ای جبرئیل! خود را اندوهناک و دلگیر مشاهده میکنم. روز دوم، «جبرئیل» فرود آمد و به دیدار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد و همانمطالب روز قبل را گفت و اضافه کرد: یا احمد! خدای تعالی از تو میپرسد، حال خود را، چگونه احساس میکنی؟ در پاسخ فرمود: احساس غم و اندوه میکنم. «جبرئیل» بازگشت. و روز سوم، بهحضور مبارک شرفیاب شد و همان مطالب دو روز پیش را تکرار نمود و افزود: خدای تعالی چگونگی حال تو را جویا میشود؟ در پاسخ فرمود: خود را اندوهناک و غمناک مشاهده میکنم. در اینروز، «جبرئیل» به اتفاق «عزرائیل» و فرشتهای به نام «اسماعیل» همراه با هفتاد هزار فرشته دیگر به حضور مبارک شرفیاب گردیده بود. «جبرئیل»، (که پیش از «عزرائیل» و «اسماعیل» به حضور مبارک رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شده بود) پس از پرسش و پاسخ روز اول، به عرض رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تقدیم داشت: اینک «عزرائیل»، اجازه ورود بر شما را دارد، با اینکه پیش از شما از احدی اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از کسی اجازه نخواهد خواست! رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به «جبرئیل» گفت: به وی اجازه ورود بده. «عزرائیل» بهحضور مبارک شرفیاب شد و در برابر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) توقف کرد. و گفت: یا رسول الله! یا احمد! خدای تعالی مرا بسوی تو اعزام کرده است و دستور داده، هر چه بفرمائی، اطاعت کنم؛ اگر دستور دهی، جان تو را قبض کنم، قبض میکنم. و اگر دستور دهی، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت کرده و قبض روحت نخواهم کرد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هر وظیفهای که نسبت به من داری، انجام بده. «عزرائیل» گفت: وظیفه من بسته به فرمان شماست. «جبرئیل» گفت: یا احمد! خدای تعالی اشتیاق دیدار تو را دارد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای عزرائیل! ماموریت خود را بجای بیاور. «جبرئیل» نزدیک به قبض روح پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، گفت: درود خدا بر تو، ای رسول خدا! اینک آخرین گامی است که بر روی زمین میگذارم. و از این پس، به زمین نخواهم آمد؛ زیرا منظور من، از آمدن به زمین، وجود مقدس تو بود. و اکنون که از این جهان به جهان دیگر میخرامی، دیگر نیازی به فرود به زمین ندارم. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدین گونه دار فانی را وداع گفت. ۳ - پانویس۴ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا صحیح است که عزرائیل برای قبض روح رسول خدا (ص) اجازه گرفتند؟». |