ابولؤلؤابولؤلؤ (د ۲۳ق/۶۴۴م)، قاتل عمر بن خطاب، که از زندگی او هیچ دانسته نیست و شهرت او تنها به دلیل قتل عمر است. ۱ - شناخت اجمالیبیشتر منابع نام او را فیروز ضبط کردهاند. [۱]
حسان بن ثابت، دیوان، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش ولید عرفات، لندن، ۱۹۷۱م.
[۲]
محمد ابن حبیب، الاسماء المغتالین، ج۱، ص۱۵۵، نوادر المخطوطات، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴.
درباره اصل و نسب و اعتقاد او میان منابع، اشتراک اندکی دیده میشود. منابع متأخرتر نیز جز تکرار گفتههای منابع پیشین کمتر اطلاع سودمندی به دست میدهند. ۲ - پیشینهبنابر خبر مشهوری، او از مردم نهاوند بود که در جنگ به دست مسلمانان اسیر شد و به غلامی مغیرة بن شعبه فرمانروای کوفه درآمد. [۴]
محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۱، بیروت، دارصادر.
[۵]
محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۷، بیروت.
[۶]
محمد ابوالعرب، المحن، ج۱، ص۶۷، به نقل از ابن اسحاق، به کوشش یحیی جبوری، بیروت، درالمغرب الاسلامی.
۳ - دیندر منابع کهنتر او را مجوسی شمردهاند. [۷]
محمد ابن حبیب، المحبر، ص۱۴، به کوشش ایلزه لیشتن ا شتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴م.
[۸]
ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، ج۳، ص۹۱۳، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۹]
علی مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۲۹، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
با این همه گروهی دیگر از مورخان او را مسیحی دانستهاند. [۱۰]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۹۰، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۱۱]
احمد ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۲۷۲، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۹۴۰م.
بنابر نقل نه چندان قابل اعتماد طبری [۱۲]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۳۶، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
از سیف بن عمر ، ابولؤلؤ نخست به اسارت رومیان درآمد و سپس مسلمانان او را اسیر کردند.۴ - انگیزه قتل عمردرباره انگیزه قتل عمر به دست ابولؤلؤ همسانی چندانی در منابع تاریخی وجود ندارد. بنا بر کهنترین روایات، مغیرة بن شعبه از کوفه نامهای به عمر در مدینه نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدینه بیاید و مردم از فنون او مانند نقاشی ، آهنگری ، و درودگری بهرهمند شوند. عمر با آنکه ورود غیرعرب را به مدینه ممنوع شمرده بود، موافقت کرد. پس از چندی، ابولؤلؤ نزد عمر از مولای خود مغیره شکایت کرد که خراجی سنگین بر او بسته است، ولی خلیفه شکایت او را روا ندانست و ابولؤلؤ که از بیاعتنایی خلیفه در خشم شده بود، کلمات تهدیدآمیز بر زبان راند، چندی پس از آن گفتوگو، ابولؤلؤ در مسجد کمین کرد و هنگام نماز صبح عمر را از پای درآورد و پس از آنکه چند نفر دیگر را هم زخم زد، خودکشی کرد. [۱۳]
محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۵، بیروت، دارصادر، ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۱۴]
ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، ج۳، ص۸۹۶-۸۹۹، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۱۵]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۹۰-۱۹۱، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۱۶]
ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، ج۳، ص۸۹۳، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۱۷]
احمد ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۳۲۳، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۶م.
از دیگر نظراتی که درباره انگیزه قتل عمر گفته شده این است که برخی از بزرگان صحابه که از سختگیریهای عمر ناراضی بودند، نقشه قتل خلیفه را طرح کردند و ابولؤلؤ تنها وسیله اجرا بوده است. شواهدی نیز دردست است که نشان میدهد کسانی از پیش در اینباره به خلیفه هشدارهایی داده بودهاند [۱۸]
احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۵، قاهره، ۱۳۱۳ق.
[۱۹]
ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، ج۳، ص۸۹۱، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
با این همه به روایاتی که ماجرای قتل عمر را افسانهآمیز کرده است نمیتوان اعتماد کرد. [۲۰]
احمد ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۳۲۵، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۶م.
[۲۱]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۹۱، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۲۳]
علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۳، ص۱۶۹، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول، شم ۲۸۸۷.
۵ - قصاص عبیدالله بن عمربه هر روی، پس کشته شدن عمر، عبدالرحمن بن عوف [۲۴]
مصعب زبیری، نسب قریش، ج۱، ص۳۵۵، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۳م.
(عبدالرحمن بن ابیبکر) مدعی شد که موضوع قتل عمر، توطئهای میان ابولؤلؤ و دو تن دیگر به نامهای هرمزان و جفینه بوده است.به همین سبب عبیدالله بن عمر ، آن دو و نیز دختر خردسال ابولؤلؤ را به خونخواهی پدر کشت [۲۵]
محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۵۰، بیروت، دارصادر، ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۲۷]
احمد یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۱، بیروت، دارصادر.
[۲۸]
طبری، تاریخ، ج۴، ص۲۴۰، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
و از آنجا که چنین اتهامی ثابت نشده بود، مسأله بیاعتنایی عثمان خلیفه جدید، در برابر قتل اینان، [۲۹]
احمد بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴، به کوشش گویتین، بیت المقدس، ۱۹۶۳م.
بعدها به منازعات کلامی نیز کشیده شد. [۳۱]
علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثه، ج۱، ص۶۸-۶۹، قم، دارالکتب العلمیه.
[۳۲]
علی سیدمرتضی، الشافی، ج، ص۳۰۳-۳۰۴، به کوشش عبدالزهرا، حسینی، تهران، ۱۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۳۳]
محمد ابن عربی، العواصم من الفواصم، ج۱، ص۶۲، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۷۱ق.
[۳۴]
محمد ابن عربی، العواصم من الفواصم، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۷۱ق.
۶ - مدفنگفتنی است که نه تنها برخی از منابع متأخر، [۳۵]
خواندمیر، غیاثالدین، ج۱، ص۴۸۹، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۰ش.
[۳۶]
نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص۸۷، تهران، ۱۳۶۵ش.
از وجود قبری منسوب به ابولؤلؤ در کاشان خبر دادهاند، بلکه صاحب مجمل التواریخ و القصص (تألیف ح۵۲۰ق) به نقل از مأخذی قدیمتر، ابولؤلؤ را از مردم فین کاشان دانسته است. [۳۷]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۸۰، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش.
۷ - فهرست منابع(۱) احمد ابن اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۶م. (۲) محمد ابن حبیب، الاسماء المغتالین، نوادر المخطوطات، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴. (۳) محمد ابن حبیب، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن ا شتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴م. (۴) محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر. (۵) احمد ابن عبدربه، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۹۴۰م. (۶) محمد ابن عربی، العواصم من الفواصم، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۱۳۷۱ق. (۷) علی ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول، شم ۲۸۸۷. (۸) عبدالله ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰من. (۹) محمد ابوالعرب، المحن، به کوشش یحیی جبوری، بیروت، درالمغرب الاسلامی. (۱۰) علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثه، قم، دارالکتب العلمیه. (۱۱) احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق. (۱۲) احمد بلاذری، انساب الاشراف، به کوشش گویتین، بیت المقدس، ۱۹۶۳م. (۱۳) حسان بن ثابت، دیوان، به کوشش ولید عرفات، لندن، ۱۹۷۱م. (۱۴) خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۰ش. (۱۵) مصعب زبیری، نسب قریش، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۳م. (۱۶) علی سیدمرتضی، الشافی، به کوشش عبدالزهرا، حسینی، تهران، ۱۰۷ق/۱۹۸۷م. (۱۷) نورالله شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۶۵ش. (۱۸) طبری، تاریخ، مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرای بهار، تهران، ۱۳۱۸ش. (۱۹) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. (۲۰) احمد یعقوبی، تاریخ، بیروت، دارصادر. (۳۰)ابن شبه، عمر، تاریخ، المدینه المنوره، به کوشش فهیم محمد شلتوت، جده، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابولولو»، ج۶، ص۲۵۱۶. ردههای این صفحه : تاریخ خلفا | عمر بن خطاب
|