ابن عریفاِبْنِ عَریف، ابوالعباس احمد بن محمد بن موسی بن عطاءالله صَنهاجی، فقیه، محدث و صوفی مشهور اندلسی (۴۸۱- صفر ۵۳۶ق/ ۱۰۸۸- سپتامبر ۱۱۴۱م) میباشد. ۱ - زندگینامهاز قبیله صنهاجه و خود از مردم المریه بود. پدر وی اهل طنجه بود [۱]
ابن ابار، محمد، المعجم، ج۱، ص۱۸، مادرید، ۱۸۸۵م.
و گفتهاند که او را از آن روی «عریف» نامیدهاند که در آنجا رئیس پاسبانان شب (صاحب حرس اللیل) بوده است. [۲]
ابن زیات، یوسف، التشوّف الی رجال التصوّف، ص۹۷، به کوشش آدولف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
ابن عریف را پدرش در آغاز نوجوانی به سبب تنگی معیشت نزد جولایی به شاگردی گماشت، اما او از هر کاری جز قرائت قرآن و مطالعه کتاب بیزار بود، سرانجام پدرش ناچار با اشتغال او به کسب علم موافقت کرد. ابن عریف در المریه به آموزش قرآن و فقه و حدیث پرداخت، سپس به تحقیق در وجوه قرائات و جمع روایات همت گماشت و در علوم ادبی از کتاب الفصوص فی اللغات و الاخبار تألیف صاعد بن حسن ربعی بهرهور شد [۳]
ابن ابار، محمد، المعجم، ج۱، ص۱۹، مادرید، ۱۸۸۵م.
۲ - اساتیدوی از ابوخالد یزید و جمعی از محدثان معروف زمان خود حدیث شنیده و روایت کرده است. [۴]
بشکوال، خلف، الصلة، ، ج۱، ص۸۱، قاهره، ۱۹۶۶م.
و با کسانی چون ابوعلی ابن سُکَّره صدفی، ابوالحسن بَرجی، محمد بن حسن لَمغانی، ابوبکر عبدالباقی بن محمد بن بُریال، محمد بن یحیی بن فَرّاء و ابوعمر احمد بن مروان بن یمْنالش زاهد مصاحبت داشته است. [۵]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۱-۱۱۲، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
گفتهاند که از دست ابوبکر عبدالباقی بن محمد حِجاری آخرین مصاحب ابوعمر طَلَمَنکی خرقه پوشیده است. [۶]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۳ - طریقه ابن عریفجزئیات طریقه صوفیانه ابن عریف دقیقاً بر ما روشن نیست. همینقدر میدانیم که شهر المریه در آن هنگام از مراکز مهم تصوف در اندلس بوده و آراء عرفانی مکتب ابن مَسرّه (ه م) طی دو قرن در جنوب اسپانیا رواج تمام یافته بود. بنابراین احتمالاً او از مکتب ابن مسره متأثر بوده و به گفته پالنثیا از کتاب محاسن المجالس تألیف ابن عریف چنین برمیآید که طریقت شاذلیه با افکار وی بیارتباط نبوده است. [۷]
پالنثیا، تاریخ الفکر الاندلسی، آنخل گنثالث، ج۱، ص ۳۶۹، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
در میان پیروان او میتوان از کسانی همچون ابوبکر بن رزق و ابومحمد ابن دیالنون و ابوالعباس اَنْدَرَشی نام برد که از دست او خرقه پوشیدهاند [۸]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و ابوعبدالله غزّال که شیخ محییالدین ابن عربی بود و ابوالربیع کفیف مارقی از مریدان او بودهاند [۹]
ابن عربی، محمد، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۳۸۵، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
[۱۰]
ابن زیات، یوسف، التشوّف الی رجال التصوّف، ص۹۷، به کوشش آدولف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
[۱۱]
جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، ج۱، ص۵۳۰ -۵۳۱، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ش.
روایتی که جامی [۱۲]
جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، ج۱، ص۵۳۰ -۵۳۱، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ش.
در ترجمه احوال ابن عریف درباره ملاقات ابن عربی با او آورده است، درست نیست و جامی را در نقل روایت سهوی روی داده است، زیرا ولادت ابن عربی سالها بعد از وفات ابن عریف بوده است. این شخص باید ابوالعباس عریبی بوده باشد که از مشایخ معروف اندلس و از استادان ابن عربی بوده است. نام او را جامی، ابوالعباس «العریفی» خوانده و به همین صورت در نفحات الانس نقل کرده است. بین ابن عریف و قاضی عیاض بن موسی یحْصُبی مکاتباتی بوده است. [۱۳]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۱۶۹.
گفتهاند که او ۷ نوع خط مینوشت که هیچ یک به دیگری شبیه نبود. [۱۴]
ضبی، احمد، بغیه الملتمس، ج۱، ص۱۵۴- ۱۵۵، مادرید، ۱۸۸۴م.
۴ - دشمنی با ابن عریفموسی ابن مَسدی، احتمالاً آخرین مصاحب او، گوید که ابن عریف به سبب کمالاتش مورد حسادت قرار گرفت، تا آنکه از او نزد سلطان مرابطی مراکش یعنی علی بن یوسف تاشفین سعایت نمودند و سلطان را از بالا گرفتن کار او بیمناک کردند. [۱۵]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
برخی گفتهاند که ابن اسود، قاضی المریه، نزد سلطان از او سعایت کرد. [۱۶]
ابن زیات، یوسف، التشوّف الی رجال التصوّف، ج۱، ص۹۷، به کوشش آدولف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
بعضی دیگر گروهی از فقهای شهر را در این کار دخیل دانستهاند، [۱۷]
ابن ابار، محمد، المعجم، ج۱، ص۱۹، مادرید، ۱۸۸۵م.
اما چنین به نظر میرسد که چون روز به روز بر شمار پیروان وی افزوده میشد و مردم برای شنیدن کلام و مواعظ او ازدحام میکردند، سلطان دچار هراس شد و گمان برد که بر او خروج خواهد کرد. از این رو او را به مراکش احضار نمود. [۱۸]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۲-۱۱۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۹]
یافعی، عبدالله، ج۱، ص۲۶۷، مراةالجنان، حیدرآباد، ۱۳۳۸ق.
[۲۰]
جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، ج۱، ص۵۳۰، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ش.
همزمان با احضار ابن عریف، محمد بن حسین میورقی از غرناطه و ابوالحکم ابن برّجان از اشبیلیه به مراکش احضار شدند. [۲۱]
ابن ابار، محمد، ج۱، ص۱۹، المعجم، مادرید، ۱۸۸۵م.
۵ - وفاتدرباره چگونگی وفات ابن عریف اختلاف است. به گفته ابن زیات وقتی که به مراکش رسید، نظر سلطان درباره او تغییر کرده بود و از این رو او را با احترام پذیرفت و به درخواست خودش وی را آزاد گذاشت تا به هر جا که میخواهد برود، اما در این احوال ابن اسود قاضی او را به وسیله بادمجان مسموم و هلاک کرد. وقتی که سلطان از این واقعه آگاه شد، دستور داد که ابن اسود را که به سوس اقصی رفته بود، مسموم کنند، [۲۲]
ابن ابار، محمد، المعجم، ج۱، ص۱۹، مادرید، ۱۸۸۵م.
[۲۳]
ابن ابار، محمد، المعجم، ج۱، ص ۹۸، مادرید، ۱۸۸۵م.
اما برخی وفات او را قبل از رسیدن به مراکش و بعضی پس از رسیدن به مراکش، بیآنکه به مسموم شدن او اشاره کنند، دانستهاند. [۲۴]
یافعی، عبدالله، مراةالجنان، ج۱، ص۲۶۷، حیدرآباد، ۱۳۳۸ق.
[۲۵]
جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، ج۱، ص۵۳۰، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ش.
شاگرد نزدیک او ابوعبدالله غزّال مرگ او را طبیعی و پیش از حرکت به سوی مراکش و در بندر سبته میداند [۲۶]
ابن ابار، محمد، ج۱، ص۲۰، المعجم، مادرید، ۱۸۸۵م.
برخی نیز گفتهاند که سلطان مرابطی مراکش او را پنهانی به قتل رساند. [۲۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۶ - قیام مریدینبه هر حال به سبب وجود ارتباط میان ابن عریف و قیام کنندگان معروف به مریدین، بر ضد مرابطون مراکش، میتوان علت نگرانی سلطان مراکش را نسبت به شهرت و محبوبیت روزافزون ابن عریف دریافت. [۲۸]
بن خطیب، محمد، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
برخی از محققان اثر دعوت ابن عریف و طریقه صوفیانه او را در قیام مریدین برضد مرابطون به رهبری ابن قسی قطعی میدانند. [۲۹]
پالنثیا، آنخل گنثالث، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۷۱، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
ابن عریف پس از وفات در روضه قاضی موسی بن احمد صَنهاجی در کنار مسجد قدیم مراکش مدفون شد. [۳۰]
سلاوی، احمد، الاستقصاء، ج۲، ص۷۶، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، قاهره، ۱۹۵۴.
مَقری تلمسانی قبر او را در ۱۰۱۰ق/۱۶۰۱م در مراکش زیارت کرده و دیده است که بسیاری از مردم آنجا به او تبرک میجسته و در طلب باران از تربت او یاری میخواستهاند. [۳۱]
سلاوی، احمد، الاستقصاء، ج۳، ص۲۲۹- ۲۳۰، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، قاهره، ۱۹۵۴.
۷ - آثاردرباره آثار و تألیفات او گفتهاند هنگامی که از سوی سلطان مرابطی به مراکش احضار شد، از وحشت، تمام نوشتههای خود را در دریا غرق کرد، [۳۲]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۰، ص۱۱۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
اما اینک این آثار از او در دست است:۱. محاسن المجالس. متن این کتاب همراه با ترجمه آن به زبان فرانسوی، با تحقیقات و مقدمهای در شرح حال ابن عریف به کوشش آسین پالاسیوس در ۱۹۳۳م در پاریس به چاپ رسیده است. به گفته پالنثیا [۳۳]
پالنثیا، آنخل گنثالث، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص ۳۶۹، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
ابن عریف در این کتاب اصول طریقه جدیدی را در تصوف بیان میکند که اثر آن در طریقت شاذلیه و به نحو واضحتری در طریقه ابن عبّاد رُندی دیده میشود. ابن دهاق، دانشمند و عارف مشهور اندلسی این کتاب را شرح کرده بود. [۳۴]
بن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۳۳۴، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م.
محاسن المجالس به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است.۲. من رسائل ابن العریف الی اصحاب ثوره المربدین فی الاندلس. این رساله به وسیله نویایسوعی در مجله الابحاث، بیروت، ج ۲۷ (۱۹۷۸- ۱۹۷۹م) به چاپ رسیده است. ۳. قطعاتی از اشعار صوفیانه ابن عریف در تألیفات کسانی چون ضبّی، [۳۵]
ضبی، احمد، بغیه الملتمس، ج۱، ص ۱۵۵، مادرید، ۱۸۸۴م.
ابن زیات [۳۶]
ابن زیات، یوسف، التشوّف الی رجال التصوّف، ج۱، ص ۹۷، به کوشش آدولف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
[۳۷]
ابن زیات، یوسف، التشوّف الی رجال التصوّف، ج۱، ص۹۹-۱۰۱، به کوشش آدولف فور، رباط، ۱۹۵۸م.
ابن حلّکان [۳۸]
ابن حلّکان، وفیات، ج۱، ص۱۶۹
[۳۹]
ابن ابار، محمد، المقضب، ص ۷۰، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
و مقری [۴۰]
مقری تلمسانی، احمد، نفح الطیب، ج۳، ص۲۲۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
[۴۱]
مقری تلمسانی، احمد، نفح الطیب، ج۴، ص۳۱۹، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
[۴۲]
مقری تلمسانی، احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۵۹۷، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
دیده میشود و مجموعهای از آنها در کتابخانه برلین آلوارت، شم نگهداری میشود.۴. نسخهای از رسالهای با عنوان محاسن الکلام به نام او در کتابخانه اوقاف در بغداد موجود است. [۴۳]
طلس، محمد اسعد، الکشاف عن مخطوطات خزائن کتب الاوقاف، ج۱، ص۲۹۴، بغداد، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م.
علاوه بر اینها، ابن عباد رندی [۴۴]
ابن عباد رُندی، محمد، غیث المواهب العلیة فی شرح الحکم العطائیة، ج۱، ص۷۳، به کوشش عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره، ۱۳۸۰ق.
کتابی به نام مفتاح السعاده و منهاج سلوک طریق الاراده به او نسبت میدهد. حاجی خلیفه [۴۵]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۵۹۱.
به کتابی با عنوان المجالس فی الحدیث و بغدادی [۴۶]
بغدادی، اسماعیل، هدیه، ج ۱، ص۸۳
[۴۷]
بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون، ج ۲، ص۴۹۷
به کتابی با عنوان مطالع الانوار و منابع الاسرار از آثار او اشاره میکنند.۸ - فهرست منابع(۱) ابن ابار، محمد، المعجم، مادرید، ۱۸۸۵م. (۲) ابن ابار، محمد، ، المقضب، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۳) ابن بشکوال، خلف، الصلة، قاهره، ۱۹۶۶م. (۴) ابن بشکوال، خلف، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م. (۵) ابن خلکان، وفیات. (۶) ابن زیات، یوسف، التشوّف الی رجال التصوّف، به کوشش آدولف فور، رباط، ۱۹۵۸م. (۷) ابن عباد رُندی، محمد، غیث المواهب العلیة فی شرح الحکم العطائیة، به کوشش عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره، ۱۳۸۰ق. (۸) ابن عربی، محمد، الفتوحات المکیة، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م. (۹) بغدادی، هدیه. (۱۰) بغدادی، اسماعیل، ایضاح المکنون. (۱۱) پالنثیا، آنخل گنثالث، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م. (۱۲) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، ۱۳۳۶ش. (۱۳) حاجی خلیفه، کشف. (۱۴) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۱۵) سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، قاهره، ۱۹۵۴. (۱۶) ضبی، احمد، بغیه الملتمس، مادرید، ۱۸۸۴م. (۱۷) طلس، محمد اسعد، الکشاف عن مخطوطات خزائن کتب الاوقاف، بغداد، ۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م. (۱۸) مقری تلمسانی، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. (۱۹) یافعی، عبدالله، مراةالجنان، حیدرآباد، ۱۳۳۸ق. (۲۰) بن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۷۵ق/۱۹۵۵م. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالعباس ابنعریف»، شماره ۱۵۱۰. ردههای این صفحه : تراجم | طریقت شاذلیه | مشایخ صوفیه | مشایخ قرن پنجم | مشایخ قرن ششم | مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|