دروغ
دُروغ (کذب) مخالف راستی و به معنای بیان چیزی خلاف واقع و با علم به نادرست بودن آن است. در دین اسلام دروغ یکی از گناهان کبیره به شمار می رود و جز در مواردی خاص، به شدت از آن نهی شده است.
محتویات
از گناهان کبیره
از آموزه های قرآنی و روایی اسلام چنین بر می آید که دروغ از گناهان کبیره و در میان گناهان کبیره از بدترین آنهاست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: «لَا سُوءَ أَسْوَءُ مِنَ الْکذِب» هیچ بدی بدتر از دروغ نیست. و فرمودند: «أَعْظَمُ الْخَطَایا عِنْدَ اللَّهِ لِسَانُ الْکذَّاب»؛ بزرگترین خطاها نزد خدا زبان دروغگو است.
زیرا دروغ سرچشمه سایر رذایل اخلاقی است و گشاینده مسیر نزول اخلاقی انسان است. امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ کلُّهَا فِی بَیتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْکذِبَ» همه پلیدی ها و زشتی ها در خانه ای جمع شده اند و کلید آن خانه دروغ است.
در روایت دیگری از امام علی علیه السلام آمده است: «إِیاکمْ وَ الْکذِبَ فَإِنَّ الْکذِبَ یهْدِی إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ یهْدِی إِلَى النَّارِ»؛ دروغ انسان را به کارهاى بد مى کشاند و کارهاى بد هم سرانجام آدمى را به دوزخ مى برد.
ریشه دروغ
سرچشمه دروغ گویی نقاط ضعف روحى و شخصیتی است که در انسان وجود دارد. گاهى انسان بخاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او و از دست دادن موقعیت و مقام، دروغ مى گوید. زمانى بخاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و شهوات دیگرى زبان به دروغ مى گشاید و از این وسیله نامشروع براى تأمین مقصود خود کمک مى گیرد. گاهى تعصبهاى شدید و حب و بغضهاى افراطى سبب مى شود که انسان به نفع کسى که مورد علاقه اوست یا به زیان کسى که مورد نفرت و کینه او مى باشد بر خلاف واقع سخن بگوید.
زمانى براى آنکه خود را بیش از آنچه هست بنمایاند و اظهار علم و اطلاع کند در مسائل مختلف علمى و تاریخى و امثال آن دروغ مى گوید. ولى در حقیقت تمام این صفات رذیله که ریشه صفت دروغ را تشکیل مى دهند، از کمبود شخصیت و ناتوانى روح و ضعف ایمان ناشى مى گردد. کسانى که به شخصیت خود مؤمن نیستند و داراى روحى ناتوان و زبون مى باشند براى نیل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزویر و تقلب و خیانت متوسل مى گردند.
کسانى که گرفتار کمبود شخصیت و عقده حقارت هستند سعى مى کنند با انواع دروغها و لاف و گزافها حقارتى که در خود احساس مى نمایند جبران کنند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «لَا یکذِبُ الْکاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ» دروغگویى از پستى روح ریشه مى گیرد.
آثار زیانبار دروغ
دورغ و ناراستی هم آثار زیانبار معنوی و هم تبعات مادی برای فرد و اجتماع به بار می آورد. بخشی از این آثار عبارتد از:
ویرانی ایمان
دروغ گویی در تضاد با ایمان است و به هیچ وجه با ایمان به خدا سازگاری ندارد. امام باقر علیه السّلام فرمود: «إِنَّ الْکذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَان»؛ دروغ ویرانکننده ایمان است. در روایاتی دیگر، اهل ایمان به کلی از دروغ گویی برکنار دانسته شده اند. بلکه اساساً کسی که با دروغ میانه ای داشته باشد، طعم ایمان واقعی را نخواهد چشید. در روایت است که: «لَا یجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یتْرُک الْکذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ». هیچ بنده مزه ایمان را نچشید تا دروغ را ترک کند چه شوخى باشد و چه جدى.
از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم پرسیدند: «یکونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یکونُ بَخِیلًا قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یکونُ کذَّاباً قَالَ لا» «آیا آدم با ایمان ممکن است ترسو باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند: آیا ممکن است کذّاب دروغگو باشد؟ فرمود: نه».
البته درباره روایت اخیر باید توجه داشت که منظور از «کذَّاب» کسی است که بسیار دروغ بگوید به گونه ای که دروغ گویی جزء عادت و خوی او شده باشد. چنانکه از امام صادق پرسیدند: «آیا کسی که دروغی بگوید «کذَّاب» است؟» امام در پاسخ فرمودند: «نه, زیرا کسى نیست جز اینکه از او دروغی سر بزند؛ ولى مقصود آن کس است که به دروغ عادت کرده است».
خواری و بی آبرویی
از آثار مستقیم دروغ گویی خواری و بی آبرویی است. چرا که دست دروغ گو عاقبت در میان مردم رو می شود و رازش فاش می شود. آنگاه هرگز مورد اعتماد کسی نخواهد بود. کسی او را به دوستی انتخاب نخواهد کرد و با او نشست و برخواست نخواهند کرد. در کسب و کار و تجارت به سخن و عهد او اعتماد نمی کنند و .... امام على علیه السلام می فرمایند: «الکاذِبُ على شرفِ مَهواةٍ و مَهانَةٍ». شخص دروغگو، بر لبه پرتگاه و خوارى است. و نیز می فرمایند: «ثَمَرَةُ الکذبِ المَهانَةُ فی الدُّنیا و العَذابُ فی الآخِرَةِ»؛ نتیجه دروغ، خوارى در دنیا و عذاب در آخرت است. و رسول اللّه صلى الله علیه و آله فرمود: «ألا إنّ الکذبَ یسَوِّدُ الوَجهَ»؛ دروغ، روسیاهى مى آورد.
فقر و کم شدن روزی
دروغ، رزق و روزی انسان را کم می کند و انسان را به فقر مبتلا می کند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: «الکذِبُ ینقُصُ الرِّزقَ» دروغ، روزى را کم مى کند و امام علی علیه السلام می فرمایند: «اعتِیادُ الکذبِ یورِثُ الفَقرَ» عادت به دروغ گویى، فقر به بار آورد.
نفاق و دورویی
میان دروغ و نفاق رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. نفاق دروغی بزرگ است و ثمره دروغ، تثبیت نفاق و دورویی در قلب و جان انسان است. قرآن کریم در مذمت گروهی از پیمان شکنان می فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلى یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یکذِبُون»؛ «این عمل، (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و بخاطر آن است که دروغ میگفتند.» و این مفهوم روایتی از امام علی است که می فرمایند: «الکِذبُ یُؤَدِی الی النِفَاق»؛ دروغ، به نفاق مى انجامد.
دروغ آرایش منافقان برای مخفی کردن زشتی باطن خود است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «بالکذبِ یتَزینُ أهلُ النِّفاقِ». منافقان با دروغ، خود را آراسته جلوه مى دهند. همچنین در روایتی دیگر دروغ دروازه نفاق دانسته شده است. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: «إنّ الکذبَ بابٌ مِن أبوابِ النِّفاقِ»؛ دروغ، درى از درهاى نفاق است.
محرومیت از هدایت الهی
چنانکه بیان شد، اهل ایمان با دروغ گویی میانه ای ندارند و کسی که عادت به دورغ گویی پیدا کند، قلبش از نور ایمان تهی و در نتیجه از هدایت الهی محروم خواهد شد. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کذَّاب»؛ خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى کند.
موارد جواز دروغ گفتن
در آموزه های اسلامی در بعضی از موقعیت ها دروغ گفتن جایز شمرده شده است، از جمله:
دفع ضرر جانی یا مالی
برای دفع ضرر جانی یا ضرر مالى فاحش (نه کسب منفعت) یا برای حفظ آبروی مسلمان، دروغ گفتن جایز است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «احْلِفْ بِاللَّهِ کاذِباً وَ نَجِّ أَخَاک مِنَ الْقَتْلِ»؛ قسم دروغ به خداوند یاد کن و برادر مسلمانت را از مرگ نجات ده.
همچنین امام صادق (ع) فرمود: «فَأَمَّا الَّتِی یؤْجَرُ عَلَیهَا الرَّجُلُ إِذَا حَلَفَ کاذِباً وَ لَا تَلْزَمُهُ الْکفَّارَةُ فَهُوَ أَنْ یحْلِفَ الرَّجُلُ فِی خَلَاصِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ خَلَاصِ مَالِهِ مِنْ مُتَعَدٍّ یتَعَدَّى عَلَیهِ مِنْ لِصٍّ أَوْ غَیرِه»؛ قسم دروغى که کفاره ندارد بلکه براى صاحبش اجر و ثواب ثبت مى شود، قسمى است که براى خلاصى جان یا مال مسلمانى از شر ظالمى مانند دزد و غیره یاد شود.
در این مقام، دو نکته را باید متذکر بود؛ یکى آنکه هر چند براى دفع ضرر مطلقا دروغ جایز است، لیکن اگر ضرر مالى و قابل تحمل باشد، مستحب است آن ضرر را قبول کند و دروغ نگوید؛ چنانچه از امیرالمؤمنین (ع) است که از نشانه ایمان راست گفتن در موردى است که راستى ضرر داشته باشد و ترک کردن دروغ است. نکته دیگر اینست که چون مشهور فقهاء در این مقام توریه را لازم دانسته اند، احتیاط آنست که اگر بتواند و حرجى نباشد ضرر را به توریه دفع نماید نه به دروغ صریح.
اصلاح ذات البین
یکی دیگر از مواردی که دروغ گفتن اشکال ندارد اصلاح ذات البین و برطرف کردن کینه و دشمنی میان مسلمانان است. بلکه این گونه سخنان اصلاً دروغ به حساب نمی آید. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: «المصلح لیس بکذاب»؛ اصلاح کننده کذّاب نیست.
ایشان در توضیح اصلاح فرمودند: «از کسى سخنى در باره دیگرى می شنوى که اگر آن سخن به او برسد بد دل مى شود، پس تو او را دیدار کنى و باو بگوئى: از فلانى شنیدم که در باره خوبى تو چنین و چنان می گفت، بر خلاف آنچه شنیده اى».
دروغ در جنگ
در پاره اى از روایات دروغ در مورد جنگ با کفار -که به سبب دروغ گفتن غلبه بر دشمن حاصل مى شود- تجویز شده است.
پانویس
- ↑ التوحید (للصدوق)، ص: ۷۴
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۸، ص: ۸۳
- ↑ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۶۹، ص: ۲۶۳
- ↑ الأمالی( للصدوق)، النص، ص: ۴۱۹
- ↑ زندگى در پرتو اخلاق، ص: ۸۰
- ↑ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۶۹، ص: ۲۶۲
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۳۴۰
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۳۴۱
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۳۴۱
- ↑ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۱۱۸
- ↑ غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۳۲۹
- ↑ تحف العقول، النص، ص: ۱۴
- ↑ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص: ۳۷۳
- ↑ الخصال، ج۲، ص: ۵۰۵
- ↑ سوره توبه آیه ۷۷
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۱
- ↑ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۰
- ↑ مجموعة ورام، ج۱، ص: ۱۱۴
- ↑ سوره غافر آیه ۲۸
- ↑ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص: ۳۰۱
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص: ۳۶۷
- ↑ گناهان کبیره، ج۱، ص: ۲۹۲
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۲۱۰
- ↑ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۳۴۲
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص: ۳۵۹
- ↑ گناهان کبیره، ج۱، ص: ۲۹۴
منابع
- ابن بابویه، محمد بن على، التوحید (للصدوق)، ۱جلد، جامعه مدرسین - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۹۸ق.
- ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، ۱جلد، کتابچى - تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ش.
- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، ۱۴۰۳ ق.
- مکارم شیرازى، ناصر، زندگى در پرتو اخلاق، ۱جلد، سرور - ایران - قم، چاپ: ۶، ۱۳۸۶ ه.ش.
- کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، ۸جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ۱جلد، دار الکتاب الإسلامی - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۰ ق.
- شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق.
- ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ق.
- پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، دنیاى دانش - تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
- ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، ۲جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: اول، ۱۳۶۲ش.
- ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ۲جلد، مکتبه فقیه - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۰ ق.
- ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق.
- طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ۱۰جلد، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ۲جلد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ایران - قم، چاپ: ۲۲، ۱۳۸۸ ه.ش.