محمد بن عمر ترمذیاَبوبَکْرِ وَرّاق، محمد بن عمر حکیم تِرْمِذی بلخی، عارف بزرگ ایرانی سده ۳ق بود. ۱ - پیشینهزادگاهش ترمذ بود، اما در بلخ زندگی میکرد [۱]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۱۶، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۲]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳]
عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، تهران، ۱۳۳۶ش.
و ابوعیسی محمد ابن عیسی ترمذی (د ۲۷۹ق)، صاحب مسند از صحاح سته، خواهرزادۀ او بوده است. [۴]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۳، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
ابوبکر وراق با احمد خِضرویه مجالست داشته و صحبت او و پیران دیگری چون محمد بن ابراهیم زاهد و محمد بن عمر بن خَشنام (خوشنام) بلخی را درک کرده است. [۶]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۱۶، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۷]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۸]
عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، تهران، ۱۳۳۶ش.
۲ - دیدگاه هجویری درباره ابوبکر وراقهجویری از او به عنوان «مؤدب الاولیاء» یاد کرده و او را از مریدان محمد بن علی ترمذی، مؤسس طریقۀ حکیمیه، دانسته و حکایتهای خارقالعاده دربارۀ ارتباط او با محمد بن علی ترمذی بیان کرده است. [۹]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م.
[۱۰]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۲۸۹، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م.
[۱۱]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۳۰۲، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م.
[۱۲]
عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، ج۲، ص۷۸-۷۹، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۱۳]
عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، تهران، ۱۳۳۶ش.
۳ - وفاتاز تاریخ درگذشت وی ــ همچون زمان تولد او ــ اطلاع دقیقی نداریم. از اشاراتی که در منابع به معاصران و شاگردان او شده، چنین بر میآید که در اواخر سدۀ ۳ق درگذشته است. بعضی از مآخذ جدید بدون ذکر سند وفات وی را ۲۸۰ق/۸۹۳م گفتهاند، [۱۴]
کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۷۸، بیروت، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
[۱۵]
سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ج۱، ص۱۲۸، ریاض، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
در حالی که نورالدین شریبه سال مرگ او را ۲۴۰ق ذکر کرده [۱۶]
شریبه، نورالدین، مقدمه و حاشیه بر طبقات الاولیاء ابنملقن، ج۱، ص۳۷۴، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
که بیشک اشتباه است.۴ - محل دفنانصاری [۱۷]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
و جامی [۱۸]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۳، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
تربت وی را در ترمذ دانستهاند، اما ماخذ جدید مدفن او ا در بلخ، در جنب مرقد استادش احمد خضرویه گفتهاند. [۱۹]
نامۀ دانشوران، ج۵، ص۱۹۴، قم، ۱۳۳۸ش.
۵ - مذهب ویابوبکر وراق در شریعت شافعی مذهب بوده [۲۰]
سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۳، ص۳۰۸، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م.
[۲۱]
کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۱، ص۷۸، بیروت، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.
و در طریقت روش وی به اصول فتوت و جوانمردی نزدیک بوده است. [۲۲]
آملی، محمد بن محمود، نفائس الفنون، ج۲، ص۱۲۷، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، ۱۳۷۹ق.
او جوانمرد کسی را میداند: «که او را خصمی نباشد بر کسی». [۲۳]
قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرسالة القشیریه، ج۱، ص۲۲۶، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
دربارۀ جوانمردی خود او هم گفتهاند که اگر مگسی بر وی مینشست، آن را از خود نمیراند، مبادا بر دیگری نشیند و او را آزار دهد. [۲۴]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۲۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۶ - اخلاقیات ویبرای اینکه مروت و اخلاص را از یاد نبرد، بر یک طرف ردای خویش حرف «خ» را به نشانۀ اخلاص و در سوی دیگر حرف «م» را به نشانۀ مروّت نوشته بود. [۲۵]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۴، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۶]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۵، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
ورّاق علم کلام بدون زهد ، و شریعت بدون ورع را کافی نمیدانست و در سیر و سلوک ترکیبی از این سه اصل ــ کلام، فقه و زهد ــ را واجب میشمرد. [۲۷]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۱۸-۲۱۹، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۲۸]
ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللـه، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۳۶، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
[۲۹]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۹، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م.
وی سه حرف «زهد» را نشانۀ سه ترک میدانست: «ز» ترک زینت، «ﻫ» ترک هوی و «د» ترک دنیا. [۳۰]
عبادی، ابومنصور مظفر بن اردشیر، مناقب الصوفیه، ج۱، ص۴۴، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۱]
عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، ج۲، ص۹۰، تهران، ۱۳۳۶ش.
۷ - اعتقاد وی درباره تهذیبوی معتقد بود که برای تهذیب باید نفس را شناخت، زیرا «نفس در جمیع احوال مرائی است و در اکثر اوقات منافق و در مواردی مشرک». [۳۲]
باخرزی، یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، ج۲، ص۱۰۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۳۳]
سهروردی، عبدالقاهر بن عبداللـه، آداب المریدین، ج۱، ص۹۸، ترجمۀ عمر بن محمد بن احمد شیرکان، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۴]
کاشانی، محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ج۱، ص۸۶، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۴۰ش.
۸ - دست داشتن در علم حدیثابوبکر در علم حدیث نیز دست داشت و احادیثی از قول او نقل شده و نامش در شمار راویان حدیث آمده است. [۳۵]
ابنکثیر، البدایه، ج۵، ص۱۸۴.
۹ - ارادت مریدان نسبت به ویارادت مریدان نسبت به او چنان بود که یکی از آنان به نام ابوالقاسم حکیم اسحاق بن محمد اسماعیل سمرقندی گفته است که «اگر پس از مصطفی (ص) پیغمبری روا بودی، در ایام ما آن ابوبکر وراق بودی». [۳۶]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۷]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
شاگرد دیگری به نام ابوبکر سغدی دربارهاش گفته لست که «ابوبکر وراق مردی کریم بود، خدای را به مزد کار نکردی که به تعظیم کردی». [۳۸]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۹]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۵، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
شاگردان دیگر ابوبکر وراق که نامشان به ما رسیده، اینانند: صالح بن مکتوم بلخی که سخنان وی را به خاطر میسپرد و پیوسته به نقل آنها میپرداخت، [۴۰]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۵، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
دیگر هاشمی (هاشم) سغدی که تا روز مرگ با وی بود [۴۱]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۴، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۲]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۵، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
و دیگر خواجه محمد حامد واشگردی بود که او هم مانند استادش مگس را از خود نمیراند. [۴۳]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۳۰۰، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۴]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۵۲۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۰ - آثارآثار: ابوبکر ورّاق تألیفات مشهوری در ریاضیات و معاملات و آداب زاهدانه داشته است. [۴۵]
سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۱۶، لیدن، ۱۹۶۰م.
[۴۶]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۷]
ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللـه، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۲۳۵، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م.
[۴۸]
قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرسالة القشیریه، ج۱، ص۴۴۰، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
[۴۹]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م.
[۵۰]
هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، ج۱، ص۴۳۹، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م.
[۵۱]
عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، ج۲، ص۸۷، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۵۲]
شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۱، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م.
از این میان تنها کتاب العالم و المتعلم اکنون در دست است و در ۱۳۵۸ق/۱۹۳۹م در قاهره طبع و نشر شده است. به گفتۀ انصاری، [۵۳]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
اگر کسی بخواهد که ابوبکر وراق را بشناسد، باید به کتاب العالم و المتعلم او بنگرد، تا ببیند که او تورات و انجیل و زبور و دیگر کتب آسمانی را خوانده است. [۵۴]
جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، ج۱، ص۱۲۳، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش.
وی دارای دیوان شعری به عربی نیز بوده [۵۵]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
که دو بیت آن را انصاری نقل کرده است. [۵۶]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵۷]
انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، ج۱، ص۲۶۸، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش.
ابنندیم کتابی با عنوان غریب المصاحف، در غریب قرآن به ابوبکر بن وراق نسبت میدهد که ظاهراً با این ابوبکر وراق ارتباطی ندارد. [۵۸]
ابنندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۷.
۱۱ - فهرست منابع(۱) آملی، محمد بن محمود، نفائس الفنون، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، ۱۳۷۹ق. (۲) ابنکثیر، البدایه. (۳) ابنندیم، الفهرست. (۴) ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبداللـه، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره، ۱۳۵۷ق/۱۹۳۸م. (۵) انصاری، احمد بن عبداللـه، طبقات الصوفیه، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۶) باخرزی، یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش. (۷) ترجمۀ رسالۀ قشیریه، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۱ش. (۸) جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۳۶ش. (۹) دائرهالمعارف آریانا، کابل، ۱۳۲۸ش. (۱۰) سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. (۱۱) سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ریاض، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۱۲) سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، لیدن، ۱۹۶۰م. (۱۳) سهروردی، عبدالقاهر بن عبداللـه، آداب المریدین، ترجمۀ عمر بن محمد بن احمد شیرکان، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۴) شریبه، نورالدین، مقدمه و حاشیه بر طبقات الاولیاء ابنملقن، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۱۵) شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۴م. (۱۶) عبادی، ابومنصور مظفر بن اردشیر، مناقب الصوفیه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۷) عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکرة الاولیاء، تهران، ۱۳۳۶ش. (۱۸) قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرسالة القشیریه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۱۹) کاشانی، محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۴۰ش. (۲۰) کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م. (۲۱) نامۀ دانشوران، قم، ۱۳۳۸ش. (۲۲) هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۹۷۹م. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوبکر وراق»، ج۵، ص۲۰۱۲. |