شماتت

از دانشنامه‌ی اسلامی



شماتت در لغت عبارت است از شادشدن از گرفتارى دیگران یا کسى که با شماتت­ کننده دشمنى مى‌کند. معنای اصطلاحی شماتت نیز به مانند بسیاری از واژگان علم اخلاق از معنای لغوی آن گرفته شده است و آن عبارت است از این که: «مثلا بگوید فلان بلا یا فلان مصیبت که به فلان ­کس رسیده از بدى اوست و با آن شادى و سرور نیز باشد».

شماتت در قرآن و احادیث

در برخی آیات قرآنی در توصیف سیمای مخالفین دین اسلام و منافقین، ویژگی­ها و خصوصیاتی برای آنان ذکر می ­شود که از جمله­ آنها صفت شماتت یا همان خشنودی به گرفتاری مؤمنان به بلاها و حوادث ناگوار است: «اگر نیکى به شما برسد، آنها را ناراحت مى‌کند و اگر حادثه­ ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مى‌شوند».

«هرگاه نیکى به تو رسد، آنها را ناراحت مى‌کند و اگر مصیبتى به تو رسد، مى‌گویند: "ما تصمیم خود را از پیش گرفته‌ایم" و بازمى‌گردند در حالى که خوشحالند!».

با این که شکست مسلمانان می ­توانست موجب آسیب های اجتماعی فراوانی برای منافقانی که با آنها زندگی می ­کردند، شود، اما کینه و دشمنی نسبت به پیامبر و دیگر مسلمانان که در دل منافقان جای گرفته بود، باعث می­ شد که این گروه به گرفتاری­ها و شکست مسلمانان خشنود شوند.

این صفت در احادیث و سخنان معصومین علیهم السلام نیز جزو صفت­های ناپسند و از ویژگی های کسانی برشمرده شده است که از وادی ایمان دور گشته ­اند، به­ همین جهت مومنان از آن برحذر داشته شده ­اند.

حماد بن عیسى از امام صادق علیه السلام نقل مى‌کند که فرمود: «لقمان به پسرش گفت: فرزندم! هر چیزى علامتى دارد که با آن شناخته مى‌شود... و حسود سه علامت دارد: وقتى کسى غایب است غیبت او را مى‌کند و چون حضور داشته باشد، چاپلوسی او را مى‌کند و مصیبت زده را شماتت مى‌کند».

ابان بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام روایت کند که آن حضرت فرمود: «در گرفتارى برادر (دینى) خود اظهار شادى و شماتت مکن تا (در نتیجه) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتارى را به ­سوى تو بگرداند»؛ و فرمود: «هر کس به مصیبتى که به برادر (دینیش) رسیده، شادکام شود، از دنیا نرود تا خودش گرفتار آن شود».

امیرالمومنین علیه السلام از جمله صفاتی که برای پرهیزکاران در خطبه­ معروف همّام برمی­ شمارد این است که «در مصیبت‌هاى دیگران شاد نمى‌شود».

از آیات و احادیثی که ذکر شد چنین بدست می ­آید که منشأ و ریشه­ اصلی صفت شماتت دو چیز است: یکی کینه و دشمنی و دیگری حسادت؛ البته این دو نیز ناشی از جهل و نادانی به حکمت کارهای خداست؛ چرا که در بسیاری از موارد خداوند به جبران اشتباهات گذشته و یا به سبب ارتقاء درجه­ فردی در پیشگاهش، آنها را مورد آزمایش قرار می ­دهد و آن­ که آشنایی با مهربانی­های خداوند متعال نداشته باشد، همه­ این رفتارها را خشم خداوند متعال و تقاص کارهای فرد گرفتار و مصیبت­ زده دانسته و تمامی این مصیبت­ها را بلا و عذاب برای او می­ داند، اما غافل از این که چه بسا:

هر که در این بزم مقرب­تر است جام بلا بیشترش می­ دهند

خطاهای شماتت­ کننده

  1. ایرادگیری از امر خلقت: از جمله مسائلی که فرد شماتت­ کننده توجهی به آن ندارد این است که شماتت ایراد گرفتن از آفریدگار است؛ چرا که در بعضی موارد خداوند فردی را برای حکمت­هایی، دچار گرفتاری­هایی می­ نماید که این گرفتاری­ها به ­سبب رفتارهای گذشته­ او نیست و حتی بعضی از انسان­ها از همان ابتدای خلقت­شان دچار نقیصه ­ای هستند؛ بنابراین ایراد گرفتن از این افراد و خندیدن به کاستی­هایی که آنها دچار آن هستند، در نگاهی دقیق، ایرادگرفتن از امر خلقت و اشکال در حکمت آفریدگار است.
  2. شکست روحی شماتت­ شونده: نکته دیگر، ابعاد اجتماعی این رفتار است؛ زیرا خندیدن به کاستی­های دیگران باعث شکست روحی این افراد شده و روحیّه­ پیشرفت و جبران کمبودها را از این گروه می­ گیرد. درباره­ افراد مریض و معیوب و ناقص الخلقه و طرز معاشرت با آنان، اخبار مخصوص رسیده که اگر عملا مراعات شود، مبتلایان در برخورد با مردم دچار ناراحتى روان و احساس حقارت نمی­ شوند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «وقتی گرفتاران را دیدید، خدا را شکر کنید و به­ آنها نشنوانید (آهسته شکر کنید)؛ زیرا اندوهگین­شان می ­سازد».

از دیگر مضرات شماتت می ­توان به این موارد اشاره نمود:

  1. موجبات خشم خدا را فراهم می ­آورد.
  2. نشانگر بداخلاقی شماتت کننده است.
  3. وسیله­ از میان رفتن مهربانی در قلب­هاست.
  4. اسباب دشمنی و کینه را مهیا می ­سازد.
  5. باعث ایجاد تفرقه می ­شود.

پیشگیری از شماتت

  • الف. وظایف شماتت ­کننده:
  1. تفکر در عواقب شماتت: بسیاری از رفتارهای ناپسندی که از انسان­ها سر می­زند به دلیل اندیشه­ نکردن به نتایج و عواقب آن است و برای همین، شخص پس از گرفتارشدن به عواقب بد ناشی از آن متوجه رفتار ناشایست خویش گشته و شرمنده می ­شود؛ از این رو از مهمترین عوامل مؤثر در پیشگیری این نوع از رفتارها، تفکر در نتایج و عواقب آن است. در میان روایاتی که ذکر شد، برخی از این روایات حاکی از گرفتارشدن شخص شماتت­ کننده به آن بلا و مصیبتی است که دیگران را در مورد آن شماتت می­کرد. در همین رابطه امیرالمومنین علیه السلام می ­فرماید: «هر کس دیگری را به­ خاطر لغزش­هایش مورد شماتت قرار دهد، دیگری نیز او را برای لغزش­هایش مورد شماتت قرار خواهد داد». جدای از وجود احادیث در این زمینه، بارها به تجربه دیده شده است کسی که به گرفتاری دیگران شادمان می­شود، در آینده خود گرفتار همان بلا و مصیبت می­گردد.
  2. ریشه ­یابی: راه دیگر مبارزه با این رذیله­ اخلاقی، ریشه ­یابی آن است؛ یعنی باید دید که این صفت ناپسند، منشأش چه ­چیزی است؟ و با رفع آن مشکل و کندن ریشه­ آن، اجازه­ رشد و نمو به شاخ و برگ­های آن را نداد. در سطرهای گذشته بیان شد که با توجه به آیات و روایات منشأ اصلی صفت شماتت، دشمنی، کینه و حسادت است؛ به همین منظور یکی از اساسی­ ترین راه­های مبارزه، از بین بردن صفت­های ناپسند، حسد و کینه است که علاوه بر به وجود آوردن صفت شماتت باعث به وجود آمدن صفت­های ناپسند دیگری نیز می ­شوند.
  3. توجه به شخصیت شماتت ­شونده: از راه­های دیگر مبارزه با این معضل، دقت ­نظر در شخصیت کسانی است که مورد شماتت قرار می ­گیرند. در برخی موارد شخص شماتت­ کننده هیچ توجهی ندارد که چه کسی را مورد شماتت قرار می­دهد؛ چرا که بعضی از کسانی که دچار بلا و گرفتاری می­شوند، در زمره­ مردان خوب خداوند می­ باشند؛ در نتیجه گرفتاری این افراد از بدی رفتار و عملکردشان نخواهد بود.رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «در روز قیامت وقتی اهل عافیت و سلامتی، پاداش و جزاى مردمى که در دنیا گرفتار بودند را م ی­بینند، دوست دارند که گوشت بدنشان با قیچی­هایی تکه تکه می­شد (تا اینان نیز به ثواب و پاداش گرفتاران و مصیبت­کشیدگان نایل می ­شدند)».
  • ب. وظایف شماتت­ شونده:
  1. بی­تابی­ نکردن در گرفتاری­ها: بعضی از رفتارها سبب طعنه و شماتت دیگران می­شود. جزع و بی­تابی­ کردن بر گرفتاری­ها و مصیبت­ها از مواردی است که راه شماتت را بر انسان­های پست هموار می­کند. در حادثه­ کربلا، وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت خویش را به حضرت زینب سلام الله علیها می­ دهد، از شدت اندوه سیلى بر صورتش زده و فریاد و شیون می­ کشد؛ در آن هنگام امام حسین علیه السلام به حضرت زینب سلام الله علیها می­فرماید: «آرام باش، ما را مورد شماتت دشمن قرار نده».
  2. فروخوردن خشم: پنهان نکردن خشم نیز از دیگر مواردی است که موجبات شماتت دشمنان را فراهم می ­آورد. لقمان حکیم در میان اندرزها و نصیحت­هایی که به فرزندش داشت، این نکته را یادآور می­ شود که: «هر کس خشمش را پنهان ندارد، دشمنش او را مورد شماتت قرار می­دهد». وقتی خشم بر انسان غلبه می­کند، رفتارهایی به­ دور از انتظار از انسان سر می­زند و همین امر زمینه­ لازم برای شماتت دشمنان را فراهم می­سازد. بنابراین شایسته است که انسان در هنگام خشم خود را کنترل نموده و از رفتارهایی که برخلاف شأن اوست، بپرهیزد تا از این طریق راه شماتت دشمنانش را بگیرد.
  3. مؤاخذه­ نکردن دوستان در نزد دشمنان: مورد دیگری که سبب شماتت دشمنان می­شود، مؤاخذه کردن نزدیکان و دوستان در نزد دشمنان است. هنگامی که شخصی یکی از نزدیکانش را در مقابل دشمنان او بازخواست می­نماید، فرصتی بدست مخالفینش می­دهد تا با سخنانانی مانند: «ببین چگونه شخصی است که حتی دوست (یا فامیل) او هم، مؤاخذه­ اش می­کند»، شماتتش کنند و به حال او بخندند. برای همین، زمانی که حضرت موسی علیه السلام برادرش حضرت هارون علیه السلام را به دلیل گوساله­ پرست شدن قوم بنی اسرائیل (در زمان غیبت حضرت موسی علیه السلام) بازخواست می­ نمود، حضرت هارون علیه السلام به برادرش چنین فرمود: «کارى نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!».
  4. صبر بر شماتت­ها: بهترین عکس­ العمل، صبر در برابر شماتت­هاست؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله می­ فرماید: «صبر کردن بر مصیبت، مصیبتى است بر شماتت‌ کننده در آن مصیبت». دلیل این امر نیز از بیانات گذشته معلوم می­ شود؛ زیرا مصیبت ­زده اگر صبر پیشه نسازد، جزع و بی­تابی نموده و دیگران را بر مصیبت­های وارد شده به خویش آگاه می­ سازد و فرصتی برای حسودان و دشمنان ایجاد می­کند تا او را مورد ریشخند قرار دهند. از سوی دیگر شماتت­ کننده وقتی به مقصود خود می­ رسد که اندوه را در اثر شماتت­هایش در چهره­ مصیبت ­زده مشاهده کند؛ اما با صبر، این حربه دشمن خنثی شده و همین امر موجب شماتت دیگران بر شماتت کننده می ­شود.

پانویس

  1. ر.ک: راغب اصفهانى، حسین؛ المفردات فی غریب القرآن‌، تحقیق صفوان عدنان داودى‌، دمشق، انتشارات دارالعلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ق، چ اول، ص۴۶۳ و طریحى، فخرالدین؛ مجمع البحرین،‌ تحقیق: سید احمد حسینى‌، تهران، انتشارات کتابفروشى مرتضوى، ۱۳۷۵ ش، چ سوم، ج۲، ص۲۰۸ و معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴ش، چ۲۲، ج۲، ص۲۰۷۳.‌
  2. محدث قمی، شیخ عباس؛ نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، تهران، انتشارات اسلامیه‌، (بی تا)، چ اول، ص۱۳۱.
  3. سوره آل عمران/۱۲۰.
  4. سوره توبه/۵۰.
  5. صدوق، محمد بن علی؛ خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۶۲، چ اول، ج۱، ص۱۲۱.
  6. کلینی، یعقوب؛ اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى‌، تهران، انتشارات کتاب فروشى علمیه اسلامیه‌، (بی­تا)، چ اول، ج۴، ص۶۳.
  7. سید رضى‌، محمد؛ نهج البلاغة، قم، انتشارات هجرت‌، ۱۴۱۴ ق‌، چ اول‌، ص۳۰۶.
  8. ر.ک: نراقی، احمد؛ معراج السعاده، تهران، انتشارات چاپ­خانه هما، ۱۳۷۳ش، ص۴۲۲.
  9. کلینی، پیشین، ج۳، ص۱۵۴.
  10. صالح بن عبدالله؛ موسوعة النضرة النعیم فی مکارم أخلاق الرسول الکریم صلی الله علیه و آله‌، جده، انتشارات دارالوسیله، ۱۴۲۶ق، چ چهارم، ج‌۱۰، ص۴۷۷۳.
  11. آمدى‌، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم‌، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ ش، چ اول، ص۲۴۴.
  12. همان.
  13. نراقی، پیشین.
  14. دیلمى‌، حسن؛ ارشاد القلوب إلى الصواب‌، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۲ق، چ اول، ج۱، ص۴۲.
  15. همان، ص۱۲۶.
  16. سید ابن طاووس‌، علی؛ اللهوف على قتلى الطفوف‌، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، تهران، نشر مطهر، ۱۳۷۷ش، چ نخست، ص۱۱۳.
  17. کراجکی، محمد؛ کنزالفوائد، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۰ق، چ اول، ج۲، صص۶۶.
  18. سوره اعراف/۱۵۰.
  19. دیلمی، پیشین، ص۷۴.

منابع